منبع : همنشین بهار آزادی ، 19 ژوئن 2016
شعلههای جنگ سهمگینی در منطقه زبانه میکشد. برای جنبش آزادیخواهانه مردم ایران بهروشنی اشکار است که این جنگ اگر چه مربوط به ایران نیست اما بر اثر آن موقعیت جدید و خطیری ایجاد خواهد شد که پیشبرد جنبش آزادیخواهانه مردممان را به مراتب پیچیدهتر خواهد کرد.
مجاهدین با تمرکز بر روی مبارزه با دشمن اصلی مردم ایران، رژیم دیکتاتوری مذهبی و با قبول همه خطرها، ریسکها و شهادتها، پیشاپیش اعلام کرده بودند طرف جنگ در عراق نیستند و این جنگ ربطی به آنها و مردم ایران ندارد. مجاهدین تأکید کردند به خاک عراق پا نگذاشتند جز با این هدف که با دشمن اصلی مردم ایران، بجنگند.
اما در همین روزها، رژیم آخوندی که تصمیم گرفته بود از شرایط جدید منطقهیی برای خلاصی از تهدید اصلی سرنگونی خود، سوءاستفاده کند، از زبان محسن رضایی سرکرده سابق سپاه پاسداران، از آمریکا و نیروهای ائتلاف خواستار بمباران قرارگاهها و پایگاههای مجاهدین و ارتش آزادیبخش در منطقه شد. سران حکومت آخوندی به زد و بندهای پشت پرده برای عملی کردن این توطئه خائنانه و ضدانسانی دست زدند.
در پی این زد و بند، در شروع جنگ عراق- آمریکا، با وجود اعلام بیطرفی از جانب مجاهدین، قرارگاهها و مواضع آنها به خواست رسمی آخوندها بمباران شد.
در چنین شرایط حساسی هر گونه عمل نسنجیده و خودبخودی میتوانست جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را بهطور کلی نابود و یا دستکم به بیراهه بکشاند. اما مجاهدین در پرتو هوشیاری، درایت و اراده رهبریشان و با فداکاری و پرداخت بهای سنگین، توانستند از این آزمایش تاریخی سر بلند بیرون بیایند. آنها در این آزمایش خطیر، برای مردم ایران و برای آزادی میهن، دستاوردهای بزرگی را رقم زدند. در شرایط حساس جنگی، رزمندگانی که هیچ سودایی جز نبرد با دشمن مردم ایران در سر نداشتند، با انضباطی پولادین، از خود آنچنان خویشتنداری نشان دادند که با وجود پراکندگی مجاهدین در شرایط جنگی و با وجودی که دهها هزار سلاح در اختیارشان بود، حتی یک گلوله به سمت نیروهای ائتلاف شلیک نکردند تا زمینه برای پیشرفت توطئههای رژیم فراهم نشود. رزمندگان آزادی در گام بعد با هدف ناکام گذاشتن توطئههای رژیم آخوندی و با هدف اینکه تماماً بر مبارزه با دشمن اصلی مردم ایران، یعنی رژیم آخوندی متمرکز باشند، از سلاحهای خود نیز گذشتند.
این سیاست میهنی و اصولی منجر به باطل شدن همه خواب و خیالهای آخوندی برای نابودی مجاهدین در جریان جنگ عراق- آمریکا گردید.
همزمان رژیم آخوندی تلاش کرد تا از طریق عوامل خود در عراق، علیه حضور مجاهدین در خاک این کشور توطئه چینی کند. اما این تشبثات نیز با حمایت مردم عراق از مجاهدین ضربه کاری دریافت کرد. بهویژه حضور 20هزار نفری مردم و عشایر شریف استان دیالی در قرارگاه اشرف، (در همان روزهای پس از پایان جنگ) این توطئه، با سپر محکمی روبهرو گردید.
در چنین شرایطی رژیم آخوندی که اقداماتش برای نابود کردن مجاهدین در عراق را ناکام دید، خط جدیدی را پیش گرفت. رژیم دست به کثیفترین و خائنانهترین توطئههای خود علیه مقاومت ایران زد و در یک معامله انزجار برانگیز تلاش کرد علیه حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت در فرانسه اقدام کند.
مجاهدین با تمرکز بر روی مبارزه با دشمن اصلی مردم ایران، رژیم دیکتاتوری مذهبی و با قبول همه خطرها، ریسکها و شهادتها، پیشاپیش اعلام کرده بودند طرف جنگ در عراق نیستند و این جنگ ربطی به آنها و مردم ایران ندارد. مجاهدین تأکید کردند به خاک عراق پا نگذاشتند جز با این هدف که با دشمن اصلی مردم ایران، بجنگند.
اما در همین روزها، رژیم آخوندی که تصمیم گرفته بود از شرایط جدید منطقهیی برای خلاصی از تهدید اصلی سرنگونی خود، سوءاستفاده کند، از زبان محسن رضایی سرکرده سابق سپاه پاسداران، از آمریکا و نیروهای ائتلاف خواستار بمباران قرارگاهها و پایگاههای مجاهدین و ارتش آزادیبخش در منطقه شد. سران حکومت آخوندی به زد و بندهای پشت پرده برای عملی کردن این توطئه خائنانه و ضدانسانی دست زدند.
در پی این زد و بند، در شروع جنگ عراق- آمریکا، با وجود اعلام بیطرفی از جانب مجاهدین، قرارگاهها و مواضع آنها به خواست رسمی آخوندها بمباران شد.
در چنین شرایط حساسی هر گونه عمل نسنجیده و خودبخودی میتوانست جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را بهطور کلی نابود و یا دستکم به بیراهه بکشاند. اما مجاهدین در پرتو هوشیاری، درایت و اراده رهبریشان و با فداکاری و پرداخت بهای سنگین، توانستند از این آزمایش تاریخی سر بلند بیرون بیایند. آنها در این آزمایش خطیر، برای مردم ایران و برای آزادی میهن، دستاوردهای بزرگی را رقم زدند. در شرایط حساس جنگی، رزمندگانی که هیچ سودایی جز نبرد با دشمن مردم ایران در سر نداشتند، با انضباطی پولادین، از خود آنچنان خویشتنداری نشان دادند که با وجود پراکندگی مجاهدین در شرایط جنگی و با وجودی که دهها هزار سلاح در اختیارشان بود، حتی یک گلوله به سمت نیروهای ائتلاف شلیک نکردند تا زمینه برای پیشرفت توطئههای رژیم فراهم نشود. رزمندگان آزادی در گام بعد با هدف ناکام گذاشتن توطئههای رژیم آخوندی و با هدف اینکه تماماً بر مبارزه با دشمن اصلی مردم ایران، یعنی رژیم آخوندی متمرکز باشند، از سلاحهای خود نیز گذشتند.
این سیاست میهنی و اصولی منجر به باطل شدن همه خواب و خیالهای آخوندی برای نابودی مجاهدین در جریان جنگ عراق- آمریکا گردید.
همزمان رژیم آخوندی تلاش کرد تا از طریق عوامل خود در عراق، علیه حضور مجاهدین در خاک این کشور توطئه چینی کند. اما این تشبثات نیز با حمایت مردم عراق از مجاهدین ضربه کاری دریافت کرد. بهویژه حضور 20هزار نفری مردم و عشایر شریف استان دیالی در قرارگاه اشرف، (در همان روزهای پس از پایان جنگ) این توطئه، با سپر محکمی روبهرو گردید.
در چنین شرایطی رژیم آخوندی که اقداماتش برای نابود کردن مجاهدین در عراق را ناکام دید، خط جدیدی را پیش گرفت. رژیم دست به کثیفترین و خائنانهترین توطئههای خود علیه مقاومت ایران زد و در یک معامله انزجار برانگیز تلاش کرد علیه حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت در فرانسه اقدام کند.
27خرداد 1382
پلیس فرانسه در یورش به مقر خانم مریم رجوی و 13 محل پناهندگان ایرانی در حومه پاریس، به دستگیریهای گسترده دست زد.
مقاومت ایران حمله به مقر خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران را که بدون هیچ مجوز قانونی و برخلاف کلیه پرنسیبهای شناخته شده انسانی و حقوق بینالمللی صورت گرفت، عمل ننگینی در راستای جلب رضایت رژیم سفاک آخوندی توصیف کرد.
مقاومت ایران ضمن محکوم کردن این عمل غیرقانونی، آن را بخشی از یک معامله کثیف بین دولت شیراک و دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران دانست و از دولت فرانسه خواهان آزادی سریع افراد دستگیر شده گردید.
بهدنبال این یورش، پلیس فرانسه در یک موضعگیری مضحک مدعی شد تهاجم به مقر خانم مریم رجوی و 13 محل پناهندگان ایرانی در حومه پاریس بهمنظور جلوگیری از یک «ارتباط جنایی با هدف آمادهسازی اقدامات تروریستی و تأمین مالی یک فعالیت تروریستی» صورت گرفته است. پلیس گفت در این راستا، تعداد زیادی کامپیوتر و وسایل ارتباطاتی ضبط شده است. یک سخنگوی مقاومت ایران در اینباره گفت، دعاوی پلیس فرانسه که بهمنظور توجیه این اقدام غیرقانونی و غیراخلاقی عنوان شده است، کذب محض است. تمامی دستگیر شدگان در فرانسه حضور قانونی داشته و همانند سایر هواداران و اعضای مقاومت در سایر کشورها، همواره قوانین کشورهای میزبان خود را رعایت کردهاند. وجود کامپیوتر و سایر وسایل ارتباطی از قبیل تلفن همراه نیز، یک امر معمول است و با هیچ تعریفی غیرقانونی محسوب نمیشود. اگر پلیس فرانسه بهدنبال تروریستهای واقعی است، بهتر است به تهران و به آخوندهای حاکم مراجعه کند. مقاومت ایران ضمن محکوم کردن این اقدام غیرقانونی، از تمامی پارلمانترها، شخصیتها و مجامع مدافع حقوقبشر و حقوق پناهندگان خواهان دخالت فوری آنها و فراخوان برای آزادی بدون قید و شرط دستگیر شدگان شد.
با انتشار خبر بازداشت غیرقانونی رئیسجمهور برگزیده مقاومت، صدها ایرانی تظاهرات خود را در مناطق مختلف پاریس در اعتراض به این توطئه آغاز کردند.
پناهجویان و فعالان ایرانی نیز که در جریان پلیس فرانسه به خانههایشان در حومه پاریس دستگیر شدند، در اعتراض به این اقدام با تحصن در مقابل دفتر شورای ملی مقاومت ایران در اورسوراواز، یک اعتصابغذای نامحدود را آغاز کردند
در سایر کشورها نیز صدها تن از ایرانیان شریف و آزاده، با تجمع در مقابل سفارتها و کنسولگریهای فرانسه در شهرهای مختلف جهان، مانند واشینگتن، لندن، برلین و استکهلم، دست به اعتصابغذا زده و خواهان آزادی فوری خانم مریم رجوی شدند.
28خرداد 1382 خبر واکنش ایرانیان به بازداشت غیرقانونی رئیسجمهور برگزیده مقاومت طی روزهای 27 و 28خرداد تبدیل به خبر نخست بسیاری از رسانههای جهان شد.
تلویزیون بی.بی.سی گفت: «یک تظاهر کننده در لندن در مقابل سفارت فرانسه خود را به آتش کشید. او بخشی از گروهی بود که مخالف رژیم فعلی در ایران میباشد. آنها علیه دستگیری اعضای مجاهدین خلق در فرانسه اعتراض میکنند».
خبرگزاری فرانسه اعلام کرد: «یک زن ایرانی 40ساله در اعتراض به یک حمله بزرگ به مجاهدین خلق، خود را در پاریس به آتش کشید».
خبرگزاری فرانسه خبر تحصن ایرانیان آزاده را، مخابره کرد و گفت: «تظاهر کنندگان که پرچم در دست داشتند، خواستار آزادی مریم رجوی شدند. برخی از آنها تهدید کردند، در صورتی که مقامهای فرانسوی او را آزاد نکنند، اقدام به خودسوزی خواهند کرد».
روزنامه نیویورک تایمز نوشت: «چندین ایرانی در اعتراض به یک سرکوب همهجانبه توسط فرانسه علیه یک سازمان قدیمی، که هدفش سرنگونی جمهوری اسلامی میباشد، خود را به آتش کشیدند... در میان دستگیر شدگان مریم رجوی که توسط این گروه بهعنوان بانوی اول ایران محسوب میشود، دیده میشود. یک جمعیت صد نفره اعتراض کنندگان در پاریس، فریاد میزدند: ”یک کشور یک رئیسجمهور مریم رجوی“. سازمانمجاهدین خلق ایران مدتهاست که بهترین سازمان برای سرنگونی جمهوری اسلامی بوده است».
تلویزیون یورونیوز گفت هواداران مجاهدین خواستار محکومیت بینالمللی دستگیری همکارانشان در فرانسه شدند.
تلویزیون الجزیره گزارش داد: «خبر دستگیریهای پلیس فرانسه با اعتراضات گسترده هواداران سازمان و ایرانیان مقیم فرانسه، انعکاس و ابعاد گستردهیی به خود گرفته است. دهها نفر از ایرانیان بهطور خودجوش به مقابل اداره پلیس فرانسه وابسته به وزارت کشور در پاریس رفتند. یک زن با ریختن بنزین روی بدن خود اقدام به خودسوزی کرد و به علت خطرناک وضعیتش به بیمارستان منتقل شد. بهدنبال او یک زن دیگر جلوی چشم پلیس و خبرنگاران و مسئولان امنیتی خودش را به آتش کشید تا نسبت به آنچه تظاهر کنندگان آن را معامله کثیف انجام شده بین پاریس و تهران توصیف کردند، اعتراض کند».
تلویزیون العربیه گفت: «هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران، در اعتراض به موج دستگیریهای اخیر توسط نیروهای امنیتی فرانسه علیه اعضای این سازمان در پاریس دست به خودسوزی زدند. این اقدام اعتراضی هنگام تجمع هواداران سازمان در برابر ساختمان سفارت فرانسه در رم، پایتخت ایتالیا روی داد. مأموران آتشنشانی تلاش کردند آتش برافروخته شده در بدن دو جوان را خاموش کنند، ولی آنها دچار سوختگی شدیدی شدند».
