۱۴۰۴ آذر ۱۲, چهارشنبه

اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران - نوامبر ۲۰۲۵، خونین‌ترین ماه در ۳۷سال، با ۳۳۵ اعدام از جمله ۷زن و ۲ اعدام وحشیانه در ملاءعام



اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران -  نوامبر ۲۰۲۵، خونین‌ترین ماه در ۳۷سال، با ۳۳۵ اعدام از جمله ۷زن و ۲ اعدام وحشیانه در ملاءعام

شورای ملی مقاومت ایران -سربرگ

نوامبر ۲۰۲۵، خونین‌ترین ماه در ۳۷سال، با ۳۳۵ اعدام از جمله ۷زن و ۲ اعدام وحشیانه در ملاءعام ، کشتار در دسامبر با شدت بیشتر ادامه دارد، حداقل ۴۴ اعدام در سه روز، هر یکساعت ونیم یک اعدام خامنه‌ای تلاش می‌کند با کشتار هر چه بیشتر از قیام جلوگیری کند. اما تنها خشم خلق در زنجیر را مضاعف می‌کند. رژیم اعدام و ترور باید از جامعه جهانی طرد و سردمدارانش به‌خاطر جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی در برابر عدالت قرار گیرند دژخیمان خامنه‌ای در یک رکورد شوکه‌کننده در ماه نوامبر، ۳۳۵زندانی شامل ۷زن را به چوبه‌های دار آویختند. دو تن از قربانیان با وحشیگری و قساوتی که در جهان امروز تنها از دیکتاتوری دینی بر می‌آید در ملأعام اعدام شدند. شمار اعدامها در این ماه بیش از دو برابر سال ۲۰۲۴ با ۱۵۵ اعدام و ۳برابر ۲۰۲۳ با ۱۱۵ اعدام و ۶برابر سال ۲۰۲۲ با ۵۷ اعدام و ۱۱برابر سال ۲۰۲۱ با ۳۰ اعدام بوده است.

موج وحشیانه اعدامها در سه روز اول دسامبر ادامه داشته و بر اساس گزارشهایی که تا ظهر امروز رسیده اعدام ۴۴ زندانی در این سه روز یعنی هر یک ساعت و نیم یک اعدام قطعی شده و مشخصات سایر قربانیان پس از تدقیق اعلام می‌شود.

۱۳تن از قربانیان روز چهارشنبه ۱۲ آذر (سوم دسامبر) عبارتند از: کیوان شه بخش ۲۹ساله در بم، ایمان مرتضایی ۳۹ساله و ابوفیض داوودی در سمنان، حسام نوروزی و یک زن زندانی در مشهد، امیر امامی و دو زندانی دیگر در قزلحصار، یک زندانی در کنگان از استان بوشهر، علی کلهر در گرگان، مهدی جوانمردی ۳۸ساله در رشت، پیرولی شعبانی در سبزوار و یوسف جمشیدی (مهرابی) ۲۲ساله در بندر عباس.

روز سه‌شنبه ۱۱ آذر (۲دسامبر) ۲۰زندانی توسط دژخیمان قضاییه به دار آویخته شدند؛ یکی از این قربانیان در ملأعام در سمنان حلق‌آویز گردید. اسامی ۱۹تن دیگر از قربانیان عبارتند از محمدجعفر علی‌نیا در بهبهان، ابراهیم کلاگر در نوشهر، عباس مظفرزاده ۲۷ساله در قم، سلطان مرادنصیری در اسفراین، محمود عبداللهی، جلال خورشیدی، علی نیرنگ و یک زندانی دیگر در یزد، و یک زندانی با نام پور حیدری در قزوین، محمود نوری، حسین شفیع زاده و غلامرضا بهرامی در سمنان و ۷زندانی دیگر در اصفهان به اسامی شهاب مختاری، عبدالله براهویی ۳۹ساله از هموطنان بلوچ، مهرداد اسپید ۳۸ساله، شمال محمدرشید، ارسلان حسین علی، ابوالفضل قادر زاده و میثم پناهی ۳۷ساله.

دوشنبه ۱۰ آذر (اول دسامبر) ۱۱زندانی اعدام شدند شامل: سیدعلی حاجی‌پور در تایباد، جواد سوری در شهرکرد، طیب مینایی در اهواز، نورخدا اکرمی در قم، دو زندانی در تبریز، پارسا عبدی و یک زندانی دیگر در بندرعباس، حسین زمانی در درود، سپهر گودرزی در بروجرد و ابراهیم تبریزی در مهاباد.

هم‌چنین در یکشنبه ۹ آذر علاوه بر اسامی زندانیانی که در اطلاعیه قبلی آورده شد؛ یاشار صادقی در بوکان و منصور جلالی در کرمان و پرویز ریگی ۳۰ساله در زاهدان، هر دو از هموطنان بلوچ حلق‌آویز شدند.

فاشیسم دینی حاکم بر ایران بیهوده تلاش می‌کند با خون‌ریزی و کشتار از خیزش و قیام جلوگیری کند. این خون‌ریزیهای بی‌حساب تنها خشم خلق در زنجیر را مضاعف می‌کند. رژیم اعدام و ترور باید از جامعه جهانی طرد و خامنه‌ای و دیگر سردمداران آن به‌خاطر ۴۶سال جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی در برابر عدالت قرار گیرند.

 

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران

۱۲ آذر ۱۴۰۴ (۳ دسامبر ۲۰۲۵)


🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7

دانشگاه؛ تپشگاه آزادی و موتور قیام در ایران



دانشگاه؛ تپشگاه آزادی و موتور قیام در ایران

دانشگاه در ایران، فقط یک نهاد آموزشی نیست؛ بلکه در طول تاریخ معاصر، کانونی برای تولید افکار نو، مقاومت مدنی و بازتعریف رابطه‌ٔ قدرت و جامعه بوده است. «دانشجو» در این فرهنگ نه فقط یک «فاعل معرفتی» بلکه کنشگری اجتماعی ــ سیاسی است که در بزنگاه‌های تاریخی توانسته میان اخلاق، دانش و آزادی پیوندی ارگانیک برقرار کند. این ویژگی، دانشگاه را به آنچه یورگن هابرماس «عرصه عمومی انتقادی» می‌نامد تبدیل کرده است؛ مفهومی که در آن عقلانیت ارتباطی با قدرت سیاسی وارد چالش می‌شود(Habermas 1989). از همین رو است که کلیدواژه‌های «دانشجو» و «دانشگاه» در ایران تداعی‌گر روشن‌بینی، پیشرفت، روشنگری و ستیز با تاریک‌اندیشی هستند.

