۱۳۹۵ تیر ۱۶, چهارشنبه

میزگرد اتحاد زندانیان سیاسی متعهد به سر نگونی





 ایران آزاد فردا ، 6 ژوئیه 2016 

فریدون ژورک – محمد حسین توتونچیان – حسین نیاکان.
مجری : تهمینه گیلانی
با یاد همه ی گلگون لاله های خفته در خاک و همه ی سربداران سرافرازی که حسرت تسلیم را بر دل دژخیمان کاشتند و با لعنت و نفرین ابدی بر همه کفتارها و کرکسانی که تلاش میکنند دریوزگی و خودفروختگی خود را با ارتزاق از خون شهدای ما موجه جلوه بدهند ، سخن امروز را آغاز میکنیم .
از انجایی که اتحاد زندانیان سیاسی متعهد به سرنگونی هیچ اهرم تبلیغاتی در اختیار ندارد و نیز از آنجایی که این اتحاد بارها و بارها از طرف وزارت اطلاعات با حلقوم های متفاوت مورد تهمت و حتاکی قرار گرفته است بر آن شدیم تا با چند تن از دست اندرکاران این نهاد میزگردی تشکیل داده تا به پاره ای از سوالات جواب درخور داده شود .
من تهمینه گیلانی ( راضیه ) از اعضاء شور اتحاد سوالات خودم را با شرکت کنندگان در این میز گرد ، آقایان محمد حسین توتونچیان – فریدون ژورک و نیاکان در میان میگذارم
امیدوار هستیم که حاصل این گفتگوها راه ما را به جلو هموار و دست خالی دشمنان این نهاد را باز کند .
آقای توتونچیان اجازه بدهید از شما شروع کنم شما بعنوان کسی که اولین بار همه ی ما را گرد هم جمع کردید میخواستم بپرسم انگیزه شما از تشکیل این نهاد چی بوده و آیا اساسا از طرف جریانی و یا فرد خاصی به فکر ایجاد چنین نهادی افتادید ؟ یا این فکر خودتان بود دقیقا چه هدفی را از تشکیل این نهاد دنبال میکردید – لطفا مبسوط توضیح دهید .
جواب – با سلام خدت شما و همه کسانی که این صدا را میشنوند و این سطور را میخوانند در جواب به سوال شما باید عرض کنم که در واقع نطفه این اتحاد در همان بیانیه ایی بسته شد که علیه تواب تشنه به خون از طرف من روی سایت آفتابکاران قرار گرفت .
چه در حین صحبت با زندانیان و چه کسانی که بعدا از طریق ایمیل برای من امضای خودشان را فرستادند تعداد قابل توجه ای به ضرورت تشکیل یک نهاد زندانی اشاره کرده بودندو به نوعی از من میخواستند که برای این کار پیش قدم شوم . خارج از آن ، بسیاری از دوستانم که اکنون در همین اتحاد هستند اینها نیز همین خواسته را داشنتد .
من البته بسیار فکر کردم راجع به این موضوع درهرحال نمیشد یک نهادی را بوجود آورد و نیمه کاره رها کرد بنابر این به این نتیجه رسیدم که با توجه به جنگ سیاسی که در پیش رو داریم و با توجه به سماجتی که در دشمنان این مقاومت سراغ داشتم تشخیص دادم که تشکیل یک نهاد ضرورت این مرحله مبارزاتی است .
باید خدمت تان عرض کنم که من برای گردآوردن هسته اولیه این نهاد نه از کسی دستوری گرفتم و نه از جریانی پیشنهادی گرفتم .در واقع کسانی که شور اولیه این اتحاد را تشکیل دادند همه با تشخیص خودم بودند بنابر این اگر در آن شور اولیه اشکالی وجودداشته و یا کسانی بناحق بودند اشکالش تماما به عهده من است .
ما در سه و یا چهار ماهه اول با کمک و هم فکری یکدیگر توانستیم اساسنامه را بررسی و تدوین کنیم . سطر سطر آن اساسنامه مورد چالش قرار گرفت همه نظرات شان را دادند و در نتیجه این اساسنامه ای که اتحاد دارد حاصل کار فشرده چهار و پنج ماهه اعضاء شور اولیه بود .
