۱۳۹۷ مهر ۸, یکشنبه

آثار پیاپی تحریم نظام در مرحله دومینوی قیام


آثار پیاپی تحریم نظام در مرحله دومینوی قیام




موضوع تحریم و عواقب روزمره و آثار استراتژیک آن، بر ارکان نظام آخوندی لرزه افکنده است. رژیمی که می‌داند وضعیت ایجادشده ناشی از خوی تجاوزگرانه و سیاست توأمان سرکوب و غارت توسط ولی‌فقیه و دستگاه حکومتی‌اش می‌باشد، در موضوع تحریم از خشم و قیام مردم بسیار هراسناک است. به همین دلیل هم به‌طور رسمی هیچ نظر صریح و مشخصی در این باره ابراز نمی‌کنند تا شاید بتوانند زمان بخرند. ضربه تحریم ـ لااقل تا همین‌جا ـ که با قیام‌ها و اعتراضات هم عجین شده است، سراپای نظام آخوندی را در بحران فرو برده است.

واقعیت‌های عریان تحریم

رژیم آخوندی همواره از طریق امامان جهل و جنایت در سیرک جمعه‌بازار، مجبور به بازگویی وارونه بحرانهایش می‌شود. این هفته هم با ظهور بیشتری از آثار تحریم، موحدی کرمانی در جمعه‌بازار ۶مهر تلاش کرد پای مردم را هم وسط بکشد تا از جانب ولی‌فقیه بگوید که هدف تحریم، مردم هستند و مردم هم با نظام پیوند دارند: «تحریم‌های آمریکا در برابر استحکام درون‌زا و عزم و اراده ملت، اثر آن‌چنانی ندارد».
از این اظهارات متداول و مبتذل در ادبیات حاکمیت آخوندی که بگذریم، اکنون همگان می‌دانند ـ و بهتر از همه خامنه‌ای، مجلس رژیم و دولت ـ که در موضوع تحریم، بند ناف اقتصاد و سیاست نظام به سیاست اروپا بسته شده و خامنه‌ای و روحانی به آن چشم دوخته‌اند.

«قمار بد روی ایران»

در همین رابطه یادداشت روزنامه وال استریت ژورنال با عنوان «قمار بد اروپا روی ایران»، گویای چشم‌انداز ناشی از تحریم می‌باشد: «رویدادهای ماه‌های اخیر نشان داده که تلاش دولتهای اروپایی برای حفظ دسترسی رژیم ایران به نظام مالی جهانی چه اشتباه دیپلماتیکی بوده است. شرکتهای اروپایی با وجود طرح‌های اتحادیه اروپا ایران را ترک کرده‌اند. دیپلمات‌های اروپایی هر چقدر هم علیه دولت ترامپ سر و صدا به‌راه بیاندازند، دسترسی به بازار آمریکا و نظام مالی اهمیت بیشتری دارد».
موحدی کرمانی در سخنانش به «عزم و اراده ملت» در ایستادگی مقابل تحریم اشاره کرد و آن را به حاکمیت آخوندی وصله زد. واقعیت این است که آنچه به «عزم و اراده ملت» ایران برمی‌گردد، چندین ماه پیاپی است که عزم پایداری و اعتراض و اعتصاب و قیام مقابل نظام آخوندی، نظام را مستأصل کرده و کوتاه هم نمی‌آید؛ اعتراض و قیامی که شورش مقابل سیاست‌های توسعه‌طلبانه و برباد دادن سرمایه و دارایی ایران می‌باشند.

اعتمادی به تو نیست

از سوی دیگر ادعای «بی اثر بودن تحریم آمریکا» بر نظام را، هم در «کبریت نکشیدن خامنه‌ای بر کاغذ برجام» دیدیم. هم‌اکنون در افتادن به دامن مماشات‌گران اروپایی و هم در اظهارات مقامات ریز و درشت نظام شاهدیم. در همین رابطه روزنامه جهان صنعت در شماره ۵مهر ۹۷ نوشت: «حرکت انفعالی و سکوت معنادار دولت جز به نابودی و سقوط اقتصادی کشور نخواهد انجامید. اقدامات سیاستی دولت حتی کار را به جایی رسانده که اعتماد به دولت، ناشر پول و حتی کل حاکمیت از دست رفته است».
جنبه دیگر بحران نظام که باز هم ناشی از خوی تجاوزگرانه و سیاست توأمان سرکوب و غارت می‌باشد، بحران تشدیدشونده اقتصادی و آثار مستقیم آن بر معیشت مردم است. در این رابطه شیرازه کار از دست نظام در رفته و در اظهارات دست‌اندرکاران مربوطه، یک حرف مشخص و یک آمار روشن و دقیق پیدا نمی‌شود.

وحشت از تحریم و سازمان‌یافتگی دروغهای حکومتی
در فضای ناشی از تحریم، افتضاح ضدونقیض‌گویی دولت و ارگانهای رسمی حکومتی درباره تورم، گرانی، بیکاری و شاخصهای اقتصادی از سراپای نظام بیرون می‌زند. همگی بسیج شده‌اند تا هیچ واقعیتی به مردم گفته نشود؛ در حالی که واقعیت اقتصاد و معیشت بربادرفته بر اثر چپاول و هزینه سرکوب و اختلاس حکومتی و دزدبازار نهادهای ولی‌فقیه و سایر ارگانهای رژیم، هم‌اکنون بر سفره و خانه مردم سایه انداخته است.
تلاش همه‌جانبه و سازمان‌یافته برای پوشاندن واقعیت و دروغگویی از بلندگوهای نظام، زبان حال تمامیت حکومت آخوندی شده است. روزنامه جهان صنعت در ۵مهر، به این آشفته‌بازار دروغ و پشت‌‌هم‌اندازی و فریب و دجالیت اعتراف می‌کند: «مسوولان خودشان را به بی‌راهه می‌زنند و علاقه‌یی به قبول واقعیت‌های بازار ندارند‌. این در حالی است که آمار اعلامی در خصوص شاخصهای اقتصادی با آنچه مردم در سفره‌هایشان احساس می‌کنند، متفاوت است‌. گشت‌و‌گذاری در بازار نشان می‌دهد که واقعیت چیز دیگری است؛ به‌طوری که می‌توان گفت این آمارها برای عامه مردم قابل‌قبول نیست‌... در حال حاضر با وجود این‌که تورم حدود ۵۰درصدی در زندگی مردم احساس می‌شود، اما هم‌چنان بانک مرکزی میزان تورم را حدود ۱۰درصد اعلام می‌کند»‌!