در تهران، نیروی انتظامی رژیم، از صبح روز 28خرداد، محدوده خیابانهای منتهی به سفارت فرانسه را به محاصره خود در آورد. از روز قبل و به فاصله چند ساعت پس از انتشار خبر یورش پلیس فرانسه، مراجعه خانوادههای مجاهدین به سفارت فرانسه در تهران آغاز شده بود. اکنون رژیم با اعمال تدابیر شدید امنیتی و حکومت نظامی اعلام نشده، قصد داشت از هر گونه اقدام اعتراضی علیه دستگیری رئیسجمهور برگزیده مقاومت در تهران، جلوگیری کند. با این وجود در ساعت 11 صبح، صدها تن از خانوادههای مجاهدین در اعتراض به بازداشت غیرقانونی رئیسجمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی و دستگیری فرزندان خود در برابر سفارت فرانسه در تهران، موفق به برگزاری یک تجمع اعتراضی شدند.
خانوادههای مجاهدین که توسط جوانان دلیر و دانشجویان انقلابی پیشتاز حمایت میشدند، ضمن سر دادن شعارهایی علیه سران رژیم، خواستار رفع هر گونه محدودیت از رئیسجمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی و آزادی کلیه دستگیر شدگان شدند.
این تجمع مورد حمله وحشیانه نیروی انتظامی رژیم واقع شد که با باتون و پرتاب گاز اشکآور، به جمعیت یورش بردند. جوانان حاضر در صحنه نیز در برابر حمله و هجوم نیروی سرکوبگر رژیم، مقاومت نموده و شعار میدادند: «تا خون در رگ ماست، آزادی هدف ماست».
این خانوادهها، ضمن نوشتن نامه برای سفیر فرانسه در تهران، معامله با رژیم آخوندی را محکوم نموده و خواستار رفع محدودیت از مقر اقامت خانم رجوی و آزادی بیقید و شرط کلیه دستگیر شدگان گشتند.
29خرداد 1382
خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، طی پیامی از زندان، از ایرانیانی که در سراسر جهان نسبت به بازداشت غیرقانونی و ناموجه وی، توسط دولت فرانسه دست به اعتراض زده بودند، خواست که از خودسوزی خودداری کنند.
خانم رجوی در این پیام گفت: «خبر تظاهرات شما را شنیدم که برای آزادی من و سایر خواهران و برادرانتان فریاد میزنید؛ اما وقتی خبر خودسوزی شما عزیزانم را شنیدم، بسیار بسیار متأثر شدم؛ بهطوریکه کنترل تأثر و عواطفم برایم مشکل است».
خانم رجوی افزود: «از شما میخواهم که هر چه سریعتر خودسوزی را متوقف کنید و مرا بیش از این دردمند و نگران نکنید. اما به تظاهرات و تحصن آرام خود ادامه دهید تا به اهداف خود برسید. اگرچه وصفالحال شما را میفهمم و میدانم که چقدر رنجیده خاطرید که در فرانسه، یعنی کشوری که تاریخش و نامش با حقوقبشر و آزادی و دموکراسی پیوند خورده، چرا باید از زندان و سلول حرف زد. آن هم برای آزادیخواهان واقعی ایران. حتماً جواب آن را باید در معامله با رژیم پلید و آزادیکش آخوندها دید. بهخصوص که فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، بهدلیل تظاهرات پیدرپی دانشجویان و مردم تهران و سایر شهرها و در مقابل شعارهای نفی تمامیت رژیم، به خود میلرزد و برای حفظ تعادل خود، ولو مقطعی، نیاز به چنین توطئهها و معاملاتی دارد».
صدها تن از خانوادههای مجاهدین برای دومین روز، در اعتراض به دستگیری رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران در برابر سفارت فرانسه در تهران تجمع کردند.
خانوادههای مجاهدین با تسلیم یک نامه به سفیر فرانسه در تهران، معامله ننگین با رژیم آخوندی را محکوم نموده و خواهان آزادی بیقید و شرط کلیه دستگیر شدگان گشتند.
این تجمع که توسط دانشجویان انقلابی پشتیبانی و حمایت میشد، تا ساعت 14 ادامه داشت. جوانان حاضر در صحنه ضمن سردادن شعارهایی، دولت فرانسه را مسئول حفظ جان خانم مریم رجوی دانستند و اعلام کردند که تا آزادی کلیه زندانیان، دست از اعتراض بر نخواهند داشت.
این تجمع اعتراضی در حالی صورت گرفت که همچون روز گذشته، خیابانهای منتهی به سفارت فرانسه، در محاصره نیروی انتظامی قرار داشت.
خانم رجوی در این پیام گفت: «خبر تظاهرات شما را شنیدم که برای آزادی من و سایر خواهران و برادرانتان فریاد میزنید؛ اما وقتی خبر خودسوزی شما عزیزانم را شنیدم، بسیار بسیار متأثر شدم؛ بهطوریکه کنترل تأثر و عواطفم برایم مشکل است».
خانم رجوی افزود: «از شما میخواهم که هر چه سریعتر خودسوزی را متوقف کنید و مرا بیش از این دردمند و نگران نکنید. اما به تظاهرات و تحصن آرام خود ادامه دهید تا به اهداف خود برسید. اگرچه وصفالحال شما را میفهمم و میدانم که چقدر رنجیده خاطرید که در فرانسه، یعنی کشوری که تاریخش و نامش با حقوقبشر و آزادی و دموکراسی پیوند خورده، چرا باید از زندان و سلول حرف زد. آن هم برای آزادیخواهان واقعی ایران. حتماً جواب آن را باید در معامله با رژیم پلید و آزادیکش آخوندها دید. بهخصوص که فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، بهدلیل تظاهرات پیدرپی دانشجویان و مردم تهران و سایر شهرها و در مقابل شعارهای نفی تمامیت رژیم، به خود میلرزد و برای حفظ تعادل خود، ولو مقطعی، نیاز به چنین توطئهها و معاملاتی دارد».
صدها تن از خانوادههای مجاهدین برای دومین روز، در اعتراض به دستگیری رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران در برابر سفارت فرانسه در تهران تجمع کردند.
خانوادههای مجاهدین با تسلیم یک نامه به سفیر فرانسه در تهران، معامله ننگین با رژیم آخوندی را محکوم نموده و خواهان آزادی بیقید و شرط کلیه دستگیر شدگان گشتند.
این تجمع که توسط دانشجویان انقلابی پشتیبانی و حمایت میشد، تا ساعت 14 ادامه داشت. جوانان حاضر در صحنه ضمن سردادن شعارهایی، دولت فرانسه را مسئول حفظ جان خانم مریم رجوی دانستند و اعلام کردند که تا آزادی کلیه زندانیان، دست از اعتراض بر نخواهند داشت.
این تجمع اعتراضی در حالی صورت گرفت که همچون روز گذشته، خیابانهای منتهی به سفارت فرانسه، در محاصره نیروی انتظامی قرار داشت.
روز 2 تیر از تهران خبر میرسد که نیروهای سرکوبگر رژیم آخوندی در پنجمین روز پیاپی، اعتراض خانوادهها و دانشجویان هوادار مجاهدین در مقابل سفارت فرانسه در تهران را، وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار میدهند و شماری از آنها را هم دستگیر میکنند.
در تظاهرات پراکنده در نقاط مختلف تهران، از جمله امیرآباد، شعار «مریم رجوی آزاد باید گردد» شنیده میشود. صدها تن در فلکه دوم تهران پارس و در منطقه میرداماد دست به تظاهراتزده و به سوی نیروی انتظامی کوکتل مولوتف پرتاب میکنند.
همزمان تظاهرات پراکندهای در نقاط مختلف اصفهان و اهواز و شیراز در جریان است. گروههایی از مردم با سر دادن شعار خواستار آزادی مریم رجوی از زندان فرانسه میشوند.
عصر روز جمعه 6 تیر، صدها تن از مردم و جوانان در تهران، با برگزاری یک تجمع در مقابل پارک ملت، خواهان آزادی فوری مریم رجوی میشوند. مأموران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی با محاصره کامل پارک و بستن خیابان ولی عصر از تقاطع نیایش، تلاش میکنند جمعیت را متفرق کنند، اما با مقاومت شدید جوانان روبهرو میشوند. تجمع تا نزدیک ساعت 10 شب ادامه مییابد.
در همین روز رژیم یکبار دیگر بهطور رسمی خواهان استرداد مریم رجوی و اعضای مجاهدین در فرانسه میشود. اما از آنجا که دریافته است دیگر دیر شده و مجاهدین پس از آن ضربه و غافلگیری اولیه، به سرعت ابتکارعمل را بهدست گرفتهاند و فضای بینالمللی را بر چنین درخواستهای جنایتکارانهای بستهاند، خاطرنشان میکند که اگر هم در فرانسه محکوم شوند، فرانسه باید خودش به «همه جنایات منافقین» رسیدگی کند.
رادیو آلمان خبر داد: «دولت ایران بنا به اطلاعی که خود داده است، در حال مذاکره با مقامات عالی فرانسه، برای استرداد اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران است... سخنگوی وزارتخارجه ایران این گمان را نیز رد کرد که ایران در قبال دستگیری مجاهدین خلق، در سیاست خاورمیانهای خود، تغییراتی خواهد داد. دولت ایران از یورش نیروهای امنیتی فرانسه به مقر مجاهدین در روز سهشنبه، استقبال کرده است.
آصفی سخنگوی وزارتخارجه رژیم که اظهاراتش در شبکههای تلویزیونی داخل و خارج ایران پخش میشد، در این رابطه گفت: «اعضای گروهک (مجاهدین) را گروهی تروریستی شناختهاند و دستگیریهای آنها نیز در چارچوب مسئولیتهای اروپایی و بینالمللی فرانسه بوده است. ملت ایران از جنایات گروهک تروریستی (مجاهدین)، ضربات سنگینی خورده است. حق طبیعی ایران است که اعضای این گروهک به کشور مسترد شوند. اما اگر در فرانسه محکوم میشوند، باید به همه جنایات (مجاهدین) رسیدگی شود».
سخنگوی وزارتخارجه رژیم، از آمریکا طلبکاری کرد که چرا بهرغم بمبارانها «این گروه در سیاست خارجی آمریکاییها نهادینه شده است».
در همین روز رمضانزاده، سخنگوی دولت خاتمی نیز یکبار دیگر استقبال دولت خاتمی از دستگیری اعضای مجاهدین را تکرار میکند. به گزارش خبرگزاری رسمی رژیم، در روز 2 تیر، وی همچنین به بریدگان مجاهدین وعده میدهد که با آنان با «رأفت اسلامی» برخورد خواهد شد. اما تأکید میکند که هیچگاه هیچ بخششی شامل حال رهبران آنها نخواهد شد.
یک سخنگوی مجاهدین میگوید: «افتخار بر آنانی که هیچگاه مشمول بخشش آخوندهای سفله نمیشوند. آنان بند از بند این رژیم خواهند گسست».
در روز سوم تیر (24ژوئن 2003) شورای شهر اورسور اواز به اتفاق آرا در کنار مقاومت ایران قرار میگیرد و به دولت فرانسه اعتراض میکند. در پی آن، شهردار بیانیهیی را به این شرح میخواند:
«سهشنبه 17ژوئن در ساعت 6 صبح، بهدرخواست قاضی بروگیر، یک عملیات پلیسی در ابعاد گسترده در محلهای مسکونی، که محل استقرار پناهندگان ایرانی و متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، رخ داد. شهردار اورسور واز، فقط در ساعت 6 صبح با یک تماس فرماندار «وال دوآز» مطلع شد. مطبوعات شب قبل باخبر شده بودند و این حضور آنها را در خیابان «گرد»، پیش از ساعت 6 صبح توضیح میدهد.
امکانات بکار گرفته شده (پلیس، نیروی RAID، دو گروهان اضافی، پلیس CRS، هلیکوپترها و کشتیها) تناسبی با موضوع نداشتند.
لازم است یادآوری شود که مسئولان اصلی این جنبش که در خیابان گرد مستقر بودند از 20سال پیش از حفاظت دائمی گاردهای سیار برخوردار بودند و با بالاترین مقامات دولتی ارتباط داشتند. اغلب آنها دارای استاتوی پناهندگی سیاسی هستند، استاتویی که توسط کنوانسیونهای بینالمللی، بهویژه کنوانسیون ژنو بهرسمیت شناخته شده است.
بنابراین میتوان در مورد این چرخش ناگهانی مقامات از خود سؤال کرد، آیا این یک تغییر ژئوپولیتیک است که بعد از جنگ در عراق رخ میدهد؟ آیا خواستهاند باج بدهند؟ به چه کسی؟ به دولت ملاها. که در حال حاضر با مشکلات بزرگی مواجه است، به دولت آمریکا؟ اینها سؤالات مطرح ما هستند.
آنچه که مسلم است، در این محل طی ماههای اخیر، هیچ چیز تغییر نکرده است: هیچگونه حادثهای در کار نبوده و هیچ ورود گستردهیی صورت نگرفته است. 171 ایرانی دستگیر شدهاند، 160نفر از آنها آزاد شدهاند، که اغلب در 18ژوئن بوده است.
از آن روز به بعد، سمپاتیزانهای ایرانی از چندین کشور اروپایی به اینجا آمدهاند.
شهرداری تلاش کرده است امکانات انسانی لازم برای این حضور در خیابان گرد را فراهم نماید... بسیاری از اهالی آور بهطور خودجوش آمدهاند تا قوت قلب بدهند و مواد غذایی با خود آوردهاند...
در روز 7 تیر که خبرهای قضایای فرانسه، حاکی از ادامه زندان مریم رجوی بود، در دوازدهمین روز اعتصاب غذایی که در 20 کشور جریان داشت، ایرانیان با مراسم شعرخوانی و اجرای سرودههای میهنی، با یکدیگر عهد میبندند که تا آزادی مریم رجوی از پا ننشینند.
در تظاهرات پراکنده در نقاط مختلف تهران، از جمله امیرآباد، شعار «مریم رجوی آزاد باید گردد» شنیده میشود. صدها تن در فلکه دوم تهران پارس و در منطقه میرداماد دست به تظاهراتزده و به سوی نیروی انتظامی کوکتل مولوتف پرتاب میکنند.
همزمان تظاهرات پراکندهای در نقاط مختلف اصفهان و اهواز و شیراز در جریان است. گروههایی از مردم با سر دادن شعار خواستار آزادی مریم رجوی از زندان فرانسه میشوند.
عصر روز جمعه 6 تیر، صدها تن از مردم و جوانان در تهران، با برگزاری یک تجمع در مقابل پارک ملت، خواهان آزادی فوری مریم رجوی میشوند. مأموران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی با محاصره کامل پارک و بستن خیابان ولی عصر از تقاطع نیایش، تلاش میکنند جمعیت را متفرق کنند، اما با مقاومت شدید جوانان روبهرو میشوند. تجمع تا نزدیک ساعت 10 شب ادامه مییابد.