دانشگاه؛ تپشگاه آزادی و بستر دگرگونی

ترکیب یکتای «دانش» و «آزادی» همواره دانشگاه را به تپش‌گاهی برای دگراندیشی تبدیل کرده است. در اندیشه‌ٔ آنتونیو گرامشی، «روشنفکر ارگانیک» کسی است که از دل طبقات و نیروهای اجتماعی سربرمی‌آورد و آگاهی و مقاومت را سازمان می‌دهد(Gramsci 1971). دانشجو در ایران دقیقاً چنین نقشی را ایفا کرده است: حامل آگاهی انتقادی و پیونددهنده‌ٔ سوژه‌های اجتماعی ناراضی.

دانشگاه توان اعتراض خود را نه از ساختار آموزشی، بلکه از ماهیت گفتگویی و پرسشگر معرفت می‌گیرد. آنچه فوکو «سیاست حقیقت» می‌نامد، در دانشگاه بیش از هر فضای دیگری متبلور می‌شود؛ یعنی مقاومت در برابر نظام‌هایی که می‌کوشند حقیقت رسمی را تحمیل کنند (Foucault 1980). این مقاومت معرفتی به مقاومت سیاسی بدل می‌شود، زیرا هر پرسش رادیکال درباره «دانش» بی‌گمان به پرسش از «قدرت» می‌انجامد.

قیام ۱۴۰۱ و نقش‌آفرینی دانشگاه

قیام ۱۴۰۱ ایران نقطه‌ٔ اوج این کنشگری بود. همان‌گونه که در روایت‌ها و اسناد متعدد آمده است، دانشگاه‌ها از همان آغاز قیام، به‌ویژه با پیشگامی دانشگاه شریف، به کانون‌های الگوی مقاومت و اعتراض تبدیل شدند. ترک کلاس‌ها، ساخت آثار هنری اعتراضی، شعارنویسی، تجمع و راهپیمایی، مقاومت در برابر نیروهای سرکوبگر و به‌جان‌خریدن خطر بازداشت نمونه‌هایی از کنش‌هایی بودند که دانشگاه را به عرصه‌ٔ مقاومت مدنی و به بیان دقیق‌تر، مقاومت ملی تبدیل کردند.

در بسیاری از تحلیل‌های جامعه‌شناختی، جنبش‌های اعتراضی زمانی به نقطه‌ٔ برگشت‌ناپذیر می‌رسند که نهادهای تولید آگاهی وارد میدان شوند. قیام ۱۴۰۱ دقیقاً چنین نقطه‌ای بود؛ نقطه‌ای که دانشگاه فضای نمادین اعتراض را قبضه کرد و در برابر دستگاه سرکوب ایستاد.

اعتراف دستگاه سرکوب به شکست خود

اسناد منتشر شده در «گزارش کمی تحلیل از وضعیت دانشجویی» ــ از جمله در کانال «قیام و سرنگونی» ــ نشانه‌هایی از درماندگی نهادهای حکومتی در مواجهه با فضای دانشگاه دارند. در این سند آمده است:

«یکی از نکات نگران‌کننده در نسل جدید فعالان تشکل‌های انقلابی و بسیج، عدم غیرت و تعصب دینی نسبت به جایگاه ولایت فقیه... در اغتشاشات اخیر دانشگاه‌ها توهین به جایگاه ولی‌فقیه امری عادی تلقی شده...»(گزارش کمی تحلیل از وضعیت دانشجویی ۱۴۰۱).

این اعتراف، از زاویه‌ٔ نظری، مؤید آن چیزی است که هربرت مارکوزه «خودآگاهی رهایی‌بخش» می‌نامد؛ لحظه‌ای که گروه‌های جوان بدون ترس از اقتدار، نظام ارزش‌های قدرت را به چالش می‌کشند(Marcuse ۱۹۶۴). نگرانی حکومت در واقع نشان‌دهنده‌ٔ شکل‌گیری نسلی است که دیگر مشروعیت قدرت را نمی‌پذیرد.

در جای دیگری از سند آمده است که حتی تشکل‌های حکومتی نیز در تعریف نقش و کنشگری خود سردرگم بوده‌اند. این وضعیت، از دید جامعه‌شناسی جنبش‌ها، نشانه‌ٔ «بحران هژمونی» است. در این بحران قدرت توان باز تولید مشروعیت را از دست می‌دهد.

مقابله همه‌جانبه با دانشجویان و استادان آزاده

در برابر این وضعیت، دستگاه سرکوب با راهبردهای مختلف از جمله یورش به دانشگاه‌ها، بازداشت و ربایش دانشجویان، تعلیق، اخراج، محرومیت از خوابگاه و وام و ایجاد سابقه‌ٔ انضباطی کوشید مقاومت را خاموش کند. حذف استادان مستقل نیز بخشی از این طرح بود.

این حمله به استادان، با اندیشه‌ٔ پیر بوردیو قابل تحلیل است. بوردیو معتقد است قدرت سیاسی برای حفظ سلطه‌ٔ خود باید «میدان دانشگاهی» را کنترل کند، زیرا این میدان تولید‌کننده‌ٔ سرمایه‌ٔ نمادین و مشروعیت معرفتی است. حذف استاد مستقل یعنی تلاش برای انحصارزدایی از تولید معنا و نقد در دانشگاه.

اما این تلاش‌های مذبوحانه به‌ویژه با تزریق ۱۵هزار «چماقدار فرهنگی» در قالب «هیأت علمی هم‌سو»، نه تنها موفق نشد، بلکه در نهایت بحران اقتدار را به‌دنبال داشت.

دانشگاه؛ فضای ملتهب اما زنده

با گذشت ۳سال از قیام ۱۴۰۱، دانشگاه‌های ایران نه‌تنها خاموش نشده‌اند، بلکه در التهاب رهایی‌بخش خود پایدار مانده‌اند. دانشگاه ذاتاً در برابر سکون مقاوم است؛ زیرا بر پایه‌ٔ پرسش، نقد و بازاندیشی بنا شده است. میشل دو سرتو می‌گوید: «قدرت می‌تواند فضا را کنترل کند، اما نمی‌تواند شیوه‌ای را که مردم از آن فضا استفاده می‌کنند کاملاً مهار کند»(de Certeau 1984). دانشگاه، دقیقاً همین «کاربرد خلاقانه» از فضا را نشان داده است؛ با نقد قدرت، با تولید همبستگی، با مادسازی‌های اعتراضی.