معیشت و اشتغال در چنگال مدیریت بلبشو و فاسد

هراس از آثار تحریم بر تمامیت حکومت باعث شده است که نالایقی و مدیریت بلبشو و فاسد را تحت پوش و عناوین مختلف به خورد مطبوعات و مردم ‌بدهند. این واقعیت عیان و جاری که آن روی سکه دزدی و غارت و اختلاس حکومتی است، در روزنامه جهان صنعت در ۵مهر این‌طور گزارش‌شده است: «در حال حاضر به اسم مردم و اشتغال، تصمیماتی گرفته می‌شود که با علم اقتصاد جور در نمی‌آید‌. از این رو تنها به ظاهر سنگ امنیت، اشتغال، تولید و آرامش مردم به سینه زده می‌شود... در حال حاضر میانگین قیمت ۳۵۰قلم کالا محاسبه و نرخ تورم بر اساس آن تعیین می‌شود‌. در حالی که اغلب مردم در تمام عمرشان با این ۳۵۰قلم سرو کاری ندارند و نمی‌توانند به آن فکر کنند»‌.
وجهی دیگر از بازار آشفته اقتصاد و آثار تحریم که رژیم آخوندی و دستگاه تبلیغاتی‌اش تلاش می‌کنند با وارونه جلوه دادن و یا با سیاست «هیچ اتفاقی نیفتاده»، صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارند، مربوط به گرانی افسارگسیخته است که تسمه از گرده مردم می‌کشد. در همین رابطه هم دروغگویی‌های نجومی روحانی و باند دولتی‌اش آن‌قدر حد و مرز پاره کرده که روزنامه‌های حکومتی هم مجبور به انعکاس بخشی از واقعیت می‌شوند: «کارشناسان بر این عقیده هستند که خیلی نمی‌توان به آمارهای دولتی در مورد وضعیت بازار اطمینان کرد».(جهان صنعت ۵مهر ۹۷)

عاقبت دین‌فروش استثمارگر

در مورد رشد تصاعدی روزانه دلار و بی‌مقدار و بی‌مصرف شدن پول ایران که موضوع بحث همه مردم ایران شده و گریبان همه را گرفته است، علم‌الهدی هم مجبور به اعتراف ناگزیر شده است: «هنوز یک سال نشده ۳۵۷برابر ارزش پول ملی ما سقوط کرده». البته مردم ایران به‌خوبی می‌دانند و شاهدند که این سقوط پول ملی و گرانی‌ها و سفره‌های خالی مردم، هیچ ربطی و اثری بر زندگی‌ اشرافی آخوندی دین‌فروش، آخرت‌فروش، بهشت‌فروش و استثمارگر نداشته و ندارد. مردم ایران به‌خوبی واقف‌اند که آنچه اکنون بر سر اقتصاد و بحران معیشت آمده، تماماً ناشی از حاکمیت فاسد ولایت فقیه و صدارت مشتی جانی و دانی و چپاول‌گر بوده و می‌باشد.
واقعیت این است که نظام آخوندی وحشت اصلی‌اش از مردم و جوانانی است که در کمین‌گاههای قیام به قیام و اعتصاب به اعتصاب، موضع و سنگر گرفته‌اند. مردمی که دیگر هیچ‌چیزی برای از دست دادن ندارند و سودایی جز سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه و خلاصی از این اختاپوس ویرانگر حیات و معیشت و انسانیت ندارند...

مطالب   مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت   ودر توئیتربنام @bahareazady   دنبال کنید

پیش بسوی قیام  سراسری ، ما بر اندازیم#   شهرهای ایران   اعتصاب # تظاهرات

سرنگونی #  اتحادوهمبستگی     مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChangeصور

کلنل محمدتقی‌خان پسیان و رضاشاه



کلنل محمدتقی‌خان پسیان و رضاشاه


انقلاب مشروطه ایران، پیش از پیروزی انقلاب سوسیالیستی در روسیه و بیش از آن، برای کشورهای استعمارگر، تکان‌دهنده و خطرناک می‌نمود. چرا که نه تنها ایران را از دایره بسته کشور‌های مستعمره خارج می‌کرد، بلکه راه برون‌رفت را به دیگر ملل اسیر نیز می‌آموخت. این، شاید مهم‌ترین علت سرکوب انقلاب مشروطیت ایران بود که ارتجاع، استعمار، و مزدوران داخلی آنها هم‌چون رضاخان را در سرکوب کردن آن، متحد ساخت.
یکی از قهرمانانی که در کسوت آخرین اخگرهای انقلاب مشروطه به خاموشی کشیده شد، کلنل محمدتقی‌خان پسیان بود. افسر میهن‌پرستی که سر در راه آزادی میهن و رفاه مردمش داد و گفت اگر خونم بر زمین بریزد، هر قطره آن نام ایران را خواهد نوشت.
کلنل از طایفه کردزبان پسیان و از تیره کردهای سلیمانی ساکن قره‌باغ بود که خانواده‌شان در زمان‌ جنگهای ایران و روس، به ایران کوچ کرده در آذربایجان ساکن شدند. کلنل سال ۱۲۷۰ خورشیدی در تبریز به‌دنیا آمد و سال ۱۳۰۰ خورشیدی در ۳۰سالگی جان فدای آزادی مردم و آبادی میهن نمود.

