۱۳۹۳ دی ۹, سه‌شنبه

علي محمد خاتمي مزدورِ تازه به دوران خيانت رسيده

«كاشف آزادترين و دموكرات ترين كشور جهان!» در مزبله آخوندها
مزدور علي محمد خاتمي

آخوندها براي ضربه زدن به مجاهدين، به شدت دنبال كسب اطلاعات از درون سازمان مي باشند تا بتوانند طرحهاي تروريستي خود را تكميل كنند. كما اينكه بسيار نياز دارند تا از طريق خودفروختگان و مأموران تازه به دوران خيانت رسيده، عليه مجاهدين شيطان سازي كرده تا هر توطئه، كشتار و جنايتي را توجيه و مشروع كنند.
علي محمد خاتمي در سايتهاي زنجيره يي وزارت اطلاعات به ندامت و جست وخيز ميموني آخوندها روي آورده است تا همين نياز رژيم را تأمين كند.
وي از اسيران عملياتهاي ارتش آزاديبخش در سال1366 بود كه پس از فراخوان نهايي صليب سرخ(Last Call) در سال1992(مرداد1371) به مجاهدين اعلام پيوستگي نمود.
سازمان مجاهدين خلق ايران، بارها بدليل ضعف انگيزه مبارزاتي و عدم توان كشش سختي ها و شرايط يك مبارزه تمام عيار و چنگ در چنگ با رژيم ضدانساني آخوندها، به وي گفته بود مي تواند دنبال زندگي مطلوب خودش برود. ولي وي هر بار با خواهش و التماس و درخواستهاي مكتوب، مي خواست فرصت ديگري به او داده شود.
براي نمونه در سال 1378 سازمان مجاهدين با پذيرش حل و فصل مسائل تردد و مالي به او ابلاغ كرد كه دنبال زندگي عادي خود به داخل كشور برود، ولي او با تعهد به مبارزه با رژيم ضدبشري آخوندي، از مجاهدين خواست كه او را ميان صفوف خود، كماكان نگه دارند.
در تاريخ 20/6/1376 در  نشستي با حضور تعدادي از مسئولين سازمان با توجه به مشكلاتي كه طي اين مدت داشته ام به من پيشنهاد شد كه با حل و فصل مسائل تردد و مالي توسط سازمان به داخل كشور بروم و به زندگي عادي خود ادامه بدهم. ولي اين پيشنهاد را نپذيرفتم و درخواست كردم كه كماكان به عنوان يك رزمنده در صفوف پاك ارتش آزادي بخش بمانم و با رژيم ضدبشري آخوندي به مبارزه و جنگ ادامه بدهم. از اين كه اين درخواست پذيرفته شد كمال تشكر و سپاسگذاري را دارم.
علي محمد خاتمي 20/6/1378
در مرداد1380 مجددا”وي در معرض اخراج قرار گرفت. خودش نوشته بود: «شايان اخراج مي باشم، و به دليل نجابتي كه سازمان دارد مرا در معرض انتخاب قرار داده …».
نهايتا” در 29آذر1391 او خودش را در ليبرتي تسليم نمود.
خاتمي پس از تسليم، فوراً به هتل مهاجر كه سرپل وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس در بغداد و تحت نظارت و كنترل تروريست هاي سفارت رژيم در عراق مي باشد، منتقل گرديد.