بنابر این اینکه گفته میشود اتحاد زائده فلان جریان است . اولا که این حرف فقط از دو حلقوم بیرون آمده یکی ابراهیم خدا بنده از مرکز وزارت اطلاعات در تهران و یکی هم ایرج مصداقی یک پادو وزارت اطلاعات در سوئد .فقط این دو نفر هستند .اما جهت روشن شدن اذهان عمومی باید عرض کنم که تمام نهادهای تابعه سازمان در هر حال یک وجه مشترک تشکیلاتی و یک اطاعت تشکیلاتی دارند . ما چنین اطاعتی نداریم ضمن اینکه ما صراحتا اعلام کردیم که ما در خط شورای ملی مقاومت پیش میرویم و از آن بالاتر تقریبا اکثریت قریب به اتفاق اعضاء این اتحاد به انواع مختلف دست اندرکاران همین مقاومت هستند و از هواداران سازمان مجاهدین هستند .
انگیزه ما برای بوجودآوردن این اتحاد این بود که از ماحصل انرژی زندانیان برای جنگ سیاسی استفاده کنیم .از انجایی که در هر حال ما به لحاظ انکه در آن فضای زندان و در جو محیط زندان قرار گرفته ایم خوب میدانیم که وقتی یک زندانی در نهایت ورشکستگی می آید خودش را بناحق صدای زندانیان معرفی میکند توسط همین نهاد باید سرش به دیوار خورده شود . تجربه این دو ساله هم نشان داده است که این نگاهمان نگاه درستی بوده است جیغ های بنفش اینها هم دقیقا از همین زاویه است یعنی از همین زاویه است که میبینند که با کسانی طرف هستند که نه گول حرفهای شان را میخورند و نه براحتی یقه شان را ول میکنند .
این ماحصل آن چیزی بود که این اتحاد بوجود آمد .بعدا ما در همان اساسنامه راجع به انتخابات صحبت کردیم و ما اولین انتخابات مان را بشکل بسیار آبرومندانه بعد از ویلپنت پارسال در سال ۹۴ در پاریس برگزار کردیم انتخابات آزاد بود و این شوری که الان هست حاصل همان انتخابات است و در ادامه همان روند ما در دهم ژوئیه ۲۰۱۶ در پاریس دوباره ما یک نشست داریم که اعضاء شور دور سوم اتحاد را انتخاب میکنیم .
با تشکر از آقای توتونچیان
سوال بعدی رو از آقای ژورک میپرسم آقای ژورک نحوه ورورد شما به این شور چگونه بود ؟ آیا برای ورود از کسی اجازه گرفتید ؟ و یا از جایی منع شدید . میخواستم ضمن جواب به این سوال با توجه به اینکه ۲ سال است در شور اتحاد هستید فضای این شور را برای شنوندگان توضیح دهید آیا حقوق افراد رعایت میشد ؟ آیا فضای دموکراتیک بر این شور حاکم بود ؟ لطفا بفرمایید
جواب – با سلام به همگی شما . من اول اجازه بدهید یک توضیحی بدهم راجع به اینکه چرا نیاز بود . من فکر میکردم که نیاز هست یک چنین تشکلی ایجاد بشود من مدتها بود که میدیدم رژیم سعی دارد با ایجاد فضاها ی خاصی خط به اصطلاح مبارزاتی سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت را منحرف بکند و به مسائل دیگری جز به مبارزات مستقیم بکشاند شان و سازمان از این مسائل مرتب پرهیز میکرد و چه خوب هم این کار را میکرد .