کلنل پسیان و رضاخان 

شاید کمتر کسی بداند که کلنل محمدتقی‌خان پسیان و رضاخان به‌نوعی هم‌دوره بودند؛ دو افسر ایرانی اما در دو جبهه کاملا متضاد و متخاصم.
کلنل محمدتقی‌خان پسیان در سال ۱۲۷۰ خورشیدی به دنیا آمده بود و رضا در ۱۲۵۶ خورشیدی
هر دو ایرانی بودند، یعنی شناسنامه‌ ایرانی داشتند.
هر دو در یک دوره زندگی می‌کردند.
کلنل و رضاخان هر دو «نظامی» بودند.
کلنل تحصیلات نظامی آکادمیک خود را در مدرسه نظام تهران به پایان رسانده بود و رضاشاه اساساً سواد خواندن و نوشتن درستی هم نداشت و یک قزاق ساده بود که به علل ناشناخته‌ای تا رده سرهنگی ارتقای درجه یافته بود.
کلنل و رضاخان هر دو، فرمانده یکانهای نظامی نسبتاً مهمی در دوره خود بودند.
هر دو در سال‌های آغاز جنگ جهانی اول و اشغال ایران، درجه‌ای در حد سروانی و سرهنگی داشتند.
کلنل فرمانده نیروی ژاندارم همدان بود و رضاخان که بعدها «رضاشاه» شد، فرمانده قوای قزاق همدان یا به قولی سرکرده فوج تیرانداز‌ان بود.
هر دو در امر جنگ، به هر حال سررشته داشتند.
گرچه رضاخان اساساً عمده جنگ‌هایش را از پشت مسلسل ماگزمش و از درون سنگر انجام داده بود و مرد نبردهای رو در رو نبود اما به هر حال هر دو اسم‌شان به جنگاوری معروف بود.

کلنل محمد تقی‌خان پسیان و رضاخان در دو جبهه متضاد 

این دو افسر ایرانی یعنی کلنل محمدتقی‌خان پسیان و رضاخان در دو جبهه کاملا متضاد قرار داشتند.
یکی برای آزادی و آبادی ایران جنگید و جان فدا کرد و دیگری به مزدوری استعمار درآمد.
این نوشته نگاهی است به قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان از خلال رو در رویی او و رضاخان که بعدها «رضا شاه» شد.

قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان، اخگری از آتشفشان انقلاب مشروطه

یکی از اولین جنبش‌های آزادیبخش مردم ایران که توسط رضاخان و دیگر عوامل استعمار سرکوب شد، قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان در خراسان بود.
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان از افسران تحصیل‌کرده و میهن‌پرست ایرانی بود که پس از پایان تحصیلات نظامی در مقام مربی نظام و مترجم در مدرسه ژاندارمری یوسف‌آباد به خدمت پرداخت و روز ۲۳خرداد ۱۲۹۳ خورشیدی فرمانده نیروی ژاندارم همدان شد.
با آغاز جنگ جهانی اول و لزوم خروج پایتخت از تهران و از دسترس احتمالی نیروهای اشغالگر، کلنل نیز همراه با دولت موقت ملیون به غرب کشور رفت و فرماندهی نیروهای ژاندارم و قوای ملیون را به عهده گرفت.
او از اولین مدافعان ایران در جریان جنگ جهانی اول بود که هنگام اشغال ایران در مقام فرماندهی قوای ملیون در برابر نیروی اشغالگر روس در همدان سنگر بست.

کتاب تاریخ احزاب سیاسی ایران - محمدتقی بهار
کتاب تاریخ احزاب سیاسی ایران - محمدتقی بهار

کلنل پسیان پیش از جنگ با اشغالگر، ناگزیز از جنگ با مزدوران شد

کلنل محمدتقی‌ خان پسیان در ابتدای دفاع از همدان، ناگزیر از جنگ با نیروی قزاقی شد که به فرماندهی رضاخان در همدان حضور داشت و اوامر ستاد فرماندهی ارتش اشغالگر روس را در آن منطقه اجرا می‌کرد!
کلنل پس از شکست‌دادن قوای مزدور قزاق، آنها را با مقداری کمک هزینه، برای بازگشت به شهر و دیارشان آزاد کرد، اما رضاخان با گروهی از قزاق‌هایش خائنانه به سوی قزوین رفته و در آنجا به نیروهای اشغالگر روس به فرماندهی ژنرال نیکلای باراتف پیوست و مجدداً تحت‌امر ارتش مهاجم تزار قرار گرفت.
نیروهای باراتف با استفاده از مزدورانی هم‌چون رضاخان و اطلاعات آنها در سلسله نبردهای بعدی نیروهای ملیون را ناگزیر از عقب‌نشینی به مناطق صعب‌العبور غرب کشور کردند.
کلنل دارای سوابق درخشانی در آن مقطع است. کلنل در جنگ بین‌المللی اول، در جنگهای قزوین و همدان و بروجرد و کرمانشاهان رشادتهای نمایانی از خودش نشان داده بود و شکستی که به روس‌ها داده بود، باعث شهرت بیشتر وی شده بود.
اما سرانجام خیانت حکومت مرکزی و مزدوری سران و قوای قزاق به اضافه پراکندگی عناصر ملی ایران باعث شد تا دولت ملیون بدون کامیابی، ناگزیر از خروج از ایران گردد.