دانايي فر سفير رژيم در بغداد  پيش از اين صراحتا اذعان كرد كه حكومت آخوندي تمامي مخارج آن و رفت و آمد اين مزدوران را تامين مي كند:
«بيشترين خدمت ما به عنوان سفارت، خدمات کنسولي است، اين افراد، شهروند خارج از ايران هستند، بعد از اينکه گفتند  «ما مي خواهيم برويم"، وسايلي را فراهم کنيم که جايي ديگر بروند و قدم اول هم در اعطاي پاسپورت متجلي مي شود و همچنين در اختيار گذاشتن مقداري پول و هزينه بين راه که بتوانند خود را به آن جاي دلخواهشان برسانند؛ حتي افرادي در هتل هايي در بغداد مستقر هستند که ما هزينه شان را پرداخت مي کنيم، حاضر نيستم که آواره و سرگردان باشند، در هتل ها تقريبا ۱۰۰ % هزينه ها را ما داريم مي دهيم، بيشتر از اين چه کمکي بکنيم؟. اما واقعا بخش قابل توجهي به ايران مي آيند. يک بخش قليل هم به خارج خواهند رفت» (روزنامه اعتماد رژيم 900402)
اظهارات سفيرِ تروريست رژيم در عراق در مصاحبه فوق الذكر، ما را از هرگونه توضيحي در باره هدف رژيم از راه اندازي و ادارة اين مراكز تروريستي، بي نياز كرده و خود گوياي همه چيز است. چرا كه وقتي خبرنگار رژيم از اين پاسدار تروريست  ، در باره نقش اطلاعاتي اين موجودات خودفروخته و اقدامات تروريستي رژيم مي پرسد: « ايران چه نفوذ اطلاعاتي - امنيتي در داخل سازمان در داخل کمپ دارد؟»
پاسدار دانايي فر به روشني مي گويد: « بيشتر نفوذ، افرادي هستند که بيرون مي آيند و شرايط آنجا را براي ما تعريف و تشريح مي کنند». (روزنامه اعتماد رژيم 900402)
علي محمد خاتمي در هتل مهاجر در اختيار نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي مالكي و رژيم قرار گرفت تا اطلاعات نيروهاي جنايتكار مالكي و نيروي تروريستي قدس عليه مجاهدان ليبرتي را تكميل و به روز كند.
اين همان موضوعي است كه بعد از روشنگريهاي مقاومت ايران در باره اين مراكز جاسوسي و تروريستي، در سايتهاي شعبات وزارت اطلاعات نيز بر ملا گرديد:
«به گزارش انجمن دفاع از قربانيان تروريسم به نقل از سايت سراج 14، بنابر اعلام يک منبع آگاه، از اسفندماه سال ‏۹۰‏ تاکنون ‏۱۴‏ نفر از اعضاي فريب خورده … منافقين از اردوگاه ليبرتي در بغداد فرار کردند‏. ‏
اين مقام که نخواست نامش فاش شود، افزود‏: ‏دو نفر از اين افراد به علت ابتلا به بيماري‌هاي تنفسي و سرطان و کم توجهي رهبران و مسوولان گروهک تروريستي منافقين پس از خروج از اردوگاه ياد شده فوت شدند و ‏۱۲‏ فراري ديگر اين گروه … براي دريافت اطلاعات از اين گروهکدر اختيار نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي قرار دارند‏» (انجمن عدالت آخوندي اول آذر91)
مستخدم جديد اطلاعات آخوندي، علي محمد خاتمي در هتل مهاجر، تحت آموزش و ارشاد«سربازان بدنام» و «تروريستهاي برون مرزي» قرار گرفته و به يك كشف«شگفت انگيز»! نائل آمده و به طرز بسيار زبونانه يي كه بيانگر نياز آخوندها و گشتاپوي آن به چنين موجودات بنجلي است، مي گويد:
«به اين نتيجه رسيدم که آزادترين و پاکترين و دموکرات ترين کشور، وطن عزيز خودم ايران است». (سايت پوششي وزارت اطلاعات موسوم به نيم نگاه 9بهمن92)
و ا ِي دريغ كه«منافقين» دراين ساليان او را از حقايق داخل كشور محروم نگه داشته و به‌جاي آن، به او گفته‌اند كه در ايران سركوب و اختناق است!
«چندين بار تقاضاي ورود به ايران را داشتم ولي مسئولين جواب درخواستم را ندادند. هنوز هم در پي رفتن به ايران هستم… همان رژيمي که مي گفتي ضد مردمي است اکثر اعضاي خانواده ام را با هزينه خودش به ملاقاتم فرستاد ». «با تعدادي از جداشده هاي فرقه رجوي در داخل ايران و هم در خارج از ايران تماس دارم». (سايت پوششي وزارت اطلاعات موسوم به نيم نگاه 9بهمن1392)
اين خود فروخته همچون پيشينيان خود، به جرگه يك دوجين از مأموران نفوذي لو رفته و اعتراف كرده، از جمله علي قشقاوي، عباس صادقي نژاد، محمد حسين سبحاني … و ساير مأموران پيشاني سياه وزارت هم چون شيطان بنده(مسعود خدابنده) و عيال انگليسي او اَن سينگلتون، كريم حقي، حسن عزيزي، رزاقي(محمد رذل)، حامد صرافپور، محمد كرمي، امير موثقي، غلامعلي حسين نژاد، بتول سلطاني، سنجابي، فواد بصري، نادر نادري، فيروزمند و … پيوسته است.
