منبع : ایران آزاد فردا ، 1ژوئیه 2016
لینک
زندانی سیاسی علیرضا گلیپور زندانی محبوس در زندان اوین با ۳۹ سال حکم زندان ٬دانشجوی نخبه ای که در سن ۱۴ سالگی مدرک لیسانس خود را میگیرد با زیر سوال بردن حاکمیت ایران نامه ای در جهت آگاهی و اطلاع عموم برای مردم ایران از درون زندان اوین می نویسد.
درود بی کران به مردم عزیز ایران
در روزهای گذشته و بهتر بگویم سالهای گذشته که در بازداشت به سر میبرم فشار های گوناگونی را متحمل شده ام ولی چه بگویم که دردیست مشترک با دیگر زندانیان امنیتی.
جای شکایت ندارم و برای من افتخار داشت که به جای اینکه در بند خاص و شرایط خاص به خاطر نسبتهای خانوادگی با مسئولان بی کفایت این کشور قرار بگیرم در سختی و رنج بابت جسارت بیان حقایق و واقعیت جامعه بودم و البته به جز سیستم امنیتی نا رفاقتهایی در زندان از همین خواص دیدم که این امر هم باعث افتخار بود که با این افراد که به جای مبارزه برای دیده شدن در زندان بودند همراه و هم اسم نبودم . پرونده سازیهای گوناگونی توسط افراد مسئول که در پرونده اسمشان و یا بهتر بگویم اسما ننگشان بود برایم صورت گرفت که با لطف خداوند و البته تلاشهای زیاد وکیل پرونده همه آنها نقش بر آب شد و در آخر فقط حربه فشار روانی و خانوادگی و ضرب و شتم بود که آنهم با اینکه دردش قابل توصیف نیست ولی برای رسیدن به هدف که فروپاشی این نظام جعلی باشد دردش شیرین میشود . از نفرستادن به مراکز درمانی هم که برایتان زیاد گفته و نوشته شده که البته در این مورد زندانیان مظلوم دیگری نیز هستند .حال کار به جایی رسیده که میگویند بیایید و بگویید که همه اطلاعاتی که داشته اید و گفتید دروغ است و به قول خودشان کمک هم بکنم و سوالی که برای خودم پیش میآید و از شما هم میپرسم. اگر میخواستم در سکوت مرگبار دیدن ظلم باشم در سن ۲۶ سالگی با موقعیت اجتماعی خوب ، کار وزندگی مناسب خودم را وارد مقوله ای میکردم که میدانستم آخرش ستم و ظلم به دست این ظالمان است . سوالی که من از دیکتاتوران ایران دارم ٬ شما چطور نمیخواهید واقعیات را ببینید و از زندگی کبک گونه خود رها شوید؟ اسم خواص و آقا زادگان همچون مجتبی خامنه ای ، علوی ، مهرابی , بروجردی،ساغری ، حمیدی راد و مومنی و خیلیهای دیگر که میآید چرا باید طرف را مجبور به عذر خواهی و یا تکذیب کنید؟ در حالیکه بابت نشر اطلاعات محرمانه بابت همین آقایان به بیش از ۳۹ سال حبس محکومش کرده اید. چرا از حزب حامیان ولایت که منصوب به خامنه ایست نباید کسی صحبت کند و فساد مالی جاری از آن را بگوید؟
چرا از موسسات خیریه مانند دستان مهربان نباید کسی صحبت بکند چون در پشت آن خواص نشسته اند؟ چرا نباید بگوییم که ایران بدنبال سلاح اتمی بوده در حالیکه خود رییس دولت زمان سازندگی به تازگی اقرار به این موضوع داشته؟
و در آخر چرا باید به جای رسیدگی به این منجلاب که مردم و کشور درآن گیر کرده اند ، پا روی گلوی افرادی بگذارند که واقعیات را بیان میکنند؟ مردم عزیزم و دوستان صمیمی من بدون هیچ ادعایی در حالیکه در ۱۴ سالگی مدرک لیسانس خود را گرفتم و با ورود به دانشگاه و البته روشن شدن کمی از تفکرم هوادار سازمانی شدم که خانواده ام پیرو راهش بودند و دایی ام جانش را در این راه از دست داده بود و در سال ۸۳ در سن هجده سالگی به استخدام وزارت ارتباطات در آمدم که این امر باعث دیدن بیشتر ظلم به مردم شد و در حال حاضر دانشجوی دکترای مهندسی برق گرایش مخابرات هستم، در راهم مصمم هستم و تنها سوالم در این همه فشار اینست که چرا مردم این کشور با این همه منابع خوب و پتانسیل و فرهنگ غنی باید در قهقرا به سر برند؟ و چرا بیان حقیقت به مسئولان این کشور این همه فشار میآورد و مثال ما شده مانند سوالی که پادشاه از توپچی خود پرسید که چرا شلیک نکردی و توپچی پاسخ داد به شانزده دلیل . پادشاه گفت یکی از آنها را بگو! توپچی گفت اول نداشتن باروت ، پادشاه گفت مابقی دلایل را نمیخواهم بگویی!!! ما میگوییم مردم در فشارند ، کشور در فساد است . سوال میکنند دلیلش را بگو . وقتی میگوییم ، میگویند : حالا بیا همه اینها را تکذیب کن و عذر خواهی کن و به جای آنکه سرشان را پایین بیاندازند و از شدت شرم بمیرند به ما فشار میآورند .
