۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

رسوایی یک اما ر ، روسیاهی توابین علیرضا تبریزی

بعد از خواندن یاداشت محمد نوریزاد « آهای ای حاکمان اسلامی، چرا جوانان زندانی و اسیر خود را بی محاکمه و با گمانی نادرست، زدید و کشتید؟ » اولین چیزیکه به مغزم خطور کرد، این بود: آیا صاحب دریچه زهر این یاداشت را همچون بقیه یاداشت های محمد نوریزاد در وب سایتشان انتشار میدهد؟ قبل از اینکه سری به وب سایت دریچه زهر بزنم، یقین داشتم که که هرگز اینکار را نخواهد کرد. چون آن وقت همپالکی اش ایرج مصداقی حتما ترش خواهد کرد! چرا؟ برای اینکه او با نوشتن خاطرات زندانش در حقیقت به دنبال چیز دیگری بود ـ تقلیل آمار قتل و عام سال شصت وهفت از سی هزار به سه هزار بود، ضمن اینکه مصر بود همه باید این آمار جدید را به رسمیت بشناسند. البته که او در این ترفند تنها نبود، همنشین ویکی پدیا ـ گاید و راهنمای او برای جا انداختن « آمار جدید قتل و عام سال شصت وهفت » بود. در حقیقت شروع دهن کجی با مجاهدین را از همین نقطه آغاز کردند. اما این دو در کمال وقاحت و بی شرمی از تواضع سیاسی مجاهدین به صرف اینکه به اختلافات دامن زده نشود، حد اکثر سوءاستفاده را کردند. چرا؟ بدلیل اینکه با کمال دریدگی ضمن اینکه آمار قتل و عام ارائه شده توسط مجاهدین را زیر سئوال می بردند، در تمام میتینگ ها، نشست ها و کنفرانس ها از جمله در « گردهمایی ویلپنت » بساط میزکتابشان را پهن میکردند و شروع به فروختن کتابهایشان میکردند.اما چه کسانی خریدار کتاب های « آقایان » بودند، همان هوادارانی که بعضا به آنها تهمت فالانژ و دگم و جدیدا « بیماران عقیدتی » میزدند!

باری، شروع کننده دعوا و بروز جنگ روانی، کسانی جز خود آقایان نبودند، اما در کمال وقاحت ـ با دست پیش گرفتن آنرا به مجاهدین نسبت میدادند. آقایان که از فروش کتابهایشان در میتنگ های مجاهدین سر از پا نمی شناختند. خیلی حق به جانب ژست حقوق بشری و روشنفکرانه میگرفتند تا کسی جرأت اعتراض نداشته باشد. چند سالی بدین منوال گذشت تا ماهیت تشنه به خون بودن نویسنده « نه زیستن و نه مرگ » بارز شود، و درست از زمانیکه دیگر نیازی نمی دیدند که کتاب هایشان را در میتینگ های مجاهدین بفروش برسانند، بیشرمانه ترتاختند. حتی افشاگری های مامور وزارت اطلاعات « رضا ملک » که اکنون در زندان خود رژیم به سر می برد را راحت انکارکردند. رضا ملک از زندان برای کمیساریای عالی سازمان ملل به صورت کتبی شهادت میدهد که نزدیک به سی هزار و هفتصد نفر در سال شصت و هفت قتل و عام شده اند. اما مرغ آمار سه هزار نفری جناب مصداقی همچنان یک پا دارد. وکیل مدافع رژیم، جناب مصداقی به زور میخواهد به جهان حقنه کند که الا و بالله رژیم بیش از سه هزار و چندی نکشته است! اما از آنجائیکه در این دنیا هیچ چیزی بی حساب و کتاب نمی ماند، دیر یا زود ابرهای حیله وتزویر به کنار میروند و خورشید حق بر تارک مظلوم می تابد، این بار دیگر این رضا ملک نیست که به آمار کشته شدگان سال شصت و هفت مهر تائید میزند، این بار محمد نوریزاد است، که آقایان و از جمله جناب شاعر بی مایه که اکنون چند سالی است به جمع این آقایان پیوسته است، ارادت خاصی به او، یعنی محمد نوریزاد دارند، آنقدرکه جناب شاعر به یغما رفته درجواب یک کاربر ناشناس به نام مستعاررهگذرمیگوید " ممنونم رهگذر تاکید میکنم اگر افراد مورد نظر تو انقلابی هستند من از هر چه انقلاب است بیزارم برادر من. انقلابی بودن لاس زدن با ماموران سیا و پنتاگون نیست و گدائی آزادی. انقلابی بودن کاریست که ملکی و نوریزاد و ستوده میکند زنده باشی "


حال از این جماعت سئوال میکنم: اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست، زیر سئوال بردن ارائه آمار کشتار سال شصت و هفت توسط مجاهدین، مرکز ثقل جنگ روانی است که شروع کننده اش خودتان بودید. حال که شمایان آنقدر محمد نوریزاد را حلوا حلوایش میکنید، چه ریگی در کفشهایتان هست که از انعکاس یاداشتش در سایت هایتان واهمه داشتید؟ آیا او هم در ارائه آمار کشتار سال شصت و هفت غلو میکند؟ آیا شمایان بعد از خواندن یاداشت محمد نوریزاد از خودتان احساس شرم نکردید و خودتان را به کوچه علی چپ نزده اید؟ بروید شرم کنید و از این سیاست های کثیف یک بام و دوهوا نه، صد هوایتان ـ دست بردارید!
تواب تشنه بخون در مورد رضا ملک که تعداد شهدای ۶۷را بیش از سی‌ هزارو هفتصد نفر است اعلام کرده بود، گفته بود او روان گردان استفاده می‌کند . خوب است شاعر شرف باخته از تواب تشنه بخون سوال کند نوری زاد چه چیزی مصرف می‌کند؟
 اینهمه رو سیاهی مبارک هر دوتان.



علیرضا تبریزی