در همین روز رژیم یکبار دیگر بهطور رسمی خواهان استرداد مریم رجوی و اعضای مجاهدین در فرانسه میشود. اما از آنجا که دریافته است دیگر دیر شده و مجاهدین پس از آن ضربه و غافلگیری اولیه، به سرعت ابتکارعمل را بهدست گرفتهاند و فضای بینالمللی را بر چنین درخواستهای جنایتکارانهای بستهاند، خاطرنشان میکند که اگر هم در فرانسه محکوم شوند، فرانسه باید خودش به «همه جنایات منافقین» رسیدگی کند.
رادیو آلمان خبر داد: «دولت ایران بنا به اطلاعی که خود داده است، در حال مذاکره با مقامات عالی فرانسه، برای استرداد اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران است... سخنگوی وزارتخارجه ایران این گمان را نیز رد کرد که ایران در قبال دستگیری مجاهدین خلق، در سیاست خاورمیانهای خود، تغییراتی خواهد داد. دولت ایران از یورش نیروهای امنیتی فرانسه به مقر مجاهدین در روز سهشنبه، استقبال کرده است.
آصفی سخنگوی وزارتخارجه رژیم که اظهاراتش در شبکههای تلویزیونی داخل و خارج ایران پخش میشد، در این رابطه گفت: «اعضای گروهک (مجاهدین) را گروهی تروریستی شناختهاند و دستگیریهای آنها نیز در چارچوب مسئولیتهای اروپایی و بینالمللی فرانسه بوده است. ملت ایران از جنایات گروهک تروریستی (مجاهدین)، ضربات سنگینی خورده است. حق طبیعی ایران است که اعضای این گروهک به کشور مسترد شوند. اما اگر در فرانسه محکوم میشوند، باید به همه جنایات (مجاهدین) رسیدگی شود».
سخنگوی وزارتخارجه رژیم، از آمریکا طلبکاری کرد که چرا بهرغم بمبارانها «این گروه در سیاست خارجی آمریکاییها نهادینه شده است».
در همین روز رمضانزاده، سخنگوی دولت خاتمی نیز یکبار دیگر استقبال دولت خاتمی از دستگیری اعضای مجاهدین را تکرار میکند. به گزارش خبرگزاری رسمی رژیم، در روز 2 تیر، وی همچنین به بریدگان مجاهدین وعده میدهد که با آنان با «رأفت اسلامی» برخورد خواهد شد. اما تأکید میکند که هیچگاه هیچ بخششی شامل حال رهبران آنها نخواهد شد.
یک سخنگوی مجاهدین میگوید: «افتخار بر آنانی که هیچگاه مشمول بخشش آخوندهای سفله نمیشوند. آنان بند از بند این رژیم خواهند گسست».
در روز سوم تیر (24ژوئن 2003) شورای شهر اورسور اواز به اتفاق آرا در کنار مقاومت ایران قرار میگیرد و به دولت فرانسه اعتراض میکند. در پی آن، شهردار بیانیهیی را به این شرح میخواند:
«سهشنبه 17ژوئن در ساعت 6 صبح، بهدرخواست قاضی بروگیر، یک عملیات پلیسی در ابعاد گسترده در محلهای مسکونی، که محل استقرار پناهندگان ایرانی و متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، رخ داد. شهردار اورسور واز، فقط در ساعت 6 صبح با یک تماس فرماندار «وال دوآز» مطلع شد. مطبوعات شب قبل باخبر شده بودند و این حضور آنها را در خیابان «گرد»، پیش از ساعت 6 صبح توضیح میدهد.
امکانات بکار گرفته شده (پلیس، نیروی RAID، دو گروهان اضافی، پلیس CRS، هلیکوپترها و کشتیها) تناسبی با موضوع نداشتند.
لازم است یادآوری شود که مسئولان اصلی این جنبش که در خیابان گرد مستقر بودند از 20سال پیش از حفاظت دائمی گاردهای سیار برخوردار بودند و با بالاترین مقامات دولتی ارتباط داشتند. اغلب آنها دارای استاتوی پناهندگی سیاسی هستند، استاتویی که توسط کنوانسیونهای بینالمللی، بهویژه کنوانسیون ژنو بهرسمیت شناخته شده است.
بنابراین میتوان در مورد این چرخش ناگهانی مقامات از خود سؤال کرد، آیا این یک تغییر ژئوپولیتیک است که بعد از جنگ در عراق رخ میدهد؟ آیا خواستهاند باج بدهند؟ به چه کسی؟ به دولت ملاها. که در حال حاضر با مشکلات بزرگی مواجه است، به دولت آمریکا؟ اینها سؤالات مطرح ما هستند.
آنچه که مسلم است، در این محل طی ماههای اخیر، هیچ چیز تغییر نکرده است: هیچگونه حادثهای در کار نبوده و هیچ ورود گستردهیی صورت نگرفته است. 171 ایرانی دستگیر شدهاند، 160نفر از آنها آزاد شدهاند، که اغلب در 18ژوئن بوده است.
از آن روز به بعد، سمپاتیزانهای ایرانی از چندین کشور اروپایی به اینجا آمدهاند.
شهرداری تلاش کرده است امکانات انسانی لازم برای این حضور در خیابان گرد را فراهم نماید... بسیاری از اهالی آور بهطور خودجوش آمدهاند تا قوت قلب بدهند و مواد غذایی با خود آوردهاند...
در روز 7 تیر که خبرهای قضایای فرانسه، حاکی از ادامه زندان مریم رجوی بود، در دوازدهمین روز اعتصاب غذایی که در 20 کشور جریان داشت، ایرانیان با مراسم شعرخوانی و اجرای سرودههای میهنی، با یکدیگر عهد میبندند که تا آزادی مریم رجوی از پا ننشینند.
آنتونیو استانگو، دبیرکل سازمانهای مدافع حقوقبشر در حوزه اروپا و مدیترانه و رئیس کمیسیون ایتالیایی حقوقبشر هلسینکی، خطاب به 1200تن از ایرانیان که در آور گرد آمدهاند، میگوید: «من بیش از یک دهه است که به خوبی با این مقاومت آشنا هستم و با خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده این مقاومت هم دیدار کردهام. من با عقاید و نظرات ایشان به خوبی آشنا هستم. هرکس که با سخنان و نوشتهها و کتابهای مریم رجوی آشنا باشد و بداند که خانم رجوی مبلغ اسلام دموکراتیک و بردباری است که در تعارض کامل با بنیادگرایی و تروریسم قرار دارد، از اتهاماتی که این روزها مطرح شده، شگفتزده و متأثر میشود. این اتهامات بیاساس هیچ ربطی به قانون ندارند، بلکه تماماً دارای انگیزه و آبشخور سیاسی هستند».
استانکو با یادآوری اینکه فرزند خانوادهای است که در دوران حاکمیت فاشیسم در ایتالیا بهشدت سرکوب شدند، با اشاره به دوران اشغال فرانسه توسط نازیها، تأکید کرد که اروپا و بهویژه فرانسه باید نسبت به مردمی که امروز تحت حاکمیت فاشیسم مذهبی در ایران هستند، همدردی نشان دهد، نه اینکه به اذیت و آزار پناهندگانش بپردازد.
در روز 9 تیر آخوند حسن روحانی، دبیرشورای عالی امنیت رژیم، همه کشورها را به کارزار بینالمللی علیه مجاهدین فرا میخواند. بهرغم بمبارانها و گردآوری سلاحهای مجاهدین، باز هم از آمریکا طلبکاری میکند که چرا «نیروهای ائتلاف از درگیر شدن با اعضای تروریستهای سازمان مجاهدین خلق پرهیز کردهاند». خبرگزاری رسمی رژیم، در ادامه این خبر میافزاید: «روحانی درباره برنامه هستهیی ایران، اعلام کرد، تهران آماده شفافیت و همکاری در معاهدات بینالمللی هستهیی میباشد».
در این روزها، مجاهدین و هوادارانشان در کشورهای مختلف، بسیار بیتاب و بر انگیختهاند. اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت در پاریس، روز 9 تیر میگوید، در قرارگاه اشرف، چند هزار تن از مجاهدین در مراسمی که خبرنگاران رسانههای بینالمللی هم شاهد بودند، یکصدا با شعارهای «مریم رجوی را بیدرنگ آزاد کنید» و «مریم مهر تابان، رئیسجمهور ایران» خشم و اعتراض شدید خود را ابراز میکنند.
روز بعد در 10 تیر، کانال سوم تلویزیون فرانسه خبر میدهد که 3 گزارشگر آن در قرارگاه اشرف، از نیمهشب تا صبح روز بعد شاهد مراسمی بودهاند برای کسی که او را رئیسجمهور آینده ایران میدانند. در این مراسم شعارهایی علیه دولت فرانسه سرداده میشد که متهم به حبس 11تن از مجاهدین برای دلجویی رژیم تهران است. یک ارتش کامل پشت این زن قرار دارد و آزادی فوری و بدون قید و شرط او را مطالبه میکند. دهها تن از سران عشایر هم آمدهاند تا همبستگی خود را با مجاهدین اعلام کنند.
گزارشگر تلویزیون فرانسه میافزاید: «در اشرف زمان متوقف شده است. در اینجا هیچکس غیر از آزادی مریم رجوی و ده همرزمش را نمیخواهد باور کند».
یک چیز مسلم است، دیگر کنترل قرارگاه اشرف برای مسئولانش بسیار مشکل است. در این هنگام پیامی از رهبر مقاومت میرسد.
یک هفته بعد، مسعود رجوی، پس از آزادی رئیسجمهور مقاومت، در این باره گفت: «بدون هیچ مبالغه، از صدها خودسوزی دیگر با پیام مریم و با خواهش و التماس و استدعا از راه دور و از نزدیک، هم مستقیم و هم غیرمستقیم، ممانعت گردید و از مسئولان سازمان مجاهدین که در این خصوص، بهغایت، همکاری و تفاهم داشتند، سپاسگزارم... در این جریان و در این ایام، من تلاش کردم که با حداکثر خویشتنداری کلمهیی و عبارتی نگویم که این اعتراضهای برحق و مقدس بالا و بالاتر بگیرد. میترسیدم که حتی با یک کلمه و یک عبارت، بغض فرو خفته در هزاران و هزاران تن از هموطنانمان و مجاهدان آزادیستان، مشتعل و منفجر گردد و دیگر نتوان کسی را کنترل کرد».
در روز 9 تیر دبیرخانه شورای ملی مقاومت جو سازیهای عوامفریبانه و مستأصلانه برخی مقامات فرانسوی درباره 5/8 میلیون دلار پول مقاومت ایران را بهشدت محکوم. مقاومت ایران، این بهانه را افشا میکند و آن را قبل از هر چیز یک تهییج و جوسازی، بهمنظور تحت تأثیر قرار دادن روند قضایی و در عینحال مقابله با انزجار فزاینده افکار عمومی فرانسه نسبت به حملات خشونتبار 17ژوئن و بازداشت خانم مریم رجوی میداند.
همچنین تصریح میشود که در اموال مقاومت ایران حتی یک دلار نیز بهطور نامشروع یا غیرقانونی وجود ندارد. منشأ و محل مصرف این اموال موضوعی است که با انبوهی اسناد و مدارک در هر دادگاهی قابل اثبات است. کما اینکه در گزارش فیگارو (3تیر 1382) بهنقل از «د.اس.ت» نیز اعتراف شده است که هیچ نشانی از تقلب در منابع درآمد مقاومت ایران وجود ندارد.
همزمان، هزاران تن از ایرانیان در 20 شهر جهان، به شب زندهداری و نیایش برای آزادی مریم رجوی میپردازند و شمع روشن میکنند.
این شب زندهداری در شهرهای پاریس، لندن، اسلو، کپنهاگ، آمستردام، برلین، هامبورگ، دوسلدرف، فرانکفورت، رم، استکهلم، مالمو، یوتبوری، نیکوزیا، ملبورن، سیدنی، واشینگتن، لس آنجلس، هوستن و اتاوا برگزار میشود. شاعران و نویسندگان ایرانی به خواندن شعرها و نوشتههایی در وصف مقاومت مردم ایران علیه فاشیسم مذهبی حاکم بر میهنشان میپردازند و موسیقیدانان ایرانی سرودههای مقاومت و ترانههای میهنی را اجرا میکنند.
بسیاری از مردم اورسور اواز نیز در شب زندهداری حضور داشتند و برای آزادی مریم رجوی، نیایش میکنند.
در 10 تیر اعلام میشود که صدها انجمن و اتحادیه تخصصی و حرفهای، متعلق به تبعیدیان ایرانی و بیش از 2000 روشنفکر و متخصص ایرانی در تبعید، خواستار آزادی فوری مریم رجوی شدهاند.
امضاکنندگان شامل نویسندگان، شاعران، مجسمه سازان، نقاشان، هنرپیشگان و کارگردانان تئاتر و سینما، خوانندگان، آهنگ سازان، رهبران ارکستر، نوازندگان، پژوهشگران، دانشمندان، مقامات و سفرای سابق، افسران ارتش، خلبانان، بازرگانان و صاحبان صنایع، استادان دانشگاه، اقتصاددانان، حقوقدانان و وکلا، خبرنگاران و سردبیران، ورزشکاران، مسئولان اتحادیهها و انجمنهای مدافع حقوق زنان و حقوق پناهندگان و... میباشند.
یک شخصیت فرانسوی عملیات 17ژوئن را بهلحاظ سیاسی، از بزرگترین عملیات پلیس فرانسه توصیف میکند که در عینحال «رسوایی و شکست بزرگ» هم بوده است. بیلان این عملیات 171 دستگیری بود ولی نه سلاح جاسازی شده پیدا شد و نه مدارک جعلی.
دستگیر شدگان شاکی هستند که در مجموع از آنها 370 کامپیوتر و نزدیک به نیم میلیون یورو، پول برده شده که در جیبها یا اتاقها یا کشوهای کارشان داشتند.
یک مفسر تلویزیون فرانسه میگوید، نه اتهام تروریستی و نه اتهام سکتاریستی هیچکدام، مجاهدین و فعالان مقاومت و حامیان آنها در اورسور اواز را، متزلزل نمیکند.
یک عضو شورای شهر میگوید: بیست سال است که تمامی دولتها که جانشین یکدیگر شدند چه چپ و چه راست آنها را مورد حفاظت قرار دادند و یکشبه گفته شد که آنها تروریست هستند و آنها را دستگیر کردند اینجا دیگر ما نفهمیدیم.