۱۶ آذر؛ تداوم سنت مبارزه

روز دانشجو، سالگرد ۱۶ آذر، نماد تاریخی ترجمه‌ٔ دانش به کنش است. در این روز، دانشجویان هر سال سنت مبارزه‌ٔ نسل‌های پیشین را احضار کرده و با آن پیوند می‌زنند.

هم‌سوگندی دانشجویان امروز با کانون‌های شورشی و جوانان قیام‌آفرین نیز از همین جنس است: اتصالِ خاطره‌ٔ تاریخی مبارزه به وضعیت موجود و برهم‌زدن نظم اهریمنی آن.

چرا دانشگاه پیشتاز است و می‌تواند پیشتاز باقی بماند؟

دانشگاه در ایران پیشتاز است، زیرا:

دانش تولید می‌کند و دانش همواره قدرت را به پرسش می‌گیرد.
جمعیت جوان، هوشمند و حساس به عدالت دارد؛ همان چیزی که جنبش‌های مدرن بر دوش آن شکل می‌گیرند.
فضای عمومی انتقادی می‌سازد؛ همراه با امکان سازمان‌دهی، گفتگو و همبستگی.
تجربه‌ٔ تاریخی مقاومت دارد؛ از ۱۶آذر تا قیام ۱۴۰۱.
در برابر القائات بنیادگرایانه‌ٔ حاکمیت مصونیت نسبی دارد چون متکی به عقلانیت و تبادل آزاد اندیشه است.

به همین دلیل دانشگاه همواره در خط مقدم ایجاد شکاف در اقتدار سیاسی قرار داشته است. آنجا که نخستین درس آن آزادی است و نخستین کنش آن پرسش‌گری.

با توجه به آنچه گفته شد باید امسال بیش از گذشته شاهد شکل‌گیری و افزایش اعتراضات دانشجویی باشیم. پیوند دانشجو با کانون‌های شورشی می‌تواند و باید فضای انفجاری ایران را به قیام و اعتراض بالغ کند.

 

ارجاعات: 

de Certeau، Michel. The Practice of Everyday Life. University of California Press، 198 4.

Foucault، Michel. Power/Knowledge. Pantheon Books، 198 0.

Gramsci، Antonio. Selections from the Prison Notebooks. International Publishers، 197 1.

Habermas، Jürgen. The Structural Transformation of the Public Sphere. MIT Press، 198 9.

Marcuse، Herbert. One-Dimensional Man. Beacon Press، 196 4.

Russell، Bertrand. Education and the Social Order. Allen & Unwin، 193 2.

Touraine، Alain. The Voice and the Eye. Cambridge University Press، 198 1.

گزارش کمی تحلیل از وضعیت دانشجویی ۱۴۰۱. کانال «قیام تا سرنگونی»



🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7

مارکو روبیو: ونزوئلا به پایگاه ایران و حزب‌الله لبنان تبدیل شده است



مارکو روبیو: ونزوئلا به پایگاه ایران و حزب‌الله لبنان تبدیل شده است

مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا می‌گوید ونزوئلا به «پایگاه» رژیم ایران و حتی گروه حزب‌الله لبنان تبدیل شده است. وزیر خارجه آمریکا روز سه‌شنبه، ۱۱آذر این اظهارات را در گفتگو با شبکه فاکس نیوز و دربارۀ ارتباط نزدیک جمهوری اسلامی با ونزوئلا مطرح کرد.

او از این‌که دربارۀ حضور ایران در ونزوئلا به «اندازۀ کافی» صحبت نمی‌شود، انتقاد کرد و افزود: «ایران، سپاه پاسداران آن و حتی حزب‌الله در آمریکای جنوبی حضور دارند».

وزیر خارجه آمریکا تأکید کرد که «یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های آنها، به‌خصوص برای ایرانی‌ها، ونزوئلا است».

مارکو روبیو با اشاره به آنچه «خصومت» جمهوری اسلامی نسبت به ایالات متحده نامید، گفت: «جایی که آنها پرچم خود را در نیم‌کرۀ ما برافراشته‌اند، خاک ونزوئلا است، با همکاری کامل و آشکار آن رژیم».

وزیر خارجه آمریکا گفت اگر بتوان راهی پیدا کرد که «ثبات را به نیم‌کره برگردانید، اگر بتوان ونزوئلا را به کشوری تبدیل کرد که پایگاه نفوذ و اقدامات ایران علیه ایالات متحده نباشد، اگر بتوان ونزوئلایی داشت که مواد مخدر قاچاق نکند و اعضای باندهای مواد مخدر را به کشور ما نفرستد، این فوق‌العاده خواهد بود».



🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7

حمایت گسترده خانواده‌ها و جوانان از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۱۶ شهر



                             حمایت گسترده خانواده‌ها و جوانان از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۱۶ شهر

خانواده‌های زندانیان سیاسی زیر اعدام در سنقر، تهران و تبریز خواستار توقف فوری اعدامها شدند؛ دیوارنویسی و نصب تراکت در اصفهان، شیراز و دهها شهر دیگر. روز سه‌شنبه، ۱۱ آذر ۱۴۰۴، موج گسترده‌یی از فعالیت‌های اعتراضی و روشنگرانه در قالب کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۱۶ شهر ایران به اجرا درآمد. در کانون این فعالیت‌ها، خانواده‌های زندانیان سیاسی در سنقر، تهران و تبریز با در دست داشتن تصاویر فرزندانشان، فریاد «نه به اعدام» سر دادند. همزمان، کانون‌های شورشی و جوانان با دیوارنویسی و نصب تراکت، خواستار لغو فوری حکم اعدام برای زندانیانی چون احسان فریدی، وحید بنی‌عامریان و محمدجواد وفایی ثانی شدند.



🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7

کنفرانس هلند - زنان پیشتاز تغییر دموکراتیک در ایران - قسمت اول



کنفرانس هلند- زنان پیشتاز تغییر دموکراتیک در ایران - قسمت اول

لاهه – هلند  - کنفرانس زنان پیشتاز تغییر دموکراتیک در ایران محکومیت نقض حقوق‌بشر و خشونت علیه زنان

در دیکتاتوری آخوندی .   سخنرانیهای سیاستمداران و منتخبان مردم هلند، شخصیتهای سیاسی و مدافعان حقوق‌بشر و حقوق زنان

حمایت از آلترناتیو دموکراتیک و برنامه ۱۰ماده‌یی خانم مریم رجوی
رهبری زنان در مقاومت ایران پشتوانه ایران آزاد فردا

  • دکتر هرتا دویبلر-گملین وزیر پیشین دادگستری آلمان
  • سناتور فرانس فان کناپن عضو سنای هلند
  • کورین دتمایر معاون رئیس کمیته سازمان ملل متحد برای رفع تبعیض علیه زنان
  • گزارشگر ملی سابق هلند در زمینه قاچاق انسان و خشونت جنسی علیه کودکان
  • سناتور کاترین نون نایب‌رئیس پیشین سنای ایرلند
  • هنک دهان رئیس کمیته هلندی دوستان ایران آزاد
  • باب فن پاریرن عضو پیشین سنای هلند
  • ترزا ویلیرز وزیر پیشین محیط‌زیست انگلستان
  • کیس دو لانگه عضو پیشین سنای هلند
  • دورین روکماکر نماینده پیشین پارلمان اروپا از هلند
  • دولت نوروزی نماینده شورای مقاومت ایران در انگلستان
  • و نمایندگان انجمنهای ایرانیان مقیم هلند

 

سخنان خانم مریم رجوی
استبداد دینی حاکم بر ایران بدترین دشمن زنان و حقوق بشراست

حاکمیت ارتجاعی این رژیم مبتنی بر تبعیض دینی، اجبار دینی، تروریسم و اعمال خشن‌ترین مجازاتها تحت نام اسلام است

آخوندها خشونت و سرکوب را علیه مردم ایران به‌ویژه زنان نهادینه کرده‌اند و حجاب اجباری را به‌عنوان ابزار دائمی خشونت علیه زنان به‌کار می‌گیرد. بزرگ‌ترین ضربه به رژیم برانگیختن مقاومت زنان است. مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی لازمه دموکراسی است. زنان پیشتاز ایران شکست رژیم ولایت فقیه را محقق می‌کنند... . .

در کنفرانس لاهه دورین روکماکر نماینده پیشین پارلمان اروپا از هلند که مدیریت این کنفرانس را برعهده داشت در سخنان افتتاحیه خود گفت:

زنان ایران قربانی نیستند، بلکه جنگاوران آزادی‌اند؛ آنها اعتراضات را رهبری می‌کنند، شکنجه را تحمل می‌کنند و در کانون‌های شورشی ستون فقرات مقاومت علیه دیکتاتوری هستند.

همان‌طور که مریم رجوی تأکید کرده‌اند: نه به حجاب اجباری، نه به دین اجباری، و نه به حکومت اجباری؛ این جوهره چشم‌انداز ایرانی آزاد و دموکراتیک است که شورای ملی مقاومت و مجاهدین سال‌ها برای آن مبارزه کرده‌اند.

دورین روکماکر افزود: راه‌حل بحران ایران، سرنگونی کامل رژیم زن‌ستیز و استقرار یک جمهوری مبتنی بر برابری جنسیتی و جدایی دین و دولت است؛ همان چشم‌اندازی که در طرح ۱۰ماده‌ای خانم رجوی ترسیم شده است.

من به این نتیجه رسیدم که مقاومت ایران فقط شعار نیست، بلکه عملی سازمان‌یافته با رهبری زنانی شجاع است؛ و به همین دلیل است که در کنار مریم رجوی و مقاومت ایران می‌ایستم، زیرا این جنبش ما را در سمت درست تاریخ قرار داده است.

 

پروفسور هرتا دابلر – گملین وزیر پیشین دادگستری آلمان با بیان تجربه سال‌ها فعالیت در عرصه حقوق‌بشر و نظم بین‌المللی، با ارائه تصویری از جنایات رژیم و جایگاه آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت گفت:

این واقعیت که مردان و زنان مقاومت ایران- به‌ویژه مجاهدین خلق- به‌خاطر دفاع از آزادی و ساختن یک ایران دموکراتیک هدف سرکوب، شکنجه و اعدام قرار می‌گیرند، نشان‌دهنده ترس رژیم از قدرت این آلترناتیو است.

دولت‌های اروپایی باید سیاست خود را تغییر دهند؛ باید مقامات جنایتکار این رژیم و دستگاه فضائیه آن را به دادگاههای بین‌المللی بکشانند و در مقابل، مقاومت ایران و طرح ده‌ماده‌ای خانم مریم رجوی را برای ایجاد یک ایران آزاد به‌رسمیت بشناسند و حمایت کنند.



🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7

به یاد دکتر محمد ملکی اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب ضدسلطنتی در سالگرد درگذشتش در ۱۲آذر ۱۳۹۹



گل‌گذاری بر سر مزار دکتر محمد ملکی اولین رئیس دانگاه تهران بعد از انقلاب ۵۷ - در سالگرد درگذشتش در ۱۲آذر ۱۳۹۹

به یاد دکتر محمد ملکی اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب ضدسلطنتی در سالگرد درگذشتش در ۱۲ آذر ۱۳۹۹

تهران –بهشت زهرا - ۱۰ و ۱۱ آذر ۱۴۰۴ گل گذاری بر سر مزار دکتر ملکی با شعار:
ز گهواره تا گور آزادی بجوی



🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7

سخن روز مجاهدین خلق - جهش بی‌سابقه دلار؛ له شدن سفره زحمتکشان



سخن روز مجاهدین خلق - جهش بی‌سابقه دلار؛ له شدن سفره زحمتکشان

سخن روز مجاهدین خلق : در میان نوسانات بازار ارز و سقوط ارزش پول رسمی کشور طی روزهای اخیر، دوباره دلار رکورد شکست و برای نخستین بار به ۱۲۱ هزار تومان رسید، و همین یک عدد برای فهمیدن عمق فاجعه کافی است. رسانه‌های حکومتی نوشتند «سقف تاریخی دلار در ایران شکست» و «بازار ارز رکورد می‌زند اما بانک مرکزی در سکوتی عجیب فرو رفته». این سکوت وقتی خطرناک‌تر می‌شود که بدانیم همین رسانه‌ها اعتراف کرده‌اند ریال «در حال آب شدن است». جهش هفتاد درصدی قیمت دلار تنها در یک سال و انفجار تورم در پی آن. این یعنی مافیای حاکم حتی در ظاهر هم قصد مهار بحران را ندارد.

