۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

انجمن نجات ايران.بهای آزادی – رویا شادمهر


شهدای 30 فروردین۱۳۵۱

30فروردین۱۳۵۱، دژخیمان شاه خائن، خون پاک چهارعضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران - ناصر صادق، علی میهندوست، محمد بازرگانی، علی باکری - را برزمین ریختند. و سه سال بعد مصطفی جوان خوشدل و کاظم ذوالانوار 
به همراه فدایی قهرمان بیژن جزنی و 6تن از یاران هم زنجیرش در تپههای اوین بهشهادت رسیدند.

یاد شهیدان قهرمان در سی فروردین سالهای 51و 54را که در شرایط خفقان دیکتاتوری شاه جان خود را فدای خلق و میهنشان کردند گرامی میداریم. با یادآوری خاطره آنان، عهد و پیمان خود برای نبرد تا سرنگونی رژیم ولایتفقیه و برپایی هزار اشرف را تجدید میکنیم. با مرور بر زندگی این شهیدان والامقام این واقعیت را در مییابیم که مسیر مبارزه و انقلاب و فتح قلههای پیروزی در نبرد با دو دیکتاتوری شاه و شیخ همیشه با دشواری و خطرات روبهرو بوده است. اما تا وقتی تن به سازش ندهیم و تسلیم شرایط نشویم و عزممان برای سرنگونی رژیم پلید و ضدانسانی آخوندی جزم باشد و حاضر به پرداخت بهای آزادی میهن اسیرمان، به هر قیمت باشیم سختیهای راه هموار میشود. بهعنوان یک اشرفنشان در خارج کشور و یک هوادار سازمان مجاهدین آموختهام تا زمانی که ایمان به حقانیت راه و آرمان و امید به پیروزی داشته باشیم هر چقدر هم که مشکلات و تهدیدات دشمن بیشتر شود به همان میزان، مسیر نبرد را با غرور و افتخار بیشتر با جمع پشتیبانان مقاومت و همه اشرفنشانها در سراسر دنیا، تا رسیدن به پیروزی، پشت سر میگذاریم.

قهرمانان سی فروردین یادآور کاروانی از شهیدان و اسیران سازمان مجاهدین خلق ایران، در حاکمیت شاه و شیخ هستند که بهرغم شرایط خفقان و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام؛ با از سر گذراندان فراز و نشیبها و شکست و پیروزیها، 

با ایمان قوی به راه مجاهدین این مسیر 50ساله را بدون وقفه با روحیه قوی و پرتلاش ادامه دادند. آنان در مسیر نبرد با دیکتاتوری تن به سازش و تسلیم و عدول از اهداف انقلابی خود ندادند. زیرا بقول سردار کبیر خلق موسی خیابانی ”وقتیکه شرایط سخت و دشوار میشود و تهدیدات و خطرات زیاد میشوند و وقتیکه انسان زیر سنگینترین فشارها قرار میگیرد. فقط به یک شرط میتوان راه را به سلامت طی کرد و آن امید است. امیدی که لازمهاش ایمان است. امید به پیروزی و ایمان به حقانیت راه“.

آری، این شهیدان با سینه باز از خطرات و مشکلات و سختیها و در نهایت آن از شهادت استقبال کردند. آنان تسلیم شرایط روز و قدرتمندان روز نشدند. و بر ادامه نبرد خود با امید و ایمان به حقانیت راهشان، اصرار ورزیدند.

خون این شهیدان و کاروانی از شکنجه شدهها و زندانیان مجاهد، قیمت نبرد با دیکتاتوری و بهای آزادی خلق و میهن بود. بدین ترتیب بود که ساواک شاه دریافت که سازمان مجاهدین نیروی تهدید کننده اصلی حاکمیت ستم شاهی است و بهسادگی نمیتواند یک حرکت چندین ساله را که برای رهایی مردم شکل گرفته از بین ببرد به این ترتیب بود که مجاهدین با ایدئولوژی رهایی بخش اسلام انقلابی که دقیقاً رودرروی مرتجعین قرار داشت، پایگاه گستردهیی در جامعه بهخصوص در میان جوانان و دانشجویان بهدست آوردند.

با پیروزی انقلاب ضدسلطنتی خون شهیدان مجاهد و فدایی به ثمر نشست. مردم شعار میدادند: «تنها ره رهایی راه مجاهدین است» «تنها ره رهایی راه مسلحانه است» «رهبران ما را مسلح کنید». پدر طالقانی نیز در مراسم 4خرداد طی سخنانی بهمناسبت گرامیداشت شهدای بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران گفت: ”آنان راه جهاد را گشودند“.

یاد شهیدان قهرمان سی فروردین را با این سخنان سردار شهید خلق موسی خیابانی که در سالگرد شهادتشان در خانه ناصر صادق ایراد شده، گرامی میداریم: ”خون صادقها و حنیفها، خون بدیع زادگانها هدر نرفته، مجاهدین هستند! خواهی نخواهی هستند! و اگر هم کسانی خواب و خیالی در سر داشته باشند، ما قادریم و حاضریم قاطعانه به آنها بگوییم نه! اشتباه میکنید! مجاهدین را نمیشود از بین برد، ممکن است ما را بکشید، ممکن است ما را زندانی بکنید، اما نه! مجاهدین از بین رفتنی نیستند! مگر گذشته نشان نداد؟ این فکر باقی ماندنی است چون حق است، این فکر جای خودش را در جامعه و تاریخ باز خواهد کرد، این پرچم، اگر هم امروز از دست ما بیفتد، دست دیگری حتماً آن را برخواهد گرفت. پس ما حق داریم امیدوار باشیم، ما حق داریم از مشکلات و خطرات نهراسیم و از آنها استقبال کنیم، ما حق داریم بر توطئهها و توطئه چینها نیشخند بزنیم و امیدوار باشیم؛ امیدوار باشیم که آینده از آن خلق و مردم محروم است؛ فرصتطلبی، دروغپردازی، تهمت پراکنی، اینها مانند کفهای باطلند و حتماً از بین خواهند رفت، فقط چیزی که به مردم نفع برساند و تا گاهی که نفع برساند، ماندنی است“.