منبع : ایران اسرار ، 3ژوئن 2016
لینک
فشارها و هشدارهای بینالمللی علیه رژیم آخوندی در مورد دخالتهایش در کشورهای منطقه همچنان ادامه دارد و هر روز هم بیشتر میشود، رژیم هم به عناوین مختلف چه در اظهارات سردمداران و چه در مطالب رسانهها، واکنشهای مختلفی به این فشارها نشان میدهد. به چند نمونه زیر توجه کنید:
سخنگوی وزارت خارجهآمریکا در پاسخ به سوالی در مورد دخالت رژیم ایران در عراق گفت: «فکر میکنم برخی اوقات فراموش میشود که این یک کشور مستقل است. نمیخواهیم شاهد این باشیم که هیچکس، حتی نزدیکترین همسایگان بهنحوی دخالت کنند که تنشهای فرقهگرایانه را بیش از پیش شعلهور کنند، و شرایط عراق را بیش از آنچه هماکنون است، دشوارتر کنند... » (سایت وزارتخارجه آمریکا- 11 خرداد)
هشدار وزیرخارجه عربستان: عادل الجبیر وزیرخارجه عربستان در پایان کنفرانس مشورتی کشورهای خلیج فارس گفت: «ادامه حضور رژیم ایران در عراق قابلقبول نیست و این رژیم باید به مبانی حسن همجواری احترام بگذارد. وی تأکید کرد تا وقتی رژیم ایران قصد نابودی ما را دارد، برقراری روابط عادی با آن امکانپذیر نیست». (سایت الجزیزه- 11 خرداد)
آخوند حسن روحانی: «آن روز که بغداد و دمشق در خطر سقوط در برابر گروهکهای تروریستی داعش و جبههالنصره و امثال اونها قرار گرفتند، این جمهوری اسلامی ایران بود که به ندای مظلومیت مردم منطقه جواب مثبت داد». (تلویزیون رژیم -11 خرداد)
سوالی که وجود دارد این است که این حملاتی که علیه رژیم میشود چه مضمونی دارد؟ و آیا سمت و سوی کم شدن دارد یا بیشتر شدن؟
در پاسخ باید گفت که این فشارها بر دو دسته است. یک سری مربوط میشود به ادامه پیدا کردن تحریمهای قبلی یا مطرح شدن تحریمهای جدید، چه تحریمهایی که بلافاصله عملی میشود، مثل تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا، یا قطعنامهها یا طرح هایی که در کنگره آمریکا بررسی و مسیر تصویب و تعیینتکلیف را طی میکند، که اینها فشارهای مادی مشخصی است که وجود دارد. یک سلسله هم بلافاصله عملی نمیشود و از جنس هشدار است، مثل جدیدترین نمونه آن، یعنی هشدار وزارتخارجه آمریکا، که از زبان سخنگویش در مورد غیرقابل قبول بودن ادامه دخالتهای رژیم در عراق و اینکه این دخالتها در راستای ایجاد تنشهای قومی و فرقهیی است، مطرح شد.
شبیه همین هشدار با لحن شدیدتر توسط وزیر خارجه عربستان بود که روز گذشته در پایان کنفرانس کشورهای همکاری خلیج فارس در جده مطرح شد. در این هشدار تأکید بر این بود که رژیم ایران باید از دخالت در عراق دست بردارد، و تا وقتی این دخالتها که مضمون نابود کردن دولتهای دیگر را دارد، پابرجاست، امکان برقراری روابط وجود ندارد.
مضمون همه تحریمهای عملی و هشدارها، یک چیز بیشتر نیست و آن این که رژیم ایران باید از دخالتهای تروریستی و جنگافروزانه در منطقه دست بردارد و الا هیچ گشایشی برای این رژیم ایجاد نخواهد شد.
البته واکنش رژیم ایران معمولاً در قبال این هشدارها این است که به این مسایل تن نخواهد داد، اما در مواردی هم دیده میشود که تلاش دارند که اقدامات آمریکا را توجیه کنند. توجیه در این راستا که این اقدامات نقض قراردادها و مثلاً برجام نیست که این جا این سؤال پیش میآید که این تناقض ناشی از چیست؟
واقعیت این است که تناقض واضح و روشن است، اولاً یک تناقض واضح بین اظهارات دلواپسان و باند روحانی و رفسنجانی هست که دلواپسان مرتباً زیراب برجام را میزنند و میگویند عامل ادامه این فشارهای بینالمللی بهخصوص از طرف آمریکا همین برجام است. اما در مقابل و رو در روی اظهارات دلواپسان، مهرههای باند رفسنجانی در بسیاری از موارد، تأکید میکنند که فشارهای خارجی ربطی به برجام ندارد، بلکه بهخاطر اقدامات خود ما از جمله در منطقه است. مثلاً بهنوشته روزنامه مردمسالاری 12 خرداد، رفسنجانی گفته است: «عدهیی در داخل با نگاه شعاری، هم سیاست خارجی را مختل میکنند و هم بر سر راه حضور جدّی سرمایهگذاران خارجی مانع ایجاد میکنند».
واقعیت این است که این یک تناقض برجسته در نظام است و علتش هم روشن است چون از ابتدا بر سر برجام جنگ داشتند اما جالب این جاست که تناقض در درون هر کدام از باندها هم وجود دارد، مثلاً همین روزها بین حرفهای رفسنجانی و با آنچه روحانی گفته در ظاهر تناقضی دیده میشود، رفسنجانی میگوید: «دست ما در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و یمن، بهخاطر مصالح آنجا بند شده است و نمیتوان به آسانی آنجا را رها کرد و ادامهاش هم واقعاً کار سختی است. بنابراین ما در منطقه مشکل داریم و باید مشکل را با تدبیر حل کنیم». (سایت حکومتی آفتاب 10 خرداد 95) در حالی که روحانی در مهاباد گفته اگر دخالتهای نظامی ما در سوریه و عراق نبود الآن بغداد و دمشق سقوط کرده بود».
طبیعی است که این سؤال پیش بیاید که بالاخره کدام واکنشها را باید باور کرد؟ آنهایی که علائمی از عقبنشینی منطقهیی در آن هست یا حرفی مثل همین اظهارات روحانی در مهاباد یا حرف پاسدار شمخانی که از کارگزاران همین دولت در شورای امنیت رژیم یعنی دبیر این شوراست.
برای جواب بهاین سؤال کافی است نگاهی به وضعیتی که رژیم در آن گرفتار است، بشود یعنی شرایطی که رسانههای رژیم حتی رسانههای مربوط به باند روحانی آن را با کلماتی از قبیل «باتلاق برجام»، «بنبست برجام»، «برزخ برجام»، «تیربار برجام» تصویر میکنند.
عباراتی که نشان میدهد رژیم حسابی بر سر همان دوراهی که خامنهای روز اول سال گفت، دو راهی تسلیم و پذیرش فشار، گیر کرده است. حالا اینکه تا کی فشارها را تحمل میکند تا برسد به تندادن به تسلیم و رفتن در جاده جام زهرهای بعدی این چیزی است که زمان آن را مشخص میکند اما برخی نشانههای خیلی واضح هم هست، مثل حرفهای روز دهم خرداد رفسنجانی که بهوضوح میگوید در منطقه گیر کردهایم و باید با تدبیر یعنی همان روش برجامی از این وضعیت خارج شویم.