پیر برسی رئیس حقوق بشر نوین فرانسه
منبع : ایران افشاگر ،20 آوریل 2016
لینک :
بازگشتم از
ايران يا بريدگي واضح؟ ژان پير برسي (رئيس سازمان حقوق بشر نوين)
درجشده در
مجله
Arc
en Ciel
نشريه حقوق
بشر نوين
Nouveaux
Droits de l’Homme
در فوريه
2008
hashtroodi_04در سازمان «حقوق بشر سوسياليست»
فريبا هشترودي فرد ناآشنايي نيست. در سال 2000، وي به خاطر كتابش، «ايران، سواحل خون»،
برندة شانزدهمين جايزة ادبي حقوق بشر شد و آن را از دست رئيس وقت مجلس ملي فرانسه،
مرحوم ريمون فوُرني دريافت كرد. وي فرزند يك رياضيدان شهير ايراني است كه فرانسه را
بهعنوان محل سكونتش برگزيد و مليت آن را نيز از آن خود كرد. او يك لائيك دوآتشه بود
و رژيم آخوندها را به دليل شكنجه و تجاوز و كشتار و ستم مضاعفي كه در ديکتاتورياش،
فقط به دليل زن بودن، به زنان اعمال ميکند را تحمل نميکرد. براي ما كه خودمان هم
يکچهارم قرن است در همين مبارزه هستيم، اين مخالفت خيلي قابلفهم بود.
فریبا هشترودی مشورت وصحبت با مدیرگشتاپو اطلاعات آخوندی ورئیس هابیلیان هاشمی نژاد جنایتکار
جزئیات همکاری وغرق شدن در باتلاق اطلاعات آخوندی بیشتر بخوانید : کلیک کنید !!!
جزئیات همکاری وغرق شدن در باتلاق اطلاعات آخوندی بیشتر بخوانید : کلیک کنید !!!
نميدانم آيا
شما فيلمهاي مستند در رابطه با چشم درآوردن محكومين، اعدامهاي گروهي با جراثقال و
يا اخيراً فيلم حيرتآوري از مرد جواني با طناب دار بر گردن و دستبند بر دست كه هنوز
در لحظه مرگ همتوان لبخند زدن دارد را ديدهايد يا نه؟ بگذريم از اينكه سنگسار زنان
به طرز شنيعي تبديل به يك امر عادي شده است. در جرگه حقوق، اين اعمال را جنايت عليه
بشريت مينامند، اما عجيب است كه اين جنايات موضوع نگراني هيچکدام از مراجع جهاني
تخصصي در اين زمينه نشده است. شايد هم بهزودي، 20 سال بعد، اين مراجع واكنشي از خود
نشان دهند.
دکتر منوچهر هزارخاني وگزارش رفتن فريبا هشترودي به ايران تحت حاكميت رژيم آخوندي و ديدار با دژخيمان وزارت اطلاعات در سال 85 - نتیجه عملیات کلیک کنید !!!
دکتر منوچهر هزارخاني وگزارش رفتن فريبا هشترودي به ايران تحت حاكميت رژيم آخوندي و ديدار با دژخيمان وزارت اطلاعات در سال 85 - نتیجه عملیات کلیک کنید !!!
فريبا هشترودي،
منجمله در كنار مجاهدين خلق ايران با رژيم تهران مبارزه كرد. ما هم همينطور. البته
در دستگاه وحدت، ما ازنخست وزير سابق ايران، شاهپور بختيار، و رئيسجمهور سابق آن بنيصدر
نيز حمايت نموديم. در سال 2003، بعدازاينکه دستگيريهاي گستردهيي در تاريخ 17 ژوئن
در اُورسوراوآز به وقوع پيوست، سازمان «حقوق بشر سوسياليست» در خط مقدم قرار گرفت و
کنفرانسهاي مطبوعاتي در آن زمان در دفاتر سازمان ما برگزار ميشد.
به خاطر همين
مقاومت در برابر فاشيسم اسلامي فتوايي هم عليه فريبا هشترودي صادر شد و درخواست حكم
جلب او از اينترپل نيز به عمل آمد.
متأسفانه، مجاهدين
خلق مورد تعقيب قرار گرفتند و در ليستهاي تروريستي آمريكا در دوران بوش و بعد هم اروپا
گنجانده شدند. آدم مشهوري گفته است: «وقتي خواهي فهميد كه دوستانت ثبات دارند كه وضعيت
خودت ثبات نداشته باشد». از آن تاريخ به بعد سازمان «حقوق بشر سوسياليست» به همراه
«جنبش عليه نژادپرستي و براي دوستي بين خلقها – مراپ» و ليگ حقوق بشر، مبارزة جانانهيي
با اين موضوع در پيش گرفتند، چون هيچ عمل تروريستي را هم نتوانسته بودند به آنها اطلاق
كنند. هيچي نبود جز دودودم!
كار بهجايي
رسيد كه دستگاههاي قضايي اروپا و انگليس شوراي ملي مقاومت ايران را از هر اتهامي پاك
دانستند. اما هنوز معلوم نيست كه دستگاه قضايي فرانسه چه زماني ميخواهد به اتهاماتي
كه به سال 2003 مربوط ميشوند بپردازد.
متأسفانه ازاينجا
بود كه فريبا هشترودي به دوستانش پشت كرد و شروع به لجنپراكني عليه آنان كرد و به سفارت
ايران مراجعه كرد تا به كشور پدرياش بازگردد. فتواها به فراموشي سپرده شدند. احكام
جلب اينترپل به فراموشي سپرده شدند. زنان سنگسار شده به فراموشي سپرده شدند. قطع دست
و دار زدن براي جرائم جزئي همگي به فراموشي سپرده شدند، آنهم درزماني كه تهران مشغول
ساخت سلاح اتمي بود، سوءقصدها در عراق را سازمان ميداد، در فلسطين، از حماس عليه سازمان
آزاديبخش فلسطين، حمايت مالي ميکرد و حزبالله لبنان سلاح ميداد. جرم او نابخشودنيتر
شد وقتي مقاومين اُورسوراوآز لغو حكم اعدام را وارد برنامه آيندهشان كردند و سخنان
رئيسجمهور كنوني ايران، احمدينژاد، را در رابطه با خط زدن اسرائيل از نقشة جهان را
محكوم نمودند. شازده خانم فريبا پالتو پوست خود را بهسرعت تمام پشتورو كرد ، آنهم
در روزگاري كه دردناکترين دوران براي دوستانش بود. ناگفته پيداست به خاطر اين بريدگي،
سرنوشت او بسيار متفاوت از آن خانم ايراني كانادايي بود كه در حين سفر به كشور پارس
سابق، دستگيرشده و بعد از تجاوز، در زير شكنجه تمامکش شده بود. وي بدون هيچ مانعي
به شهر پاريس عزيزش بازگشت و حالا مشغول فخرفروشي در رابطه با سفرهاي طول و درازش است.
خب البته حتماً ايشان يك خبرنگاري هم مييابند كه اين شاهكارها را بازتاب بدهد بدون
اينكه بفهمد نقطة آغاز و پايان آنچه بوده و يا بهاي خون تازه و كهنه اين وقايع چه ميباشد.
بگذاريد همة
اينها را به فراموشي بسپاريم و به فكر قربانيان باشيم. اينطوري بهتر است. كرامت آنهم
بيشتر است.