تا اینکه باعث شد که یه جاهایی رژیم به اینجا برسید که ازاین خصلت سوء استفاده را بکند و یک سری از عناصر بریده ی از مقاومت ، بهرحال مدتی بعضی از آنها در زندان بودند اینها را وارد میدان کرد بعنوان زندانیان سیاسی که بخواهد چهره زندانیان سیاسی را مخدوش بکند و این را به اثبات برساند که به هر تقدیر کسانی که در بیرون بودند به تاثیر تشکیلات سازمان مجاهدین به اصطلاح در توهم بودند وقتی که وارد زندان شدند که اسمش را گذاشته بودند دانشگاه کچویی در آنجا با یک سری حقایقی آشنا شدند که بعد به رژیم پیوستند . این حرکتی بود که اینها در نظر داشتند جا بیاندازند . خوب در اینجا من خودم به شخصه حس میکردم که اینجا دیگر نباید گوتاه آمد . اما باز سازمان متوجه قضایا بود وقتی من با چند تن از مسئولین تماس گرفتم راجع به اینکه باید یک جوابی به اینها داد ، اظهار میکردند نه . اگر کسی میخواهد جوابی بدهد خودش جواب دهد این خط انحرافی است و ما مسئله مهم مان سرنگونی هست و طرفیت مان به اصطلاح خودرژیم خمینی است که ملت ما را به بند کشیده و دارد از بین میبرد و به این چیزهای فردی نمیتوانیم بپردازیم
خوشبختانه یک روز آقای توتونچیان با من تماس گرفتند که من بسیار برای ایشان احترام قائلم و اعتماد راسخی دارم به تمام کارهایی که تا الان کردند در نهایت صداقت ایشان بود با من تماس گرفتند و گفتند که ما به این نتیجه رسیدیم و یک چند نفری هستیم فکر کردیم که ایجاد چنین وضعیتی و چنین تشکیلاتی مثبت هست اگر که ما بکنیم گفتم خود من هم مدتهاست دنبال چنین قضیه ای هستم متاسفانه نه توانش را خودم داشتم به شخصه و نه وقتش را داشتم که بتوانم به این مطلب برسم و نه واقعا آگاهی آنچنانی راجع به این زمینه داشتم و من اگر که شما اقدامی بکنید خیلی خوشحال میشوم که در کنارتان باشم این شروع شد که من وارد چنین جمعی بشوم و از همینجا از آقای توتونچیان تشکر میکنم که چنین فکری را حالا ایشان و یا اگر با کسان دیگر هماهنگ بودند به این فکر رسیدند که این حرکت را انجام دادند
بایستی ما که یک مقدار وقت آزادتری داریم به این مطلب مهم میرسیدیم که جواب چنین اراجیف وابستگان به وزارت اطلاعات رژیم را بتوانیم بدهیم و مردم ما اگاهتر باشند و بخصوص دفاع از حیثیت زندانیان سیاسی گذشته از وابستگیهای به اصطلاح فکری شان و به هر ترتیب به نظر من هر کسی در ارتباط با عقایدش به زندان میرود روشن است که آزادیخواه است حالا به شیوه های اداره جامعه یک مقداری یک جورای مختلف فکر میکنند ولی بهر تقدیر اینها آدمهای قابل ارزشی هستند عناصر واقعا معتقد و قابل احترامی هستند الزاما باید از حیثیت شان دفاع بشود . من به شخصه با چنین نیتی وارد چنین تشکیلاتی شدم و چیزی که تا حالا من دیدم در همین حد و حدود است کسانیکه در زندان بودند به هر تقدیر میتوانستند هر کدام از این افراد یک زندگی بسیار خوب و مرفه ای داشته باشند از نظر مالی، موقعیتی، اجتمائی ولی بهر تقدیر بخاطر آزادیخواهی و بخاطر اینکه زیر بار ظلم نروند و بعدا دگرخواهی شان بخاطر آزادی ملت شان تن به سختیهای شدید دادند و شروع به جنگیدن کردند با آن رژیم طبیعیست که آدمهای دمکراتی هستند وبه طور واقعی‌ دنبال آزادیخواهی هستند .
چنین فضایی حاکم بوده است بر این جمع و بعد هم حتی اگر که تضاد فکری هم در ارتباط با یک مسئله خاصی وجود داشته همیشه بر اساس یک دمکراسی خیلی درست بین این جمع اجرا شده حتی اگر لازم بوده است از عناصر بیرون هم مشورتی بشود منظورم فقط عناصر وابسته به همین اتحاد خارج از شورهست و همین جریان اتحاد زندانیان سیاسی است نه غیره و اعضایی که در شور حضور نداشتند تماسی گرفته بشود و سوال و جوابی از آنها بشود برای اینکه آگاهانه تر تصمیم گرفته بشود همیشه بوده است و من از این بابت خیلی خوشحالم که در چنین جمعی حضور دارم . ‘
بسیار سپاسگزار هستم جناب آقای ژورک .
آقای نیاکان با توجه به اینکه شما هم از اعضاء قدیمی این نهاد هستید کارکردها و عملکردهای اتحاد را چگونه ارزیابی میکنید ؟ چه نقطه قوتها و چه ضعفهایی را مد نظر قرار میدهید . لطفا بفرمایید
جواب – با سلام و احترام به شما و شنوندگان و بینندگان سایت اتحاد زندانیان سیاسی ، خدمت شما عرض شود که در رابطه با این سوالی که شما کردید ، اینکه چه نقطه قوت هایی این اتحاد داشته و ضعفهای آن چه بوده ، به نظر من وجود زندانی سیاسی در یک کشور بزرگترین دلیل بر استبدادی بودن حکومت آن کشور است . دفاع از زندانیان سیاسی یعنی دفاع از دمکراسی و رعایت حقوق بشر .
پس ما با رژیمی مواجه بودیم در این ۳۷ سال ، که همیشه نقض حقوق بشر کرده و همیشه دست از اعدام بر نداشته همچنان که تا الان روز بروز افزایش پیدا کرده و همچنین سرکوب وحشیانه ای که طی این سالها بر زندانیان سیاسی اعمال کرد . پس وجود یک همچین نهادی در این مقطع زمانی حتی من میخواهم بگویم ، به نظر من خیلی دیر این نهاد برپا شده بخاطر اینکه امروزه در تمام کشورها و دنیا همه کسانی که میخواهند کاری انجام بدهند و فعالیتی در زمینه های مختلف ، صنفی و سیاسی انجام بدهند در قالب تشکلها هستش که میتوانند خط شان را به پیش ببرند .
پس ما با یک رژیمی مواجه بودیم که این همه ، یعنی اصلا اساس کارش از روزی که سرکار آمد ه بر پایه زندان کردن و زندان سازی و به اصطلاح همه افراد را با عناوین مختلف به پای دار و پای شکنجه و پای زندان در این ۳۰ و اندی سال برده است.
پس ما میبایستی خیلی زودتر از اینها این کار را میکردیم یعنی آن کسانی که بهرحال توانمند بودند ویا مثلا بیرون و خارج از کشور بودند به نظر من میبایستی . چون این همه شما حساب بکنید ما میگوییم ۱۲۰ هزار شهید ، خوب بواقع اکثر اینها زندانی سیاسی بودند الان توی هر کشوری در جهان نگاه کنید میبینید کلی زندانی سیاسی بوده که از توی این رژیم توانستند جان سالم بدر ببرند .
پس ما ، به نظر من میبایستی این زودتر از اینها شکل میگرفته ولی همین الان هم که این نهاد ، نهاد نو پا ، نهادی که بهرحال فعلا در حد این جوان هست به نظر من کارهای خیلی بزرگی کرده و خیلی مثمر ثمر هست بخاطر اینکه انعکاس دهنده صدای آن کسانی هست که در زندان هستند .خوشبختانه امروز زندانیان ما که تو زندانها هستند انقدر شجاعت و شهامت و استواری شان زبان زد همه کس و همه جا و همه دنیا هستش امروزه صدای آنها خیلی قوی میرسد ، ولی بهرحال بایستی یک نهادی باشد که این صدا را پژواک بدهد .
و امروز به نظر من این نهاد این کار را دارد میکند . بهرحال دیر شروع کرده ولی خوب شروع کرده ست . شما بعنوان مثال امروزه می‌بینید شعله مقاومت در زندانها روز بروز در حال برافروختن وشعله ور شدن است .
طوری که اگر ما یک نگاهی بیاندازیم فقط به ماه خرداد ، خرداد ۹۵ چیزی حدود ۳۷ مورد به اصطلاح اعتراضات اجتمایی بوده که تو زندانها انجام گرفته و همینطور ۲۷ مورد اعتصاب غذا که امروزه ، همین امروز شصت و دومین روز اعتصاب غذای جعفر عظیم زاده هست . پس ما میبینیم همینطور که شعله ور میشود صدای زندانیان به نسبت ، به همان نسبت کار ما هم به این نهاد بیشتر میشود .
یعنی آن کسانی که دل در گرو آزادی دارند . آن کسانی که دارند به اصطلاح به نوعی ترکه ستم این رژیم بر گرده شان فرود امده در آن سالهای گذشته ، امروز بایستی صدای آن زندانیانی باشند که امروز تو سلولهای انفرادی هستند , در اعتصاب غذا هستند که خدمت تان گفتم الان فقط توی خرداد ماه ۲۷ مرد اعتصاب غذا در زندانهای سراسر کشور گزارش شده است .
خوب در یک همچنین وضعیتی کسانی میایند خودشان را میراث خوار زندانی و خودشان را به نوعی میراث خوار خون شهدا قلمداد میکنند این آن حلقه مفقوده ای بوده که ما دیر عمل کردیم آنها آمدند با چاپلوسی و به اصطلاح خودشان را جا کردند بعنوان کسانی که طرفدار زندانی هستند در حالی که ما میبینیم اصلا اینطوری نیست . بلکه زندانیان را ومقاومتشان را در زندانها به نوعی منکر میشوند یا زیر علامت سوال میبرند و خیلی جاها در لفافه در پوش میایند به نوعی زیر سوال میبرند مقاومت زندانیان را . پس امروز به نظر من هر چه بیشتر و همه کسانی که توی زندانها بودند بایستی بیایند به این تشکلها بپیوندند
بهرحال این نقطه قوتش همین است که این نهاد شکل کرفته بلاخره بعد از دو یا سه سال کارکرد به این نقطه رسیده که امروز دوست و دشمن اذعان دارند و به جدیت این نهاد و به جدیدت این افرادی که بهرحال دارند کار میکنند با این نهاد پی بردند و این از همان نقطه قوتش ناشی میشود . ضعفش هم ، تنها ضعفش فقط به نظر من همین بود که دیر شکل گرفت و امیدواریم که با کارهای هر چه بیشتر و هر چه پر توان تر توی این زمینه ها بتوانیم صدای ان زندانیانی باشیم که امروز در اعتصاب غذا هستند و الان روزهای متمادی هست که لب بستند و به نوعی به اصطلاح با مرگ دست و پنجه نرم میکنند . امیدواریم که هر چه زودتر بتوانیم به خواسته های این زندانیان برسیم و اینها آزاد بشوند .
مرسی جناب آقای نیاکان
بحش دوم
سوالم را از آقای توتونچیان شروع میکنیم – جناب آقای توتونچیان با توجه به تحرکات دوباره اضداد و بخصوص تواب تشنه بخون ایرج مصداقی سوالم از شما این است که اولا اینکه وزارت اطلاعات در این مرحله دنبال چیست ؟ و از اکتیو کردن ساواکی ها و ساوامایی ها دنبال چه منظوریست ؟ و چرا اینها مشخصا پاچه مجاهدین را میگیرند ؟ لطفا بفرمایید
جواب – اجازه بدهید این سوالتان را از قسمت آخر شروع کنم . همانطور که مطلع هستید ایرج مصداقی اخیرا در رابطه با کامران دانشجو ، یکی از جنایتکارترین وزرای دوره دوم احمدی نژاد که وزیر علوم بود یک مقاله ای در رابطه با این فرد نوشته است . توی آن مقاله ( با عرض معذرت از شما و همه کسانی که این صحبتها را میشنوند و این خطوط را میخوانند ) اشاره میکند به فساد اخلاقی این فرد و میگوید که این با افراد زیادی همخوابه شده و این ایرج مصداقی اطلاع دارد که کامران دانشجو با یک زنی چهار باراین همخوابگی را انجام داده است ….
بنابر این اگر ایرج مصداقی به مجاهدین نپردازد باید به چنین مسائلی روی بیآورد . اینکه اسم چنین آدمی چیست ؟ من نمیدانم روی چه فرهنگی و چه نامی بر این فرد میشود گذاشت من نمیدانم ولی معتقدم که باید فرو مایه ترین شاعری را پیدا کرد تا شعری در وصف چنین خبیثی بسراید . بعد ار آن ابروباخته ترین و پست ترین توابان دهه ۶۰ را پیدا کرد که حول و حوشش هستند و از انها خواسته بشود که آن شعر را بخوانند با هلهله و دور این تواب تشنه بخون بگردند .
ایرج مصداقی که روی به چنین مسائلی میاورد دقیقا خودش از چنین پایگاه و جایگاهی برخوردار است . من انشالله در آینده نشان خواهم داد که درون این فرد چه میگذرد . و یک مقدار از چت کتبیش را با یکی از بچه های زندانی را رو خواهم کرد تا بفهمیم که آدمی که آن حرفها را میزند ، دقیقا همین کاره است . یعنی سرش دائما زیر لحاف جنایتکارترین آدمهاست و میشمارد این چیزها را .
اما در رابطه با اینکه چه هدفی را دنبال میکند وزارت اطلاعات ، هدف مرحله ای رژیم که ابتداء از بلندگوی بی بی سی انعکاس پیدا کرد بعد صدای آمریکا آن را ادامه داد و امروز از حلقوم تواب تشنه بخون به گوش میرسد سه چیز است .
یک مخدوش کردن مرزبندیها ، با این توجیه که آقا ساواکیها و ساوامایی نداریم اینها هم سیلی خورده اند و باید صدای شان شنیده بشود و از این مزخرفات .
دوم : پاک کردن صورت مسئله الگوهای مبارزاتی از حمید اشرف تا مهدی سامع از رضا رضایی تا مسعود رجوی و این روند روند ادامه داریست . بعدها به بقیه مبارزین زمان شاه هم خواهند رسید .
