آزادی معلمان دربند حاصل چیست؟
این روزها همه ما فرهنگیان ازشنیدن خبر آزادی همکاران عزیزمان خوشحالیم اما آیا
اندیشیده ایم که واقعا این آزادی نتیجه چیست و ما چقدر درآن نقش داشتیم؟ شخصا عوامل
زیر را در این مورد تاثیرگذارمیدانم :
1) پیگیری ها وزحمات فعالان صنفی تهران وشهرستانها
که با آگاه سازی همکاران ،برنامه ریزی ،اطلاع رسانی وپیگیری های فراوان بسترلازم را
فراهم آوردند. بارها ازطرف حراست و... مورد بازخواست قرار گرفتند اما شجاعانه به فعالیت
خود ادامه دادند بی آنکه حتی کسی نامشان را بداند وزحمتشان راقدر شناسد چراکه به هدفی
والا وانسانی می اندیشیدند وبه راستی که این ایثار قابل تقدیراست...
2) شبکه های اجتماعی بویژه تلگرام که به تازگی
در بسیاری از تحولات اجتماعی ایران ایفای نقش می کند. تشکیل گروههای فرهنگیان که باعث
سهولت و گسترش اطلاع رسانی به همکاران شده است و ادمینها وفعالانی که مجدانه اخبارصنفی
را دراختیار دوستان قرارمی دادند.
3) مطرح شدن مشکلات فرهنگیان وتاثیر آن بر وضعیت
آموزشی و نسل آینده کشور درتریبونهای رسمی مانند مجلس شورای اسلامی و همراهی وحمایت
برخی ازنمایندگان با فرهنگیان
4)ایثار،تحمل وازخودگذشتگی همکاران دربند برای
رسیدن به خواسته های برحق.
فکرمیکنم هرکدام ازما باید بیندیشیم تا چه میزان دراین پیروزی شریک هستیم؟ آیا
فقط درمنافع شریک بودیم و درگروهها و برنامه ها نظاره گر؟
آیا ازکسانی بودیم که حتی نام بهشتی، بداقی ،عبدی و... را نشنیده ایم یا خودرا
به نشنیدن زدیم اما باخوشحالی احکام رتبه بندی راگرفتیم و ماهانه افزایش آن را خرج
می کنیم و منتظرمرحله بعد هستیم؟
امیدوارم هنگامی که این متن رامی خوانیم پیش وجدان خود شرمنده نباشیم.