رئیس گروه پارلمانی حزب سوسیالیست در مجلس ملی فرانسه، طی نامهیی به ژان لویی دوبره رئیس مجلس فرانسه، خواستار استماع دولت درباره عملیات علیه سازمان مجاهدین خلق ایران گردید.
میدل ایست آن لاین در 18ژوئن نوشت: «به نظر میرسد فرانسه تصمیم گرفته یکبار دیگر در جهت عکس حرکت کند... فرانسه لحظهای را که رژیم ایران تظاهرات مردم را سرکوب کرد، برگزید تا با دستگیری 159تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق در حومه پاریس و در صدر آن خانم مریم رجوی، به ملاهای ایران کمک برساند... قابل فهم نیست در حالی که نمایندگان مردم، این سازمان را یک تجمع سیاسی بهشمار میآورند، پلیس فرانسه به این شیوه زشت و توهینآمیز حمله میکند».
25ژوئن، روزنامه واشینگتنتایمز نوشت: «بعد از سقوط فرانسه در سال 1940 شارل دو گل بهطور قانونی در بریتانیا زندگی میکرد و از آنجا مبارزهای را علیه فاشیزم رهبری میکرد. یکباره اعلام کردند که بریتانیا موافقت کرده است که او را به کشور فرانسه، تحت حاکمیت فاشیستها استرداد کند. اقدامی که بیشک به کشته شدن ژنرال دو گل میانجامید. البته این کار صورت نگرفت. اما چیزی مشابه آن، اخیراً بین فرانسه و دوست جدیدش ایران... اتفاق افتاد. مریم رجوی پناهنده سیاسی و قانونی فرانسه، که از یک حفاظت 24ساعته پلیس فرانسه برخوردار است، دستگیر شد».
در آن روزها، خبرهای مربوط به خودسوزی پناهندگان ایرانی، در صدر خبرهای فرانسه و اروپا قرار گرفت. افکار عمومی بهشدت منقلب شدند. روزنامه حکومتی انتخاب نوشت: (3تیر 82) «خودسوزی به ابزاری برای جلب توجه افکار عمومی جهان، در حمایت از گروهک (مجاهدین) و خلق نوعی فضای احساسی به نفع این گروهک شده است. در این رابطه، گاه اخباری منتشر میشود که حیرتانگیز هستند».
استانکو با یادآوری اینکه فرزند خانوادهای است که در دوران حاکمیت فاشیسم در ایتالیا بهشدت سرکوب شدند، با اشاره به دوران اشغال فرانسه توسط نازیها، تأکید کرد که اروپا و بهویژه فرانسه باید نسبت به مردمی که امروز تحت حاکمیت فاشیسم مذهبی در ایران هستند، همدردی نشان دهد، نه اینکه به اذیت و آزار پناهندگانش بپردازد.
در روز 9 تیر آخوند حسن روحانی، دبیرشورای عالی امنیت رژیم، همه کشورها را به کارزار بینالمللی علیه مجاهدین فرا میخواند. بهرغم بمبارانها و گردآوری سلاحهای مجاهدین، باز هم از آمریکا طلبکاری میکند که چرا «نیروهای ائتلاف از درگیر شدن با اعضای تروریستهای سازمان مجاهدین خلق پرهیز کردهاند». خبرگزاری رسمی رژیم، در ادامه این خبر میافزاید: «روحانی درباره برنامه هستهیی ایران، اعلام کرد، تهران آماده شفافیت و همکاری در معاهدات بینالمللی هستهیی میباشد».
در این روزها، مجاهدین و هوادارانشان در کشورهای مختلف، بسیار بیتاب و بر انگیختهاند. اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت در پاریس، روز 9 تیر میگوید، در قرارگاه اشرف، چند هزار تن از مجاهدین در مراسمی که خبرنگاران رسانههای بینالمللی هم شاهد بودند، یکصدا با شعارهای «مریم رجوی را بیدرنگ آزاد کنید» و «مریم مهر تابان، رئیسجمهور ایران» خشم و اعتراض شدید خود را ابراز میکنند.
روز بعد در 10 تیر، کانال سوم تلویزیون فرانسه خبر میدهد که 3 گزارشگر آن در قرارگاه اشرف، از نیمهشب تا صبح روز بعد شاهد مراسمی بودهاند برای کسی که او را رئیسجمهور آینده ایران میدانند. در این مراسم شعارهایی علیه دولت فرانسه سرداده میشد که متهم به حبس 11تن از مجاهدین برای دلجویی رژیم تهران است. یک ارتش کامل پشت این زن قرار دارد و آزادی فوری و بدون قید و شرط او را مطالبه میکند. دهها تن از سران عشایر هم آمدهاند تا همبستگی خود را با مجاهدین اعلام کنند.
گزارشگر تلویزیون فرانسه میافزاید: «در اشرف زمان متوقف شده است. در اینجا هیچکس غیر از آزادی مریم رجوی و ده همرزمش را نمیخواهد باور کند».
یک چیز مسلم است، دیگر کنترل قرارگاه اشرف برای مسئولانش بسیار مشکل است. در این هنگام پیامی از رهبر مقاومت میرسد.
یک هفته بعد، مسعود رجوی، پس از آزادی رئیسجمهور مقاومت، در این باره گفت: «بدون هیچ مبالغه، از صدها خودسوزی دیگر با پیام مریم و با خواهش و التماس و استدعا از راه دور و از نزدیک، هم مستقیم و هم غیرمستقیم، ممانعت گردید و از مسئولان سازمان مجاهدین که در این خصوص، بهغایت، همکاری و تفاهم داشتند، سپاسگزارم... در این جریان و در این ایام، من تلاش کردم که با حداکثر خویشتنداری کلمهیی و عبارتی نگویم که این اعتراضهای برحق و مقدس بالا و بالاتر بگیرد. میترسیدم که حتی با یک کلمه و یک عبارت، بغض فرو خفته در هزاران و هزاران تن از هموطنانمان و مجاهدان آزادیستان، مشتعل و منفجر گردد و دیگر نتوان کسی را کنترل کرد».
در روز 9 تیر دبیرخانه شورای ملی مقاومت جو سازیهای عوامفریبانه و مستأصلانه برخی مقامات فرانسوی درباره 5/8 میلیون دلار پول مقاومت ایران را بهشدت محکوم. مقاومت ایران، این بهانه را افشا میکند و آن را قبل از هر چیز یک تهییج و جوسازی، بهمنظور تحت تأثیر قرار دادن روند قضایی و در عینحال مقابله با انزجار فزاینده افکار عمومی فرانسه نسبت به حملات خشونتبار 17ژوئن و بازداشت خانم مریم رجوی میداند.
همچنین تصریح میشود که در اموال مقاومت ایران حتی یک دلار نیز بهطور نامشروع یا غیرقانونی وجود ندارد. منشأ و محل مصرف این اموال موضوعی است که با انبوهی اسناد و مدارک در هر دادگاهی قابل اثبات است. کما اینکه در گزارش فیگارو (3تیر 1382) بهنقل از «د.اس.ت» نیز اعتراف شده است که هیچ نشانی از تقلب در منابع درآمد مقاومت ایران وجود ندارد.
همزمان، هزاران تن از ایرانیان در 20 شهر جهان، به شب زندهداری و نیایش برای آزادی مریم رجوی میپردازند و شمع روشن میکنند.
این شب زندهداری در شهرهای پاریس، لندن، اسلو، کپنهاگ، آمستردام، برلین، هامبورگ، دوسلدرف، فرانکفورت، رم، استکهلم، مالمو، یوتبوری، نیکوزیا، ملبورن، سیدنی، واشینگتن، لس آنجلس، هوستن و اتاوا برگزار میشود. شاعران و نویسندگان ایرانی به خواندن شعرها و نوشتههایی در وصف مقاومت مردم ایران علیه فاشیسم مذهبی حاکم بر میهنشان میپردازند و موسیقیدانان ایرانی سرودههای مقاومت و ترانههای میهنی را اجرا میکنند.
بسیاری از مردم اورسور اواز نیز در شب زندهداری حضور داشتند و برای آزادی مریم رجوی، نیایش میکنند.
در 10 تیر اعلام میشود که صدها انجمن و اتحادیه تخصصی و حرفهای، متعلق به تبعیدیان ایرانی و بیش از 2000 روشنفکر و متخصص ایرانی در تبعید، خواستار آزادی فوری مریم رجوی شدهاند.
امضاکنندگان شامل نویسندگان، شاعران، مجسمه سازان، نقاشان، هنرپیشگان و کارگردانان تئاتر و سینما، خوانندگان، آهنگ سازان، رهبران ارکستر، نوازندگان، پژوهشگران، دانشمندان، مقامات و سفرای سابق، افسران ارتش، خلبانان، بازرگانان و صاحبان صنایع، استادان دانشگاه، اقتصاددانان، حقوقدانان و وکلا، خبرنگاران و سردبیران، ورزشکاران، مسئولان اتحادیهها و انجمنهای مدافع حقوق زنان و حقوق پناهندگان و... میباشند.
یک شخصیت فرانسوی عملیات 17ژوئن را بهلحاظ سیاسی، از بزرگترین عملیات پلیس فرانسه توصیف میکند که در عینحال «رسوایی و شکست بزرگ» هم بوده است. بیلان این عملیات 171 دستگیری بود ولی نه سلاح جاسازی شده پیدا شد و نه مدارک جعلی.
دستگیر شدگان شاکی هستند که در مجموع از آنها 370 کامپیوتر و نزدیک به نیم میلیون یورو، پول برده شده که در جیبها یا اتاقها یا کشوهای کارشان داشتند.
یک مفسر تلویزیون فرانسه میگوید، نه اتهام تروریستی و نه اتهام سکتاریستی هیچکدام، مجاهدین و فعالان مقاومت و حامیان آنها در اورسور اواز را، متزلزل نمیکند.
یک عضو شورای شهر میگوید: بیست سال است که تمامی دولتها که جانشین یکدیگر شدند چه چپ و چه راست آنها را مورد حفاظت قرار دادند و یکشبه گفته شد که آنها تروریست هستند و آنها را دستگیر کردند اینجا دیگر ما نفهمیدیم.
رئیس گروه پارلمانی حزب سوسیالیست در مجلس ملی فرانسه، طی نامهیی به ژان لویی دوبره رئیس مجلس فرانسه، خواستار استماع دولت درباره عملیات علیه سازمان مجاهدین خلق ایران گردید.
میدل ایست آن لاین در 18ژوئن نوشت: «به نظر میرسد فرانسه تصمیم گرفته یکبار دیگر در جهت عکس حرکت کند... فرانسه لحظهای را که رژیم ایران تظاهرات مردم را سرکوب کرد، برگزید تا با دستگیری 159تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق در حومه پاریس و در صدر آن خانم مریم رجوی، به ملاهای ایران کمک برساند... قابل فهم نیست در حالی که نمایندگان مردم، این سازمان را یک تجمع سیاسی بهشمار میآورند، پلیس فرانسه به این شیوه زشت و توهینآمیز حمله میکند».
25ژوئن، روزنامه واشینگتنتایمز نوشت: «بعد از سقوط فرانسه در سال 1940 شارل دو گل بهطور قانونی در بریتانیا زندگی میکرد و از آنجا مبارزهای را علیه فاشیزم رهبری میکرد. یکباره اعلام کردند که بریتانیا موافقت کرده است که او را به کشور فرانسه، تحت حاکمیت فاشیستها استرداد کند. اقدامی که بیشک به کشته شدن ژنرال دو گل میانجامید. البته این کار صورت نگرفت. اما چیزی مشابه آن، اخیراً بین فرانسه و دوست جدیدش ایران... اتفاق افتاد. مریم رجوی پناهنده سیاسی و قانونی فرانسه، که از یک حفاظت 24ساعته پلیس فرانسه برخوردار است، دستگیر شد».
در آن روزها، خبرهای مربوط به خودسوزی پناهندگان ایرانی، در صدر خبرهای فرانسه و اروپا قرار گرفت. افکار عمومی بهشدت منقلب شدند. روزنامه حکومتی انتخاب نوشت: (3تیر 82) «خودسوزی به ابزاری برای جلب توجه افکار عمومی جهان، در حمایت از گروهک (مجاهدین) و خلق نوعی فضای احساسی به نفع این گروهک شده است. در این رابطه، گاه اخباری منتشر میشود که حیرتانگیز هستند».
نخستین خودسوزی اعتراضی ظهر سهشنبه 27خرداد، ساعتی پس از انتشار خبرها، در لندن در برابر سفارت فرانسه صورت میگیرد. حشمت زندی 38ساله، به اعتراض برخاسته و پیکر به آتش کشیدهاش، توسط پلیس راهی بیمارستان میشود. در حالیکه قسمتهای زیادی از بدن او سوخته است.
روز بعد، صبح چهارشنبه 28خرداد مرضیه باباخانی، 40ساله، در برابر وزارت کشور فرانسه، به اعتراض بر میخیزد و خود را به آتش میکشد.
روز بعد، صبح چهارشنبه 28خرداد مرضیه باباخانی، 40ساله، در برابر وزارت کشور فرانسه، به اعتراض بر میخیزد و خود را به آتش میکشد.
سه ساعت بعد صدیقه مجاوری، 44ساله، که مادر یک پسر 12ساله است، در برابر وزارت کشور فرانسه، در میان شعلههای آتش جان میسپارد.
در همین زمان نادر ثانی، 48ساله، با فریادهای اعتراض شعلهور میشود. بسیاری از عابران برای خاموش کردن آتش بجانب او میروند.
در همین زمان در لندن، مقابل سفارت فرانسه، ندا حسنی 25ساله، در حالیکه شعلههای آتش سر و تمامی بدنش را فراگرفته است، با فریادها و شعارهای پیاپی به اعتراض برمیخیزد. او ساعتهایی بعد، در بیمارستان بهشهادت میرسد.
روز بعد پنجشنبه 29خرداد، محسن شریفی، 40ساله، در ایستگاه مرکزی شهر برن در سوئیس، شعلهور میشود و فریادهای اعتراض او همه جا را میپوشاند. مطبوعات سوئیس نوشتند که محسن شریفی همان کسی است که روز قبل در برابر سفارت فرانسه در پایتخت سوئیس، قصد خودسوزی داشت، اما در اثر مسمومیت بهخاطر بنزین زیادی که بر خود ریخته بود، نتوانست خود را به آتش بکشد.
در همین روز هادی محتشم، 45ساله، و علی قاسمی، 43ساله، پدر 3 فرزند، در مقابل سفارت فرانسه در شهر رم، خود را به آتش میکشند. دقایق طولانی پیش از اینکه از هوش بروند، به شعار دادن و اعتراض میپردازند.
