شعار تظاهرات معلمان در سراسر کشور

«میزنم فریاد، هر چه بادا باد! وای از این توفان، وای از این بیداد». با این شعار بود که هزاران معلم آزاده، روز پنجشنبه، 17اردیبهشت، خروش خشم خود را در مقابل مجلس ارتجاع آغاز کردند. خروشی که در بیش از 100شهر و تمامی استانهای میهن طنین افکند. این سیلی سنگین معلمان زحمتکش و تحت ستم بود بر بناگوش خامنهای که روز قبل (چهارشنبه 16اردیبهشت) برای آنها خط و نشان کشید و حرکت اعتراضی آنها را «فتنهانگیزی» خواند. این صدای بیداری و حقطلبی معلمان خشمگین بود که درست رودرروی حرفهای خامنهای برخاست و زمین را زیر پای خلیفة ارتجاع لرزاند.
در وحشت از همین تجمع سراسری بود که روز چهارشنبه خامنهای هراسان به صحنه آمد تا با وعده و وعید و دلجویی و تهدید، معلمان را از برگزاری این اعتراض سراسری منصرف کند. او در نهایت درماندگی، اول از در دلجویی درآمد و از «نقش بیبدیل» معلمان دم زد. اعتراف کرد که آنان «تأثیرگذارترین» نقش را روی «دانشآموزان» و «آینده کشور» دارند. خود را بهکوچه علی چپ زد و با این قیافه که گویا هیچ نقشی در جنایتها و چپاولهایی که مردم از جمله معلمان را بهخاک سیاه نشانده ندارد، مدعی شد که «معیشت معلمین یکی از الزامات است» و «مسئولان دولتی» باید «همت» کنند و «این بخش را مورد توجه ویژه قرار دهند». اما بلافاصله زبان به تهدید باز کرد و با وحشتزدگی شعارهای معلمان برای کسب حقوق بهیغما رفتهشان را «سیاسی» و خطرناک عنوان کرد و گفت: «اینهایی که بهعنوان معیشت یک شعاری میدهند تا چند شعار فتنهگرانه و سیاسی و خطی هم در پهلوش بگنجانند این را همه کس میفهمند که این انگیزهاش انگیزه سالمی نیست... این برای مشکل درست کردن برای نظام است، برای دردسر درست کردن برای نظام است».
قبل و بعد از این تهدید خامنهای، نیروهای سرکوبگر انتظامی و اطلاعات آخوندها، تلاشهای زیادی کردند که با احضار جمع زیادی از معلمان فعال و همچنین با تماسهای تهدیدآمیز پیاپی تلفنی و از جمله تهدید به دستگیری با «ده سال حکم زندان»، مانع برگزاری این تجمع اعتراضی بشوند. اما معلمان آزاده که مثل همه اقشار مردم، جانشان به لبشان رسیده است کمترین وقعی به این تهدیدها نگذاشتند و با شعار «میزنیم فریاد، هر چه بادا باد!» در سراسر میهن به صحنه آمدند، مشت خشم خود را بر دیوار سرکوب آخوندها کوبیدند و آن را لرزاندند و خروشیدند: «معلم زندانی آزاد باید گردد»، «معلم میمیرد، ذلت نمیپذیرد»، «به کالایی کردن آموزش پایان دهید».
در اعتراض سراسری معلمان یکی از صحنههایی که نگرانی آخوندها را بیش از پیش برانگخیت، حضور دانشآموزان در شماری از شهرها مثل بوشهر و مشهد در حمایت از معلمانشان بود. روی یکی از پلاکاردها نوشته شده بود: «معلم عزیزم آمدهام تا با خواستههایت همراهی کنم»، این صحنهها ناقوس بزرگترن خطر برای نظام را به صدا درآوردهاند: هشدار که لشگر میلیونی دانشآموزان آماده پیوستن به معلمانشان در خیزش علیه جنایت و تبعیض و سرکوب هستند. یکی از شعارهای معلمان در اعتراضهای قبلی این بود: «ما اسلحه نداریم، دانشآموز میاریم».
امروز این خطر را خامنهای بهتر از هرکس حس میکند، او در اظهارات 16اردیبهشت خودش با اذعان به این خطر خطاب به معلمان گفته بود: «شما نزدیک به 13 میلیون دانشآموز دارید، با پدر و مادرهایشان که 26 میلیون پدر و مادرهای اینها هستند، این شد 39 میلیون؛ یک میلیون هم معلم و کارمندان آموزش و پرورش، 40 میلیون انسان تقریباً بهطور مستقیم با این دستگاه مرتبط هستند. شما کدام دستگاه دیگر را دارید که اینچنین سطح تماس اثرگذار و مهمی با جامعه داشته باشد؟» 

بله به قول ولیفقیه ارتجاع یک میلیون معلم فقط در محدوده شغلی خود، بیش از 40 میلیون حامی دارد. لشگر عظیمی که تماماً رودرروی آخوندها قرار گرفته و نیروهای بالقوه ارتش آزادیبخش ملی ایران را تشکیل میدهند. 
حرکت گسترده و عظیم اعتراضی معلمان آزاده در روز پنجشنبه 17اردیبهشت، پیامها و نتایج متعددی دارد، اما سؤال این است که مهتمترین پیام کدام است؟ جواب این است که معلمان آزاده با تو دهنی زدن بهخامنهای و پس زدن تمامی تهدیدهای او و دستگاه سرکوبش، شکستگی طلسم ولایت را اجتماعی کردند. امری که در پرتو الهامبخشیهای مقاومت سازمانیافته و سراسری ایران میتواند گامی بهسمت شکستن طلسم اختناق باشد و راه ارتش آزادی را هرچه هموارتر کند.