ارتباطات علي محمد خاتمي مزدور با بخشي از مأموران و عناصر وابسته به وزارت اطلاعات

اين مزدوران از جمله كساني هستند كه طومارهاي«نهايت تشكر و قدرداني» خطاب به مالكي بابت قتل و كشتار مجاهدين در اشرف و ليبرتي و اعمال محاصرة ضدانساني بر آنان، فرستاده و  براي كشتار و جنايت گسترده تر اعلام آمادگي مي كنند:
«در جهت جدا سازي افراد و بدنه پايين سازمان در كمپ مذكور[ليبرتي] از راس و رهبري تشكيلات مخوف آن و اعلام انحلال اين رهبري و تشكيلات…آماده ايم در اين راستا تمام تجارب خودمان را در اختيار دولت عراق» قرار بدهيم». (اينترلينك 921215)
علي محمد خاتمي يكي از 18مأمور و گماشته آخوندها بود كه در تاريخ 23آذر1392 توسط سفارت رژيم در بغداد، در هماهنگي با مالكي و مشاور امنيت ملي او، و تحت حمايت ارتش مالكي به اشرف منتقل شدند تا با صحنه سازي و ساختن گزارش هاي مجعول، به تهيه عكس و فيلم از اماكن مختلف بپردازند.
روي آوردن فاشيسم مذهبي به ساختن سريالهاي تلويزيوني آكنده از لجن پراكني و جعل و دروغ عليه مقاومت و ارتش آزاديبخش ملي و سازمان مجاهدين خلق ايران كار جديدي نيست و  سالها  است اين شيوه مورد استفاده رژيم عليه  مجاهدين قرار مي گيرد. دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران در 14تير86طي اطلاعيه يي در باره برگزاري اجلاس ميان دوره يي شورا، علت تبليغات ديوانه وار و شناخته شدة آخوندها عليه مقاومت را چنين تشريح كرده است:
«استبداد ديني كه به وضوح در برابر اين اعتلاي مبارزاتي هار و هراسان شده، ازيكسو به سركوب وضرب و جرح وشكنجه وحشيانه جوانان در خيابانها و اعدام در ملأ عام براي ارعاب جامعه روي آورده و ازسوي ديگر دجالگريهاي شناخته شدة تبليغاتي خود را عليه مقاومت سازمانيافته به شكل ديوانه واري در رسانه هاي حكومتي افزايش داده است. روي آوردن مجدد به سريال‌سازيهاي مجعول ومزورانه تلويزيوني كه حكومت آخوندي از سال 1382 تدارك ديده و آنها را به بازار مكاره اهريمن سازي از مقاومت  نيز عرضه كرده و مفتضح شده بود،  نمونه يي از اين تلاشهاست. رژيم آخوندها بيهوده مي‌كوشد تا بدينوسيله موج گرايش جوانان به سوي مقاومت سازمانيافته را به زعم خود متوقف يا كند سازد، بحران فزايندة درونيش را تحت الشعاع قراردهد و با روشنگريهاي مقاومت در عرصة جهاني در مورد جنايتهاي ضدانساني و پنهانكاريهاي اتمي و افشاي مداخلات گسترده اش در عراق – به ويژه برملاشدن ليست 32هزار حقوق بگيرانش در اين كشور - مقابله كند»
مزدور علي محمد خاتمي در اين مأموريت، با قرار گرفتن در مقابل دوربين هاي رژيم و تكرار دعاوي دو دهه گذشته آخوندها عليه مجاهدين به انجام وظيفه محوله پرداخت. صحنه هايي كه البته بدليل نفرت و انزجار عموم مردم ايران از وزارت بدنام و مستخدمين آن، ابتدا با صورت هاي ماسك شده از آنها پخش گرديد، ولي چون اين مزدوران لورفته تر از آن بودند كه با ماسكهاي رژيم، از ديد خلق پنهان بمانند، رژيم به ناچار از چهره پليدشان پرده برداري نمود و بيش از پيش خوراك دستگاه دروغ پراكني رژيم شده و در مقابل خلق رسوا گرديدند.