خروج کلنل و ملیون از ایران 

کلنل محمدتقی‌ خان پسیان پس از پایان یافتن آن مرحله از نبرد، همراه با بقایای مشروطه‌طلبان و دولت ملیون به استانبول رفت و از آنجا هم برای ادامه تحصیلات، در سال ۱۲۹۶ خورشیدی به آلمان رفت.
کلنل در آلمان اضافه بر هوانوردی، ریاضیات عالی و موسیقی نوین را نیز فراگرفت و بخشی از سرودهای ژاندارمری و اشعار ملی ایران را به اسامی «سه سرود ملی و هفت آواز محلی ایرانی» با یک مقدمه به زبان آلمانی به چاپ رساند که مورد توجه موسیقی‌دانهای آلمانی قرار گرفت.
او سپس از آلمان به سوئیس رفت و پس از پایان یافتن جنگ جهانی اول، مجدداً عازم میهن خود، ایران شد.

بازگشت کلنل پسیان به ایران


کلنل محمدتقی‌خان پسیان و جمعی از فرماندهان ژاندامری و صاحب‌منصبان خراساًن
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان و جمعی از فرماندهان ژاندارمری و صاحب‌منصبان خراسان

کلنل پسیان پس از بازگشت به ایران،‌ در تاریخ پنجم ذی‌القعده ۱۳۳۸ قمری، طی حکم نمره ۱۷۶ وزارت داخله، به‌عنوان فرمانده ژاندارمری مجدداً وارد خدمت شد.(کتاب قیام کلنل محمدتقی‌ خان پسیان - علی آذری ص ۲۵۵)
تاریخ انتصاب کلنل به فرماندهی ژاندارمری خراسان مطابق است با ۳۰تیر ۱۲۹۹ خورشیدی یعنی ۷ماه قبل از کودتای سوم اسفند رضاخان و روی کار آمدن کابینه سیاه سید ضیاء.
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان در آخرین مرحله زندگی خود، در مقام فرماندهی ژاندارمری خراسان و پس از مشاهده اوضاع نابسامان کشور، اقدام به انجام اصلاحاتی ‌اساسی در منطقه خود کرد. کلنل، «قوام‌السلطنه» والی فاسد خراسان را بازداشت و برای محاکمه عادلانه به تهران فرستاد.
اما هنگامی که متوجه شد قوام به جای محاکمه، به نخست‌وزیری رسیده، خود راساً درصدد انجام اصلاحات اقتصادی اجتماعی و سیاسی در منطقه مأموریت خود برآمد. کلنل تلاش کرد مالیات عقب‌افتاده زمین‌داران را بگیرد و آستان قدس را که دچار فساد مالی شده بود، اصلاح کند.(کتاب ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران - استفانی کرونین - ترجمه غلامرضا علی‌بابایی - چاپ تهران خجسته ۱۳۷۷ ص ۱۸۳ـ۱۸۵)
کلنل در همین راستا، بسیاری از حکام و فرمانداران و پرسنل فاسد آستان قدس را برکنار و زندانی کرد.(کتاب جنبش کلنل محمدتقی‌ خان پسیان بنا بر گزارشهای کنسولگری انگلیس در مشهد - گردآوری غلامحسین میرزا صالح - نشر روایت تهران ۱۳۷۰ ص ۴۵)
از طرف دیگر با بالا گرفتن جنگ قدرت در تهران بین سران فاسد پایتخت، قوام که از زندان به نخست‌وزیری رسیده بود، اولین کاری را که در دستور قرار داد، نابودی کلنل در خراسان بود!
آن‌گونه که محمدتقی بهار در تاریخ احزاب سیاسی ایران نوشته است: «دولت قوام‌السلطنه با همکاری صمیمانه‌ای که بین نخست وزیر(قوام) با وزیر جنگ(رضاخان) و شاه (احمدشاه) و اکثریت مجلس حاصل شده بود، علاوه بر واقعه کلنل محمدتقی خان، (یعنی سرکوب خراسان و قتل کلنل) کامیابی‌های! دیگری هم به‌دست آورد!(تاریخ احزاب سیاسی بهار ص ۱۶۲)
در این مورد می‌توان به سرکوب قیام آزادی‌خواهان جنوب یعنی چاکوتاهی‌ها در تنگستان و بندرعباس هم اشاره کرد.

انتقام رضاخان از کلنل محمدتقی‌ خان پسیان 

حسین مکی در تاریخ ۲۰ساله ایران(جلد ۱ ص ۴۶۴ و ۴۶۵) نوشته است: «عده‌‌ای می‌خواستند کابینه (قوام السلطنه) را ساقط کنند... ولی سردار سپه (با وجود) کلنل محمدتقی‌ خان و برای آن که از همدستی قوام‌السلطنه و هم‌فکری او در سرکوبی کلنل استفاده کند، از قوام پشتیبانی کرد و نفوذ خود را برای بقای کابینه به‌کار برده و در نتیجه کابینه (قوام) موفق به جلب موافقت مجلس گردید و از سقوط نجات یافت.
سردار سپه با کلنل محمدتقی‌ خان خرده‌حساب شخصی داشت.
افسر رشید ژاندارمری را شناخته بود که چقدر کله‌شق و متهور و سخت‌گیر است، موقعی که سردار سپه، فرمانده قسمتی از آتریاد همدان بود و کلنل نیز فرماندهی ژاندارمری آنجا را به عهده داشت... کلنل با ۶۵نفر ژاندارم، سردار سپه را محاصره می‌کند و...».
(رضاخان) عجالتاً موقع را مناسب یافته... میل داشت با همکاری قوام السلطنه... کلنل را سرکوب کند... رئیس‌الوزرا (قوام) و سردار سپه تصمیم می‌گیرند برای خاتمه دادن به قضیه خراسان (کلنل) متوسل به قوه قهریه شوند و... یک اردوی ۱۰۰۰نفری قزاق (به‌گفته آذری ۷۰۰نفری)، مأمور خراسان می‌گردد.
قوام‌السطنه هم... جداگانه دست‌به‌کار می‌شود و... به موازات فعالیت نظامی سردار سپه... به‌وسیله تلگراف و نامه و قاصد مخصوص، عده‌یی از متنفذین (و خوانین مشرق) خراسان را به ضد کلنل تحریک (و تجهیز) می‌کند... تا کلنل را دچار جنگ در چند جبهه سازد».(تاریخ ۲۰ساله مکی ج ۱ ص ۴۶۵)
«قوام‌السلطنه مخصوصاً وقتی کینه سردار سپه را نسبت به کلنل دید، در تصمیم خودش راسخ‌تر شد».(مکی تاریخ ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۵)

