پیام
پایداری "لیبرتی" در کلام شجاعانه دکتر ملکی
حسین
یعقوبی
وقتی در اسفند ماه ۱۳۸۱علیرغم مخالفت تقریبا تمام
ساکنان کره زمین، جورج بوش و تونی بلر و شرکا بر شیپور جنگ خانمانسوز بر علیه عراق
می نواختند تا بزعم خود عراق را از سلاح های موهوم اتمی پاکسازی کنند، نمایندگان ایران
در ژنو در حال بند و بست با "شیطان بزرگ" بودند تا آنها نیز در این گیرودار
از دشمنی که سالها خواب آرام را بر آنها حرام کرده است، برای همیشه خلاصی یابند. سخن
از بمباران همزمانی قرارگاههای ارتش آزادی بخش ملی ایران و سازمان مجاهدین خلق در خاک
عراق بود. آمریکا و انگلیس به "ندای پس مانده های خمینی لبیک" گفته و طی
چند روز پایگاههای مقاومت را آماج مهیب ترین بمباران های خود قرار دادند که در نتیجه
آن بیش از ۴۰ نفر از بهترین فرزندان ایران زمین به شهادت رسیدند.
ظاهرا
همه چیز هم بر وقف مراد دستگاه اهریمنی اطلاعات و امنیت ایران پیش می رفت و شرایط جدید
و دولت دست نشانده بوش و بلر در عراق که در عین حال مجری بی چون چرای فرامین
"ولی امر مسلمین جهان" بود، بر این امر دلالت مضاعف داشتند.
در
صفوف مقاومت نیز طبعا این سونامی ویرانگر تبعات و تاثیرات خود را داشت و روشن بود که
روزهای طوفانی آن ایام به طور قانونمند هیچ جایی برای اپورتونیسم باقی نمی گذاشت و
زیاد هم خارج از انتظار نبود که نیروهای فرومایه و عافیت جو، سواحل امن را بر پایداری
و مقاومت ترجیح دهند و "با خيرخواهی عوام فريبانه خود شهادتهای ارزنده ترين رزمندگان
صديق خلق را با مسئله "بقا" و ادامه جنبش مغاير وانمود کرده و به اين ترتيب
بی عملی خود را توجيه کنند." (جمله داخل گیومه از اثر ارزشمند فدایی شهید امیر
پرویز پویان "ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری "بقاء" است).
رژیم
آخوندی با تمام باندهای داخلی و خارجی اش فاتحه مجاهدین و مقاومت را می خواند و عناصر
اپورتونیست و خائن نیز در تئوریزه کردن تز سخیف "بی فایدگی مقاومت" از همدیگر
سبقت می گرفتند!
از
طرف دیگر نگرانی و اضطراب هواداران، نیروهای مترقی و ملی و خلاصه تمامی جبهه خلق نسبت
به سرنوشت و آینده بزرگترین هماورد و جنبش متشکل و آشتی ناپذیر در مقابل استبداد دینی
حاکم بر ایران نیز در یک کلام بسیار جدی و واقعی بود. اما برای کسانی که با تاریخچه
مجاهدین و بویژه رهبری مسعود رجوی آشنایی داشتند، کاملا روشن بود، که سازمان مجاهدین
خلق برای انطباق رزمنده و فعال با شرایط جدید به منظور ادامه مبارزه بی شکاف با رژیم
پلید آخوندی همه راهکارهای اصولی و ممکن را برای گذار از این آتش به خدمت خواهد گرفت،
الا یک چیز، و آن هم تن دادن به تسلیم و ذلت!
شاید
در آن ایام کسی مفهوم "اشرف، کانون استراتژیک نبرد" را بدرستی درک نمی کرد؛
گذر ایام اما به درستی نشان می دهد که چگونه پیام ایستادگی مجاهدین در اشرف و لیبرتی
الهام بخش حرکت های اعتراضی در ایران گردیده است؛ پیامی که با سرعت صوت از لیبرتی تا
بهشت زهرا و تا خاوران را می پیماید و در فضای ظلمانی کشور تکثیر گشته و نیروهای اصیل
جامعه را تا پای جان به ایستادگی
وامی
دارد. ".... ما تجمع کنندگان روز های شنبه و دوشنبه، همانگونه که پیشقراولانمان
لوترکینگ، گاندی و ... جان خود را سر عقیده نهادند، چنین خواهیم کرد تا رویایمان تحقق
یابد." (از مقاله اخیر دکتر محمد ملکی تحت عنوان "ما هم رویایی در سر داریم").
اینبار
اما در مراسم خاکسپاری مادر قهرمان مهری جنت پور (مادر داعی)، پیشقراولی از نسل مادران
مجاهد، استاد ملکی دیگر جایی برای بحث های نظری جهت اثبات این حقیقت باقی نمی گذارد
که جنبش اعتراضی جاری در ایران دینامیزم خود را در پیوند با کانون استراتژیک نبرد در
لیبرتی می گیرد.
برجستگی
ریشه داری اثرگذار راه و رسم مجاهدین خلق در بطن جامعه ایران در سخنرانی دکتر ملکی،
به عنوان نماینده اصیل ترین و صادق ترین طیف سیاسی آزادیخواه، مترقی و عدالت جوی جامعه
ما بسیار چشمگیر و حائز اهمیت است: "این همه کشتید، این همه زدید، این همه بریدید،
تیر زدی، تبر زدی، تبر زدی، بر تن بی سپر زدی، دیگه وقتی دیدی اینها کافی نیست با موشک،
۸۰ موشک، فکر کردی همه چیز را
از بین می بری، اما مطمئن باش، مطمئن باش تا یکی دو ماه دیگر لیبرتی از اولش هم زیباتر
و بهتر و قشنگ ترخواهد شد. تا هستند کسانی که دلشان به حال این ملت می سوزد و تا هستند
کسانی که فریاد می زنند "زگهواره تا گور دانش بجوی" و دانش را بر می دارند
و میگویند "ز گهواره تا گور آزادی بجوی"...".
اینجاست
که در سخنرانی دکتر ملکی پیامی فراتر از شجاعت و ازخودگذشتگی او، که عمری را از اواخر
دوران دبیرستان تاکنون در مبارزه گذرانده و داغ زندان و شکنجه شاه و شیخ را بر تن و
دل دارد، نهفته است؛ پیام اصالت و ماندگاری مقاومت و تسلیم ناپذیری پاکترین فرزندان
این مرز و بوم و ابطال هر آنچه که با هر اسم و رسمی در تقابل با آنها قرار دارد.
کلام
شجاعانه پیر فرزانه ایران، دکتر محمد ملکی یک بار دیگر نوید بخش این حقیقت است که جباریت
حاکم بر ایران هرگز نمی تواند، سنن و نوامیس حاکم بر حرکت قانونمند جامعه را با کشتار
و قتل و عام مجاهدین و مبارزین تغییر دهد.
حسین
یعقوبی
۱۹ آذر ۱۳۹۴
بیشتر
بخوانید :