۱۴۰۴ آذر ۱۱, سه‌شنبه

۱۰آذر ۱۳۱۶ سالروز شهادت سید حسن مدرس توسط رضاخان قلدر



۱۰آذر ۱۳۱۶ سالروز شهادت سید حسن مدرس توسط رضاخان قلدر

سالگرد شهادت مدرس به‌دست رضاخان قلدر - روحانی شجاعی که خصم دیکتاتور و مرتجعان خمینی‌مسلك بود سید حسن مدرس یکی از چهره‌های نامدار تاریخ معاصر ایران است که در برابر دیکتاتوری رضاخان ایستاد و جانش را هزینه ایستادگی‌اش کرد. این نوشته نگاهی است به بخشی از تاریخ معاصر ایران که مدرس در آن نقش داشت.

 

مدرس در میان برخی رزمندگان بختیاری

مدرس در میان برخی رزمندگان بختیاری

 

مدرس که بود؟

مدرس سال ۱۲۴۹ در روستای سرابه اردستان به‌دنیا آمد. تحصیلات مذهبی خود را در اصفهان و نجف طی کرد و به اجتهاد رسید. پس از بازگشت به ایران وارد سیاست شد.

لازم به یادآوری است که قانون اساسی مشروطیت با عجله تنظیم شده بود و کمبودهایی داشت. کمی بعد که متمم قانون اساسی تدوین شد آخوندها بر اساس فصل دوم متمم قانون اساسی، برای نظارت بر قوانین مصوب مجلس شورای ملی و تشخیص مغایرت یا عدم مغایرت مصوبات مجلس با احکام شرع، ضرورت حضور یک گروه ۵نفره از مجتهدان تراز اول در مجلس را در متمم وارد کردند(چیزی شبیه شورای نگهبان فعلی).

 

سید ‌حسن مدرس در میان گروه اقلیت مجلس، ملک الشعرای بهار نیز در عکس حضور دارد

سید ‌حسن مدرس در میان گروه اقلیت مجلس، ملک‌الشعرای بهار نیز در عکس حضور دارد

 

طبعا چنان انحرافی از قانون اساسی مشروطیت و سپردن آن به‌دست تشخیص چند آخوند تام‌الاختیار که مافوق رأی و نظر تمامی نمایندگان منتخب ملت بودند،‌ فاجعه‌ای بزرگ و امری ناگوار بود. انحرافی عظیم از انقلاب مشروطه و دستاوردهای آن که خود داستانی دیگر دارد اما اینجا به همین مختصر اکتفا می‌گردد که تنها به مدد حضور چهره‌ای مانند مدرس که یکی از آن ۵مجتهد تراز اول و برجسته‌ترین آنان بود، آن ضایعه، نمود جدی پیدا نکرد و وی توانست از حاکمیت یافتن ارتجاع مذهبی بر قوه مقننه تا حدی جلوگیری کند و این البته تنها و تنها به‌علت وزن سیاسی و مذهبی شخص مدرس بود و چنان‌چه مرتجعینی از جنس شیخ‌فضل‌الله به مجلس فرستاده می‌شدند، قانون اساسی از همان ابتدا استحاله ارتجاعی پیدا می‌کرد.

ضمن این‌که نباید فراموش کرد مراجعی که مدرس را به مجلس فرستادند نیز افرادی بودند که با امثال شیخ فضل‌الله در جریان انقلاب مشروطه مبارزه کرده بودند و آگاهانه فردی مانند مدرس را روانه مجلس کردند.

مدرس از اواسط دوره دوم مجلس شورای ملی تا دوره ششم یعنی به‌مدت ۵دوره در این سمت و سمت نمایندگی مردم و از دوره سوم با رأی مردم در مجلس حاضر بود و تاثیر خاص خود را داشت.

 

مدرس در دولت ملیون

در هنگامه جنگ جهانی اول که تهران در معرض اشغال قوای اشغالگر روس و انگلیس قرار گرفت، قرار شد پایتخت به اصفهان منتقل گردد اما احمدشاه با اشاره انگلستان از میانه راه پا پس کشید و در تهران ماند در نتیجه برخی عناصر ملی تصمیم به تشکیل یک دولت مستقل و ملی گرفته و پس از خروج از تهران به قم و نهایتاً به غرب کشور رفتند تا مقاومت علیه اشغالگر را سازمان دهند. مدرس از همان عناصر ملی تشکیل‌دهنده دولت ملیون بود.

 

مدرس در هیات دولت ملیون

مدرس در هیات دولت ملیون

 

مخالفت مدرس با قرارداد استعماری ۱۹۱۹

مدرس از مخالفان جدی قرارداد استعماری ۱۹۱۹ بود که وثوق‌الدوله باعث و بانی آن بود. قراردادی که ایران را تحت‌الحمایه انگلیس می‌کرد. با وقوع کودتای انگلیسی ۳اسفند ۱۲۹۹ وی توسط سیدضیا طباطبایی، نخست‌وزیر کودتا و رضاخان دستگیر و روانه زندان شد. رضاخان، قزاقی بود که از همین نقطه وارد تاریخ «قدرت» در ایران شد.

 

کودتاهای رضاخان

رضاخان قزاق، در پی چند کودتای متوالی در ایران به‌قدرت رسید. او در این راه از حمایت و پشتیبانی روس‌ها، انگلیسی‌ها و آخوندها و خوانین مرتجع داخلی برخوردار بود.

 

کودتای یکمکودتا در نیروی قزاق

اولین کودتای رضاخان، کودتای داخلی در نیروی قزاق و برکناری کلرژه، افسر اعزامی از سوی انقلابیون روس، بود که به‌جای فرمانده قزاقی که به حکومت ساقط شده تزار تعلق داشت، منصوب و به ایران اعزام شده بود.

در جریان آن کودتا رضاخان، معاون کلرژه(استاروزلسکی) را که با انگلیس‌ها کنار آمده بود، به فرماندهی نیروی قزاق نشاند و خود نیز شایسته اعتماد انگلیس‌ها شد.

 

کودتای دومکودتای ۱۲۹۹

رضاخان پس از کودتای استعماری ۳اسفند ۱۲۹۹ وارد ساختار قدرت و حاکمیت سیاسی ایران شد. او پس از کودتا در حالی‌که یک افسر میان‌رتبه قزاق بود که مواجب ماهانه‌اش را مانند سایر قزاق‌ها از بانک استقراضی روسیه، در تهران می‌گرفت و با سقوط تزار، مدتی بی‌جیره و مواجب مانده بود، در اولین «کار» مشترکی که با انگلیسی‌ها کرد و باعث شد سید ضیاءالدین طباطبایی به نخست‌وزیری برسد، خودش هم بی‌نصیب نماند و حکم وزارت جنگ را دریافت کرد اما با خوش‌خدمتی توانست پس از مدتی، فرماندهی کل قوا را نیز به‌دست آورد.