دوستدار همه ملت ایران
بامید ایرانی آزاد
علیرضا گلی پور
درود بی کران به مردم عزیز ایران
در روزهای گذشته و بهتر بگویم سالهای گذشته که در بازداشت به سر میبرم فشار های گوناگونی را متحمل شده ام ولی چه بگویم که دردیست مشترک با دیگر زندانیان امنیتی.
جای شکایت ندارم و برای من افتخار داشت که به جای اینکه در بند خاص و شرایط خاص به خاطر نسبتهای خانوادگی با مسئولان بی کفایت این کشور قرار بگیرم در سختی و رنج بابت جسارت بیان حقایق و واقعیت جامعه بودم و البته به جز سیستم امنیتی نا رفاقتهایی در زندان از همین خواص دیدم که این امر هم باعث افتخار بود که با این افراد که به جای مبارزه برای دیده شدن در زندان بودند همراه و هم اسم نبودم . پرونده سازیهای گوناگونی توسط افراد مسئول که در پرونده اسمشان و یا بهتر بگویم اسما ننگشان بود برایم صورت گرفت که با لطف خداوند و البته تلاشهای زیاد وکیل پرونده همه آنها نقش بر آب شد و در آخر فقط حربه فشار روانی و خانوادگی و ضرب و شتم بود که آنهم با اینکه دردش قابل توصیف نیست ولی برای رسیدن به هدف که فروپاشی این نظام جعلی باشد دردش شیرین میشود . از نفرستادن به مراکز درمانی هم که برایتان زیاد گفته و نوشته شده که البته در این مورد زندانیان مظلوم دیگری نیز هستند .حال کار به جایی رسیده که میگویند بیایید و بگویید که همه اطلاعاتی که داشته اید و گفتید دروغ است و به قول خودشان کمک هم بکنم و سوالی که برای خودم پیش میآید و از شما هم میپرسم. اگر میخواستم در سکوت مرگبار دیدن ظلم باشم در سن ۲۶ سالگی با موقعیت اجتماعی خوب ، کار وزندگی مناسب خودم را وارد مقوله ای میکردم که میدانستم آخرش ستم و ظلم به دست این ظالمان است . سوالی که من از دیکتاتوران ایران دارم ٬ شما چطور نمیخواهید واقعیات را ببینید و از زندگی کبک گونه خود رها شوید؟ اسم خواص و آقا زادگان همچون مجتبی خامنه ای ، علوی ، مهرابی , بروجردی،ساغری ، حمیدی راد و مومنی و خیلیهای دیگر که میآید چرا باید طرف را مجبور به عذر خواهی و یا تکذیب کنید؟ در حالیکه بابت نشر اطلاعات محرمانه بابت همین آقایان به بیش از ۳۹ سال حبس محکومش کرده اید. چرا از حزب حامیان ولایت که منصوب به خامنه ایست نباید کسی صحبت کند و فساد مالی جاری از آن را بگوید؟
چرا از موسسات خیریه مانند دستان مهربان نباید کسی صحبت بکند چون در پشت آن خواص نشسته اند؟ چرا نباید بگوییم که ایران بدنبال سلاح اتمی بوده در حالیکه خود رییس دولت زمان سازندگی به تازگی اقرار به این موضوع داشته؟
و در آخر چرا باید به جای رسیدگی به این منجلاب که مردم و کشور درآن گیر کرده اند ، پا روی گلوی افرادی بگذارند که واقعیات را بیان میکنند؟ مردم عزیزم و دوستان صمیمی من بدون هیچ ادعایی در حالیکه در ۱۴ سالگی مدرک لیسانس خود را گرفتم و با ورود به دانشگاه و البته روشن شدن کمی از تفکرم هوادار سازمانی شدم که خانواده ام پیرو راهش بودند و دایی ام جانش را در این راه از دست داده بود و در سال ۸۳ در سن هجده سالگی به استخدام وزارت ارتباطات در آمدم که این امر باعث دیدن بیشتر ظلم به مردم شد و در حال حاضر دانشجوی دکترای مهندسی برق گرایش مخابرات هستم، در راهم مصمم هستم و تنها سوالم در این همه فشار اینست که چرا مردم این کشور با این همه منابع خوب و پتانسیل و فرهنگ غنی باید در قهقرا به سر برند؟ و چرا بیان حقیقت به مسئولان این کشور این همه فشار میآورد و مثال ما شده مانند سوالی که پادشاه از توپچی خود پرسید که چرا شلیک نکردی و توپچی پاسخ داد به شانزده دلیل . پادشاه گفت یکی از آنها را بگو! توپچی گفت اول نداشتن باروت ، پادشاه گفت مابقی دلایل را نمیخواهم بگویی!!! ما میگوییم مردم در فشارند ، کشور در فساد است . سوال میکنند دلیلش را بگو . وقتی میگوییم ، میگویند : حالا بیا همه اینها را تکذیب کن و عذر خواهی کن و به جای آنکه سرشان را پایین بیاندازند و از شدت شرم بمیرند به ما فشار میآورند .
دوستدار همه ملت ایران
بامید ایرانی آزاد
علیرضا گلی پور