جمعه 30خرداد، محمد وثوق و حمید عرفا، در اعتراض به وحشیگری پلیس فرانسه، خود را در مقابل سفارت فرانسه در لندن به آتش میکشند. احساس عجز نسبت به ایرانیان معترض در پایتختهای اروپایی بالا میگیرد.
روزنامه ژورنال دودیمانش، 22ژوئن نوشت: «مخالفین رژیم آخوندی در پاریس، لندن و برن خود را به آتش میکشند. آنها علیه عملیات ضدتروریستی که توسط DST بر ضد سازمان مجاهدین خلق ایران، بهویژه ستاد مرکزیش در شهر آور سوراواز صورت گرفته است، اعتراض میکنند. همواره بایستی به کسانی که خود را برای آرمانهای خود قربانی میکنند، احترام گذاشت. بهویژه وقتی که آنها قربانی معاملهای شده باشند که از کنترلشان خارج است.
دولت فرانسه، در یک اطلاعیه رسمی، فروش نفت و بنزین را در گالن جداگانه، در شهر پاریس ممنوع اعلام میکند.
در تمامی موارد، پلیس و عابران با تلاش بسیار سعی در خاموش کردن آتش و رساندن هر چه سریعتر مشعلهای انسانی به بیمارستان دارند. فریادها و شعارهای آنان، قلبها را متوقف میکند و از کار باز میدارد.
در این باره، «سرژ شالاندون» در روزنامه لیبراسیون مینویسد: «این فریاد زنی بهنام مرضیه است. فریادی که قلب را از کار باز میدارد. کمی دورتر از ایرانیانی که علیه دستگیریها تظاهرات میکنند، او خود را به آتش میکشد. خود را آغشته به بنزین کرده است. روز چهارشنبه صبح در پاریس، دور از محلی نیستیم که بیست و شش مجاهد خلق، در حال بازجویی توسط سرویسهای فرانسوی هستند. ایرانیان بطرف این فریاد، با عجله، با بازوان و دستهایی که از هم باز هستند، میدوند؛ با آرنجها و پشتشان همدیگر را هل میدهند، مردان و زنان با حجاب، به این فریاد نزدیک میشوند. ابتداً آدم هیچ نمیبیند، بجز یک انسانی که در وسط پیادهرو، به خود میپیچد و 15نفری که با بینظمی به طرف او آمدهاند. فریادها از جنس دیگری هستند، کیفیت دیگری دارند و پژواک دیگری. آنها نفسهای آخر را میکشند، صدای عابران از بهت و ترس، دلخراش شده است. در وسط جمعیت، گلولهای از آتش وجود دارد. در سمت راست زنی از سمت جلو به سمت عقب در نوسان است؛ مشتهایش بجلو و انگشتانش سفید رنگ شده و با دهان باز فریاد میزند. این مرضیه باباخانی است که ظاهر میشود. برای خاموش کردن آتش، مردان لباسهایی را به طرف سرش پرتاب میکنند. یک پلیس بلوز خود را بطرف او پرتاب میکند. دستهای زیادی با سر و صدا به حرکت در میآیند. به او هوا میرسانند. موهای سوخته این زن را تماشا میکنیم. دود رقیق و سفید او را احاطه کرده است. همه او را فشار میدهند. زنی دخالت میکند، یک زن دیگر همانطور، زن سوم در ابهام فرو رفته است. آنها فریاد میزنند، حرکت میکنند تا تحرکی داشته باشند. مردی به کنار این زن فدایی میآید. یک دکتر انترن به او کمک میکند. حالا ما میتوانیم او را از روبهرو ببینیم. از لباسهایش، جز تلی از تکه و پارههای چرب و خاکستر، چیزی باقی نمانده است. دستهای او از هم گشاده و پوستش دارای لکههای سیاهی شده است. در انتهای انگشتانش، پوستهای کنده و آویزان شده، همچون دستکشی که وارونه شده باشد، دیده میشود. بخشی از بدنش شیری رنگ شده و بخش دیگرش به هم ریخته شده است. مرضیه باباخانی رویش را به طرف ما بر میگرداند؛ در چهرهاش دیگر چیزی باقی نمانده است... او دیگر شبحی بیش نیست»...
تصویر همین خودسوزیهای شگفت، به عکس سال تبدیل میشود. پاریزین در 8 فوریه سال 2004، خاطرنشان میکند: «عکس سال 2003 به ”فیلیپ دو پولپیکه“ تعلق گرفت. او این صحنه را زمانی که یک تظاهرات مجاهدین خلق ایران را دنبال میکرد، به تصویر کشید. آنروز در دو قدمی برج ایفل، یک مخالف ایرانی تلاش کرد خود را به آتش بکشد. او به زندانی شدن مریم رجوی اعتراض میکرد. عزم جزم هواداران مریم رجوی همگان را به شگفتی واداشت. به غیر از این مرد که 45 درصد بدنش دچار سوختگی شد، پنج نفر دیگر سعی کردند خود را به آتش بکشند. در این تلاش، یک زن جان سپرد».
ماهها بعد، در اردیبهشت سال 1383 نیز رژیم آخوندها اعتراض داشت که چرا روزنامه آلمانی «دی ولت» یک صفحه کامل خود را به تصویر خودسوزی یک مجاهد خلق اختصاص داده است تا از این طریق شهروندان آلمانی را به آبونمان روزنامه خود جلب کرده باشد!
خبرگزاری رسمی رژیم ایران در 30 اردیبهشت سال 1383 نوشت:
«روزنامه آلمانی ”دی ولت“ از تصویر خودسوزی یک (مجاهد) در زمان دستگیری ”مریم رجوی“ در پاریس، برای تبلیغات خود استفاده کرده است.
این روزنامه یک صفحه کامل خود را به تصویر بزرگ خودسوزی یک (مجاهد) که در لندن در ژوئن سال گذشته اتفاق افتاد، اختصاص داده و از طریق این تصویر شهروندان آلمانی را به آبونمان روزنامه دی ولت دعوت کرده است. دی ولت به این تصویر، عنوان ”آیا شجاعت دارید به این تصویر نگاه کنید“ ؟ داده و در پایین صفحه نیز نوشته است، جهان به کسانی تعلق دارد که جدید فکر کنند».
بهزودی تعداد خودسوزی در خارج و داخل ایران به 25 مورد میرسد. بیشتر این موارد، توسط پلیس یا عابران و یا دوستانشان، به بیمارستان میرسند. از آمل و تهران تا ترکیه، قبرس، یونان، ایتالیا، سوئیس، فرانسه، انگلستان، کانادا و آمریکا، در همه جا مبارزان و مجاهدان خونشان بجوش آمده است.
مریم رجوی باز هم از زندان پیام میدهد و خواهش و تمنا میکند که کسی به خودسوزی مبادرت نکند. او هنوز هم شاکی است که چرا پس از اولین نمونه، مقامات فرانسوی نگذاشتند او با چند نفر ملاقات کند و این پیام را به مجاهدین و دیگر هموطنانش بدهد.
این هم قسمتی از وصیت نامه خواهری که عیناً در حکم دادگاه پاریس در 30آبان سال 1386 وارد شده است. دادگاه به استناد همین اسناد در حکم خود نتیجه گرفت که همه چیز حاکی از «فقدان تحریک بهعمل خودکشی» بوده است:
«آخرین پیام من به رئیسجمهور فرانسه آقای ژاک شیراک به تمامی مقامات فعال حقوقبشر به تمامی مطبوعات فرانسه، به خلق فرانسه برای آزادی...
آنچه را که خواهید خواند، آخرین پیامهای یک پناهنده سیاسی است که نتوانست از طریق راههای متداول به پاسخش برسد؛ به این علت است که من خود را در اجباری یافتم که دست بهعمل خود سوزی بزنم...
من 53ساله، مادر دو فرزند و دارای لیسانس علوم اداری هستم. 21سال است که در فرانسه استاتوی پناهندگی دارم. امروز ساعت 6 صبح مرا به اتهام تروریسم دستگیر و دستبند زدند، و مرا با قهر به مرکز بازداشت پلیس بردند. متأسفانه شب قبل از آن، تمامی اماکن استقرار و فعالیت پناهندگان ایرانی، همچنین اقامتگاه خانم مریم رجوی رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران و همچنین خانههای مادران شهدا، مورد حمله وحشیانه و شرمآور قرار گرفت. آنچه که دیروز اتفاق افتاد برای من غیرقابل تحمل بود. ولی روزی که راه مبارزه علیه رژیم ملاها را آغاز و انتخاب کردم در آن روز تمامی رنجها، سختیها، شکنجهها و زحمات در این راه را پذیرفته و به آن آگاه بودم و میدانستم در مسیری قرار دارم که بایستی منتظر چیزهای سخت و رنجآور باشم...
بدین وسیله آخرین پیامهای خود را نوشته و اکنون با خودسوزی به زندگی خود پایان میدهم. این اعتراضی است به دستگیری شرمآور خانم مریم رجوی، که امید خلق ایران و رئیسجمهور منتخب مقاومت ایران است... آیا ما تقصیری غیر از مبارزه و فدای همه چیز برای خلق ایران داریم؟ من زخمهای زیادی در روح و جانم هست که از ملاهای جنایتکار دریافت کردهام. من دیگر قادر نیستم این همه تعدی به ساحت مقاومت خلق ایران و سمبل آن مریم رجوی را، تحمل کنم و بهعنوان اعتراض به این اعمال»..
در همین زمان نادر ثانی، 48ساله، با فریادهای اعتراض شعلهور میشود. بسیاری از عابران برای خاموش کردن آتش بجانب او میروند.
در همین زمان در لندن، مقابل سفارت فرانسه، ندا حسنی 25ساله، در حالیکه شعلههای آتش سر و تمامی بدنش را فراگرفته است، با فریادها و شعارهای پیاپی به اعتراض برمیخیزد. او ساعتهایی بعد، در بیمارستان بهشهادت میرسد.
روز بعد پنجشنبه 29خرداد، محسن شریفی، 40ساله، در ایستگاه مرکزی شهر برن در سوئیس، شعلهور میشود و فریادهای اعتراض او همه جا را میپوشاند. مطبوعات سوئیس نوشتند که محسن شریفی همان کسی است که روز قبل در برابر سفارت فرانسه در پایتخت سوئیس، قصد خودسوزی داشت، اما در اثر مسمومیت بهخاطر بنزین زیادی که بر خود ریخته بود، نتوانست خود را به آتش بکشد.
در همین روز هادی محتشم، 45ساله، و علی قاسمی، 43ساله، پدر 3 فرزند، در مقابل سفارت فرانسه در شهر رم، خود را به آتش میکشند. دقایق طولانی پیش از اینکه از هوش بروند، به شعار دادن و اعتراض میپردازند.
جمعه 30خرداد، محمد وثوق و حمید عرفا، در اعتراض به وحشیگری پلیس فرانسه، خود را در مقابل سفارت فرانسه در لندن به آتش میکشند. احساس عجز نسبت به ایرانیان معترض در پایتختهای اروپایی بالا میگیرد.
روزنامه ژورنال دودیمانش، 22ژوئن نوشت: «مخالفین رژیم آخوندی در پاریس، لندن و برن خود را به آتش میکشند. آنها علیه عملیات ضدتروریستی که توسط DST بر ضد سازمان مجاهدین خلق ایران، بهویژه ستاد مرکزیش در شهر آور سوراواز صورت گرفته است، اعتراض میکنند. همواره بایستی به کسانی که خود را برای آرمانهای خود قربانی میکنند، احترام گذاشت. بهویژه وقتی که آنها قربانی معاملهای شده باشند که از کنترلشان خارج است.
دولت فرانسه، در یک اطلاعیه رسمی، فروش نفت و بنزین را در گالن جداگانه، در شهر پاریس ممنوع اعلام میکند.
در تمامی موارد، پلیس و عابران با تلاش بسیار سعی در خاموش کردن آتش و رساندن هر چه سریعتر مشعلهای انسانی به بیمارستان دارند. فریادها و شعارهای آنان، قلبها را متوقف میکند و از کار باز میدارد.
در این باره، «سرژ شالاندون» در روزنامه لیبراسیون مینویسد: «این فریاد زنی بهنام مرضیه است. فریادی که قلب را از کار باز میدارد. کمی دورتر از ایرانیانی که علیه دستگیریها تظاهرات میکنند، او خود را به آتش میکشد. خود را آغشته به بنزین کرده است. روز چهارشنبه صبح در پاریس، دور از محلی نیستیم که بیست و شش مجاهد خلق، در حال بازجویی توسط سرویسهای فرانسوی هستند. ایرانیان بطرف این فریاد، با عجله، با بازوان و دستهایی که از هم باز هستند، میدوند؛ با آرنجها و پشتشان همدیگر را هل میدهند، مردان و زنان با حجاب، به این فریاد نزدیک میشوند. ابتداً آدم هیچ نمیبیند، بجز یک انسانی که در وسط پیادهرو، به خود میپیچد و 15نفری که با بینظمی به طرف او آمدهاند. فریادها از جنس دیگری هستند، کیفیت دیگری دارند و پژواک دیگری. آنها نفسهای آخر را میکشند، صدای عابران از بهت و ترس، دلخراش شده است. در وسط جمعیت، گلولهای از آتش وجود دارد. در سمت راست زنی از سمت جلو به سمت عقب در نوسان است؛ مشتهایش بجلو و انگشتانش سفید رنگ شده و با دهان باز فریاد میزند. این مرضیه باباخانی است که ظاهر میشود. برای خاموش کردن آتش، مردان لباسهایی را به طرف سرش پرتاب میکنند. یک پلیس بلوز خود را بطرف او پرتاب میکند. دستهای زیادی با سر و صدا به حرکت در میآیند. به او هوا میرسانند. موهای سوخته این زن را تماشا میکنیم. دود رقیق و سفید او را احاطه کرده است. همه او را فشار میدهند. زنی دخالت میکند، یک زن دیگر همانطور، زن سوم در ابهام فرو رفته است. آنها فریاد میزنند، حرکت میکنند تا تحرکی داشته باشند. مردی به کنار این زن فدایی میآید. یک دکتر انترن به او کمک میکند. حالا ما میتوانیم او را از روبهرو ببینیم. از لباسهایش، جز تلی از تکه و پارههای چرب و خاکستر، چیزی باقی نمانده است. دستهای او از هم گشاده و پوستش دارای لکههای سیاهی شده است. در انتهای انگشتانش، پوستهای کنده و آویزان شده، همچون دستکشی که وارونه شده باشد، دیده میشود. بخشی از بدنش شیری رنگ شده و بخش دیگرش به هم ریخته شده است. مرضیه باباخانی رویش را به طرف ما بر میگرداند؛ در چهرهاش دیگر چیزی باقی نمانده است... او دیگر شبحی بیش نیست»...
