میساک مانوکیان، شاعر و فرمانده عملیاتی مقاومت فرانسه
برگرفته از ایران افشاگر ،13 ژانویه 2016، گردآوری علیرضا ملایجردی
میساک مانوکیان نمونهای از تعهدپذیری در بین مهاجرین شرکتکننده
در نبردهای فرانسه بود. او در سال 1943 به مقاومت پیوست و در سال 1944 توسط اشغالگران
آلمانی تیرباران شد.
فرانسه که در جریان جنگ جهانی اول جمعیتش کاهش پیداکرده بود،
بطور گسترده از کارگران روزمزد خارجی کمک گرفت. مهاجرانی که بهتازگی وارد فرانسه شده
بودند، در نبود ساختارهایی برای پذیرش آنها، در چهارچوب یک جنبش سندیکایی کمونیست
جمع شده و سازمان کارگران روزمزد خارج را تشکیل دادند. این سندیکا بعداً بهسازمان کارگران
روزمزد مهاجر تبدیل شد. این سازمان در جریان جنگ جهانی دوم، گروهی را تشکیل داد
که برای مقاومت عملیات انجام میدادند بنام «چریکها و پارتیزانهای کارگران روزمزد».
معروفترین عضو این سازمان میساک مانوکیان بود. متولد سال 1906 در ترکیه، سالی که با
خشونتهای نژادپرستانه علیه ارمنیها برجسته شده است. وی درسال 1925 وارد فرانسه شده
و نجاری یاد گرفت، دو مجله ادبی را منتشر کرد و سپس در سال 1934 به حزب کمونیست پیوست.
در ماه اوت
سال 1943، تحت فرماندهی ژوزف آستین، مسئولیت بخش نظامی پارتیزانها و چریکهای سازمان
کارگران روزمزد پاریس را بر عهده گرفت. به دنبال دستگیری 23 نفر از اعضای گروه مانوکیان
در اواخر سال 1943، آلمانیها روی دیوارهای پاریس اعلامیه سرخ را نصب کردند که حضور
بیگانگان و یهودیها در بین صفوف مقاومت فرانسه را محکوم میکرد.
در ماه فوریه سال 1944، اعضای گروه میساک مانوکیان در کوهستان
والرین تیرباران شدند. شعری از لوئی آراگون با آهنگ و آواز لئو فره یاد این واقعه را
زنده نگه خواهد داشت.
میساک مانوکیان، شاعر و فرمانده عملیاتی مقاومت
میساک مانوکیان (معروف به میشل)، شاعری فرانسوی با اصلیت ارمنی
و مسئول بخش ارمنی سازمان کارگران روزمزد مهاجر و یکی از اعضای مقاومت کمیسر نظامی
چریکهای سازمان کارگران روزمزد در منطقه پاریس بود. هرچند که او اساساً به خاطر نقشی
که در مقاومت داشت و بهویژه از طریق اعلامیه سرخ معروفشناختهشده بود، اما قبل از
هر چیز، او یک روشنفکر و شاعر بود.
دوران کودکی و جوانی
پناهنده: از ترکیه به سوریه (1906- 1925)
میساک در شهر آدیامان پایتخت قدیمی کوماژن واقع در کشور ترکیه
در خانوادهای ارمنی و روستایی به دنیا آمد. هنوز کودکی بیش نبود که پدرش را در جریان
نسلکشی سال 1915 علیه ارمنیها از دست داد و مادرش کمی بعدازآن مرد. او از قربانیان
قحطی بعدازآن نسلکشی بود. میساک و برادرش کارابت، توسط خانوادهای کرد پذیرفتهشده
و از آن قحطی نجات پیدا کردند. در پایان جنگ، او توسط جمعیت ارمنیان بکار گرفتهشده
و به همراه برادرش به یتیمخانهای در لبنان منتقل شد. این یتیمخانه در سال 1918 تحت
کنترل فرانسویها قرار داشت (بعد از سال 1920 به انجمن ملتها تبدیل شد). در آنجا بود
که میساک نجاری یاد گرفت و از طریق یکی از معلمین مدرسهاش با اسرار ادبیات ارمنی آشنا
گشت.