علي محمدخاتمي در شوهاي تلويزيوني رژيم، با ماسك و بدون ماسك
علي محمد خاتمي به همراه مزدوران جهانشاه سيدمحمدي، رضا رجب زاده و خبرنگار رژيم در حال اراجيف گويي مقابل دوربينهاي سيماي منحوس آخوندها
توجه شما را  به بخشي از بيانيه 26امين سالگرد شوراي ملي مقاومت ايران در مرداد1386 در مورد  پيشينه اينگونه اقدامات رذيلانه رژيم جلب مي كنيم:

«..پس از برگزاري گردهمايي با شكوه «به‌سوي پيروزي»، آقاي مسعود رجوي، مسئول شوراي ملي مقاومت ايران، در تاريخ 12تير امسال طي پيامي خطاب به مردم ايران اعلام کرد: «مي‌خواهم به همه شما در هر كجا و در هر شرايطي كه هستيد، اين ملاك و معيار و اين خط قرمز و اين حصار حياتي و مرزبندي مقدس ملي و ميهني و ضرورت نگاهباني از آن را يادآوري كنم. 
در برخورد و تنظيم رابطه با همه افراد، اگر با دشمن مردم ايران و هلاك‌كننده حرث و نسل اين ميهن خط قرمز و مرز سرخ دارد، قدمش به‌روي چشم. از دادن جان هم براي او دريغ نكنيد. اما اگر با اين رژيم، كه پليدي و نحوست اول و آخر است، مرز سرخ ندارد؛ اگر با اين رژيم، به‌نحوي درهم و هم‌جبهه و هم‌خط و هم‌موضع شده و مرز‌بندي و روزه ملي و ميهني در‌برابر اين رژيم را ولو به‌اندازه يك قطره يا يك گرم و به اندازه يك قدم يا يك قلم شكسته باشد؛ هركس كه مي‌خواهد باشد، در هر رده و مقام و مرتبت و مسئوليتي هم كه بوده، خائن و خيانت‌پيشه حقيري بيش نيست».
رژيم ولايت فقيه با آگاهي از تنفر و انزجار مردم ايران از حاکميت ننگينش و با آگاهي از پايداري و تمرکز مقاومت ايران بر مسأله اصلي و در واكنش به پيشرفتهاي جايگزين دموكراتيك با تمام نيرو و به اشکال مختلف عليه مقاومت سازمانيافته مردمي دست به توطئه مي‌زند. 
رژيم در سال گذشته مرزهاي جديدي را در اقدامات و توطئه‌هاي خود درنورديد و با برنامه‌ريزي و صرف بودجه کلان، يک كارزار سياسي، ديپلوماتيك، رواني تؤام با اقدامات سركوبگرانه را به‌پيش برد. تمامي سفارتخانه‌ها و لانه‌هاي جاسوسي رژيم موظف به اجراي پروژه‌هاي سياسي و ديپلوماتيک عليه مقاومت ايران بودند و در اين راه هيچ محدوديتي براي هزينه کردن وجود نداشت.
کارگزاران خامنه‌اي با «كارزار حيرت‌انگيز شيطان‌سازي و دروغپراكني» در هر مذاکره سياسي با طرفهاي خارجي بر خواست محدودکردن مقاومت ايران و سازمان مجاهدين خلق ايران تأکيد مي‌کنند. رژيم براي پاک کردن صورت مسأله اصلي و ايجاد گفتمانهاي انحرافي دهها سايت اينترنتي را سازماندهي کرده و، با صرف هزينه‌هاي کلان، مزدوران خود را در اروپا و آمريکا به لجن‌پراکني عليه مقاومت وادار مي‌كند يا به کمک لابيهاي خود در خارج از كشور مي‌كوشد تا صورت مسأله را مخدوش سازد و جنبش مقاومت و مجاهدين را، كه راه‌حل مشكل هستند، مشكل اصلي امروز ايران و جهان قلمداد كند.…»