۱۳۹۳ اسفند ۲۰, چهارشنبه

مزدور سيد حجت سيد اسماعيلي فلاكت مأموران وزارت بدنام اطلاعات انجمن نجات (نجاست) انجمن نجات ايران

مزدور سيد حجت سيد اسماعيلي  فلاكت مأموران وزارت بدنام اطلاعات
  
از جملة اراذل و اوباشي كه به خدمت اطلاعات آخوندي درآمده، مأمور دست و پا چلفتي و فلك زده اي بنام حجت سيداسماعيلي است كه بايد همان اراجيف صدبار تكرار شدة ديگر مأموران وزارتي را به صورت شبانه روزي نشخوار كرده و در يكي از پرفضيحت ترين رسوايي هاي رژيم آخوندي و موضوع كمپ ليبرتي هم چوب و هم پياز را يك جا نوش جان كند.

مأمور بخت برگشته مكلف است بديهي ترين حقوق شناخته شدة بين المللي و خواسته هاي حداقل مجاهدين در ليبرتي را نيز انكار نموده و مدعي شود: «مجاهدين خيلي خوب ميدانند اکثر مواردي را که در اين 6 شرط بيان کرده اند خارج از کادر پناهندگي است و کسي آنها را نمي پذيرد». اين مأمور فلك زده كه حشر و نشرش با جانياني نظير خودش يعني عوامل وزارت اطلاعات آخوندي و پاسداران نيروي تروريستي قدس است و با دنياي بيرون و حق و حقوق و قانون, كلاً بيگانه است، البته كه درست مي گويد چون آن «كساني» كه با او سروكار دارند و به آنها استناد مي كند، همان دژخيماني هستند كه حاضر نيستند سر به تن مجاهدين باشد .

آنچه از حق و حقوق براي اين مأمور نگون بخت، ماده و مفهوم است، يا ذلت و سرخم كردن و به تبع آن زندگي حيواني و لوليدن در گنداب آخوندي است، يا زندان، شكنجه و اعدام . . . و نه چيزي بيش از آن.
   
معلوم نيست اين مجاهديني كه عددي نيستند و بود ونبودشان در ايران هيچ تأثيري بر تحولات آينده ندارد تا چه رسد به گوشه اي دور افتاده در عراق چه معضلي براي رژيم قَدَر قدرت! آخوندي كه مقبول! جامعه جهاني هم هست و آزادترين! كشور روي زمين است، ايجاد مي كنند كه صرف نفس كشيدنشان در هركجا كه باشند براي آخوندها خطر آفرين و غيرقابل تحمل است.

حالا در نظر بگيريد كه همين عامل كودن آخوندها كه نفس وجود مجاهدين براي پدرخوانده اش خطر آفرين است، وقتي پُز «تمدن» و «دنياي مدرن امروزي» هم بگيرد ديگر چقدر خنده دار مي شود كه بخواهد مجاهدين را كه «ساختار ايدئولوژيکي و تشکيلاتي مجاهدين باعث شده است که آنها در دنياي مدرن امروزي جايي نداشته باشند. . .» نجات داده و به «دنياي متمدن» يعني همان لجن زاري كه خود در آن غوطه ور است، آورده و رسالتش! را به انجام برساند.

جالب اينجاست مجاهديني كه طي سه چهار دهه و عبور از فراز ونشيبهاي بسيار به مبارزه تمام عيار براي سرنگوني رژيم پليدآخوندي قيام كرده اند، كساني هستند كه مغز شويي شده و قرباني شده اند و بايد نجاتشان داد حتي اگر بخواهند اين كمكها! را پس بزنند



يك بام و دوهواي آخوندي از اين مشمئزكننده تر نمي شود كه وقتي به رهبري مجاهدين بر مي گردد، داد وفغان سر مي دهند كه مجاهدين نقشي در سرنوشتشان ندارند و آزاديهاي فردي آنها در قالب فرقه خدشه دار شده است اما همينكه به طمع ورزي هاي آخوندي مي رسد هيچ اشكالي ندارد كه اين كمكهاي بشردوستانه!، ربطي به تمايلات و خواسته هاي قرباني نداشته باشد. به اين مي گويند فلاكت و در ماندگي مأموران جيره خوار آخوندي كه بايد مستمراً اين قبيل اراجيف صدمن يك غاز را غرغره كنند.