طی دو هفته گذشته، منطقه شاهد ارایه سه چشم انداز واستراتژی برای آینده بود، دوتای از آنها مربوط به کشورهای عربی خلیج و سومی ازآن ایران است. در این میان، چشم انداز 2030 میلادی (1408 هجرى شمسی) سعودی نمایانگر یک جهش کیفی در همه سطوح اقتصادی و اجتماعی و اداری، دوری از اتکای به نفت، کاهش بیکاری، وبهبود وضع معیشت شهروندان است. نیز چشم انداز 2030 میلادی (1408 هجرى شمسی) امارات، که توسط شیخ محمد بن راشد آل مکتوم عرضه شد و بر تبدیل شهر دبی به یک شهر هوشمند تاکید دارد. این استراتژی به افزایش کارآمدی بخش ترابری، کاهش آلودگی، کاهش ملیونها ساعت هدر رفته در ترافیک و افزایش کارآرایی افراد کمک خواهد کرد. از این رو، همراه با شماری از طرح های کلان توسعه اقتصادی که امارات شاهد آن است، این یک جهش کیفی و نوین به شمار می رود. و سرانجام چشم انداز 2036 میلادی (1414 هجرى شمسی) ایران است که بخش بزرگ آن توسط ژنرال رحیم صفوی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران ومشاور نظامی کنونی رهبر ایران، اعلام شد.
طبق گزارش سایت های رسمی ایران، این استراتژی متکی بر پیشبرد و تحکیم جهتگیریهای کنونی ایران است که بر جلوگیری از سرنگونی بشار اسد و حمایت سترگ از حزب الله لبنان تمرکز دارد تا این حزب از نظر مالی و نظامی خودکفا بشود. و این به معنای تحکیم پروژه گروگان گیری کشور لبنان – با مولفههای متنوع آن – و ذوب کردن آن در اندیشه ملیشیایی وارد شده از ایران که حزب الله نماینده آن است، و نیز حمایت از سیاست های ایران در عراق و تضمین وجود یک دولت عراقی طرفدار تهران در بغداد است. برنامه استراتژیک ایران نشان داد که با ائتلاف اسلامی برای مبارزه با تروریسم، دشمن و با تشکیل آن مخالف است. به اینها گرایشهای دشمنانه ایران نسبت به آنکارا و کشورهای خلیج عربی را هم باید اضافه کنیم.

سه شاخص عمده برآمده از چشم انداز ایران:

شاخص نخست، تصمیم ایران برای ادامه سیاست های دخالت گرایانه در امور داخلی کشورهای عربی و تمایل به ادامه تنشهای موجود در منطقه ، بویژه تنشهای میان ایران و کشورهای همسایه است . این امر ما را – خود به خود – به دو نکته مهم رهنمون می سازد؛ یکی آن که سیاست دولت کنونی آمریکا در برابر ایران دقیق نبوده و بیش از حد لزوم خوشبینانه است، زیرا که مبتنی بر اندیشه تبدیل ایران به یک کشور طبیعی از خلال استراتژی نرمش دیپلماتیک است که دولت اوباما را به شرط بندی بر توافق هسته ای رهنمون ساخت. دیگر آن که، کشورهای 5+1 به میزان فراوانی در پی چشم انداز آمریکا گام نهادند و در نتیجه، هدف های توافق هسته ای تحقق نیافت و هیچ نشانه ای از تحقق، ولو جزء کوچکی از آن، وجود ندارد. تازه اگر بپذیریم که هدف توافق هستهای همان چیزی است که اعلام شده بود.
دومین شاخص، ادامه رویکرد ایران در پرداختن به کشمکش های فرقهای در منطقه و روشن نگه داشتن آتش این کشمکش ها به مدت طولانی و در بزرگترین عرصه ممکن است. ما این را در استراتژی 2036 میلادی (1414 هجرى شمسی) ایران می بینیم که بر روی لبنان، سوریه و عراق تمرکز دارد. همه اینها، مناطق کشمکش های فرقهای هستند که از سوی ایران برافروخته شده اند و شواهد فراوان و روشنی در این زمینه وجود دارد.
شاخص سوم، ادامه استراتژی رژیم ایران مبتنی بر فرار به جلو و انحراف اذهان مردم در داخل از مطالبات و حقوق آنان است. این کار به واسطه ایجاد دشمنی با خارج و در جهت سرکوب هر صدایی در داخل کشور به کار می رود که خواهان اصلاح یا کسب حقوق مذهبی، سیاسی، اجتماعی یا معیشتی خود است. به عبارتی، برخی می کوشند تا تصویر ایران دوران روحانی را از دوران احمدی نژاد متفاوت نشان دهند، اما واقعیتهای موجود نشان می دهد که رژیم ایران همچنان طبق استراتژی صدور انقلاب فرقه گرایانه عمل می کند که این امر مستلزم بی توجهی به داخل و حقوق و مطالبات مردم است، و به سود ایجاد شبه نظامیان و گروه های مسلح و تیم های جاسوسی و حمایت از آنها، و برهم ریختن بافت اجتماعی و سیاسی و دینی کشورهای منطقه به منظور خدمت به طرح های ایران ختم میشود. این به معنای آن است که جشن های گسترده مردم ایران در خیابان های شهرهای بزرگ به هنگام امضای توافق هسته ای و روحیه خوش بینانه جوانان ایرانی در آن زمان، رو به تلاشی نهاده است. این امر نه تنها نشانگر عدم تغییر هیچ چیزی در حال حاضر است، بلکه نشانگر آن است که در سایه استراتژی اعلام شده اخیر، طی بیست سال آینده، هیچ چیز در عرصه معیشتی تغییر نخواهد یافت.
خلاصه گفتار؛ آن چه را می توان در چشم انداز 2036 میلادی (1414 هجرى شمسی) ایران قرائت کرد این است که ملت ایران درک می کند، نگرانی ها و آرمان هایش در استراتژی بیست سال آینده رژیم در نظر گرفته نشده و تمرکز بر روی بر افروختن آتش در خارج و نه خشنودی داخل است. رژیم ولایت فقیه همچنان روی خرید زمان برای طولانی کردن عمر خویش شرط بندی خواهد کرد و این کار را با مشغول کردن مردم در داخل به مسایل حاشیه ای و کشمکش های گوناگون سیاسی و سرگرم کردن خارجی ها به پرونده هایی نظیر پرونده اتمی و موشک های بالستیک و اکنون استراتژی بیست ساله انجام می دهد و از نقشه هایش در آینده هم خبری نداریم.
ما با ملت دوست ایران اظهار همدردی میکنیم، ملتی که شاهد پیشرفت همه جانبه کشورهای پیرامون خود در منطقه است، حتی برخی از آنها ثروت کمتری نسبت به ایران دارند. ملتی که می بیند حدود نیمی از مردم ایران زیر خط فقر به سر می برند و مواد مخدر لایه های گسترده ای از جوانان زن و مرد را داغان میکند و بی سوادی رو به گسترش دارد. میانگین عمر افراد به سبب وخامت خدمات بهداشتی رو به کاهش دارد و نرخ تورم و بیکاری رو به افزایش است. رژیم حاکم بر ایران در برابر هیچ یک از این امور اقدامی در پیش نمی گیرد و بدتر و تلخ تر اینکه با این استراتژی، به مردم دهن کجی می کند واین به معنای آن است که ملت تا این لحظه، هیچ نوری در پایان این تونل تاریک مشاهده نمی کند.