تصویر همین خودسوزیهای شگفت، به عکس سال تبدیل میشود. پاریزین در 8 فوریه سال 2004، خاطرنشان میکند: «عکس سال 2003 به ”فیلیپ دو پولپیکه“ تعلق گرفت. او این صحنه را زمانی که یک تظاهرات مجاهدین خلق ایران را دنبال میکرد، به تصویر کشید. آنروز در دو قدمی برج ایفل، یک مخالف ایرانی تلاش کرد خود را به آتش بکشد. او به زندانی شدن مریم رجوی اعتراض میکرد. عزم جزم هواداران مریم رجوی همگان را به شگفتی واداشت. به غیر از این مرد که 45 درصد بدنش دچار سوختگی شد، پنج نفر دیگر سعی کردند خود را به آتش بکشند. در این تلاش، یک زن جان سپرد».
ماهها بعد، در اردیبهشت سال 1383 نیز رژیم آخوندها اعتراض داشت که چرا روزنامه آلمانی «دی ولت» یک صفحه کامل خود را به تصویر خودسوزی یک مجاهد خلق اختصاص داده است تا از این طریق شهروندان آلمانی را به آبونمان روزنامه خود جلب کرده باشد!
خبرگزاری رسمی رژیم ایران در 30 اردیبهشت سال 1383 نوشت:
«روزنامه آلمانی ”دی ولت“ از تصویر خودسوزی یک (مجاهد) در زمان دستگیری ”مریم رجوی“ در پاریس، برای تبلیغات خود استفاده کرده است.
این روزنامه یک صفحه کامل خود را به تصویر بزرگ خودسوزی یک (مجاهد) که در لندن در ژوئن سال گذشته اتفاق افتاد، اختصاص داده و از طریق این تصویر شهروندان آلمانی را به آبونمان روزنامه دی ولت دعوت کرده است. دی ولت به این تصویر، عنوان ”آیا شجاعت دارید به این تصویر نگاه کنید“ ؟ داده و در پایین صفحه نیز نوشته است، جهان به کسانی تعلق دارد که جدید فکر کنند».
بهزودی تعداد خودسوزی در خارج و داخل ایران به 25 مورد میرسد. بیشتر این موارد، توسط پلیس یا عابران و یا دوستانشان، به بیمارستان میرسند. از آمل و تهران تا ترکیه، قبرس، یونان، ایتالیا، سوئیس، فرانسه، انگلستان، کانادا و آمریکا، در همه جا مبارزان و مجاهدان خونشان بجوش آمده است.
مریم رجوی باز هم از زندان پیام میدهد و خواهش و تمنا میکند که کسی به خودسوزی مبادرت نکند. او هنوز هم شاکی است که چرا پس از اولین نمونه، مقامات فرانسوی نگذاشتند او با چند نفر ملاقات کند و این پیام را به مجاهدین و دیگر هموطنانش بدهد.
این هم قسمتی از وصیت نامه خواهری که عیناً در حکم دادگاه پاریس در 30آبان سال 1386 وارد شده است. دادگاه به استناد همین اسناد در حکم خود نتیجه گرفت که همه چیز حاکی از «فقدان تحریک بهعمل خودکشی» بوده است:
«آخرین پیام من به رئیسجمهور فرانسه آقای ژاک شیراک به تمامی مقامات فعال حقوقبشر به تمامی مطبوعات فرانسه، به خلق فرانسه برای آزادی...
آنچه را که خواهید خواند، آخرین پیامهای یک پناهنده سیاسی است که نتوانست از طریق راههای متداول به پاسخش برسد؛ به این علت است که من خود را در اجباری یافتم که دست بهعمل خود سوزی بزنم...
من 53ساله، مادر دو فرزند و دارای لیسانس علوم اداری هستم. 21سال است که در فرانسه استاتوی پناهندگی دارم. امروز ساعت 6 صبح مرا به اتهام تروریسم دستگیر و دستبند زدند، و مرا با قهر به مرکز بازداشت پلیس بردند. متأسفانه شب قبل از آن، تمامی اماکن استقرار و فعالیت پناهندگان ایرانی، همچنین اقامتگاه خانم مریم رجوی رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران و همچنین خانههای مادران شهدا، مورد حمله وحشیانه و شرمآور قرار گرفت. آنچه که دیروز اتفاق افتاد برای من غیرقابل تحمل بود. ولی روزی که راه مبارزه علیه رژیم ملاها را آغاز و انتخاب کردم در آن روز تمامی رنجها، سختیها، شکنجهها و زحمات در این راه را پذیرفته و به آن آگاه بودم و میدانستم در مسیری قرار دارم که بایستی منتظر چیزهای سخت و رنجآور باشم...
بدین وسیله آخرین پیامهای خود را نوشته و اکنون با خودسوزی به زندگی خود پایان میدهم. این اعتراضی است به دستگیری شرمآور خانم مریم رجوی، که امید خلق ایران و رئیسجمهور منتخب مقاومت ایران است... آیا ما تقصیری غیر از مبارزه و فدای همه چیز برای خلق ایران داریم؟ من زخمهای زیادی در روح و جانم هست که از ملاهای جنایتکار دریافت کردهام. من دیگر قادر نیستم این همه تعدی به ساحت مقاومت خلق ایران و سمبل آن مریم رجوی را، تحمل کنم و بهعنوان اعتراض به این اعمال»..
5 تیر 1382
کشیش کلیسای «مری- سور- اوآز»، برای اعلام همبستگی با اعتراض ایرانیان نسبت به هجوم ناموجه به خانههای پناهندگان سیاسی، در محل اعتصابغذا حضور یافت. او برای پیروزی مردم ایران و آرمان صلح و آزادی در ایران دعا کرد.
کشیش کلیسای «مری- سور- اوآز»، برای اعلام همبستگی با اعتراض ایرانیان نسبت به هجوم ناموجه به خانههای پناهندگان سیاسی، در محل اعتصابغذا حضور یافت. او برای پیروزی مردم ایران و آرمان صلح و آزادی در ایران دعا کرد.
6تیر 1382
بعدازظهر، صدها تن از مردم و جوانان، با برگزاری یک تجمع در مقابل پارک ملت در تهران، خواهان آزادی فوری خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران شدند. تجمعکنندگان بهرغم حضور گسترده مأموران سرکوبگر، به توزیع تراکت و فراخوان برای آزادی مریم رجوی، در میان مردم و رهگذران، اقدام کردند.
مأموران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی با محاصره کامل پارک و بستن خیابان ولیعصر از تقاطع نیایش، تلاش کردند جمعیت را متفرق کنند. اما با مقاومت شدید جوانان روبهرو شدند. تجمع تا نزدیک ساعت 10 شب ادامه یافت. تعداد زیادی از مزدوران بسیجی در سطح پارک گشت میزدند تا هر گونه حرکتی را بهشدت سرکوب کنند و مانع گسترش دامنه تظاهرات شوند. همچنین 50 موتورسوار مسلح، متعلق به بسیج سپاه پاسداران، در خیابانهای اطراف به گشتزنی و ایجاد جو رعب و وحشت پرداختند.
7 تیر 1382
در دوازدهمین روز اعتصاب غذا، 1200تن از ایرانیان بهنمایندگی از جوامع ایرانیان در 20 کشور جهان از جمله سراسر اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا در اورسور اواز حضور یافتند و با پیوستن به متحصنان در آن جا، خواستار آزادی فوری خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران شدند.
آقای «آنتونیو استانگو»، دبیرکل شبکه سازمانهای مدافع حقوقبشر در حوزه اروپا-مدیترانه و رئیس کمیسیون ایتالیایی حقوقبشر هلسینکی، از اعتصابغذاکنندگان و متحصنان ایرانی در اورسوراواز دیدار کرد و خواستار آزادی فوری خانم مریم رجوی شد.
در ارتباط با اعتصابغذای بیش از 70تن از ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت در لندن، نیوز تلگراف نوشت: «اعتراضات در مقابل سفارت فرانسه در مرکز لندن بهطور فزایندهیی شدید میشود. اعتصابغذاکنندگان که بیش از نیمی از آنها زن هستند، شعارهایی در حمایت از مریم رجوی و علیه دولت فرانسه میدهند. خانم مریم رجوی نه تنها یک حامی دموکراسی، بلکه یک مدافع آتشین حقوق زنان است».
خاتمی بار دیگر از فرانسه خواستار «استرداد» پناهندگان سیاسی ایرانی شد. عبدالله رمضانزاده سخنگوی خاتمی رئیسجمهور رژیم آخوندی دو روز قبل از آن گفته بود: «جمهوری اسلامی ایران مشغول بررسی پروسه استرداد مجاهدین از فرانسه است».
روزنامه حکومتی قدس بهنقل از الهام سخنگوی قوه قضاییه رژیم آخوندی نوشت: «دستگیری مجاهدین در فرانسه اولین راه مبارزه با تروریسم است و اعتقاد داریم که اگر دولت فرانسه در مبارزه با این پدیده مصمم باشد، باید نسبت به مجازات دستگیر شدگان برای نتیجه دادن مبارزه با تروریسم تلاش کند... ما امیدواریم دولت فرانسه با استرداد آنها به جمهوری اسلامی ایران، اراده راسخ خود را در برخورد با این گروهک تروریستی نشان دهد. ما آماده همکاری در این زمینه هستیم».
آخوند جلاد فردوسیپور ازاعضای مجلس خبرگان آخوندی نیز به خبرگزاری رژیم گفت: «با توجه به دستگیری تنی چند از اعضای مجاهدین در فرانسه، تقاضای ما از دولت فرانسه استرداد این افراد به ایران است تا به جرایم آنها در دادگاههای کشور رسیدگی شود».
دبیرخانه شورای ملی مقاومت با صدور اطلاعیهای در اینباره اعلام کرد: «این درخواستهای وقیحانه در شرایطی است که اخبار مربوط به سفر هیاتهایی از وزارت اطلاعات، مافیای جاسوسی و تروریستی ملایان به فرانسه، قبل و بعد از حملات خشونتبار و ناموجه 27خرداد به پناهندگان ایرانی، نگرانی همه دوستداران دموکراسی و آزادی بیان را برانگیخته است.
قراردادهای تجاری فرانسه و رژیم آخوندی از جمله یک قرار داد بزرگ نفتی، قرار دادهای مربوط به فروش ایرباس و قرار داد خرید اتوموبیل، همزمان با حملات 27خرداد، یک بار دیگر از قربانی شدن حقوقبشر، آزادی بیان و حق مقدس پناهندگی در مقابل منافع حقیر اقتصادی خبر میدهد.
دبیرخانه مقاومت ایران در پایان این اطلاعیه افزود: مقاومت ایران ضمن قدردانی از همه حمایتهای بیدریغی که طی (روزهای اخیر) از سوی مردم فرانسه نثارش شده است، همه مدافعان حقوقبشر و دموکراسی و همه شخصیتها و احزاب سیاسی، اتحادیههای کارگری و دانشجویی و همه مردم شریف و آزاده فرانسه را به اعتراض به این رفتار ظالمانه که در تعارض آشکار با سنتهای دموکراتیک و انسان دوستانه فرانسه است فرا میخواند».
روزنامه پاریزین نوشت: «فرانسه میخواهد خوشنودی رژیم ایران را جلب کند».
واشینگتن تایمز گفت: ... این دستگیریهای ننگین که بدون شک بهدرخواست رهبران مذهبی رژیم ایران عملی گردیده، زمانی انجام میشود که خیابانهای تهران روز به روز و شب به شب مملو از دانشجویان شجاع و افرادی است که دیگر نمیتوانند شرایط را تحمل کنند؛ این حملات در زمانی انجام میشود که دولت بوش از رژیم بنیادگرای حاکم بر ایران بهعنوان مهمترین حامی تروریسم در جهان نام برده است؛ این یورشها در شرایطی انجام میشود که رژیم ایران در حال ساختن سلاحهای هستهیی میباشد و درخواست برای بازرسی از برنامههای هستهییاش را رد میکند».
روزنامه فرانسوی لیبراسیون نوشت: «تا این تاریخ، دولت فرانسه هیچ مدرکی دال بر عملکرد جنایی این دستگیرشدگان، ارائه نداده است».
روزنامه «بوستن گلوپ» چاپ آمریکا نوشت: «صدها ایرانی شجاع هفته گذشته به خیابانها ریختند تا دیکتاتوری رژیم ایران را محکوم کنند... درست در همین شرایط مقامات فرانسوی، بر ضد سازمان مجاهدین خلق ایران، دست زدن به یک حمله زدند. حملهیی که میتوان نام خودفروشی بر آن نهاد. در حال حاضر فرانسه تمایل دارد بهعنوان یک عمل حسن نیت به آخوندهای افراطی در تهران، این گروه را زیر ضرب قرار دهد».
روزنامه نیویورک تایمز: «دستگیریهای اخیر پلیس فرانسه، باعث به راه افتادن تظاهرات اعتراضی از سوی حامیان مجاهدین شد... تظاهر کنندگان از انجام یک معامله کثیف با ملاها سخن میگویند و بر این باورند که این اقدام، برای دادن امتیازی به ملاهای حاکم در تهران صورت گرفته است».
8 تیر 1382
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران ، در یک فراخوان فوری، سازمانها و شخصیتهای مدافع حقوق زنان در سراسر جهان را، به اعتراض علیه ادامه بازداشت خانم مریم رجوی و 6 زن دیگر پناهنده ایرانی فراخواند.
مراسم دعای بینالمذاهب برای آزادی مریم رجوی در اورسور اواز پاریس برگزار شد.
عالیجناب «ژاک گایو» اسقف سرشناس فرانسوی همراه با آیتالله جلال گنجهای، روحانی برجسته ایرانی یک مراسم نیایش بینالمذاهب در محل تحصن پناهندگان ایرانی در اور-سور-اوآز برگزار کردند.
اسقف گایو در جمع بیش از 1000تن از ایرانیان متحصن در اورسورواز، خطاب به 170تن که در اعتصابغذا بهسر میبرند گفت: «شجاع باشید و امید خودتان برای آزادی مریم رجوی را از دست ندهید... من نیز همزبان با شما خواستار آزادی مریم رجوی هستم».