محبوبیت ملی کلنل محمدتقی‌خان پسیان
محبوبیت ملی کلنل محمدتقی‌خان پسیان

البته از بین بردن کلنل، کار آسانی نبود چرا که به گواهی «بهار»، کلنل خیلی خوشنام بود و اضافه بر هزاران ژاندارمی که هواخواهش بودند، صدها هزار مردم ایران هم دوستش داشتند.
ملک‌الشعرای بهار در کتاب «تاریخ احزاب سیاسی ایران» در مورد محبوبیت ملی کلنل و امیدی که مردم برای نجات ایران به او داشتند، نوشته است:
«هنوز سردار سپه بدنام نشده بود، اما محمدتقی‌ خان بسیار نیکنام بود. ژاندارم از قزاق، وجیه‌تر و محبوب‌تر بود. علاوه از اینها، تهران قدرت دفاع نداشت... در این صورت هرگاه کلنل ۶ یا ۸هزار ژاندارم رشید و مسلح و فرمانبردار خود را... به تهران می‌رساند، کاری صورت می‌داد. سردار سپه و قسمتی از نمایندگان گریخته و شهر با سلام و صلوات بدو تسلیم شده بود و... اما...».(تاریخ احزاب سیاسی - محمدتقی بهار ص ۱۵۹)


ملاقات ملک‌الشعرای بهار با کلنل محمدتقی‌ خان پسیان

محمد تقی بهار شرح یک ملاقات خود با کلنل را در کتابش نوشته و نکاتی را از فضای سیاسی آن‌ روزگار توضیح داده که با گزارش حسین مکی مطابقت دارد.
محمدتقی بهار خود گفته است: «من کلنل را یکبار دیدم. پیش از این‌که او را دیده باشم آوازه شجاعت و صاحب‌دلی و بزرگواری او را از مردمی بی‌غرض شنیده بودم... روزی را با او به‌سر بردم... همان اوقاتی بود که بحران... به سبب نزدیک شدن قوای شوروی به سرحدات و سواحل ایران در آزادی‌خواهان... پیدا شده بود».(تاریخ احزاب سیاسی بهار ص ۱۶۰)
«کلنل مردی شاعر و نویسنده... بود... با ۸هزار سرنیزه و صدها هزار قلوب موافق... گمان نکنید کلنل را قدرت یا دسیسه قوام‌السلطنه می‌توانست از میان بردارد... آن کسی‌ که بعدها صاحب تخت و تاج ایران شد... (یعنی رضاخان) کلنل را نفله کرد! دولت قوام‌السلطنه با همکاری صمیمانه که بین نخست‌وزیر و وزیر جنگ و شاه و اکثریت مجلس حاصل شده بود، علاوه بر واقعه کلنل محمدتقی خان، (کارهای دیگری هم کردند)».(تاریخ احزاب سیاسی ایران - ملک‌الشعرای بهار صفحه ۱۶۲)

بریتانیا، رضاخان، قوام و شوروی همگی پیش به سوی قتل کلنل!‌ 

بهار بخشی از پشت‌پرده توطئه بر ضد کلنل را در کتابش توضیح داده و نوشته است: «حکومت قوام‌السلطنه مواظب همه قضایا (میرزا کوچک خان و پسیان) بود و وزیر جنگ (یعنی رضاخان) فعالیت و پشت‌کارش را در این روزها نشان می‌داد و اتفاقاً سیاست بریتانیا نیز در این کامیابی‌ها (شکست کلنل و...) ذینفع بود و بنابراین، کارها خوب پیش می‌رفت. روتشتین(سفیر شوروی) در تهران با سیاسیون ملی و دولتی گرم گرفته بود و... از مساعدت جدی دولت شوروی با انقلاب گیلان ساعت به ساعت می‌کاست».(کتاب تاریخ احزاب سیاسی بهار ص ۱۶۴)

نامه‌های کلنل

کلنل فرماندهی نظامی و رهبری سیاسی قیام خراسان را خود شخصاً به عهده داشت و نامه‌های زیادی در این مورد از او به جا مانده که تصویر روشنی از او و قیامش به دست می‌دهد.
کلنل در یکی از نامه‌هایی که همان روزها نوشته، از جمله گفته است:
«شرافت و سعادت دیر یا زود برمی‌گردد. ایرانی نمی‌میرد و محو نمی‌شود اگر ما هم نبینیم اخلاف ما(آنان‌که پس از ما خواهند آمد)‌ خواهند دید... ما باید جانبازی کنیم. ما باید با هر کس که خائن وطن است، بجنگیم ولو اکثریت تامه داشته باشند.
بی‌شبهه ما در این راه، به موانع سهمگین برخواهیم خورد،
ما بایست ریشه ‌های سنگین خیانت را از جا کنده، اصول آریستوکراسی را از مملکت نابود سازیم،
امیدوارم عزم آهنین ما، سلاسل و قیودات ارتجاعی را از هم گسسته و تمام موانع را در هم شکند».(مکی ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۴)
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان در نامه دیگری به نکته‌یی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد او با خوانین و اشراف منطقه هم درگیر بوده است. کلنل نوشته:
«افسوس و هزار افسوس که طبقه ممتازه(مشهد) مانع نیل به این آرزو(آزادی ایران)‌ است».(مکی ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۴)
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان سرانجام در حلقه محاصره ارتجاع داخلی، استعمار و خوانین منطقه و در یکی از چند جبهه‌ای که دشمنان متعدد بر ضد او باز کرده بودند، به‌ شهادت رسید و سر از تنش جدا کردند.