گام بعدی برای آن قزاق بی‌سواد تصاحب پست نخست‌وزیری بود. او با فشار ایادیش و نقشه‌های پشت‌پرده، پس از کابینه قوام، کابینه مشیروالدوله را مجبور به استعفا نمود و جریان‌ها را به‌سمت رسیدن خود به نخست‌وزیری هدایت کرد. به‌طوری‌که بالاخره در روز ۳آبان ۱۳۰۲ احمدشاه او را به نخست‌وزیری منصوب کرد.


کودتای سومکودتا بر ضد احمدشاه و سلسله قاجار

قدم بعدی رضاخان در مسیر برپایی دیکتاتوری و سلطنت مطلقه خودش، برکناری احمدشاه و نشستن بر تخت سلطنت بود که البته او این طمع استعماری و قدرت‌طلبانه را زیر ماسک و ادعاهای به‌ظاهر ترقی‌خواهانه پنهان می‌کرد و می‌خواست آن را با عنوان «منقرض کردن سلسله قاجار» و اعلام «حکومت جمهوری» انجام دهد. رضاخان می‌دانست که باید مجلس را نیز به‌وسیله سرسپردگانش اشغال کند تا بتواند از طریق به‌اصطلاح قانونی قدرت را قبضه کند. به همین دلیل خواستار انجام انتخابات و تشکیل مجلس پنجم شد. او می‌خواست مجلس هر چه زودتر رسمیت پیدا کند و او بتواند لایحه‌ٔ جمهوری را به‌تصویب برساند و بی‌سر و صدا سلسله قاجاریه را برکنار کند تا خودش به‌طور تمام‌عیار قدرت را قبضه کند.

 

متن اسیضاح رضاشاه توسط مدرس

متن استیضاح رضاشاه توسط مدرس

 

مدرس مخالف رضاخان

گروهی از نمایندگان اقلیت مجلس از جمله سید حسن مدرس مخالف جمهوری بودند. چون می‌دانستند که هدف رضاخان از مطرح کردن جمهوری برپایی سلطنت خودش است. از جمله کسانی که به‌شدت با توطئه رضاخان به مخالفت برخاستند یکی هم دکتر محمد ‌مصدق، نماینده مجلس بود.
در اثر این مخالفت‌ها ترفند به‌اصطلاح جمهوری رضاخان، با مخالفت مجلس و مردم مواجه شد. مجلس در نظر گرفته بود که کابینه رضاخان را استیضاح کند، ولی رضاخان با تظاهر به عدم تمایل به قدرت، برای آن که این مخالفت به سقوط کابینه‌اش منجر نشود، حیله‌ای به‌کار بست و پیشدستی نموده، خودش استعفا داد و از تهران رفت. ولی در عین حال، به‌کمک ایادی‌اش یعنی فرماندهان نیروهای نظامی در مناطق غرب و شرق کشور، مجلس را تهدید کرد تا مبادا کابینه رضاخان را استیضاح کنند. فشارها و تهدیدها به‌حدی بود که مجلس پنجم به‌رغم مخالفت‌های شدیدی که با رضاخان داشت، تحت عنوان حفظ نظم و یک‌پارچگی کشور(که البته به‌وسیله‌ ایادی خود رضاخان به اغتشاش کشیده‌ می‌شد) به کابینه او تمایل نشان داد و در حالی‌که رضاخان قهر کرده و به رودهِن رفته بود، عده‌ای از رجال سیاسی برای برگرداندن رضاخان به صدارت اقدام کردند. به این ترتیب او مجدداً به صحنه قدرت بازگشت.

 

نقشههای رضاخان برای رسیدن به سلطنت

رضاخان برای این‌که احمدشاه نتواند او را عزل کند بایستی از مجلس حکم فرمانده کل قوا را می‌گرفت. اما چون احتمال می‌داد با مخالفت یکی از نمایندگان بانفوذ مجلس به‌نام سید حسن مدرس روبه‌رو شود، خود را موافق خواسته‌های مدرس نشان ‌داد و با جلب نظر او، از مجلس این حکم را گرفت.
در این زمان احمدشاه به اروپا سفر کرده بود و رضاخان می‌خواست از این فرصت استفاده کند و نقشه خود را برای خلع احمدشاه توسط مجلس به پیش ببرد. به این خاطر، رضاخان برای آن‌که برگشتن احمدشاه را به ایران به‌عقب بیاندازد، بلوایی در تهران به‌راه انداخت که به بلوای نان معروف شد. ایادی رضاخان عمداً آرد کم به نانوایی‌ها دادند و در شهر شایع کردند که به‌زودی قحطی خواهد شد. این ماجراها باعث شد که احمدشاه به‌علت ناامن بودن اوضاع، در بازگشت به ایران به تردید بیفتد. رضاخان در این فرصت به ولیعهد احمدشاه یعنی محمدحسن میرزا قول داده بود که اگر احمدشاه از سلطنت خلع شود، محمدحسن میرزا را به سلطنت خواهد رساند. در روزهای بعد، رضاخان فرماندهان لشکرهای خود در نقاط مختلف ایران را واداشت تا از تمام ایالات و ولایات به مجلس و بعضی از جراید تلگراف‌هایی علیه قاجاریه مخابره کنند. و از طرف دیگر در تهران چادرهایی در مدرسه نظام برپا کرده و افرادی به‌نام اقشار و طبقات مخالف سلسله قاجار را در آنها گردآورد. با همین هدف، اعلامیه‌هایی نیز مبنی بر انزجار و تنفر از قاجاریه و درخواست خلع این سلسله از سلطنت در بین مردم توزیع شد. اقدام دیگر این بود که برخی از وکلای مجلس که از عوامل رضاخان بودند، طرح مربوط به انقراض قاجاریه را تهیه کرده و با تطمیع و تهدید از سایر نمایندگان امضا گرفتند.
طرح رضاخان این بود که روز ۹آبان، ایادیش انقراض سلسله قاجار و سپردن موقتی سلطنت به رضاخان را در مجلس مطرح کنند.

