انجمن نجات ايران
ماشینی به سمت دره – ب. بهمنی
جملهای معروف از فیلسوف بزرگ، فریدریک نیچه، وجود دارد که چنین میگوید:
«آنچه
موجب مرگ من نشود، مرا نیرومند میسازد».
این جمله ما را به یاد وضعیت رقتبار و عبرتانگیز رژیم پوسیده ولایتفقیه
میاندازد. چرا که این رژیم طی 37سال گذشته، آنچه که از نیرنگ و توطئه و جنایت در چنته
داشت، علیه تنها هماورد خویش، یعنی مجاهدین، بهکار گرفت. اما نه تنها به هدف شوم خود
نرسید، بلکه به عکس، مجاهدین بهطور فزایندهیی نیرومند شدند: آری، «آنچه موجب مرگ
من نشود، مرا نیرومند میسازد».
نگاهی به آخرین قدرتنمایی مجاهدین در گردهمایی بزرگ «میتوان و باید»
در پاریس و سوزش دردناک و ناله هراسناک رژیم آخوندی از این کهکشان عظیم، نمایی است
از دوران پایانی و افول ابدی این رژیم در زباله دان تاریخ.
خبرگزاری سپاه پاسداران (موسوم به فارس) 23خرداد 94: سناتور مککین با
ارسال پیام به تجمع مجاهدین در پاریس، ضمن افراطیگرا خواندن ایران، از آرزوی خود برای
تغییر نظام حاکم در کشور سخن گفت.
… سناتور
«جان مککین» رئیس کمیته نیروهای مسلح سنا و از چهرههای شناخته شده مخالف توافق هستهیی
ایران را مرکز واقعی افراطگرایی اسلامی در منطقه خوانده بود…
… روهرا
باکر در میان تشویق مستمر مجاهدین گفته که روز سقوط نظام حاکم بر ایران نزدیک است و
دیگر حقوق زنان پایمال نمیشود.
سایت حکومتی عصر ایران- 23خرداد 94: در این گردهمایی چند عضو دیگر کنگره
آمریکا نیز حضور داشتند، از جمله ’دانا روهراباکر’ نماینده جمهوریخواه ایالت کالیفرنیا
در مجلس نمایندگان آمریکا که در سخنرانی خود… با انتقاد شدید از مذاکرات هستهیی و تلاش
گروه 1+5 برای توافق هستهیی با ایران گفت: «کشورهای غربی باید بهجای این کار، سیاست
تغییر رژیم در ایران را در پیش بگیرند».
ارگان پاسدار رضایی (تابناک) – 23خرداد 94: «تجمع روز یکشنبه سازمان مجاهدین
در پاریس دو مهمان بلندپایه آمریکایی داشت که شعارهای اعضای این گروه را بازگو کردند…».
سایت حکومتی جهان نیوز- 23خرداد 94: پاریس خصومت خود را به ملت ایران
نشان داد: … سرکردگان بهاصطلاح ائتلاف ملی سوریه در نشست اعضای سازمان مجاهدین خلق
ایران در پاریس شرکت کردند… هیثم المالح از سرکردگان گروههای مخالف نظام سوریه به داشتن
روابط مستحکم و دوستانه با سران سازمان مجاهدین خلق ایران اذعان کرده و میگوید: «روابط
بسیار تاریخی میان ما برقرار است و عوامل ثبات بسیار بیشتر از عوامل فروپاشی است…».
اینها فقط قطرهای بود از دریای عجز و لابههای گفته شده و بسیار گفته نشدهی
رژیم آخوندی در سوزش از گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس. همان گردباد عظیمی که
هر چه بیشتر ماشین از کار افتاده و مستهلک رژیم را به ته درهی سرنگونی سوق میدهد و
آخوند روحانی را وادار به اذعان در این باره میکند: «ماشینی به سرعت به سمت دره میرفت،
ما این ماشین را از دره بردیم به سمت جاده درست که این سرنگون نشود».
البته منظور او از جادهی درست، همان جادهی زهرخوران است. غافل از اینکه
این جاده بسا بیشتر ماشین داغان رژیم را در سراشیب درهی سرنگونی قرار خواهد داد.
اما سوالی که ما را به فکر وا میدارد، این است که این همه چگونه ممکن
شد؟ جواب یک کلام بیشتر نیست: «پرداخت قیمت و فداکاری مافوق تصور مقاومت سازمانیافته
و فرزندان رشید مردم ایران برای سرنگونی رژیم ولایتفقیه».
در روزهای مقارن با شهادت مجاهد کبیر، رضا رضایی، به یاد میآوریم نامهیی
از او را که 43سال پیش با ژرف بینی بینظیر درباره وضعیت نبرد که گویا توصیفگر شرایط
امروز ما است نوشته بود:
«… اینکه انسان توفیق یابد که همه نیرو و انرژی خود را، همه لحظههای زندگیش
را در راه خدا و خلق بهکار گیرد، واقعاً افتخارآمیز است و اینکه دشمن پست و رذل ما،
فریادهای دیوانهوار سر میدهد، اینکه همه نیرو و امکانات خود را برای نابودی و خاموشی
شعلهیی جاویدان و بر حق بسیج کرده است، دیدنی و درسآموز است. راستی چرا؟ مگر ما چه
داریم که دشمن را به هراس افکنده است؟ مگر دشمن چه چیز از اسلحه و نفرات و حیله و نیرنگ
کم دارد که قادر نیست این شعله سرکش و فروزنده را خاموش کند؟ اگر معادلهیی چنین در
جهان برقرار نبود، که بهرغم همه امکانات و نیرنگها و توپ و تانکها، دشمن ما محکوم به
شکست باشد، واقعاً آیا جهان میتوانست بر نظام هستیش باقی بماند؟ …».