بزرگداشت کلنل توسط مردم مشهد

تاریخ ۲۰ساله مکی، روز تشییع جنازه کلنل را این‌گونه تصویر کرده است:
«روز ششم صفر، اهالی مشهد از پیر و جوان، کلیه بازارها را تعطیل و شاگردان مدارس، اجتماع نموده دسته‌های گل به دست گرفته، عقب جنازه کلنل محمدتقی‌ خان حرکت می‌کردند. نعش را روی توپ گذارده بودند و موزیک، نوای عزا می‌نواخت».(مکی ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۷)
نویسنده کتاب قیام شیخ محمد خیابانی(علی آذری) هم در تشریح بزرگداشت کلنل توسط مردم مشهد از یک‌طرف و کینه‌کشی قوام و رضاخان از طرف دیگر، نوشته است:
«مردم مشهد در مراسمی بی‌نظیر، پیکر شادروان کلنل محمدتقی‌ خان پسیان را در جوار نادرشاه افشار دفن کردند، (اما) قوام به نبش‌قبر او مبادرت کرد! (و)‌ سومی که پاکروان باشد مزار ثانوی او را به خیابان انداخت و آرامگاه دائمی او را به کلی معدوم ساخت!».(کتاب قیام شیخ محمد خیابانی - علی آذری چاپ چهارم - انتشارات صفی‌علیشاه - ۱۳۶۲/ ص ۵۰۳ـ۵۰۴)
تا سرانجام مردم ایران به‌دنبال سرنگونی سلطنت، آرامگاه او را بازسازی کردند.

مقبره کلنل محمدتقی‌خان پسیان توسط مردم پیدا و بازسازی شد
مقبره کلنل محمدتقی‌خان پسیان توسط مردم پیدا و بازسازی شد

کلنل محمدتقی‌ خان پسیان در یاد دیگران

بالفور، پژوهشگر انگلیسی، در کتاب خود درباره اندیشه‌های کلنل محمدتقی‌ خان پسیان و آرزوهای او برای ایران نوشته است: «این نکته قابل‌انکار نبود که حکومت (کلنل)... انقلابی در افکار طبقات پایین تولید کرده بود که در صورت موفقیت وی، در تهران طرفداران کثیری پیدا می‌کرد. ولی البته چنان وقایعی روی نداد».(مکی ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۸)
مکی در کتاب ۲۰ساله جلد یک، نوشته است: «فرخی یزدی، ایرج‌میرزا، عارف قزوینی و بسیاری شعرای میهندوست دیگر در شهادت کلنل، اشعاری سرودند و روزنامه‌های تهران به‌رغم سانسور شدید رضاخانی، مقالات متعددی در بزرگداشت او نوشتند و عواقبش را هم تحمل کردند».

کینه‌توزی رضاخان نسبت به جنازه کلنل محمدتقی‌ خان پسیان! 

سردار سپه، مدیر روزنامه «ستاره ایران» را (که مقاله‌یی در بزرگداشت کلنل نوشته بود) به قزاقخانه برده، فحش زیادی می‌دهد و شلاق می‌زند و در طویله حبس می‌کند و...(۲۰ساله ج ۱ ص ۴۸۴)
برخورد رضاخان با نویسندگان و روزنامه‌ها البته یک مورد دو مورد نبود و یکی از روش‌های کار او در رابطه با مخالفان بود. وی بعدها که سلطنت را قبضه کرد، به‌راحتی دست به کشتار مخالفانش زد و دهها تن از روشنفکران ایران را به‌قتل رساند.
و به این ترتیب، یکی دیگر از درخشان‌ترین اخگرهای انقلاب مشروطیت ایران، خاموش شد. امروز البته رضاخان گرچه بخشی از تاریخ این سرزمین را اشغال کرده اما آنچه که در دل‌های ایرانیان باقی مانده، نام، یاد و راه آزادگی است که کلنل از جمله مروجینش بود.

کلنل محمدتقی‌ خان پسیان و رضاخان

مطالب   مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت   ودر توئیتربنام @bahareazady   دنبال کنید

پیش بسوی قیام  سراسری ، ما بر اندازیم#   شهرهای ایران   اعتصاب # تظاهرات

سرنگونی #  اتحادوهمبستگی     مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChangeصور

مروری بر روزنامه های حکومتی یکشنبه 8مهر ماه 97




روزنامه‌های حکومتی در روز یکشنبه هشتم مهر ماه مهم‌ترین عنوانها و مطالب خود را به دعوای تصویب لایحه سی اف تی که در برنامهٔ امروز مجلس ارتجاع است اختصاص داده‌اند. در کنار آن حمله به باند روحانی و زیر سؤال بردن سفر روحانی به نیویورک، و اذعان به تداوم بحرانهای اقتصادی – اجتماعی دیده می‌شود.