مهاجرت ارامنه به فرانسه (1925 – 1934)
eeeeدر سال 1925، میساک و کارابت در بندر مارسی از کشتی پیاده
شدند. بیشک این مهاجرت به یمن کمکهای یک شبکه مهاجرت مخفی صورت گرفته بود. میساک
مشغول کار نجاری شد، سپس دو برادر تصمیم گرفتند به پاریس بروند. کارابت مریض شد و میساک
بهعنوان خراط در کارخانههای سیتروئن مشغول به کار شد تا پول نیازهایشان را دربیاورد.
اما کارابت در سال 1927 فوت کرد. اوایل سال 1930، در زمان بحران بزرگ اقتصادی، میساک
لیسانس گرفته بود.
حالا او به یمن کارهای نامنظمی که انجام میداد زندگیاش را میگذراند:
مخصوصاً مدتی پیش مجسمهسازان نقش مدل را اجرا میکرد. اما بعدها او به ادبیات رو آورد
و شعر سرود. با دوست ارمنیاش، «سما» دو مجله را منتشر کرد. بانک (تلاش) و ماشاکوئیت
(فرهنگ)، در این مجلهها آنها مقالاتی در رابطه با ادبیات فرانسه و ادبیات ارمنی و
ترجمههایی از اشعار بودلر، ورلن و ریمبو را منتشر میکردند. در همان زمان، آنها در
دانشگاه سوربون بهعنوان مستمع آزاد ثبتنام شدند و در آنجا دروس ادبیات، فلسفه، اقتصاد
سیاسی و تاریخ را دنبال کردند.
روزنامه زانگو یکی از مسئولیتهای میساک، سردبیری روزنامة حمایت از ارمنیها
بود. این روزنامه در سال 1935 زانگو نامیده شد. زانگو نام رودخانهای بود که ایروان
را آبیاری میکرد. نقش اولیه روزنامه شرکت در کمک به جمهوری ارمنستان شوروی بود. در
سالهای 1930، این روزنامه اخبار این کشور و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را منتشر
میکرد. (زانگو تبلیغات استالینی در برگیرندهٔ دادرسیهای مسکو را باز
منتشر میکرد) و بعدها پیشرفت کرده و به انتشار نقطه نظرات مترقی در قلب قضیه مهاجرت
ارمنیها پرداخت. یکی از سلسله مقالات مهمی که منتشر میکرد مکاتبات کارگران بود. اخباری
که منبع آنها سلولهای کارگری شرکتها بودند. همچنین گزارشها و مقالات فرهنگی نیز
در آن چاپ میشد. بعد از ژوئیه 1936، روزنامه به دفاع از جمهوری اسپانیا پرداخت و مانوکیان
نیز جزو اعضای کمیته کمک به جمهوریخواهان اسپانیا شد.
همزمان با عقب رفت جبهه ملی، سازمان با مشکلاتی مواجه شد که به
انحلال آن در سال 1937 منجر شد. پسازآن ساختار جدیدی شکل گرفت: اتحاد ملی فرانکو
– ارمنی. سال 1938 انتشار زانگو متوقف شد.
در پایان سال 1937، میساک مانوکیان به کنگره نهم حزب کمونیست
فرانسه اعزام شد و درمجموع تا تابستان سال 1939 فعالیتهای نظامی مهمی را حفظ کرد.
جنگ و مقاومت
میساک مانوکیان و هائیک کلجائیان روز دوم سپتامبر 1939 دستگیر
شدند ولی ممنوعیت فعالیتهای حزب کمونیست فرانسه و سازمانهای نزدیک به آن بعد از
26 سپتامبر، یک ماه بعد از قرارداد آلمان – شوروی به اجرا درآمد. درعینحال مانوکیان
توانست در اکتبر از زندان بیرون آمده و بهعنوان سرباز داوطلب در واحدی که در موربیهان
مستقر بود خودش را جا بزند.
