لینک به منبع :
در
پایان، این نکته را بایستی خاطرنشان کرد که حتی اگر رفسنجانی تأیید صلاحیت شود و به
خبرگان هم راه پیدا کند، این حملات متوقف نمیگردد. کما اینکه با اجرایی شدن برجام
هم، حملات به آن و دولت روحانی و تیم مذاکره متوقف نشده است. در آن شرایط، آتشباریها
برای آن که رفسنجانی به یگانه قطب نیرومند و محور تجمع همه مخالفان و ناراضیان و زخمخوردگان
ولیفقیه در درون رژیم تبدیل نشود، ضرورت خود را دارد.
در
حالی که کمتر از دو ماه به نمایش انتخابات مانده، حملات باند ولیفقیه به رفسنجانی
به نهایت خودش رسیده و به شعار دادن و تظاهرات علیه او در مجامع عمومی کشیده است:
در
قم آخوندها و طلاب باند خامنهای با برپایی تجمعی علیه رفسنجانی شعار میدادند: «تمامی
فتنهها، زیر سر هاشمی». آنها همچنین دست نوشتههایی حمل میکردند که روی آنها این
شعارها به چشم میخورد: «خبرگان رهبری جای فتنهگران نیست»، «مرگ بر منافق!»، و «فتنهگری،
توطئه، مشی ابوفائزه!».
آخوند
علمالهدی طی سخنانی در این تجمع گفت که امروز باید از فتنه ۹۴ حرف زد که خیلی پیچیدهتر، مؤثرتر و
خطرناکتر از قبل است، دشمنان در فتنه 88 شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه!» و «نه غزه،
نه لبنان…» سر دادند، ولی «در فتنة94 میخواهند همه چیز را تصاحب کنند» (ایلنا ۹/۱۰/۹۴).
آخوند
مصلحی وزیر سابق اطلاعات رژیم گفت: «برخی درباره فتنه 88 میگویند دعوای انتخاباتی
بوده است اما باید بگوییم نهتنها دعوای انتخاباتی نبود بلکه تلاش برای براندازی نظام
بود» (تسنیم ۱۰/۱۰/۹۴).
آخوند
سعیدی نماینده خامنهای در سپاه پاسداران نیز با حمله به رفسنجانی گفت: عناصر پشت صحنه
فتنه سال 88 بار دیگر در حال طرحریزی هستند و کسی که از یک طلبه یک علامه میسازد
اگر در رأس مجلس خبرگان قرار گیرد چه کاری با انقلاب میکند و بنده واقعاً نگران هستم
(فارس ۱۰/۱۰/۹۴).
آخوند
طائب، سرکرده قرارگاه لباس شخصیهای خامنهای موسوم به عمار نیز گفت: اگر هوشیار نباشیم
فتنه 88 تکرار میشود. فتنه 88 نتیجه غفلت در برابر بیگانگان داخلی و خارجی بود (فارس
۱۰/۱۰/۹۴).
روزنامه
وطن امروز، با اشاره به رفسنجانی نوشت: «سیاست» آن هم از نوع بیپدر و مادرش یعنی ابطال
هر انتخاباتی اگر که نتیجه را عالیجنابان سیاستمدار نپسندند! آنها قراضهتر از آن هستند
که حتی با «معاینه فنی» هم بتوان صلاحیتشان را برای عبور و مرور در خیابان انتخابات
تأیید کرد. (وطن امروز ۱۰/۱۰/۹۴)
معنی
این حملات شدید به رفسنجانی چیست؟ ولیفقیه چه خطی را میخواهد در این زمینه پیش ببرد؟
آیا این حملات را بایستی آتش تهیه ولیفقیه برای حذف رفسنجانی تلقی کرد؟
روشن
است که این حملات با رضایت و عمدتاً با دستور مستقیم خامنهای صورت میگیرد، اما نمیتوان
چنین نتیجه گرفت که ولیفقیه تصمیم قاطع به حذف رفسنجانی گرفته و این حملات آتش تهیه
حذف است. چرا که دیدیم، خامنهای در سخنرانی روز سهشنبه گذشته 8دی) در دیدار با گروهی
که تحت عنوان شرکت کنندگان در کنفرانس بهاصطلاح وحدت اسلامی نزد او رفته بودند، رفسنجانی
را کنار خودش و در کنار سران سه قوه، بالای سن نشاند؛ لابد بهعنوان سر قوه چهارم نظام!