 

شعبدهٔ جمهوری‌خواهی رضاخان 

مجلسی كه اكثريت آن عوامل دست‌چين شدهٔ رضاخان بودند در ۲۲بهمن ۱۳۰۲ افتتاح شد و می‌خواستند در كمتر از ۴۰روز تا شب عيد كار جمهوری رضاخانی را به‌انجام برسانند سكه‌های طلا و نقرهٔ آن را هم ضرب كرده بودند.

اما مدرس و ميهن‌پرستان آن زمان كه در مجلس در اقليت بودند با شجاعت و جسارت نقشهٔ جمهوری نظامی رضاخانی را كه در واقع عكس‌برگردان جمهوری اسلامی خمينی بود، با قيام مردم تهران كه ده‌ها شهيد بر جای گذاشت درهم‌شكستند.

مدرس بعداً قيمت را با شهادت خودش به‌دستور رضاشاه در تبعيد در كاشمر پرداخت.


مخالفت مصدق با سلطنت رضاخان

در صبح روز ۹آبان ۱۳۰۴ که این طرح تصویب شد، مستوفی‌الممالک که از رجال سیاسی بالنسبه بانفوذ آن ایام و نماینده مجلس بود با دکتر مصدق ملاقات کرده و از او در مورد حضور خود و دوستانش در چنین مجلسی که قصد اعطای قدرت به رضاخان را دارد پرسیده بود و مصدق پاسخ داده بود: «به توپچی و سرباز سال‌ها مواجب می‌دهند که یک روز بکار بیاید و از مملکتش دفاع کند. به وکیل هم ۲سال مواجب می‌دهند برای این‌که یک روز به‌کار مملکت بخورد... اگر ما امروز به مجلس نرویم به وظیفه نمایندگی خود رفتار نکرده‌ایم...». دکتر مصدق همان روز در مجلس طی نطق تاریخی مخالفت شدید خود را با دادن قدرت به رضاخان ابراز کرد. مصدق در بخشی از این نطق گفته بود:
«این ارتجاع و استبداد صرف است... امروز مملکت ما بعد از ۲۰سال و این همه خون‌ریزی‌ها می‌خواهد سیر قهقرایی بکند... بنده اگر سرم را ببرند و تکه‌تکه‌ام بکنند و... هزار فحش به من بدهند زیربار این حرف‌ها نمی‌روم.‌.. پس چرا خون شهدای راه آزادی را بی‌خود ریختید؟ چرا مردم را به کشتن دادید؟ می‌خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم و مشروطه نمی‌خواستیم،‌ آزادی نمی‌خواستیم...».

مدرس نیز درباره ماده واحده رضاخانی گفت: «خلاف قانون اساسی است، صدهزار رأی هم بدهید خلاف قانون است، هزار رأی هم بدهید خلاف قانون است» و جلسه را ترک کرد.


خلع قاجاریه و سلطنت موقت رضاخان قزاق

سرانجام پس از بندوبست‌های زیاد و به‌رغم مخالفت دکتر مصدق و نطق تاریخی او علیه اعطای سلطنت به رضاخان، مجلس طی ماده واحده‌ای در تاریخ ۹آبان ۱۳۰۴ سلسله قاجاریه را منقرض اعلام نمود و موقتاً تا تشکیل مجلس مؤسسان حکومت را به رضاخان تفویض کرد. در این جلسه برخی از نمایندگان مخالف هم‌چون مصدق و مدرس پس از موضع‌گیری نسبت به این ماده، پیش از رأی‌گیری از جلسه خارج شدند.
در همان روز پس از شلیک توپ، انقراض سلسله قاجار اعلام و بلافاصله ولیعهد و درباریان به خارج کشور تبعید شدند.


آخرین کودتای رضاخان قزاق

مجلس مؤسسان که ایادی رضاخان در آن غلبه داشتند در ۱۵آذر ۱۳۰۴ سلطنت پهلوی را تصویب کرد.

و رضاخان در ۲۵آذرماه در مجلس پنجم به‌عنوان شاه بر تخت سلطنت جلوس کرد. به این ترتیب تمامی ثمرات انقلاب مشروطیت در برپایی حکومت مشروطه، با دادن قدرت به‌دست یک سلطان مطلق‌العنان دیگر، بر باد داده شد.


آخوندها، حامیان رضاخان

نکته قابل‌توجه در روی کار آمدن رضاخان، نقش آخوندهای مرتجع است که در این سرفصل‌ها بالاترین خیانت‌ها را به اسلام و مردم ایران کرده‌اند. از جمله در تشکیل مجلس مؤسسان که بر سلطنت رضاخان رأی داد نام آخوند کاشانی بود در حالی‌که نام مصدق در لیست نمایندگان مجلس مؤسسان نبود.

 

تبریک برخی علما به رضاخان

نمونه دیگر تبریک آخوندهای سرشناس به رضاشاه است از جمله:
- «حضور مبارک اعلیحضرت پهلوی شاهنشاه ایران خلدالله ملکه و سلطانه، تبریک سلطنت تقدیم، امید است به ظهور ولی عصر متصل شود». جواد - صاحب جواهر(احتمالا نوه صاحب جواهر است) دسامبر ۱۹۲۵، نجف.
- «حضور مبارک پادشاه اسلام‌پناه پهلوی ایدالله نصره، دوام این دولت قوی‌شوکت را برای تشیید ملت و حفظ استقلال مملکت و بسط معدلت و موجبات ترفیه حال رعیت مسئلت و جلوس میمنت مأنوس را تهنیت تقدیم. الاحقر ابوالحسن موسوی - ۳۰دسامبر ۱۹۲۵، نجف.
خمینی گر چه در آن دوره «عددی» نبود اما به هر حال در تمامی ۱۶سالی که رضاشاه در کار بسط دیکتاتوری خود بود، بی‌اعتنا به سرنوشت شومی که برای مردم ایران رقم زده می‌شد،‌ هیچ موضع‌گیری و مخالفتی علیه دیکتاتوری وابسته رضاشاه نداشت و در سازش و سکوت در قبال رژیم او به‌سر می‌برد و مشغول درس‌های حوزه بود.


