منبع :اسرار پشت پرده ،12 می 2016
سؤال: ازنظر وضعيت دروني و انسجام دروني خود رژيم و موقعيت شخص ولیفقیه وضعيت از چه قرار است؟
پاسخ: وحشت خامنهای بعد از شکستن طلسم ولایتش در قیام 88 از دوقطبی شدن نظامش بود. چنانکه در شهریور 93 در هفته دولت در دیدار با دولت روحانی بهصراحت گفت «جناحبندی سیاسی اشکالی ندارد ولی جامعه را نباید به دو قطب تبدیل کرد.» اما دو ماه بعد از برجام در سخنرانیاش در اول فروردین 95 در مشهد بهعنوان سر یکقطب نظام در مقابل قطب دیگر ظاهر شد و صورتمسئله دعوای دو قطب را باز کرد. یعنی برجام شقه درونی را به بلوغ دوقطبی شدن نظام بالغ کرد و همین دوقطبی شدن باعث شده که هرروز توی سر این ولیفقیه بزنند خامنهای تا آنجا افت کرده که حتی ناچار است روی زبان انگلیسی هم خودش برود و بدتر اینکه بلافاصله روحانی 180 درجه خلاف آن را بگوید و ازآنجاکه نظام ولایتفقیه است درعینحال باید مجیز او را بگویند درنتیجه هرروز توی سر کل نظام میخورد
باند خامنهای و دلواپسان بعد از فرجام فریاد و فغان برداشتهاند که برجام نتیجه خیانت باند رفسنجانی روحانی است که «اسب زین کرده» را دادیم و «افسار پاره» تحویل گرفتیم. «دور غلتان» دادیم و «آبنبات» گرفتیم. ولی ازآنجاکه بقول معروف ویرگولهای این برجام با تائید خامنهای بوده همین فغان و فریاد توی سرخود خامنهای میخورد لذا ناچار میشود آخوند احمد خاتمی را به نماز جمعه بفرستد که دم از اعتدال بزند و بگوید به برجام خیانت مگوئید. و برجام را فتح الفتوح نخوانید
دعوا بر سر چیست؟ خامنهای در بحران و بنبست نظام راه را در تهاجم در همان دستگاه قبلی یعنی سرکوب بیشتر و تروریسم و دخالت خارجی میدهد که الزام آن تقویت هرچه بیشتر سپاه از هر نظر است درحالیکه باند دیگر نجات از بنبست برای بقای ولایتفقیه را در ادامه برجام میدانند و خواهان به وارد برجام 2 و 3 و 4 هستند
واقعیت این است وضعیت امروز جامعه حاصل نظام ولایتفقیه است، که 1000 میلیارد دلار مخارج جنگ ضد میهنی 700 میلیارد مخارج هستهای و با مخارج سنگین 100 میلیارد دلاری دخالت در کشورهای دیگر بعلاوه اختلاسهای میلیاردی که هر دو جناح امروز نوکی از کوه یخ را در تضادهایشان افشا میکنند. لذا هر دو جناح که خواهان حفظ نظام ولایتفقیه هستند علیه مردم بوده .
سؤال: بالاخره جداي از مواضع باندها و جنگ و جدالي كه روزانه شاهد آن هستيم، حرف خود خامنهای بر سر برجام چيست؟ آيا میخواهد در مسيري كه تاکنون آمده و زهر اتمي رو خورده و به برجام تن داده ادامه بده ؟يا مسير ديگری دارد؟ و چطور؟
درحالیکه سراپای رژیم براثر جنگودعوای دو باند متخاصم به خاطر این موضوع به تلاطم افتاده است، علی خامنهای که مسئول اول تا آخر این قضیه و تمام بحرانها و مصائب گریبان گیر رژیم است، جز آه و ناله قادر به نشان دادن واکنش دیگری نیست و توان موضعگیری جدی را ندارد. زیرا نه میتواند یکی از دو باند را متهم کند و نه میتواند مثل دلواپسها بگوید باید میز برجام را فسخ کرد. چرا بهخوبی میداند که این بهمنزله خودکشی است. دشنام دادن به آمریکا هم مسئلهای از او حل نمیکند.
واقعیت این است که برگشت و عقبنشینی از برجام مطلقاً امکان ندارد، نه به لحاظ سیاسی و نه مقدم بر آن به لحاظ عملی. زیرا مگر امکان دارد اورانیومهای اکسیدشده یا آنچه را که به خارج کشور فرستادهشده برگرداند؟ مگر بازگرداندن قلب رآکتور اراک به محل قبلیاش امکانپذیر است؟ تازه اگر به فرض محال اینها هم عملی باشد، با خفگی اقتصادی و با قطعنامه شورای امنیت و مکانیسم ماشه و در دستور قرار گرفتن اقدام نظامی چه خواهد کرد؟ بنابراین هیچ نوع عقبنشینی و دور زدنی متصور نیست و این طاس لغزنده یا به تعبیر خود رژیم باتلاقی است که رژیم در آن افتاده و خلاصی از آن نخواهد یافت.
ذخایر استراتژیک بعد از اتمی در صدور تروریسم و دخالت در کشورها هم به انتها رسیده است و با اوجگیری مقاومت که این روزها در تمامی ایران که شاخص مهم آن زندانها است مواجه است یعنی استراتژیک رعب و ترس علیرغم افشای سرکوب در حال پایان است. درعینحال خامنهای تمام بقای خود را در سپاه بهعنوان عامل سرکوب میبیند بنابراین بهسادگی نمیخواهد جام زهرهای برجام 2 و 3 و 4 را بخورد. بنابراین در بنبست کامل است و جام زهر بخورد و چه نخورد در گرداب سرنگونی است.