بعد از شکست ارتش فرانسه در ماه ژوئن، او در کارخانه نیوم و رون
دآرنی زیر کنترل مقامات قرار گرفت. وی آنجا را در ابتدای سال 1941 برای بازگشت به پاریس،
بهطور غیرقانونی ترک کرد. کمی بعد در 22 ژوئن 1941- تاریخ موردتهاجم قرار اشغال شوروی
توسط آلمان- او دوباره دستگیر شد و در کمپ کومپنی تحت کنترل آلمانیها بازداشت گردید.
بعد از چند هفته آزاد شد، هیچ اتهامی علیه او پیدا نشد. از سال 1941 تا 16 نوامبر
1943، تاریخ دستگیریش، با همسرش ملینه در پاریس ساکن شد.
بعد از سال 1941 و سپس در سال 1942، میساک به فعالیتهای نظامی
مخفی روی آورد، از فعالیتهای مخفی نظامی او در بطن چریکهای سازمان کارگران روزمزد
مهاجر، اطلاعات کمی در دست هست. در سال 1941 مسئول سیاسی بخش ارمنیها شد. طی این سالها،
در جریان آشنایی مانوکیان با میشا و کنار آزناوریان، هواداران کمونیست که در مقاومت
به فعالیتی مهم مشغول بودند، عنصر جالبی وجود داشت و آن «کار آلمانی» بود (گمراه کردن
سربازان آلمانی و شرکت در ول دادهگی آنها و استخدام مأمورین آلمانی برای گرفتن اطلاعات)
در فوریه سال 1943، مانوکیان بهطور ناگهانی با چریکها و پارتیزانهای
سازمان کارگران روزمزد مهاجر پاریس برخورد کرد. موضوع عبارت بود از گروههایی مسلح
که در آوریل سال 1942 تحت فرماندهی بوریس هولبان، یهودی تشکیلشده بودند. اولین واحد
نظامی که در آن وارد شد، اساساً از یهودیهای رومانیایی و بلغارستانی و چند نفر ارمنی
تشکیلشده بود. در 17 مارس، او در اولین عمل نظامیاش شرکت کرد اما بیانضباطیاش به
قیمت مذمت و کنار گذاشتنش از عملیات تمام شد. او در ژوئیه 1943، کمیسر فنی چریکهای
سازمان کارگران روزمزد مهاجر پاریس شد، در ماه اوت بهعنوان کمیسر نظامی بجای بوریس
هولبان انتخاب شد. هولبان به دلایل انضباطی از کارهایش استعفا داد. درحالیکه ژوزف
اپستن، مسئول گروهی دیگر از چریکهای سازمان کارگران روزمزد مهاجر بود، مسئول این تشکیلات
در تمامی منطقه پاریس شد. بنابراین او در سلسلهمراتب تشکیلاتی مسئول مانوکیان بود
و مانوکیان نیز فرماندهی سه واحد نظامی را بر عهده داشت که سرجمع پنجاه رزمنده را شامل
میشد. باید در زمره عملیات او از اعدام ژنرال ژولیوس ریتر در 28 سپتامبر 1943 یادکرد.
این عملیات با شرکت مارسل رجمن، لئو کنلر و سلستینو آلفونسو انجام گرفت. ژنرال ژولیوس
ریتر به فرانسه آمده بود تا به فریتز سوکل، مسؤل بسیج کارگران روزمزد در اروپای تحت
اشغال نازیها بپیوندد. گروههای مانوکیان از ماه اوت تا نیمه نوامبر سال 1943 نزدیک
به 30 عملیات در پاریس انجام دادند.