سلطنت رضاخان قزاق

با آغاز سلطنت رضاخان در ۱۵آذر ۱۳۰۴، یک دوران ۱۶ساله دیکتاتوری تا زمان سقوط رضاخان در شهریور سال ۱۳۲۰، در ایران به‌وجود آمد. مجلس ششم که در اوایل سلطنت رضاخان تشکیل شد آخرین مجلسی بود که تعدادی از نمایندگان مترقی توانستند به آن راه یابند. نفرات اول تا سوم این مجلس سیدحسن مدرس، مستوفی‌الممالک و دکتر مصدق بودند. اما با شدت یافتن دیکتاتوری رضاخان، کار به جایی رسید که در مجلس هفتم که در ۱۴مهر ۱۳۰۷ گشایش یافت تا دوره چهاردهم مجلس، تمامی نمایندگان از عناصر دستچین‌شده و فرمایشی بودند و به‌ندرت یک نماینده مترقی به مجلس راه می‌یافت.


ترور مدرس

مدرس به رضاخان پیام داد: به کوری چشم دشمنان نمرده‌ام و هنوز زنده‌ام!

موضع‌گیری‌های مدرس سبب شد تا رضاخان درصدد حذف مدرس برآید. رضاخان پس از آن که نتوانست مانع ورود مدرس به مجلس ششم شود، درصدد ترور او برآمد. زمانی که مدرس از ترور جان سالم به‌در برد، رضاخان که در مازندران بود به‌وسیله تلگراف از مدرس احوالپرسی کرد و مدرس در پاسخ گفت: «به کوری چشم دشمنان نمرده‌ام و هنوز زنده‌ام»!

 

مدرس پس از ترور نافرجام رضاخان در بیمارستان

مدرس پس از ترور نافرجام توسط عوامل رضاخان در بیمارستان


سرانجام رضاخان و عواملش با دست‌کاری در انتخابات مجلس هفتم مانع از این شدند که اسم مدرس از صندوق رأی بیرون بیاید. مدرس نیز در راستای افشای این دست‌کاری گفت: «اگر هیچ‌کس از مردم تهران به من رأی نداده باشند ولی خودم که یک رأی به خودم داده‌ام، پس این یک رأی که به نام مدرس در صندوق بود، چه شد و چرا خوانده نشد؟».


بازداشت و تبعید مدرس

مجلس هفتم بدون حضور مدرس در ۱۶مهر ۱۳۰۷ افتتاح شد. ۲روز پس از افتتاح مجلس، مأموران نظیمه به منزل مدرس هجوم آوردند و شبانه وی را از تهران خارج کرده به مشهد بردند. ابتدا وی چند روزی در یکی از دهات مشهد و سپس به‌مدت ۹سال به شهر خواف منتقل شد. پس از ۹سال به کاشمر انتقال یافت و در ۱۰آذر ۱۳۱۶ توسط ۳تن از فرستادگان رضاشاه به‌قتل رسید.

 

تلاش‌های رضاخان برای تطمیع مدرس

رضا خان ابتدا می‌خواست مدرس را با خود همراه سازد و برای تطمیع وی به او پیغام داد که: «چون شما از تهران انتخاب نشده‌اید، (دوره هفتم مجلس را می‌گوید) اجازه بدهید که کاندیدای یکی از شهرستان‌ها شوید و دستور دهم انتخاب گردید!». مدرس در جواب گفت: «به سردار سپه بگو اگر مردی، مردم را آزاد بگذار تا ببینی من از چند شهر انتخاب می‌شوم. والا مجلسی که به دستور تو من نماینده‌اش گردم باید درش را لجن گرفت».

آنگاه رضاخان دستور داد مدرس را به‌اتهام قصد کودتا با کمک ایلات و عشایر دستگیر و مورد ضرب‌وشتم قرار داده و به کاشمر در خراسان تبعید کردند و...

 

پیام مدرس به رضاخان

مجله گلبرگ در تاریخ آبان ۱۳۸۱ در شماره ۳۵ خود ضمن مطلبی درباره مدرس نوشت: «دکتر سید عبدالباقی، فرزند مدرس، نقل می‌کرد: «وقتی آقا در خواف تبعید بودند با مشقت زیاد توانستم به دیدن‌شان بروم. در دومین روز اقامت در خواف به آقا عرض کردم: نمی‌شود کاری کنید که از این زندان بیغوله رهایی یابید. آقا فرمودند: چرا، خیلی هم آسان! همین یک ماه پیش رضاخان به‌وسیله مأموری پیغام داده بود که من دخالت در سیاست نکنم و به عتبات بروم و آن‌جا ساکن شوم. گفتم: به رضاخان بگو: مدرّس گفت: من وظیفه خود را دخالت در سیاست می‌دانم. این جا هم جای خوبی است و به من خوش می‌گذرد. تو را هم روزی انگلیسی‌ها کنار گذاشته و به گوشه‌ای پرتاب می‌کنند. اگر قدرت داشتی و توانستی، بیا همین جا [خواف]. هر چه باشد بهتر از تبعیدگاه‌ها و زندان‌های خارج از ایران است. ولی می‌دانم که من در وطنم به‌قتل می‌رسم و تو در غربت و سرزمین بیگانه خواهی مرد».

 

چند جمله از مدرس

مدرس روزی به رضاخان گفت:

  • «تـو یک قزاق هستـی، برو پـی کارت و پـا به زمیـن بکـوب تـو را چه به دخـالت در امور مملکت؟».
  • « اختلاف من با رضاخان بـر سـر کلاه و عمامه نیست مـن با اساس ایـن دستگاه مخالفم».
  • «ما خـودمان صـاحب‌خـانه هستیـم. ما را آزاد بگذاریـد که صلاح و فساد خودمان را می‌دانیم».
  • «سزاوار نیست که ما بـا امضاء خـود آزادی و استقلال خـویـش را از دست داده و تـرک کنیـم».
  • «رضا شاه اومد سراغ من گفت آقا بلشویک‌ها دارن میآن بیایید با هم متحد بشویم، گفتم برای چی متحد بشیم، گفت بیاین حالا بعدا می‌بینید، گفتم برو این دام بر مرغ دگر نه برو، ما با رضاخان‌ها متحد نمی‌شیم».

  • «من با جمهوری واقعی مخالف نیستم حکومت صدر اسلام هم تقریبا بلکه تحقیقا حکومت جمهوری بوده است ولی این جمهوری که می‌خواهند به ما تحمیل کنند بنا بر اراده ملت ایران نیست بلکه انگلیسی‌ها می‌خواهند به ملت ایران تحمیل کنند و حکومتی را که صددرصد دست‌نشانده و تحت اراده خودشان باشد در ایران برقرار سازند اگر واقعا نامزد و کاندیدای جمهوری فردی آزادی‌خواه و ملی بود، حتما با او موافقت می‌کردم  و از هیچ نوع کمک و مساعدت با او دریغ نمی‌نمودم».



🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7