هر اجباری یا اجباراتی که خامنهای را در گرماگرم حملات افراد و رسانههای باندش ناچار
از این اقدام کرده بود، در مورد حذف و کنار گذاشتن رفسنجانی در انتخابات پیش رو هم
در کار است. بهخصوص که در اینجا، وحشت از قیام یا به قول خودشان فتنهیی بزرگتر و
خطرناکتر از فتنة88، مانع اصلی است.
اما
بایستی بلافاصله افزود که از این سخن نباید چنین نتیجه گرفت که خامنهای خواستار حذف
رفسنجانی نیست؛ تا آنجا که به خواست خامنهای برمیگردد، تردیدی نیست که او با تمام
وجود میخواهد رفسنجانی را حذف کند؛ اما از خواستن تا توانستن فاصله بسیار است و توان
خامنهای برای حذف و جراحی رفسنجانی از نظام را تعادل قوای طرفین و بهخصوص تهدید قیام
تعیین میکند و این مجموعه چنان پیچیده است که نمیتوان در حال حاضر به سؤال حذف رفسنجانی
جواب قطعی داد. چه بسا حملات کنونی به رفسنجانی نیز برای تغییر تعادل قوای موجود باشد؛
تا شاید رفسنجانی با این حملات جا بزند یا آن قدر تضعیف شود که بتوان او را حذف کرد.
اما علائمی از این فرآیند دیده نمیشود؛ بلکه بهعکس، رفسنجانی و باند او نیز در تهاجم
به رقیب به شیوه خود و زدن به ریشه فعال هستند. در یکی از روزنامههای این باند، صراحتاً
از رفسنجانی بهعنوان «عمود خیمه اعتدال» نام برده شده (آرمان 9دی 94) یک مشابهسازی
و قرینهسازی در برابر «عمود خیمه نظام» و شاخ و شانه کشیدن آشکار که رفسنجانی را علناً
در کنار ولیفقیه قرار میدهد!
واقعیت
این است که ولیفقیه در تنگنا و مخمصة مهلکی گیر افتاده که از جهات مختلف تنگنای زهر
خوران را به ذهن متبادر میکند. آن جا هم خامنهای با دودوزه بازی و دوگانهگویی، سایه
ابهامی در اطراف موضوع هستهیی به وجود آورده بود. دلواپسها همه جا علیه توافق و علیه
تیم مذاکره نعره میکشیدند و امضای برجام را وطنفروشی و خیانتی بدتر از خیانت عقد
قرارداد ترکمانچای میدانستند و آن را، لوزانچای مینامیدند، اما این حرفها مانع از
این نشد که نهایتاً خامنهای آن را تأیید و امضا نکند؛ بگذریم که از ابتدا هم، مذاکرات
و توافق هستهیی در همه مراحل و قدم به قدم زیر نظر خود ولیفقیه بود و با تأیید او
پیش رفت و به برجام رسید. اکنون نیز داستان همان است!
از
یک سو خامنهای بهشدت خواهان آن است که رفسنجانی را کنار بزند و برای همیشه از شر
او خلاص شود، اما در عینحال تجربه هولناک قیام88 را جلو چشمش دارد و میداند که یک
جراحی در رأس نظام و باز شدن چنین شکافی چه آثار و عواقبی میتواند در پی داشته باشد؛
اما از سوی دیگر، راه پیدا کردن رفسنجانی به خبرگان، کسی که آشکارا از ضرورت شورایی
شدن ولایتفقیه و از ضرورت نظارت بر او و امکان برکناریش توسط شورای نگهبان حرف میزند،
تندادن به دو قطبی شدن نظام و خطر از دست دادن تخت و بخت ولایت است؛ به این ترتیب
هر دو وجه قضیه، چشمانداز تیره و تاری پیش روی ولیفقیه و نظام فرتوتش میگشاید.
به
این ترتیب اگرچه اکنون به این پرسش که ولیفقیه، رفسنجانی را حذف میکند یا نه؛ نمیتوان
با قطعیت پاسخ داد، اما از شدت و حدت تک و پاتکها میتوان دریافت که جنگ هژمونی تا
کجا جدی و چقدر عمیق است و چه پیامدهای سنگین سیاسی و اجتماعی در پی خواهد داشت. بهخصوص
که مردم در این جریان، بیش از پیش بهضعف و از همگسیختگی و ضربهپذیری رژیم واقف میشوند؛
وقوفی که از پایههای اصلی هر قیامی است.