اگر باید که نانم را از دست بدهم
اگر باید که پیراهن و بسترم را بفروشم
اگر باید که سنگتراشی کنم
یا نان را از زباله ها بجویم
یا از گرسنگی بمیرم و تمام شوم
ای دشمن انسان
سازش نمیکنم
و تا پایان میجنگم
قسمتی از شعر مقاومت سروده سمیع القاسم
هرچقدر هم تلاش و کوشش لازم باشد، ما با دل و جان انجامش میدهیم، هرچقدر
که مبارزه با دجالیت و استبداد بها بطلبد ما با طیب خاطر و از دل و جان خواهیم پرداخت،
هرچقدرهم که جنگ و مبارزه ما با ضد بشران هر روز مشگلتر و پیچیده تر شود، هرچقدر که
تیرهای بلا و خیانت بر ما افزون و افزون تر ببارد ما خسته نمیشویم و تا به آغوش کشیدن
شاهد آزادی و عدالت از پای نخواهیم نشست و عاقبت تورا ای دشمن ضد بشر از سریر قدرت
و خیانت به زیر خواهیم کشید. ما را سر آن نیست که در میدان نبرد برای آزادی و رهایی،
پشت به دشمن کنیم، از ما و از نسل آگاه و پویای ما دور باد ضعف و سستی در انجام مسئولیتهای
تاریخی و انسانیمان. ما تلاش میکنیم در گسترش سنگرهایمان و آنها را به هزاران خواهیم
رساند در ایستادگی و مقاومت روز افزون در هرکجای این جهان بزرگ که باشیم. نگاه کنید
که دشمن مرتجع ما آخوند های حریص تشنه قدرت و اصلی ترین سد راه تکامل و آزادی در این
زمان برای بقای وجود خیانتبارشان چه بر سر مردم وطن و مردم مظلوم منطقه خاورمیانه ما
آورده است. چه به روزگار مردمی که جز حقی برای آزادی و زندگی و نفس کشیدن و نانی برای
شکمهای گرسنه طلب کردن چیزی نمیخواهند، آورده است!!!؟. چگونه میتوان نشست و نظاره گر
بود، تا به کی میتوان شانه بی قیدی بالا انداخت و با هزاران بهانه هیزم بیار آتش معرکه
استبداد شد. نه، دشمن خوار و زبون هرگز نخواهد توانست ما را به سازش و خیانت بکشاند!
نه با ریختن خونمان و نه با زندان و اسارت، نه با شکنجه و تبعید هرگز هرگز. ما خیابانهای
جهان را پر میکنیم از وجودمان، ما در ویلپنت با فریادهایمان گوش جهانیان را پر میکنیم
از صدای آزادیخواهانه مان و چشمان مردم جهان
را باز میکنیم بر مظلومیتمان، بر حقوق غصب شده مان و بر وطن غارت شده مان . امروز در
ویلپنت و فردا، خیابان به خیابان ، کوچه به کوچه و خانه به خانه با دشمن بشریت درگیر
میشویم و لحظه ای اجازه نخواهیم داد خواب راحت به چشمان حریص و سیری ناپذیرشان بنشیند!،ما
ایستاده ایم تا به آخر، امروز همچون سالهای قبل در ویلپنت. دست افشان و پاکوبان و سرود
عشق به زندگی و روشنایی بر لبانمان و فردا و فرداهای دیگر در پشت قصر و بارگاه دژخیم!
و ببینید که نفسهای دشمن خوار و زبون در زیر ضربات جانانه مقاومت ما چگونه به شماره
افتاده است. آری همین مقاومت ما است که آیت الشیاطین را با آن همه دجالیت و دروغ، غارت
و یغماگری و سرکوب به خاک مذلت نشانیده و همچون کفتارهای زخم خورد به زوزه کشی در انداخته
است. ما هرگز دست روی دست نخواهیم گذاشته و شاهدان خاموش جرم و جنایت این طایفه حرامیان
نخواهیم شد. هویت و شخصیت تاریخی ما و منطقه ما بیشتر ازسی سال است مورد تجاوز بنیادگرایان
قرار گرفته است . آری هرگز آرام نخواهیم گرفت هرگز. تا دنیایی را که فارغ از درد و
رنج ما، فارغ از آوارگیها و در بدریهای ما در سواحل بیدردی و عافیت ، نرد عشق و مماشات
با آخوند های ضد بشر میبازند به خود آوریم، ما آرام نخواهیم گرفت زیرا که تاریخ نشانمان
داده است که برای آزادی و عدالت راهی جز انسجام و قیام متصور نیست، برای نجات مظلومان
و شلاق خوردگان و برای احیای حقوق مسلمی که از ما دزدیده شده است راهی باقی نمانده
است جز انسجام و همبستگی. ما آرام نخواهیم گرفت تا حاشیه نشینان و نان به روز خورانی
را که تجارت خون میکنند و پول خون و اشک مسکینان
پارو میکنند شرافت انسان و انسانیت را لکه دار نموده اند به خود آوریم،
ما آرام نخواهیم گرفت تا بی طرفان را بگوییم چگونه میتوان بیطرف ماند و صدای والای مقاومت را نشنید مقاومتی که به همت
مجاهدین بال گشود و عزت و شرف انسان بودن و انسان ماندن در برابر ارتجاع ضد بشر را به ما ارزانی داشت.
آری ما همه کسانی که در این سی و اندی سال بر اصول و اندیشه مقاومت پای
فشردیم و به ارتجاع و حاکمیت بنیادگرایان با قاطعیت نه گفتیم ، ما که از خانواده مقاومتیم
و به اندازه و توان و ظرفیت خود در متبلور کردن مبارزه و مقاومت تلاش نموده ایم ، ویلپنت
را صحنه شکوهمند همبستگی ای میدانیم، ارتجاع سوز و آزادی آفرین
ما در ویلپنت تنها نیستیم و به یمن مقاوتمان و بیداری خلقهای منطقه مان،هزاران
هزارهمدرد و همراه از خلقهای منطقه مان آنها که خانه و کاشانه شان را بنیادگرایان تهران
نشین بر باد دادند، آنها که به یمن چشم پوشی مماشاتگران و شرکای جهانی ملایان غارت
شدند و از عدالت و آزادیخواهی و حقوق انسانیشان بمب های بشکه ای و شیمیایی و خوشه ای
بنیادگران نصیبشان شده است با ما آزادی را فریاد خواهند کشید. ما و هزاران هزار همدرد
و همراه از برادران و خواهران مظلوم منطقه خاور میانه.
ما از این مبارزه جانانه خسته
نمیشویم زیرا که انسانیم
ششم ژوئن دوهزار و پانزده