در ادبیات نوستالژیک ایرانیان خارج از وطن، چه بسیار از زیبایی ایران گفته میشود. از جنگل سرسبز شمال تا آب و هوای خرم شهرهای غرب و یا زیبایی ارتفاعات و کوههای زاگرس و البرز و... .. البته هر ایرانی حق دارد برای وطنش دلتنگ باشد، با خاطراتش زندگی کند و با تصاویرش حرف بزند. اما واقعیت بسیار تلخی که در این ادبیات فراموش میشود این است که بسیاری از زیباییهایی که ما دلتنگش هستیم دیگر وجود ندارند و به قصه تبدیل شدهاند. طبیعت ایران نیز، جولانگاه همان سارقانی شده است که بر خون و جان مردم چنگ انداختهاند. در این گزارش سعی میکنیم بر گوشه کوچکی از این ویرانگری پرتوی بیندازیم:
رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس رژیم میگوید: «ظرف 40سال گذشته تقریباً یک سوم جنگلهای کشور از بین رفته، مساحت حدود 20 میلیون هکتاری جنگل به 12 میلیون هکتار تقلیل یافته است»...
چگونه 8 میلیون هکتار جنگل ایران طی دوران آخوندها از بین رفت؟
میگویند عوامل متعددی مثل سوء مدیریت، آتش سوزیهای فصلی، قطع غیرمجاز درختان و خشکسالیهای متوالی در این فرایند نقش داشتهاند. اما آن چه نقش تعیینکننده دارد، غارتگری افسارگسیخته از طبیعت ایران از سوی باندهای مافیایی حاکم است. لطفاً به این عبارات توجه کنید:
خامنه ای در دیدار 17اسفند 93 با ایادی رژیم در سازمان حفاظت محیط زیست رژیم اعتراف کرد: «حالا که بحث زمینخواری یواش یواش شده کوه خواری، بنده گاهی که میروم ارتفاعات شمال تهران نگاه میکنم انسان واقعاً خیلی متأسف میشود»....
روزنامه حمایت 18اسفند 93 تحت عنوان «رد پای یقه سفیدها» مینویسد: «زمینخواری پدیده شوم و رو به گسترشی است که در 10سال اخیر رشد قابل ملاحظهای داشته است. این معضل... هماکنون در صدر جرایم بزرگ و مفسده آفرین اقتصادی قرار دارد. در این میان ردپای برخی صاحبان زر و زور و یقه سفیدهای سیاسی و اقتصادی و پیوندهای غیرقانونی زمینخواران با عوامل قدرت در دستگاههای مختلف، ضرورت مبارزه با این بخش از مفاسد اقتصادی را مضاعف کرده است»... .
مردانی عضو مجلس رژیم نیز 5بهمن 93 در جلسه علنی مجلس گفت: «متأسفانه در کشور ما اتفاقاتی افتاده که قبلاً کسی در ذهن خودش حتی تصورش را نمیکرد. سالانه 10000 هکتار از اراضی زمینهای کشاورزی ما تغییر کاربری میشود».
نه نه نمیخواهم سرتان را با آمارها و ارقامی درد بیاورم که معلوم نیست چقدر با واقعیتهای موجود منطبقند، بلکه هدف این است که با سه کد آشنا شویم: «زمینخواری و کوه خواری»، «یقه سفیدهای سیاسی و اقتصادی»، «تغییر کاربری 10000هکتار از اراضی طی سال».
آخوندها نه اینکه دجالند و نه اینکه قرنهاست با زبان بازی و سفسطه تغذیه میکنند و نه اینکه به قول آن رادمرد، زبان وارونه دارند، واژهها را طوری بهکار میبرند که در هزار تو و لفافه پیچیده باشد. منظور از تغییر کاربری زمینها، این است که مراتع و جنگل را با استفاده از رانت به تصرف در میآورند و تحت عنوان زمین کشاورزی به نام خود سند میزنند و بعد آن را به قیمتهای گزاف به فروش میرسانند. و در این مورد آن چنان پیشرفت سریع داشتهاند که حالا دیگر زمین مسطح و دشتی باقی نمانده است و حالا به کوه رسیدهاند. تا چند سال پیش وقتی به زیدی برمیخوردی که میگفت به جرم فروش دماوند بازداشت شده است به او میخندیدی که چه میگوید. اما حالا به اعتراف خود حضرات!، این یقه سفیدها به بالای کوه رسیدهاند و تو اگر از همین پایین کوه نگاه کنی این یقه سفیدها را خوب میشناسی. آنها کسی نیستند جز «آقازاده ها». البته باز هم به زبان وارونه دیوان میشود «آقا زاده» والا منظور همان زالوهای تازه به دنیا رسیدهیی هستند که با استفاده از امتیازات قدرت و اطلاعات و ثروت به چپاول مشغولند و ویژگی آنها سیری ناپذیریشان است.
به بیان دیگر، باندهای چپاول و غارت بعد از بالا کشیدن هزاران میلیارد دلار درآمد نفتی طی سه چهار دهه اخیر و بعد از فروش منابع زمینی و معادن و بعد از گرسنه کردن بالای 80 درصد جمعیت ایران و بیکار سازی 20میلیون جوان ایرانی، حالا دارند خاک ایران را به توبره میکشند و در این کار چنان مهارت دارند و چنان گوی سبقت از هم میربایند که برق از چشم میپرد و تو در میمانی که اگر، حتی بهاندازه یک دهم این همه استعداد ویرانگری و غارت، صرف جایگزین سازی این منابع میشد اکنون وطنی متفاوت میداشتیم که میتوانستیم با ادبیات نوستالژیک از آن یاد کنیم. اما هیهات که باندهای چپاول و غارت حاکم جز به منافع حقیر و کوتاهمدت خود فکر نمیکنند و چنگیز وار به یغماگری حرث و نسل این زیباترین وطن میکوشند. دیر نیست روزی که این دستها قطع شوند و این چنگالهای خونین از سینه وطن بیرون کشیده شوند.