منبع : اسرار پشت پرده ،4 می 2016
خامنه ای ورژیم در باتلاق برجام
3ماه و نیم از زمان اجرایی شدن توافق هستهیی رژیم با 5+1 یا برجام میگذرد، در حالی که رژیم انتظار داشت و دولت روحانی بهتأکید وعده میداد که با اجرای برجام، همه مسائل در مسیر حل قرار میگیرد و به عبارتی درهای بهشت به روی رژیم باز میشود، اما با اولین میوه برجام، اخذ غرامت 2میلیارد دلاری، به نظر میرسد که این درهای جهنم است که به روی رژیم بازشده است. این وضعیت آه و فغان ایادی و رسانههای رژیم را بهخصوص در میان باند خامنهای به آسمان رسانده است. این آه و نالهها اگرچه بهعنوان آثار طبیعی و ناگزیر زهر هستهیی غیرمنتظره نیست.
اما شتاب و سرعت حوادث و اقدام آمریکا شگفتآور است. در این آه و نالهها فراتر از واکنش به ضربه دردناک ناشی از این «قلوهکن» شدن 2میلیارد دلاری، یک وحشت بزرگ به چشم میخورد، اینکه بعد چه؟ اقدام بعدی آمریکا چیست؟ حتی کاملاً محتمل است که این اقدام به آمریکا محدود نخواهد ماند. رژیم در کشورهای مختلف جنایتهای تروریستی متعددی در حق شهروندان مرتکب شده است، حتماً مصدومان و بازماندگان قربانیان این حوادث هم به صرافت دریافت غرامت از رژیم خواهند افتاد. بهخصوص که رژیم در اغلب این کشورها دارایی و سپرده و سرمایه دارد. در این رابطه نماینده خامنهای در تبریز، آخوند شبستری در نمایش جمعه این شهر، با وحشتزدگی گفت: «اگر دولت این قضیه را جدی نگیرد، امکان روی دادن این مسأله درباره بقیه اموال ایران نیز وجود دارد».
در واقع وحشت کلانتر، از ورق خوردن یک دوران و آغاز یک دوران دیگر است، دوران سیاست مماشات، با کشیدن دندان اتمی تمام شد و اکنون در دوران جدید، کندن چنگ و دندانهای تروریستی رژیم در دستور کار قرار گرفته است و به نظر میرسد اخذ غرامت 2میلیاردی تازه اول کار است.
در حالی که دلواپسان فریاد مقابله به مثل سر میدهند و حتی کیهان خامنهای (12اردیبهشت) مینویسد: «تنها راه استیفای حق ملت سخن گفتن با آنها به زبان خودشان است. راهی که با توقیف کشتیهای تجاری آنها در خلیج فارس هموار میشود» ؛ و سؤال این است که موضع خود خامنهای چیست و چرا او درباره ماجرای غرامت ساکت است؟
روشن است که خامنهای اولاً بهعنوان شخص اول نظام، مسئول همه جنایتهای تروریستی است؛ جنایتهایی که در اغلب موارد در انتساب آنها به رژیم شک و شبههیی نیست و بعضاً (همچون مورد انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت) بالاترین مقامهای رژیم صراحتاً به آن اعتراف کردهاند. ثانیاً از آنجا که برجام نیز از اول تا آخر زیر نظر خود خامنهای بوده، او نمیتواند جز همان آه و نالههایی که این روزها بهکرات از وی شنیدهایم، حرفی در رد و تخطئه برجام بر زبان براند و مثل بعضی دلواپسها، از فسخ برجام یا مقابله به مثل و این قبیل حرفهای شعاری و میانتهی حرف بزند؛ چرا که خوب میداند که این قبیل رجزخوانیها بهای سنگینی دارد و عهد آن سپری شده است. موضع خامنهای را بهخصوص از حرفهای آخوند خاتمی در نمایش جمعه تهران (10اردیبهشت) میتوان دریافت که بعد از آه و نالهها، وسط کار را گرفت و گفت: «یکی میگوید در طول 100سال اخیر موفقیتی بیسابقه بوده است، یعنی برجام را از انقلاب اسلامی نیز مهمتر دانسته است… کمی آن طرفتر یکی میگوید خیانت شد یا تعبیر باخت مطلق میکنند، یکی میگوید کشور رفت. من تعجب میکنم به کجا داریم میرویم؟ با این افراط و تفریطها میخواهیم مسائل را تحلیل کنیم؟«.
اما در این میان حرفهای تند دو سه روز پیش روحانی و رفسنجانی و ظریف در رابطه با آمریکا را چگونه باید دید؛ آیا این اظهارات و متهم کردن آمریکا به دزدی و راهزنی و و عده پیگیری واقعه و باز ستاندن وجوه رفته را، عقبنشینی آنها از مواضع قبلیشان، مبنی بر بستن با «کدخدا» و ادامه و استمرار برجام تا فرجام، باید تلقی کرد؟
پاسخ این است که نه! بهخصوص که اظهارات روحانی در مراسمی که بهمناسبت روز کارگر (12اردیبهشت) و تمسخر و تحقیر کسانی که دستاوردهای برجام را نادیده میگیرند یا آنها را کوچک میشمارند، به این ابهامها پاسخ قاطع داد. علاوه بر این، همانگونه که خامنهای موضع واقعی خود را از طریق خاتمی در نماز جمعه بیان میکند، روحانی هم موضع خود را از زبان کسانی مثل لاریجانی بیان میکند که برجام را «تصمیم درست مجموعه نظام» توصیف کرد.
واقعیت این است که برگشت و عقبنشینی از برجام مطلقاً امکان ندارد، نه بهلحاظ سیاسی و نه مقدم بر آن بهلحاظ عملی. زیرا مگر امکان دارد اورانیومهای اکسید شده یا آنچه را که به خارج کشور فرستاده شده برگرداند؟ مگر باز گرداندن قلب رآکتور اراک به محل قبلیاش امکانپذیر است؟ تازه اگر به فرض محال اینها هم عملی باشد، با خفگی اقتصادی و با قطعنامه شورای امنیت و مکانیسم ماشه و در دستور قرار گرفتن اقدام نظامی چه خواهد کرد؟ بنابراین هیچ نوع عقبنشینی و دور زدنی متصور نیست و این تاس لغزنده یا به تعبیر خود رژیم باتلاقی است که رژیم در آن افتاده و خلاصی از آن نخواهد یافت.