مذاکرات مخفی و اعلام نشده روحانی و ظریف موضوع مشترک روزنامه‌های هر دو باند است.
آرمان به‌نقل از الشرق‌الأوسط و از قول منابع دیپلماتیک بلندپایه فرانسوی نوشته است:« بین ایران و باقیماندگان در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) درباره مسائلی که امضاکنندگان برجام آنها را ضروری می‌دانند، گفت و گو‌هایی در جریان است. مسائلی هم‌چون آینده توافق هسته‌یی پس از سال ۲۰۲۵، مهار برنامه موشکهای بالستیکی و سیاست منطقه‌یی ایران، در رأس این گفت و گو‌ها قرار دارند ». آرمان در ادامه به‌نقل از الشرق‌الأوسط افزوده است« خلاصه پیام اروپایی‌ها به مقامات ایران این است: پایبندی شما به توافق هسته‌یی هدیه‌ای نیست که شما به ما می‌دهید بلکه این به نفع شماست. با این حال، توافق به تنهایی برای حفظ همکاری بین‌المللی با شما کافی نیست. زیرا جهان تغییر کرده است. شما باید برای تکمیل آن (توافق)، با ورود به مذاکرات بر اساس بند‌های چهارگانه موافقت کنید». در ادامه این مطلب آمده است:‌ «این منابع پیام هشدارآمیز دیگری را بیان می‌کنند که مفاد آن این است که پیشنهاد فرانسوی-اروپایی مزبور، تنها پیشنهاد ممکن برای جلوگیری از تقابل با آمریکا است».
وطن امروز از باند دلواپسان هم در مطلبی با عنوان « کشور را معطل دموکرات ها نکنید» با اشاره به مذاکره جویی روحانی در طی نطقش در مجمع عمومی ملل ‌متحد نوشته است« خبر مرتبط با این مسأله در جریان حضور اخیر روحانی در نیویورک اما چه بود؟ جلسه محرمانه حسن روحانی با ۲۵نفری که نهاد ریاست جمهوری، آنها را نخبگان سیاست خارجی آمریکا نامیده است!» وطن امروز در ادامه نوشته است« هر چه هست، به‌نظر می‌رسد روحانی، پیرو مباحث مطروحه در همان جلسه محرمانه، در نشست خبری نیویورک گفته است:«آمریکا دیر یا زود روزی به برجام باز خواهد گشت!». وطن امروز در ادامه این مطلب افزوده است« جلسه اخیر روحانی را نباید و نمی‌توان بی‌ارتباط با دیدارهای محرمانه ظریف و کری تلقی کرد. جلسه‌یی که به احتمال زیاد افرادی از حزب دموکرات آمریکا را شامل می‌شده است. کنار هم گذاشتن این واقعیات، می‌تواند پاسخ سؤال اساسی ما در این یادداشت را بدهد: آقای روحانی بیشتر از عمل کردن، سخنرانی می‌کند، چون منتظر معجزه است، آن هم معجزه‌ای که نه از آسمان هر جایی، که قرار است مشخصاً از آسمان کاخ سفید، کنگره و سنای آمریکا نازل شود. چنان معجزه‌ای که بتواند حتی مشکل آب خوردن مردم را هم حل کند».
هر چند روزنامه‌ ایران به‌نقل از نعمتی سخنگوی هیأت‌رئیسه مجلس ارتجاع تیتر زده است که « جو عمومی مجلس آماده تصویب لایحه الحاق به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم است»، اما کیهان خامنه‌ای که سخنگوی اصلی دلواپسان نظام شده درشت‌ترین تیتر صفحه اولش را علیه اف.ای.تی.اف انتخاب کرده و نوشته است: «دلار با برجام ۱۸هزار تومان شد با اف.ای.تی.اف چند؟!»
اما، قانون همسو با باند روحانی تیتر زده:« سیاست‌های دوگانه و سیاه‌نمایی علیه اف.ای.تی.اف هم‌چنان از سوی مدعیان در دستور کار است، حرکت خزنده علیه شفافیت، عباس آخوندی افشا کرد که در سال ۹۰دبیر شورای امنیت ملی(سعید جلیلی) در نامه‌یی می‌گوید پیوستن ما به اف.ای.تی.اف ضروری است».

روزنامه‌های باند ولی‌فقیه که پیش از این به حرفهای روحانی در ملل ‌متحد نگاه منفی نداشتند، خط عوض کرده و شروع به حمله کرده‌اند.
کیهان خامنه‌ای در مطلبی با عنوان «نگاه» نوشته است« رویکرد پر تناقض و فریبکارانه جریان نفوذی خیلی تعجب برانگیز نیست، اما برخی مواضع روحانی در سازمان ملل که بخشهای دیگر سخنانِ ایشان را تحت‌الشعاع قرار داد، بسیار مایه تعجب شد». کیهان بعد از این مقدمه افزوده:«روحانی باید پاسخ دهد چه منطق سیاسی و عقلانیت دیپلماتیکی در جهت منافع و امنیت ملی پشت دعوت از رئیس‌جمهور آمریکا برای بازگشت به میز مذاکره وجود دارد؟ آیا غیر از «منطق انفعال در مقابل تهدید» چیز دیگری می‌توان تصور و تحلیل کرد؟».



مطالب   مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت   ودر توئیتربنام @bahareazady   دنبال کنید

پیش بسوی قیام  سراسری ، ما بر اندازیم#   شهرهای ایران   اعتصاب # تظاهرات

سرنگونی #  اتحادوهمبستگی     مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChangeصور

Iran: PMOI/MEK resistance units calling for more anti-regime measures



Iran: PMOI/MEK resistance units calling for more anti-regime measures






Reported by PMOI/MEK

OI/MEK

Iran, Sept. 29, 2018 - Resistance units affiliated to the Iranian opposition People's Mojahedin Organization of Iran (PMOI/MEK) are expanding their activities against the Iranian regime, especially marking the beginning of the new school year and pledging to continue their efforts to realize regime change in Iran.