بریگاد ویژه شماره 2 اطلاعات عمومی، در مارس و ژوئیه 1943 موفق
به اجرای دو حمله شده بود. ازآنپس، اطلاعات توانست بهخوبی یک تور گسترده را پیش ببرد.
توری که در نیمه نوامبر با 68 مورد دستگیری ازجمله مانوکیان و ژوزف اپستن، منجر به
متلاشی شدن کامل سازمان «چریکها و پارتیزانها- کارگران روزمزد» پاریس شد. در سحرگاه
16 نوامبر 1943، مانوکیان در ایستگاه اوری پوتی بورگ بازداشت شد. همسرش ملینه موفق
شد از دست پلیس بگریزد. میساک مانوکیان، شکنجهشده و به همراه 23 تن از رفقایش از سوی
پلیس (حکومت ویشی) به آلمانیها تسلیم گردیدند تا از این واقعه استفاده تبلیغاتی کنند.
دادگاه نظامی آلمانیها در پاریسِ بزرگ 24 تن از بازداشتشدگان ازجمله مانوکیان را
در حضور خبرنگاران مطبوعات فرانسوی که با آلمانیها همکاری میکردند محاکمه کرد. این
مطبوعات «وقاحت» متهمین را افشا میکردند. منظور آن مطبوعات جیرهخوار از وقاحت این
بود که متهمین تماماً مسئولیت عملیاتی را که انجام داده بودند را بر عهده میگرفتند.
از میان آن متهمین 10 نفر برای انشاء اعلامیه سرخ انتخاب شدند. اعلامیهای که در آن
عبارت «ارتش جنایت» ظاهرشده بود. دادگاه 23 حکم مرگ صادر کرد.
آلمانیها به محاکمات خود پوشش تبلیغاتی غیرمعمولی دادند. مطبوعات
دعوتشده بودند، تقریباً 30 روزنامه فرانسوی و خارجی حضور داشتند. سرویسهای تبلیغاتی
آلمانها یک اکیپ فیلمبرداری برای ضبط این نمایش اعزام کرده بودند. این محاکمهای
سهروزه با نمایشی بزرگ بود. هدف روشن است، رئیس دادگاه نظامی این را روشنتر بیان
میکند: «باید به اطلاع افکار عمومی فرانسویان برسانیم که کشورشان تا چه نقطهای در
معرض خطر است»!
درواقع گروه اساساً از خارجیها تشکیلشده بود که شامل: 8 لهستانی،
5 ایتالیایی، 3 بلغاری، 2 ارمنی، 1 اسپانیایی، 1 رومانیایی و 3 فرانسوی بود که از بین
این نفرات 9 نفر یهودی و همگی کمونیست یا نزدیک به حزب کمونیست فرانسه بودند. رئیس
آنها میساک مانوکیان ارمنی بود.
آلمانیها و دولت ویشی میخواستند که این دادگاه را به تبلیغاتی
علیه مقاومت تبدیل کنند. میخواستند نشان بدهند که مقاومت چیزی جز اعضای یک باند و
یک توطئه خارجی علیه فرانسه و فرانسویها نیست. آنها روی بیگانهستیزی، یهودیستیزی
و کمونیسم ستیزی تحمیلشده بر افکار عمومی حساب بازکرده بودند. رادیو و روزنامههای
حکومت ویشی تم «یهودی- بلشویکی و مأموران به اندیسم» را از سر گرفته بودند. موضوع عبارت
بود از بیثبات کردن مقاومت در لحظهای که سازماندهی شده بود و مشکلات بازهم مهمتری
را برای نیروهای سرکوبگر ایجاد میکرد.
21 فوریه 1944، 22 تن از اعضای گروه که به مرگ محکومشده بودند، درحالیکه
اجازه ندادند به هنگام تیرباران چشمهایشان را ببندند اعدام شدند. در همان زمان اولگا
بانسیک بالمان منتقلشده و در زندان اشتوتگارت در روز 10 می سال 1944 سربریده شد.