سخنگوی حزب سوسیالیست فرانسه در مصاحبه با روزنامه لوموند گفت: «افزایش عملیات پلیسی با ابعاد نمایشی بزرگ، سؤالهای زیادی را برانگیخته است. این فقط وزیر کشور فرانسه است که مشکلی در این اقدامات نمیبیند. ظاهر بیتقصیر او نمیتواند این امر را پنهان کند که این اقدامات یک نمایش رسانهیی بسیار غیرضروریست... این اقدامات نمایشی در مورد مجاهدین ایرانی نیز صدق میکند. آن چه من هنوز نمیفهمم این است که در ماه ژانویه 2003 به خانم رجوی اجازه ورود به کشور داده میشود، اما ناگهان شش ماه بعد کشف میشود که او یک رهبر تروریست بینالمللی است!... ما حق داریم که توضیحات بیشتری بخواهیم. و ما از دولت در این باره سؤال خواهیم کرد ”».
9 تیر 1382 در شامگاه 9 تیر ماه، هزاران تن از ایرانیان در 20 شهر اروپا، آمریکا و استرالیا، برای آزادی مریم رجوی، مراسم شبزندهداری برگزار کردند.
شبزندهداری ایرانیان در شهرهای لندن، اسلو، کپنهاگ، آمستردام، برلین، هامبورگ، دوسلدرف، فرانکفورت، رم، استکهلم، مالمو، یوتبوری، نیکوزیا، ملبورن، سیدنی، واشینگتن، لس آنجلس، هوستن و اتاوا نیز، جریان داشت.
در قرارگاه اشرف، هزاران تن از مجاهدین در مراسمی که در حضور خبرنگاران رسانههای بینالمللی برگزار گردید، یکصدا با شعارهای «مریم رجوی را بیدرنگ آزاد کنید» و «مریم مهر تابان، رئیسجمهور ایران» خشم و اعتراض خود را نسبت به حمله پلیس فرانسه به پناهندگان ایرانی و دفتر شورای ملی مقاومت ایران در فرانسه، ابراز داشتند.
خانم «آندره میشل» جامعه شناس شهیر فرانسوی و رئیس افتخاری تحقیقات در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه (CNRS) که از برجستهترین چهرههای مدافع حقوق زنان و برابری جنسی در غرب بهشمار میرود، از متحصنان و اعتصابغذاکنندگان ایرانی در اورسوراوآز دیدار کرد. او حمایت و همبستگی خود را با آنان ابراز نمود.
11تیر 1382
دادگاه، حکم به پایان بازداشت غیرقانونی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، خانم مریم رجوی و آزادی ایشان داد.
به هنگام انتشار خبر آزادی مریم رجوی، اورسورواز، مقر رئیسجمهور برگزیده مقاومت، شاهد انفجار شادی بود.
هواداران مجاهدین و مقاومت ایران که 15روز در اور در اعتصابغذا بودند، با غریو فریادهای شادی، این پیروزی پرشور را جشن گرفتند. آنها برای رئیسجمهور برگزیده مقاومت فرش قرمز پهن کردند تا مقدم او را گرامی بدارند.
همزمان در 20 شهر دیگر اروپا، آمریکا و کانادا هزاران ایرانی اعتصاب کننده، به پایکوبی پرداخته و این پیروزی بزرگ را که مشت محکمی بر دهان آخوندهای ضدبشر بود، جشن گرفتند.
در داخل ایران، در تهران و سایر شهرها، جوانان به خیابانها ریخته و شعار میدادند که مریم رجوی را به تهران میآوریم. بنا به گزارشهای دریافتی، ماشینها به نشانه شادی بوق میزدند و خانوادهها شیرینی توزیع میکردند، تا آزادی رئیسجمهور برگزیده مقاومت را، جشن بگیرند.
اشرف نیز شاهد فوران امواج خروشان شور و شادی و احساسات مجاهدین بود. هزاران رزمنده آزادی، ساعتهای طولانی، سرود خوانان و پایکوبان، آزادی مریم رهایی را جشن گرفتند.
هزاران مجاهد در میدان اشرف جمع شدند و ساعتها با سردادن شعار و فریادهای شادی، رقص و پایکوبی، عواطف خود را نثار مهر تابان ایرانزمین کردند.
در همان روز حمله 17ژوئن، ایرانیان بسیاری همراه با هواداران مجاهدین و شورای ملی مقاومت به اورسور اواز آمده و در خیابان اقامتگاه تحصن و اعتصاب کردهاند. در اینجا هیچکس از پس زنانی که از راههای دور یا نزدیک، از بلژیک تا سوئد و انگلستان، یونان، ترکیه، آمریکا و کانادا به اورسور اواز شتافتهاند، برنمیآید. برخی از آنان میگویند که به مجرد شنیدن دستگیری خانم رجوی، خانه و زندگی و حتی کودکان بیمار یا شیرخوارشان را رها کرده و به اورسور اواز آمدهاند. زنان شهرک اورسور اواز و مناطق اطراف، بهنحوی شگفت و بدون اینکه بتوانند با این زنان به زبان واحدی صحبت کنند، به روی آنها آغوش میگشایند. در اینجا همبستگی شگفتی حکمفرماست. مردان رنجور و اعتصاب کرده، در منتهای ضعف و گرسنگی، سنگینترین کارها را به سرعت انجام میدهند.
تلویزیون کانال 2 فرانسه، 10 تیر، یعنی در پانزدهمین روز اعتصابغذا گزارش میدهد: «دادگاه استیناف پاریس، امروز بعدازظهر خواهد گفت که آیا مریم رجوی رهبر مجاهدین خلق ایران، که هفته گذشته دستگیر شده بود، آزاد خواهد شد یا خیر. در آور سورآواز، مقر مجاهدین خلق، همه اطمینان میدهند که در این رابطه بسیج هستند... شب زندهداری با نور شمع! مجاهدین و هوادارانشان دیشب، در سکوت، این مراسم را به یاد رهبر کاریزماتیک خود، مریم رجوی، برگزار کردند. این شکل دیگری از اعتراض و شکل دیگری از بیان عزمشان میباشد... به مرور زمان مجاهدین خود را سر و سامان دادهاند. اردویشان اکنون حالت جشنهای بزرگ مردمی را به خود گرفته است. تیمهای فیلمبردار تلویزیونشان، پیاپی برنامه گزارش میدهند، تی شرت و پوستر و عکسهای مریم به چشم میخورد... امروز صبح همچنان انرژی زیادی در شعارها وجود دارد... بهنظر میرسد هیچ چیز نمیتواند در عزم مجاهدین خللی وارد کند».
ایرانیان سوگند خوردهاند که تا آزادی مریم رجوی از پا ننشینند. زنی که به گفته دادستان، تعادل ژئوپلیتیک دنیای وحشی آخوند سالار را برهم میریزد. مطبوعات فرانسه، به این زن یعنی مریم رجوی، عنوان «پاسیوناریای» مقاومت ایران را میدهند. پاسیوناریا که در لغت بهمعنی «گل احساسات» است، اسم مستعار «دولوروس ایباروری»، بانوی مقاومت اسپانیاست که در جنگهای داخلی این کشور، بهخاطر سخنرانیهای آتشینش، به یک افسانه زنده تبدیل شده بود.
پاسیوناریا همیشه این جمله منسوب به امیلیانو زاپاتا را که به شعار جنگهای داخلی اسپانیا تبدیل شده بود تکرار میکرد که: «بهتر است ایستاده بر پاهایتان بمیرید تا بر روی زانوانتان زندگی کنید!».
پاسیوناریا در سخنرانی خداحافظی خود، در بارسلون به زنان و مردان اسپانیایی گفت: «به فرزندانتان در مورد آنهایی که از دریاها و کوهها گذشتند و از مرزهای حفاظتشده توسط سرنیزه رد شدند، تعریف کنید و بگویید، در حالیکه سگان تشنه در پی دریدن گوشتشان بودند، آنها از همه چیز خود گذشتند، عشقشان، کشورشان، خانه و ثروتشان، پدرانشان، مادرانشان، همسرانشان، برادران، خواهران و فرزندانشان... تا به ما بگویند: ”ما اینجا هستیم، برای آرمانمان، آرمان همه بشریت مترقی و پیشرو“ »...
بهمدت 2 هفته اخبار اورسور اواز و دستگیری مریم رجوی سرخط اخبار فرانسه و بسیاری از رسانهها ی بینالمللی است. در این میان، یک شب نیایش و دعا برگزار میشود که از واشینگتن تا لندن، سوئد، پاریس، ژنو، برلین و رم تا قرارگاه اشرف و بسیاری از خانهها در داخل ایران را در مینوردد، شخصیتهای بسیاری در فرانسه و در کشورهای دیگر، انزجار خود را از رفتار دولت فرانسه اعلام میکنند. حزب سوسیالیست آنچه را که انجام شده یک افتضاح سیاسی مینامد.
مطبوعات فرانسه کماکان از «عملیات غول آسای دستگیری» صحبت میکنند.
خانم دانیل میتران، همسر رئیسجمهور فقید فرانسه و رئیس فرانس لیبرته، در فردای 17ژوئن، نخستین کسی است که به آور سورواز میشتابد. خانم میتران برچسب فرقه، سکت و کیش شخصیت، علیه مجاهدین را تمسخرانگیز اعلام میکند و میگوید: «من و همسرم هم زمانی تروریست خوانده میشدیم؛ اما بعد او رئیسجمهور فرانسه شد و به من مدال افتخار دادند». وی میپرسد: «چگونه میتوان مجاهدین را با این روابط عمومی و روابط سیاسی و روابط گسترده بینالمللی و همین روابطی که با همسایگانشان در اینجا دارند، سکت خواند؟»
ایوبونه رئیس پیشین د.اس.ت، یک سال بعد در سخنرانی خود اشاره میکند: «بیش از شانزده ارگان دولتی در این عملیات شرکت داشتند. مطبوعات فرانسه که این عملیات را بزرگ توصیف کردند، چند ساعت قبل از شروع آن خبردار شدند».
«لاگازت دو وال دواز» 11 تیر، با تیتر درشتی نوشت: «اطلاعات فرانسویها به وسیله تهران مسموم شدهاند». این روزنامه میافزاید: «از فردای روزی که گزارش د.اس.ت انتشار یافت، مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران به یک ضد حمله در جبهه اطلاعرسانی دست زدند... افشین علوی به آرامی میگوید اینها اتهاماتی دست چین شده و بیپایه است. در همه این حرفها، ما بیان کلمات و روشهای سرویسهای امنیتی ایران را میبینیم. برای مجاهدین این جریانی روشن است: ”سرویسهای امنیتی فرانسه توسط همسانان خود در تهران مسموم شدهاند“ ».
در این اثناء مریم رجوی از زندان اطلاعات فرانسه به زندان «فلوری مرو ژیس» منتقل میشود. در زندان اطلاعات، او را از مسیرهای زیرزمینی، در محاصره مأموران و سگهای محافظ، به کاخ دادگستری میبرند. در زندان شهربانی نیز هر روز سلول او تعویض میشود. ملاقات برای او ممنوع است. او به عمد از غذای زندان نمیخورد. از پولی که برایش فرستاده شده، تنها 20 یورو به او داده میشود. با وجود جراحی سنگین 3 هفته پیش، در آن روزهای زندان، تنها با نان، خود را سر پا نگه میدارد.
اما سرانجام دادگاه، در روز 2 ژوئیه، به آزادی مریم رجوی رأی میدهد. البته خود او تا صبح روز بعد، در سلولش، از این حکم بیاطلاع است. اما این خبر، موجی از شور، شعف و انفجار شادی، در میان ایرانیان، برپا میکند.
فیگارو لحظه اعلام خبر، در ساعت 6 بعدازظهر 2 ژوئیه را، در اورسورواز، چنین تصویر میکند:
«فریادها، گریهها و احساسات... خبر ظرف چند ثانیه در میان تمامی تظاهر کنندگان اورسور اواز پیچید و شور و شوقی غیرقابل تصور ایجاد کرد. یک نفر که در اعتصابغذا بهسر میبرد، تصور کرد مریم رجوی را در ماشینی دیده است. سایر اعتصابکنندگان در اطراف او آواز میخوانند: ”او آزاد شد، او آزاد شد“
در حالیکه اشک در چشمانشان جمع شده است، به فارسی یا انگلیسی شعار میدادند: ”زنده باد مریم، ما پیروز شدیم“ ».
خانم مریم رجوی، ظهر روز بعد، پنجشنبه 3 ژوئیه 2003 (12 تیرماه 1382) از زندان آزاد میشود. قرارگاه اشرف اکنون براستی به دیار بیقراران تبدیل شده است.
تلویزیون کانال 2 فرانسه، 10 تیر، یعنی در پانزدهمین روز اعتصابغذا گزارش میدهد: «دادگاه استیناف پاریس، امروز بعدازظهر خواهد گفت که آیا مریم رجوی رهبر مجاهدین خلق ایران، که هفته گذشته دستگیر شده بود، آزاد خواهد شد یا خیر. در آور سورآواز، مقر مجاهدین خلق، همه اطمینان میدهند که در این رابطه بسیج هستند... شب زندهداری با نور شمع! مجاهدین و هوادارانشان دیشب، در سکوت، این مراسم را به یاد رهبر کاریزماتیک خود، مریم رجوی، برگزار کردند. این شکل دیگری از اعتراض و شکل دیگری از بیان عزمشان میباشد... به مرور زمان مجاهدین خود را سر و سامان دادهاند. اردویشان اکنون حالت جشنهای بزرگ مردمی را به خود گرفته است. تیمهای فیلمبردار تلویزیونشان، پیاپی برنامه گزارش میدهند، تی شرت و پوستر و عکسهای مریم به چشم میخورد... امروز صبح همچنان انرژی زیادی در شعارها وجود دارد... بهنظر میرسد هیچ چیز نمیتواند در عزم مجاهدین خللی وارد کند».
ایرانیان سوگند خوردهاند که تا آزادی مریم رجوی از پا ننشینند. زنی که به گفته دادستان، تعادل ژئوپلیتیک دنیای وحشی آخوند سالار را برهم میریزد. مطبوعات فرانسه، به این زن یعنی مریم رجوی، عنوان «پاسیوناریای» مقاومت ایران را میدهند. پاسیوناریا که در لغت بهمعنی «گل احساسات» است، اسم مستعار «دولوروس ایباروری»، بانوی مقاومت اسپانیاست که در جنگهای داخلی این کشور، بهخاطر سخنرانیهای آتشینش، به یک افسانه زنده تبدیل شده بود.
پاسیوناریا همیشه این جمله منسوب به امیلیانو زاپاتا را که به شعار جنگهای داخلی اسپانیا تبدیل شده بود تکرار میکرد که: «بهتر است ایستاده بر پاهایتان بمیرید تا بر روی زانوانتان زندگی کنید!».
