برگرفته از ایران اسرار ،2آوریل 2016:
لینک به منبع :
لینک به منبع :
نگاهي به بحران اتمي 94: مذاکرات پنهانی خامنهای با آمریکاییها
سایت حکومتی
نامه نیوز، روز 9 دی 92 بهنقل از لیبراسیون نوشت: اولین بار آخوندها و آمریکاییها
در فروردین سال 92 در کاخ البستان در نزدیکی مسقط، پایتخت سلطان نشین عمان با همدیگر
ملاقات کردند.
رئیس هیأت رژیم، ”علی اکبر ولایتی“
مشاور ویژه خامنهای بود و از جمله ”علی اکبر صالحی“ او را همراهی میکرد. رئیس هیأت
آمریکایی هم ویلیام برنز معاون امور خارجه بود.
”جک سولیوان“ مشاور امنیت ملی
”جوبایدن“ و ”بونیت تالوار“ عضو شورای امنیت ملی کاخ سفید، از دیگر اعضای هیأت آمریکایی
بودند.
زمینه سازیهای اولیه را جان کری
وقتی که سناتور بود با سلطان قابوس ترتیب داده بود. اما دلال اصلی مذاکرات، یک تاجر
عمانی به نام ”سلیم الاسماعیلی“ است که مسئول ویژه ارتقای صادرات عمان بوده و در عینحال
سمت مشاور ویژه قابوس را نیز به عهده دارد. در حقیقت الاسماعیلی پیش از این در جریان
مبادلة دیپلومات تروریست دستگیر شده رژیم ”نصرت الله تاجیک“ با گروگانهای آمریکایی
در ایران، وارد ماجرا شده بود و ظاهراً شغلش حل و فصل تضادهای مربوط به مبادلة جاسوسها
میباشد.
به نوشته سایت حکومتی عصر ایران22آذر92،
هیأتهای دو طرف از هواپیماهای نظامی و ورودیهای غیرمعمول، برای ترددهای حین مذاکراتشان
استفاده میکردند. این دیدارها حداقل 5 بار صورت گرفته.
در این میان، مبادلة جاسوسهای دو
طرف هر ازگاهی ادامه داشته، مانند آزادی ”مجتبی عطاردی“ و ”شهرزاد میرقلی خان“ از یک
طرف و ”سارا شورد“ از طرف دیگر.
این البته مربوط به سال 92 است
در حالیکه مشکل افشا شدن پروژه اتمی آخوندها به سالها پیش از این بر میگردد. اینرا
علی اکبر صالحی گفت که پنهان از رئیسجمهورنظام؟! این مذاکرات اساساً توسط شخص خامنهای
و در زمان ریاست احمدینژاد، اما بدون اطلاع وی شروع شد و ادامه یافت.
مذاکرات عمان سرانجام در سوم آذر92
در ژنو به یک توافقنامه بالغ شد.
مهمترین توافقهای 3آذر 63:
فعالیت برخی سایتهای اتمی رژیم
و غنیسازی آن متوقف شد.
اورانیوم غنی شده 20 درصدی آن،
به اورانیوم 5 درصدی تنزل پیدا کرد. ادامه ساخت و ساز سایت آب سنگین اراک متوقف شد
و... . این توافق، باعث بروز یک
شکاف جدی و بحران سیاسی در رأس حاکمیت نظام شد، تا آنجا که خامنهای که خود بانی و
آغازگر مذاکرات بود، ترجیح داد نقش میانجی بین باندهای رژیم را به عهده بگیرد آنچنان
که خودش مبرا از دو طرف جلوه کند!
سابقه قبیل
مذاکرات پنهانی با آنچه که خود آخوندها، آن را شیطان بزرگ! مینامند، به شخص خمینی
بر میگردد.
بهعنوان مثال وقتی قضیه مک فارلین
و کیک و کلت رو شد، افشاگریهای باند منتظری بهروشنی اصل قضیه و نقش شخص خمینی را در
آن ماجرا علنی کرد.
سالها بعد منتظری گفت: من از نامهیی
که منوچهر قربانیفر در شکایت از نرسیدن حق الزحمهاش به من نوشت، از ماجرای مذاکرات
با خبر شدم. قربانیفر دلال سلاحی بود که در میانه جوش دادن مذاکرات مخفی خمینی با آمریکا،
حق دلالیاش پرداخت نشده بود.
چند سال بعد،
سعید قاسمی یکی از سران باند لباس شخصیهای خامنهای هم در مورد مذاکرات مرجع تقلید
و امامش با آمریکا بنا به نوشته سایت پارسینه ۲۶/۴/۹۳ در همایش «خط قرمز؛ نه به صنعت هستهیی
دکوری» میگوید: ”در یک سال آخر، این طرف در جبهه چه خبر است؟ گیجی و کلافهگی است.
بچهها میپرسیدند چه خبر است اینجا؟ چرا اینجوری شده؟ جواب رد و بدل میشد که ولش
کن آقا. اینها دارند پشت پرده میبندند و مگر ندیدهای مک فارلین را آوردهاند. آن
طرف در شهرها چه خبر است؟ آقا برویم جبهه؟ ولش کن حاجی ”
تلویزیون رژیم درباره آن مذاکرات
و معاملات حاصل از آن در تاریخ 870705 گفت: ”ایران هم با هوشیاری مسؤلان سیاسی و برخی
فرماندهان نظامی، سعی میکند با کنترل روند مذاکرات، بخشی از نیازهای نظامی خود از
جمله توپهای دقیق 155 میلیمتری را تأمین کند! “
کمی بعد رفسنجانی گفت: ”برای تاوها
حدود 20میلیون دلار دادیم و برای هاک حدود 10میلیون! “
منتظری در مصاحبه با بی.بی.سی گفت:
”اون چیزهایی که میخواستن تاو و نمیدانم اینچیزها، آمریکاییها از راه اسرائیل میخواستند
به ایران بدهند! “
محسن رضایی سرکرده وقت پاسداران
گفت: ”وقتی مسئلة مک فارلین مطرح شد من اطلاع پیدا کردم قبل از اینکه بیاید من احساس
کردم یک جریانی بدون اطلاع و نظر ما دارد پشت صحنه جنگ رقم میخورد.