۱۳۹۴ مهر ۲۹, چهارشنبه

همبستگی ملی ایران ،نکیسا بامداد 21 اکتبر 2015:« هیچ مرگی نمی تواند مانع ایده خوبی شود که زمان آن فرا رسیده باشد»



 دهم مهرماه برابر بود با روز جهانی مبارزه با اعدام، اما این تاریخ و این مناسبت در ایران، بدلیل حاکمیت رژیمی که رتبه یک اعدام در جهان را نسبت به جمعیت کشور(بر اساس گزارش سازمان عفو بین الملل) داراست، معنای واقعی تر و نگران کننده تری را بخود می گیرد.
رژیمی با کارنامه بیش از دهها هزار اعدام و اعمال جنایت علیه بشریت در دهه شصت، با رشد سه برابری اعدام از دوران به حاکمیت رسیدن رییس جمهور به اصطلاح مدره، آخوند روحانی، بی شک حاکمیتی است به غایت ضد مردمی و میهنی که اصلی ترین محور حفظ حیاتش بر اعدام و سرکوب و شکنجه و زندان پایه گذاری شده است.
البته حذف و کشتن زندانیان با توسل به روش های ضد اخلاقی و حقوقی همچون قطع امکانات پزشکی از بیماران زندانی، نگهداری زندانیان در شرایط غیر انسانی و استاندارد، جهت از بین بردن تدریجی زندانیان، و نیز اجرای احکام قرون وسطایی و بیگانه با حقوق قوانین قضایی بین المللی چون قصاص، که از یک سو جهت فشردن اهرم اعدام و از سوی دیگر در جهت فرار حکومت آخوندی از بار محکومیت های بین المللی صورت می گیرد را نیز نباید از خاطر دور داشت.
مرگ زندانی سیاسی محسن دگمه چی، کارگر زندانی شاهرخ زمانی و قصاص ناجوانمردانه کودکان زیر سن قانونی و از جمله اعدام تکان دهنده  ریحانه جباری در زمان حاکمیت آخوند روحانی، یک از هزاران نمونه است. و چه بسیار جای دریغ و شرم دارد که همزمان در روزهایی که در دنیا روز جهانی مبارزه با اعدام اعلام شده، رژیم ضحاک منش آخوندی باز هم اقدام به اعدام دو نوجوان دیگر بنام فاطمه سالبهی و صمد ذهابی کرد که در نوجوانی مرتکب جرم شده بودند و البته فاطمه سالبهی هرگز حاضر به پذیرفتن جرم انتسابی خود در هیچ دادگاهی نشد و نکته مهم دیگر این است که در دستگاه آلوده و فاسد قضایی رژیم، متهمان هرگز در یک دادگاه عادل و صالح محاکمه نمی شوند و در نتیجه از داشتن حقوق انسانی خود محرومند.
به همین مناسبت اما اپوزیسیون سرنگونی طلب رژیم آخوندی، کنفرانسی را در پاریس با حضور خانم مریم رجوی برگزار نمود که در آن شخصیتهای سیاسی و فعالان حقوق بشری ضمن حمایت از اپوزیسیون ایران به بیان نظرات و ایده هایشان در اینباره پرداختند.
از جمله قسمتهای قابل توجه این برنامه حضور جوانانی بود که یا بتازگی از جهنم جمهوری اسلامی گریخته بودند و یا جوانانی که به دلیل حاکمیت رژیم ملایان در ایران هرگز شانس حضور در سرزمین پدری را نداشته اند، اما عشق به وطن در قلب و ذهنشان همچون جریان خون در بدن، همواره جاری و ساری است.
پریا کهندل (دختر زندانی سیاسی صالح کهندل) با داشتن 18 سال سن از جمله جوانترین سخنرانانی بود که با شیواترین بیان، از شور و احساسات پاک خود، آنقدر دلنشین سخن گفت که لاجرم بر دل تک تک شنودگان حاضر در آن جمع نشست و اشک چشم همدردان و دلسوختگان همچون خود را از دیده و دل روان ساخت.
شنیدن قصه های پر غصه دختربچه  8 ساله ایی که ماموران خامنه ای پدرش را از او به ستم ستانده بودند و او که در تمام این سالهای سخت دور از پدر بین مسیر خانه و زندان قد کشیده بود و رشد کرده بود و تنها با عموها و خاله هایش در 20 دقیقه های آخر هفته پشت میله های زندان می توانست دیدار داشته باشد، امروز اما در 18 سالگی خود به اندازه دهها هزار ساعت درس و تجربه و آموخته های انسانی از آن 20 دقیقه های کوتاه فراگرفته بود. این مسیر ناموزون و غیر متعارف با دنیای  کودکی هر دختربچه ای، از او شخصیتی شجاع و بی پروا و رها ساخته بود که در نهایت فریاد حاضر حاضرش تا خود بیت خامنه ای هم طنین انداز شد.
دغدغه پریای قصه ما امروز فراتر از خواسته ها و آرزوهای رنگی شخصیش بود. رویای پریای ما لبخند شاد همه کودکانی بود که مجبور نباشند چون او در آینده از آن تونل های وحشت زندان عبور کنند و دستان گرم پدرانشان را نه در رویا و روی صفحه های نقاشی بلکه در دنیای آزاد کودکانه خود بفشارند. کودکانی که بجای حضور در کلاسهای درس، در کنار جاده ها و سرچهار راهها نیایستاده باشند و در میان گرگان درنده خوی دروازه غار در حال خرید و فروش نیستند.
رویای لبخند مادرانی که سالهاست چشمانشان در حسرت دیدار عزیزانشان نمناک مانده است.
رویای آزادی و امنیت و حاکمیت قوانین انسانی در جامعه ای که انسانها را به هر بهانه ای به کام مرگ و نیستی نمی کشاند و چوبه های دار را در میدانهای شهر بجای گلها نمی کارد. رویای ایرانی بدون اعدام. همانگونه که سخنران تازه از بند رسته، فرزاد مددزاده که 5 سال از بهترین دوران جوانی زندگیش را در سیاهچالهای رژیم آخوندی گذرانده بود تعریف کرد، نباید که هیچ جوانی بجای اجازه پر پرواز دادن به رویاهای زیبای ساختن آینده کشورش، در میان حصارهای سرد و سنگی و سیاه حاکمان مستبد محبوس شود.
و به نقل از پوملا ماکازیوه ماندلا (مبارز حقوق زنان و دختر نلسون ماندلا): هیچ مرگی نمی تواند مانع ایده خوبی شود که زمان آن فرا رسیده باشد و باید با امید به مبارزه خود ادامه داد تا بر شر پیروز شد و در نهایت عزم و اراده ملتی که خواهان آزادی هستند متوقف کردنی نیست.
و همانطور که دیگر شخصیت های سخنران اشاره داشتند باید حکم ضد انسانی اعدام از همه کشورهای دنیا رخت بربندد و حاکمان آخوندی بخاطر همه جنایتهایشان می بایست به پای میز محاکمه کشیده شده و به دست عدالت سپرده شوند.
و این آرمان و این آرزو به یاری و همراهی فرزادها و پریاها و همه آن جوانانی محقق خواهد شد که هریک کوبنده و رسا، خواسته هایشان را فریاد کردند و ایرانی بدون اعدام را خواستار بودند.
و در پایان با دیدن نسل جوان ایرانی با عزم و فهمی که این نسل در سرنگونی رژیم دیکتاتوری آخوندی دارد، میتوان دریافت که این رژیم هرچقدر هم که بکشد و به زندان بیافکند و شکنجه و سرکوب کند، در برابر رویش ناگزیر جوانه های آزادی خواهی هربار درمانده تر از بار قبل خواهد بود و مهم این است که پرچم مبارزه همیشه برافراشته باقی است و ندای حق خواهی خاموش شدنی نیست و تا برچیدن بساط اعدام، امید و کارزار برای پیروزی ادامه خواهد داشت.

"و همچنان در برابر تندر می ایستیم " "و خانه را روشن می کنیم و میمیریم"