پاسیوناریا در سخنرانی خداحافظی خود، در بارسلون به زنان و مردان اسپانیایی گفت: «به فرزندانتان در مورد آنهایی که از دریاها و کوهها گذشتند و از مرزهای حفاظتشده توسط سرنیزه رد شدند، تعریف کنید و بگویید، در حالیکه سگان تشنه در پی دریدن گوشتشان بودند، آنها از همه چیز خود گذشتند، عشقشان، کشورشان، خانه و ثروتشان، پدرانشان، مادرانشان، همسرانشان، برادران، خواهران و فرزندانشان... تا به ما بگویند: ”ما اینجا هستیم، برای آرمانمان، آرمان همه بشریت مترقی و پیشرو“ »...
بهمدت 2 هفته اخبار اورسور اواز و دستگیری مریم رجوی سرخط اخبار فرانسه و بسیاری از رسانهها ی بینالمللی است. در این میان، یک شب نیایش و دعا برگزار میشود که از واشینگتن تا لندن، سوئد، پاریس، ژنو، برلین و رم تا قرارگاه اشرف و بسیاری از خانهها در داخل ایران را در مینوردد، شخصیتهای بسیاری در فرانسه و در کشورهای دیگر، انزجار خود را از رفتار دولت فرانسه اعلام میکنند. حزب سوسیالیست آنچه را که انجام شده یک افتضاح سیاسی مینامد.
مطبوعات فرانسه کماکان از «عملیات غول آسای دستگیری» صحبت میکنند.
خانم دانیل میتران، همسر رئیسجمهور فقید فرانسه و رئیس فرانس لیبرته، در فردای 17ژوئن، نخستین کسی است که به آور سورواز میشتابد. خانم میتران برچسب فرقه، سکت و کیش شخصیت، علیه مجاهدین را تمسخرانگیز اعلام میکند و میگوید: «من و همسرم هم زمانی تروریست خوانده میشدیم؛ اما بعد او رئیسجمهور فرانسه شد و به من مدال افتخار دادند». وی میپرسد: «چگونه میتوان مجاهدین را با این روابط عمومی و روابط سیاسی و روابط گسترده بینالمللی و همین روابطی که با همسایگانشان در اینجا دارند، سکت خواند؟»
ایوبونه رئیس پیشین د.اس.ت، یک سال بعد در سخنرانی خود اشاره میکند: «بیش از شانزده ارگان دولتی در این عملیات شرکت داشتند. مطبوعات فرانسه که این عملیات را بزرگ توصیف کردند، چند ساعت قبل از شروع آن خبردار شدند».
«لاگازت دو وال دواز» 11 تیر، با تیتر درشتی نوشت: «اطلاعات فرانسویها به وسیله تهران مسموم شدهاند». این روزنامه میافزاید: «از فردای روزی که گزارش د.اس.ت انتشار یافت، مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران به یک ضد حمله در جبهه اطلاعرسانی دست زدند... افشین علوی به آرامی میگوید اینها اتهاماتی دست چین شده و بیپایه است. در همه این حرفها، ما بیان کلمات و روشهای سرویسهای امنیتی ایران را میبینیم. برای مجاهدین این جریانی روشن است: ”سرویسهای امنیتی فرانسه توسط همسانان خود در تهران مسموم شدهاند“ ».
در این اثناء مریم رجوی از زندان اطلاعات فرانسه به زندان «فلوری مرو ژیس» منتقل میشود. در زندان اطلاعات، او را از مسیرهای زیرزمینی، در محاصره مأموران و سگهای محافظ، به کاخ دادگستری میبرند. در زندان شهربانی نیز هر روز سلول او تعویض میشود. ملاقات برای او ممنوع است. او به عمد از غذای زندان نمیخورد. از پولی که برایش فرستاده شده، تنها 20 یورو به او داده میشود. با وجود جراحی سنگین 3 هفته پیش، در آن روزهای زندان، تنها با نان، خود را سر پا نگه میدارد.
اما سرانجام دادگاه، در روز 2 ژوئیه، به آزادی مریم رجوی رأی میدهد. البته خود او تا صبح روز بعد، در سلولش، از این حکم بیاطلاع است. اما این خبر، موجی از شور، شعف و انفجار شادی، در میان ایرانیان، برپا میکند.
فیگارو لحظه اعلام خبر، در ساعت 6 بعدازظهر 2 ژوئیه را، در اورسورواز، چنین تصویر میکند:
«فریادها، گریهها و احساسات... خبر ظرف چند ثانیه در میان تمامی تظاهر کنندگان اورسور اواز پیچید و شور و شوقی غیرقابل تصور ایجاد کرد. یک نفر که در اعتصابغذا بهسر میبرد، تصور کرد مریم رجوی را در ماشینی دیده است. سایر اعتصابکنندگان در اطراف او آواز میخوانند: ”او آزاد شد، او آزاد شد“
در حالیکه اشک در چشمانشان جمع شده است، به فارسی یا انگلیسی شعار میدادند: ”زنده باد مریم، ما پیروز شدیم“ ».
خانم مریم رجوی، ظهر روز بعد، پنجشنبه 3 ژوئیه 2003 (12 تیرماه 1382) از زندان آزاد میشود. قرارگاه اشرف اکنون براستی به دیار بیقراران تبدیل شده است.
تلویزیون کانال 1 فرانسه خبر داد: «کسانی که از سراسر اروپا آمده بودند، از او همچون مسیح استقبال کردند. آنها فریاد میزدند «خاتمی چشمت کور – ما مریم را آوردیم!» لبخند از لبان این رهبر مقاومت هرگز محو نمیشود. او ابتدا در مقابل یادبود دو تن از مجاهدین، که خود را به آتش کشیده بودند توقف و ادای احترام کرد. سپس در یک سخنرانی بهمدت یک ساعت، اتهامات تروریستی را به چالش طلبید و اطمینان داد که میتواند حساب جزء به جزء همه پولهای توقیف شده را، پس بدهد.
تلویزیون کانال 2 فرانسه از «لشگری از دوربینها» بهنگام آزادی او و رسیدنش به اورسور اواز خبر میدهد. این تلویزیون گفت: «کسی که همانند یک رئیس کشور مورد استقبال قرار گرفت و در یک سخنرانی مبسوط نکته به نکته اتهامات وارده به جنبش خود را رد کرد. مریم رجوی گفت مقاومت ایران آماده است برای هر سانتیم پول که توسط پلیس پیدا شده است جواب بدهد».
تلویزیون کانال 3 از جشنی مانند ورود رئیس یک کشور در اورسورواز، گزارش داد و گفت: «مریم رجوی اجازه نمیدهد در چهرهاش، هیچ تلخکامی بهخاطر بازداشتش دیده شود. 1200 ایرانی از سراسر اروپا، برای استقبال از او و ابراز احساسات برای او، خود را به اینجا رساندهاند. اما او ابتدا میخواهد چند شاخه گل بر بنای یادبود دو زنی بگذارد که بهخاطر اعتراض علیه دستگیریاش، خود را به آتش کشیدند. این یک عملیات بزرگ پلیس بود که بعد از 15روز از انجام آن، از نظر بعضی، یک ضربه بهخاطر هیچ چیز، بوده است. شهردار آور میگوید: ”د.اس.ت بهدنبال چه چیزی میگشت؟ قاضی بروگیر دنبال چه چیزی میگشت؟ سلاح؟ دلایل تروریسم؟ هیچ چیز. تحقیقات این را بهخوبی ثابت کرد. حمله پلیس در 2 نوبت تکرار شد اما در اینجا هیچ چیز یافت نشده است“ ... مریم رجوی در پشت پودیومی که به تریبون سیاسی تبدیل شده است توضیح داد: ”سرویسهای اطلاعات فرانسه توسط اطلاعات دروغین از منبع اطلاعات آخوندها و مأموران اطلاعات ایران، که خود را اعضای سابق مجاهدین مینامند، فریب داده شدهاند“. امشب این آزادی بهعنوان یک پیروزی تلقی میشود. مریم رجوی، اکنون بیش از هر زمان، نماد مقاومت ایران است».
مطبوعات و رادیوهای فرانسه گزارش دادند، سخن از یک «رهبر کاریسماتیک» است که «نماد مقاومت ایران» است و «برچسب تروریستی و دولت فرانسه را در پس یک حمله غولآسا، خجالتزده میکند»!
رادیو «فرانس انفو» موضعگیری حزب سوسیالیست را گزارش میکند که مشروعیت عملیات علیه مجاهدین را زیر علامت سؤال برده و آن را یک افتضاح توصیف میکند. فرانس انفو، میافزاید: «افراد پلیس تلخکامند. بهگفته معاون دبیرکل ملی سندیکای افسران پلیس، همه چیز بر باد رفته است»! شهردار اورسور اواز میگوید: «اکنون دولت باید توضیح دهد برای چه این عملیات را انجام داده؟ چه چیزی در پشت قضیه بوده؟ آیا زد و بندهای بینالمللی در کار بوده؟ ما امروز در انتظار پاسخ هستیم».
فیگارو بهنقل از یک حقوقدان و وکیل مدافع مینویسد: «این یک تو دهنی واقعی به قاضی تحقیق و مسئول بازداشت مجاهدین میباشد».
تحلیلگر فرانس انتر، آزادی مریم رجوی و استقبال هموطنانش از او را، یک پسرفت برای دادستانی و یک تودهنی برای قاضی بروگیر و مأموران اطلاعات فرانسه میخواند، که رئیسشان گفته بود مجاهدین قصد انجام سوءقصدهایی را در اروپا داشتند».
اومانیته مینویسد: «... دیروز در اورسورآز، صدها تن از هواداران و اعضای مجاهدین خلق ایران، پیشواز فاتحانهای از رهبری خود، مریم رجوی، سازمان دادند... تصمیم دادگاه استیناف یک ناکامی غیرقابل اعتراض برای بخش قضایی اداره ضدتروریستی و یک انکار شدید برای روشهای بکار برده شده توسط قاضی ژان لویی بروگیر است».
لیبراسیون مینویسد: «بروگیر نمیتواند رجوی را در زندان نگه دارد. آزادی او یک ”غلط کردم“ برای قاضی ضدتروریست محسوب میشود. این آزادی، عملیات انجام شده توسط بازرسان تحقیق علیه این مخالفان ایرانی را، هر چه بیشتر بهعنوان یک عملیات سیاسی نمایان میکند».
لوموند استقبال پیروزمندانه از مریم رجوی را تیتر میکند و مینویسد: «روز پنجشنبه در اور، به مریم رجوی خوشآمد گفته شد... فرش قرمز پهن شد و همه جا غرق در گل بود. انبوه بادکنکهایی که به آسمان میرفت، فریاد شادی رقص و آواز و فشار جمعیتی که او را در میان گرفته بود... امروز گویا مجاهدین عرش را سیر میکنند»...
تیتر روزنامه آلمانی فرانکفورتر روندشاو چنین بود: «مایه خجالت برای شکارچیان تروریست که زیاده روی میکنند... دادگاه استیناف پاریس، مریم رجوی، سمبل مقاومت ایران را آزاد کرد».
اما یک واکنش منفی هم وجود داشت. واکنشی از طرف دیکتاتوری آخوندی. خبرگزاری فرانسه 16 تیر گزارش کرد: «سخنگوی وزارتخارجه ایران گفت از تصمیم دادگاه فرانسه برای آزادسازی رجوی بسیار آزرده شده است. همچنین بهخاطر انتشار عکس رهبر اپوزیسیون (مریم رجوی) در یک روزنامه داخل ایران، آن روزنامه بسته شد. سردبیر و همسرش دستگیر گردیدند. روزنامه آسیا در صفحه اول عکسی از مریم رجوی در حال لبخند نشان میداد که دسته گلی در دست داشت و توسط دوستدارانش مورد استقبال قرار میگرفت... سخنگوی وزارتخارجه ایران از فرانسه خواست از ایجاد ”یک الگوی منفی“ در برخورد با این گروه پرهیز کند. او به خبرنگاران گفت: ”این یک مسئولیت بینالمللی برای فرانسه و همچنین کشورهای دیگر میباشد که با تروریست مبارزه کنند و این گروه یک نمونه عالی است“ ».
آزادی «نماد مقاومت»، براستی یکی از برجستهترین و شیرینترین لحظات سالیان مقاومت بود. مسعود رجوی این لحظه را «از شکوهمندترین لحظههای تاریخ مقاومت مردم ایران» توصیف کرد: «لحظهای که تار و پود، بود و نبود، و عطش سوزان ایران و ایرانی برای آزادی را در انظار جهانیان به نمایش گذاشت» (مسعود رجوی - 12 تیر 1382
12 تیرماه 82
بعدازظهر، خانم مریم رجوی در میان استقبال پرشور و وصف ناپذیر هزاران ایرانی آزاده و هوادار مجاهدین، پیروزمندانه به اقامتگاه خود در اورسوراواز بازگشت.
خانم مریم رجوی توسط شهردار اورسورواز، رئیس لیگ حقوقبشر نوین فرانسه، اسقف ژاک گایو و شمار دیگری از شخصیتهای سیاسی، حقوقبشری و مذهبی فرانسه، همراهی میشد.
رئیسجمهور برگزیده مقاومت، در میان استقبال پرشور و وصف ناپذیر حاضران، سخنانی ایراد کرد و ضمن تشکر از همه ایرانیان آزاده و شریفی که طی این مدت به حمایت از مقاومت ایران برخاستند، از شهردار اورسور اواز و مردم آن منطقه، بهخاطر همه حمایتها و کمکهایی که طی این مدت به اعتصابغذاکنندگان کردند، تقدیر نمودند.
خانم رجوی با تأکید بر اینکه خواستار خودسوزیها نبودند، از زنان و مردانی که برای حمایت از مقاومت ایران، ققنوسوار خود را به آتش کشیدند، تجلیل کرد و گفت: «آتش جاودانی که این فداکاریها به جانم زده، جز با آزادی پایدار و همبستگی مردم ایران آرام نمیگیرد».
رئیسجمهور برگزیده مقاومت، از همه شخصیتهای حقوقبشری و مذهبی فرانسه، بهویژه خانم دانیل میتران، همسر رئیسجمهور فقید این کشور و نمایندگان پارلمانهای کشورهای مختلف، که حمایت خود را از مقاومت ایران ابراز کرده بودند، تشکر نمود.
مقاومت ایران، کودتای ارتجاعی- استعماری را در هم شکست و ققنوسوار از آتش توطئه، پر کشید!