The year of uprisings with Resistance Units expanding in schools, universities
The year of uprisings with Resistance Units expanding in schools, universities

Iranian opposition President Maryam Rajavi hailed the youth across Iran on this occasion and sent a message of encouragement.
"Fellow students, the vanguard generation creating the uprisings,
Honorable teachers and university professors,
I salute all of you in the beginning of the new academic year, and commend you for your desire and determination in achieving Iran’s freedom and progress, and in bringing up a generation that yearns for the establishment of a society based on freedom, democracy and equality.
On the eve of September 27, let us remember and pay tribute to the generation of Iranian youths who created a glorious battle on this day in 1981. Let us remember Abdollah Safa, Soudabeh Pazak, Fereydoon Bakhshi and Afsaneh Shamsabadi whose names will shine for ever in the history of resistance for freedom. On that day, they sacrificed their lives to socialize the mantra of “death to Khomeini.” Hail to those shining stars of the sky of Iranian revolt for freedom.
The opening of schools and universities is particularly important this year as it is entwined with the uprisings and the protest movement.
The uprisings in 142 cities last December-January, the uprisings in at least 27 cities in August, and the major uprisings in Tehran, Kazerun, Ahvaz, Khorramshahr, and Borazjan bear a significant message. These uprisings say that more than any other time, the best and most important lesson for Iran’s youth is freedom; the first lesson is the lesson of freedom.
The second lesson is sacrificing for freedom. 120,000 of Iran’s valiant children have given their lives in the struggle against the clerical regime, including the 30,000 political prisoners massacred in 1988, as well as dozens of martyrs and thousands of young souls who were arrested this year during the uprisings. This is the price the younger generations of Iranians have paid and will continue to pay for freedom.

And the third lesson is unity and solidarity for freedom which culminates in the formation of resistance units and councils, and advances the uprisings and the protest movement.
Today, Iran’s students as well as the education and university communities are fed up with the retarded state of schools and universities and the drastic state of economy and society.
Every year, a greater number of children and youths are left out of schools, becoming victims of barbaric exploitation. It is estimated that the number of child workers in Iran has reached 7 million.
The growing number of students, particularly girl children, leaving schools and universities pervaded by suppression, has crippled and rendered the country’s education inefficient. An estimated 25million Iranians are purely or functionally illiterate.
On the other hand, the mushrooming of universities, their plummeting quality of scientific level, and the unemployment of at least two thirds of university graduates, have made higher education a failure.
Iran’s younger generations wonder why has the country’s educational system collapsed?
What is the business of so many spies and suppressive mercenaries in universities?
Why are Iran’s honorable teachers and high school instructors so much discriminated against and suppressed? Why are the majority of them living under the poverty line?
Why are students, teachers, and professors totally stripped of their right to participate in the administration of affairs in schools and universities?
Why are they deprived of forming their associations, freedom of expression, and assemblies?
An advanced and democratic educational system can be achieved only after the overthrow of the velayat-e faqih regime (absolute clerical rule). Iranian teachers’ demands for freedom and justice, formation of their associations, end to imprisonment and exile of their colleagues, and alleviation of poverty and discrimination, all depend on bringing down the mullahs’ religious tyranny.
The right solution lies in the hands of the democratic alternative to this regime, the National Council of Resistance of Iran (NCRI). The solution lies in the hands of a generation risen in this path demanding the regime’s overthrow. As the Iranian Resistance’s Leader Massoud Rajavi has said, “The days of Khomeini’s heirs and the brutal mullahs are numbered. The dawn of freedom and justice is on the horizon.”
Fellow high school and college students,
The opening of schools and universities injects fresh force to the uprisings and the protest movement and it can besiege the mullahs’ rotten regime.
Rise up to continue the uprisings and to free your homeland occupied by the mullahs. This is what you owe to your oppressed and deprived countrymen and women and especially to the children who have been victimized by this regime.
Expand the resistance units to all schools and universities.
Turn every school and college into a resistance unit and every Iranian city into a risen and revolting city.
Freedom and victory are in your hands!



A member of a resistance unit in Sari, northern Iran, put up a poster also praising this message.




In Shiraz, south-central Iran, members of Resistance Unit 994 installed a banner portraying a number of PMOI/MEK martyrs, hailing their bravery.
Members of a resistance unit in Ahvaz, southwest Iran, put up posters of more PMOI/MEK martyrs in various parks across this city.



In Tehran, members of the “Hanif Kafaie” Resistance Unit also pledged their allegiance to the ongoing struggle against the mullahs’ regime.



In a courageous act, members of Resistance Unit 555 in Karaj, west of Tehran, set fire to a banner portraying regime Supreme Leader Ali Khamenei.




In East Azerbaijan Province, in northwest Iran, members of a resistance unit put up posters expressing their support for the nationwide Iranian uprising.



In Mashhad, northeast Iran, members of a resistance unit put up posters calling on Iran’s youth to establish and launch more resistance units.



Resistance unit members in Shushtar took to graffiti and wrote, “The first lesson is to protest for freedom.”


Members of a resistance unit in Qom, central Iran, put up a poster written, “Death to Khamenei; Hail to Rajavi.”


In Rasht, northern Iran, a banner reading “Hail to Rajavi; Death to Khomeini” was put up by members of a resistance unit inside a mosque. This is a very brave measure considering the fact that Iranian regime authorities have full security control over mosques and consider these sites as their bastions.



Members of a resistance unit in Zanjan containing images and segments of Mrs. Rajavi’s message on the beginning of the school year.






مطالب   مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت   ودر توئیتربنام @bahareazady   دنبال کنید

پیش بسوی قیام  سراسری ، ما بر اندازیم#   شهرهای ایران   اعتصاب # تظاهرات

سرنگونی #  اتحادوهمبستگی     مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChangeصور