۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

ميلاد خجسته پيشواي عقيدتي مجاهدان، پرچمدار تاريخي «هيهات منّاالذله» حسين بن‌علي عليه‌السلام مبارک‌باد



 تاریخ :سوم شعبان برابر با21 اردیبهشت 1395

ميلاد خجسته پيشواي عقيدتي مجاهدان، پرچمدار تاريخي «هيهات منّاالذله» حسين بن‌علي عليه‌السلام مبارک‌باد


۳ شعبان سال۴هجري:
عشق پرشور نسبت به‌ سالار شهيدان و مولا و مقتداي عقيدتي مجاهدان، امام‌حسين(ع)، سرچشمه سرشاري است که مجاهدين خلق ايران تا بوده و هست، از اين مايه و ميراث عقيدتي و انقلابي جوشيده و شاخ‌وبرگ گسترانيده‌اند. واقعيتي پر‌افتخار که از پيدايش جريان انقلابي مجاهدين خلق، آشکارا به‌عنوان يک سابقه و الگوي عقيدتي و تاريخي بر‌آن پاي ‌فشرده و بخصوص، جلوه اين عشق شور‌انگيز در مشي و کلام و آثار بنيانگذار شهيد، حنيف‌کبير و رويکردها و تمسکها و راز و نيازهاي مسعودو صلابت ودرخشش انقلاب مریم رهایی ودر امتدادش که در شورای مرکزی سازمان مجاهدین  همواره داراي تلألؤ خيره‌کننده‌يي بوده و هست وخواهد بود 
بي‌گمان، آنچه که شوريدگي مجاهدان را ـ که با برخورداري از دانش و تجارب انقلابي بشريت در قرن ‌بيستم، وارد تاريخ مبارزات انقلابي شده‌اند ـ موجب مي‌شود، تابلوي شورانگيز فداي مطلقه‌يي است که امام‌حسين با ۷۲تن از ماندگاران خود ترسيم کرده و به‌تاريخ بشر اهدا نمود. مجاهدين همچنان که رهبرشان بارها يادآور شده، از اين الگو آموخته‌اند و به‌آن تأسي کرده‌اند. بخصوص که اين سنت را امام‌حسين در رويا‌رويي با حاکميت ارتجاعي بني‌اميه، در‌پيش گرفت، دربرابر حاکميتي که درست مانند شجره خبيثه خميني و آل‌خميني در روزگار ما،  که با دستاويز‌کردن اسلام و ماسک خلافت و مارک ”اسلامي“  بر ‌گرده مردم و مسلمانان سوار شده بودند،  با همین الگو ومشی حسین( ع)  بود که   مجاهدین خلق توانستند بیش ار نیم قرن بر همه زنگارهای ارتجاعی وانحرافی از اسلام راستین وانقلابی خط بطلان کشیده وآنرا از همه گردوعبار های شرک آمیز بزدایند. در این راستا به حق جانفشانی های پاکبازانه وفدای حد اکثر مجاهدین با الگوی یاران حسین (ع)  در تاریخ مبارزات قرن حاضر چون کهکشانی از ستارگان فروزنده در دنیای اسلام وبطور خاص در ایران میدرخشد شهدایی که از تیرباران بنیانگذاران سازمان حنیف کبیر ویارانش تا شهدای 30 خرداد 1360 وپس از آن تا 6و7 مرداد و19 فروردین اشرف وقتل عام اشرف وشهدای موشک بارانهای لیبرتی تا شهدای قیام 88 مانند ستار بهشتی و شهدای اخیر علی صارمی وغلامرضا خسروی ومحمد علی حاج آقایی وجعفرکاظمی و...ستاره های این کهکشان هستند در سالروز ولادت باشکوه امام مجاهدان به این ستارگان شب کوب وپویندگان واقعی راه حسین درود می فرستیم 


 خلاصه ای از زندگی اما م حسین( ع ): 
از ولادت تا شهادت
حسين بن‌علي(ع)، در سوم ماه شعبان سال چهارم هجري در مدينه متولد شد و با ولادت برادر بزرگترش، حسن بن‌علي امام مجتبي(ع)، تنها ۱۱ماه فاصله داشت. حسين(ع) دومين فرزند امير‌المؤمنين علي ‌بن‌ابي‌طالب و فاطمه‌زهرا سيدة‌النساء(ع) بود. و مشهورترين لقبش «سبط» و «سيد‌الشهداء» است.
در منزلت هر‌دو‌برادر، بسي قابل‌توجه است که مطابق تصريح پيامبر(ص)، آنان «فرزندان رسول‌الله» شناخته مي‌شده و خطاب همه مؤمنان با آنان، «يا‌بن رسول‌الله» بود و حتي پدرشان علي(ع) هم همين عنوان را به‌کار مي‌برد. اين معرفي، که به‌معني بها ‌ندادن به ‌ارزشهاي کهنه و قبايلي بود که نسب ‌پدري و ارزشهاي مبتني بر‌پيوند خون و پدر و اجداد پدري را مايه شأن و فضيلت مي‌شمردند، اما افزون بر‌اين، تأکيد و اصرار خاص پيامبر(ص) روي اين‌رابطه، نشان مي‌داد که پيامبر اکرم يگانگي هرچه بيشتر آنان را با خودشان بيان مي‌فرمودند.
مطابق منابع شيعه و سني، پس‌از تولد حسين(ع) و هنگامي‌که نوزاد را نزد پيامبر(ص) بردند، پس‌از آن‌که پيامبر(ص) لختي در چهره نواده‌اش نگريست، اشک از چشمانش جاري شد و گريست و آن‌گاه در پاسخ حاضران فرمود: «هم‌اينک جبرئيل به‌من خبر داد که اين فرزندم در سرزميني به‌نام کربلا، با فرزندان و يارانش کشته خواهد شد». حدود ۳۰سال بعد، مشابه همين پيام با جزئيات بيشتري از زبان علي(ع) بيان شد و در تاريخ ثبت گرديد.

اين‌چنين، امام‌حسين(ع) که بسيار محبوب پيامبر(ص) بود و با آن‌حضرت انس و الفت داشت، از خيلي قبل، واقف شده بود که شهادت شگفت‌انگيزي در پيش دارد و با خون خود و کسان و يارانش در عاشورا، بايستي تاريخ اسلام را وارد مرحله تازه‌يي از خيزشها و جنبشهاي ستم‌ستيز بکند تا جاودانه و الهام‌بخش نسلهاي ايمان و جهاد شود.
با اين وقوف و آگاهي، بسيار روشن است که آن‌حضرت در انتخابهاي شگفت مبارزاتي و تاريخ‌ساز خود دربرابر بني‌اميه، به‌مأموريتي مي‌انديشيد که دلوا‌پسي سلامت و انديشه در‌بردن جان، در آن بي‌اعتبار بود و اين‌چنين، سنتي برجاي ماند تا نسلهاي آتي که در پرتو طريق او مسير آزادگي را در پيش مي‌گيرند، به‌عميق‌ترين الهام و آموزشهاي فداي تمام‌عيار و عاشقانه، دسترسي پيدا کنند.
امام‌حسين(ع)، به‌هنگام وفات پيامبر(ص)، تنها شش‌سال داشت و در‌همين ايام کودکي با تلخي فقدان مادرش فاطمه ((ع) ) نيز مواجه شد. او به‌هنگام زمامداري علي(ع) جواني ۳۰ساله بود و به‌عنوان سرداري از سرداران علي(ع) به‌عراق و کوفه کوچ کرده بود. در اين دوره بيش‌از ۵سال در کوفه اقامت داشت که شامل دوران پر‌تلاطم خلافت علي(ع) و سپس شش‌ماه دشوار بعدي که برادرش امام‌حسن(ع) عهده‌دار خلافت بود مي‌شد.
امام‌حسين از زبان پيامبر
کلمات و عبارات پيامبر(ص) در بيان منزلت حسن و حسين(ع) خواه يک‌جا و شامل هر دو ‌برادر و خواه جداگانه، متعدد و به‌جاي خود مهم و شايان بحث جداگانه است و درگنجايش اين بحث نيست ولي دراينجا به‌دو‌نمونه زير بسنده مي‌کنيم:
۱. مطابق منابع شيعه و سني، پيامبر(ص) در شأن حسن و حسين فرمود:
«هما امامان قاما او قَعَدا». آن دو، پيشواي مؤمنان هستند، خواه قيام و حکومت کرده و خواه خانه‌نشين باشند.
کلمه «امام» به‌ دو ‌مفهوم به‌کار مي‌رود. يکي به‌مفهوم زمامدار اصلي کشور، يعني همان رئيس‌کشوري که همه واليان و فرمانداران بايد از او تبعيت کنند. روشن است که در کلام بالا براي حسن و حسين(ع)، منظور پيامبر(ص) از اين کلمه، مفهوم زمامدار نبوده است چراکه فعل «قعدا»، (خواه نشسته باشند)، با معني امام زمامدار تناسبي ندارد. معني ديگر «امام»، همان مفهومي است که نزد ما ايرانيان و فارسي‌زبانها معروف و رايج است؛ يعني همان «پيشوا» و مقتداي آرماني و معنوي. قابل‌توجه است که آن‌حضرت اين کلام و اين جايگاه را به‌هنگامي درمورد حسن و حسين(ع) اعلام مي‌فرمايد که آنان هنوز بسيار کودک بوده و به‌طور‌ عملي، در معرض پيشوايي نبودند.
۲. اما فرموده معروف پيامبر(ص) که به‌طور خاص در شأن حسين(ع) اعلام داشت، چنين است: «خداوند دوستداران حسين را دوست مي‌دارد».
اکنون سؤال اين است که اين نظر و دانش پيامبر(ص) درباره منزلت و جايگاه اين فرزندان در آينده، امري که به‌يقين، مستند و متکي به‌ وحي خداوند بوده و نه به‌دانش شخصي پيامبر امي(ص)، چرا توسط آن‌حضرت ترويج مي‌شده و چرا خداوند مأموريت اين معرفي را به‌پيامبرش محول مي‌فرموده است؟
براي دريافت پيام اين کلمات و گواهيها، بايستي به‌بشارتهاي ديگر وحي درمورد اين برگزيدگان راه توحيد و جهاد توجه کرد. در بالا خوانديم که از هنگام ولادت حسين(ع)، پيامبر(ص) از سرچشمه وحي از موضوع شهادت حسين(ع) با خبر مي‌شود و موضوع را هم با خاندان خويش و هم با صحابه و ياران در ميان مي‌گذارد. بسياري، مانند ام‌المؤمنين ام‌سلمه، همسر پيامبر(ص)، يا جابر بن‌عبدالله انصاري، از صحابه، از اين بشارت شگفت خبردار شده و براي ديگران بازگو کرده‌اند. همه اين گواهيها و بشارتها، نشانه‌هايي است مبين ‌اين‌ حقيقت که خداوند مهريان و پيامبرش(ص)، درراهنمايي بني‌نوع انسان و ابناي راه توحيد و اسلام، به ‌متون قرآن و بيان اصول و ارزشهاي راهنما در آيات اين کتاب بسنده نکرده و تا آنجا که گوش شنوايي مي‌توانست بشنود و به‌خود بگيرد، از همه هشدارها و بشارتهاي ميسر براي سمت‌دادن و هدايت فرزند نيازمند انسان، بهره ‌جستند.
مسئوليت نسل آگاه
امام‌حسين(ع) مواضع و ديدگاههاي خود را که در تجربه انقلابي عاشوراي حسيني در سال ۶۱هجري، به‌منصه ظهور رسيد، پيشاپيش در سخنراني معروفي خطاب به‌ «نسل آگاه» معاصر خويش ايراد فرمودند که در منابع تاريخي معتبر آمده است.
حضرت حسين(ع) در اين خطابه، نخست با تعريف و روشن‌ساختن مرز «دعوت‌کردن» به ‌امور «پسنديده» و پرهيزدادن از امور «ناپسند» شروع مي‌کند و مي‌فرمايد:
«دعوت‌کردن به‌امور پسنديده و زينهار دادن از ناپسنديها عبارت است از: فراخواندن مردم به‌حقيقت اسلام، همراه با باز‌پس‌گرفتن و دادن حقوق ستم‌ديدگان، افشا و محکوم‌کردن ستمکاران، تقسيم عادلانه درآمدهاي خزينه و غنايم، و دريافت شايسته زکات و ماليات و مصرف بر‌حق آنها».
آن‌گاه، امام‌حسين(ع) پس‌از مشخص‌کردن تعريف بالا و تأکيد بر‌حقوق آنها که تحت‌ستم و استثمار قرار مي‌گيرند، خطاب به‌نسل آگاه و دانايان معاصر خويش، چنين مي‌فرمايد:
«اگر به‌درستي فهم کرده بوديد، بزرگترين مصيبت و فاجعه‌يي که دامن‌گير شماست، محروم‌شدن از خدمت و انجام‌وظيفه در موضع دانايان و فرياد‌رسي ديگران و راهنمايي آنان است. بزرگي اين فاجعه در اين است که اين ارزشها و فرامين عادلانه عقيدتي، وديعه‌يي است که به‌ ”نسل آگاه“ سپرده شده است، به‌نسلي که توانايي تشخيص امور «درست و نا‌درست» را دارد و «بايد و نبايد مورد‌نظر خداوند، امانتي است که دردستان اين نسل قرار دارد و تنها راه جريان‌يافتن اين وديعه خداوندي، شما دانايان جامعه هستيد، حال‌آن‌که در‌عمل، دستتان از چنين‌چيزي کوتاه است».
ملاحظه ‌مي‌شود که از نظر امام‌حسين(ع)، هرگونه راه جاري‌شدن حق و عدالت باوجود چنان حاکميت اموي يا چنين رژيم آخوندي، کاملاًً مسدود است مگرآن‌که امانت‌داران اين آرمان و مرام، دست به‌کار شده و شرايط سلطه ارتجاع حاکم از طريق جهاد مجاهدان دگرگون شود.
اگر توجه کرده باشيم، هشدار اصلي که در اين فراز از کلام حسين(ع) مي‌درخشد، اعلام اين ديدگاه مهم است که مسئول استمرار ستم ستم‌گران، همچون سلطه تيره اموي يا حاکميت دودمان پليد خميني، بي‌عملي کساني است که «نسل آگاه» محسوب مي‌شوند و با خود‌داري از قيام به‌موقع خويش در ايفاي وظايف خود، مرتکب گناه و خيانت به‌امانت شده‌اند.
و امام‌حسين(ع) در ادامه کلام بالا، ديدگاه خود را چنين توضيح مي‌دهد:
«اين‌که شما ”نسل آگاه“ از خدمت و انجام‌وظيفه در موضع دانايان و فرياد‌رسي ديگران و راهنمايي، محروم شده‌ايد به‌اين خاطر است که از پيرامون محور حق پراکنده شده و تفرق جستيد و باوجود بينه و دلايل آشکار، در چگونگي و چرايي بر‌پا‌داشتن سنت دين و عدالت، اختلاف ورزيديد. که اگر به‌جاي آسايش و راحتي در‌تحمل رنجهاي اين‌ راه و پرداخت بهاي آن شکيبا بوديد، امور عقيده و مرام خداوندي به‌شما ارجاع مي‌شد و راه‌حلهاي ‌آن‌ را ‌شما به‌نيازمندانش مي‌رسانيديد ليکن با تمکين از ستمکاران، منزلت عقيدتي را رها کرده و امور عقيدتي و خداوندي را به‌دست اين ظالمان سپرديد».
اين منطق حسين(ع) بود و او فاجعه حاکميت بني‌اميه ديروز و بني‌خميني امروز را در تمکين «عنصر آگاه» به‌ستمکاران و شانه‌خالي‌کردن از تحمل رنج و فداکاري مجاهدت دربرابر ظالمان دين‌فروش زمانه مي‌داند و نسل ما مي‌تواند بر‌صدق و درستي کلام حسين(ع) گواهي دهد چرا‌ که رهبري انقلاب مردمي ما توسط آخوندها دزديده نشد، مگر به‌سبب سکوت و سازش کساني‌که به‌دستاويزها و بهانه‌هاي رنگارنگ، از پرچم جهاد و مقاومت مجاهدان دربرابر خميني و تبار جنايتکارش، کناره گرفتند.
حال‌آن‌که راه اداي اين امانت، و تنها راهي که مي‌توان و بايد به‌پاي اين وديعه و تعهد پيمود، همان است که حسين(ع) با قيام عاشورايي خويش سنت‌گذاشت و بهاي کوتاهي و نکرده‌هاي «آگاهان بي‌عمل» را از خون و جان و جانان خويش پرداخت.
اصول اين سنت نيز بسي ساده و بسي مشهور است. دشمن او، دشمني بود که تنها دو‌انتخاب را در منتهي‌اليه و در دو سر طيف تحميل مي‌کرد:
يا «پذيرفتن تسليم فوري و بدون قيد»
ويا «انتخاب شمشير و شهادت فوري و بي‌دريغ».
گمان مي‌رود با گذشت ۲۷سال از حاکميت ننگين دودمان خميني، براي هر ايراني آزاده‌يي به‌وضوح روشن شده باشد که دشمن ما هم بنابر‌ماهيت خود در گردونه ستم و استثمار، گريزي ندارد و راه گريزي براي مخالفان خود باقي نمي‌گذارد مگر «تسليم بي‌قيد‌و شرط» و يا «شکنجه و اعدام». پس صورت‌مسأله ما هم با همان الگوي تاريخي، بسيار مشابهت دارد.
اما راه‌حل حسيني(ع) همان کلام مشهور و تاريخي امام‌حسين «هيهات منّاالذلة » است که اين پرچم هميشه دراهتزاز مجاهدين است حال درهرکجا که باشند و اکنون نيز بر فراز گنبد مسجد فاطمه‌زهرا درشهر اشرف دراهتزاز است.
حسين راهگشاي مجاهدين


«مجاهدين مفتخرند که پرچم سرخ حسيني را برافراشته نگه‌داشتند و اجازه ندادند که دين‌فروشان زمان يعني خميني و آخوندهاي هم‌مسلک او چهره اسلام، چهره حضرت حسين، حضرت‌زينب، عاشورا، فدا و جانبازيها و ديگر پيامهاي آنها را کاملاًً محو و نابود کنند. در اين مسير، ما به‌وسيله مسعود، حسين(ع) را دوباره شناختيم. چرا‌که او با الهام از مکتب حسين راه گشود و با تأسي به‌حضرت حسين، فدا و صداقت را در همه سرفصلها، سرلوحه مجاهدين قرار داد و البته خودش پيشاپيش همه تا بن استخوان مؤمن و وفادار به‌حسين و عاشورا و عمل‌کننده به‌پيام فداي حداکثر بود. به‌اين‌ترتيب در عصر ما و در نسل ما کلمه عاشورا و «عاشوراگونه» با يک‌صدوبيست‌هزار جاودانه‌فروغ از يک واژه، تبديل به‌عمل شد، عملي توأم با پرداخت قيمت که ما در همه سرفصلها و در همه پيشرفتهاي مقاومت، خيرات آن‌را به‌چشم ديديم و از آن بهره برديم. کلمات حسين، زينب، علي‌اکبر، علي‌اصغر، عاشورا، کربلا، فدا، صداقت، جانبازي، پاکباختگي و همه ارزشهاي مقدس عاشوراي حسيني و کلمات و عباراتي مانند «هيهات منّا‌الذله» براي ما تبديل به‌يک آرمان زنده و پويا شدند و در استراتژي و تاکتيک و در شيوه تصميم‌گيري، راهنماي عمل قرار گرفتند…».