سومین خطی که دنبال میکنند بی نتیجه بودن مبارزه یعنی به انفعال کشاندن نیروی مبارز . بنابر این اینکه میپرسید خط وزارت اطلاعات چیست . خط وزارت اطلاعات این است که با برجسته کردن ساواکیها از یک طرف شکنجه های قرون وسطایی خودش را توجیه قانونی بکنند و از طرفی دیگر اینها را یعنی دژخیمانی که به تعقیب و شکنجه مبارزین و مجاهدین افتخار میکنند و آنچنان هم افتخار میکنند که گویی یک فستیوالی میخواهند تشکیل بدهند و در آن فستیوال کسی که بیشتر از همه شکنجه کرده است را میخواهند جایزه بدهند .
یعنی اینجوری با افتخار از گذشته ننگین شان صحبت میکنند . میخواهد اینها را راویان درست اخبار گذشته و مفسران صادق وقایعی که با جریانهای مبارز مربوط میشود معرفی کنند . به همین خاطر است که میبینیم تواب تشنه بخون در مورد فدایی قهرمان ” حمید اشرف ” روایت ساواکی شناخته شده را معتبر میداند نه روایت مهدی سامع مبارزی که در همان دوران از یاران نزدیک حمید اشرف قهرمان بوده است .
خط وزارت اطلاعات این است که الگوهای مبارزاتی را از بین ببرد و بگوید که اصلا الگویی وجود ندارد و از این راه، راه به بطلان مبارزه ببرد و در نهایت نیروها را به انفعال بکشد و برای پیشبرد این خط همه کاری میکند .
عرفان قانعی را از تهران وصل میکند به مسئول درجه یک ساواک— ایرج مصداقی را از سوئد وصل میکد به مامور تعقیب و مراقبت حمید اشرف در فرانسه . بحث اینکه یک ملاقات توی کافه یا خیابان نیست بحث این است که با طرف آنقدر خاکی است و آنقدر از جنس خودش میداند که مینشیند سر سفره اش و طرف آنچنان غرق در خود شیفته گی این تواب میشود که تواب تشنه بخون را با حمید اشرف مقایسه میکند .
میخواهم بگویم که در هر حال از همه این گرد و خاکهایی که رژیم با انواع و اقسام بر پا میکند هدف اصلی اش در واقع کور کردن راه است . تمام این تلاشهایی هم که ایرج مصداقی میکند برای پوشاندن تاریک ترین فصل زندگیش یعنی دوران دستگیری و زندانش است . شما نگاه کنید به کوچک ترین چیزی جواب میدهد . اما اصلا نمیگوید که آقا من را که میبردند بیرون و هر بار که من را میبردند بیرون وسط مینشاندند برای چی من را میبردند بیرون ؟ برای چی اعترافاتی که کسی دیگر کرده توی شعبه روی اعترافات آن بجایی که خود آن را ببرند بیرون خود بازجو تشخیص میدهد که نه ایرج برود بیرون . برای چی این سگ شکاری را دنبال هر شکار میفرستند ؟ مطلقا از کنار اینها رد میشود و حاضر نیست به اینها جواب پس بدهد .
حاضر نیست که بگوید برای چی به مدت ۷ ماه در زندان اوین چشم باز بوده و هر کس که وارد میشده کارت روی سینه اش را میدیده و آن را میخوانده است ؟ حاضر نیست بگوید . اینها اتهامات نیست که .اینها اعترافاتی است که خودش کرده است . تازه در رابطه با مسئله ایرج مصداقی ، تمام اینهایی که گفته شده از زبان خودش مشت کوچکی است از نمونه خروار خروار جنایتی که این فرد کرده است دقیقا بخاطر همین جنایات است که دست از مبارزین بر نمیدارد و میخواهد زیرآب کل مبارزه را بزند . متاسفانه الان بلندگوهای غربی هم در اختیارش هست بنابر این هر تلویزیونی و هر فردی و هر سایتی که از این فرد یعنی مصداقی چیزی بنویسد و یا چیزی پخش بکند دقیقا از جنس خودش هست . شک نباید کرد . یعنی در نهایت تمام اینها سرشان به وزارت اطلاعات وصل است .
ما خوشبختانه در اتحاد زندانیان سیاسی همانطور که دوستان شاهد هستند تمام فعالیتهای اینها را رصد میکنیم و یکی از افتخارات ما این است که جوابهای درخور به اینها بدهیم و سرشان را به سنگ بکوبانیم . به همین خاطر است که از دست اتحاد عصبانی هستند . امیدوارم که توانسته باشم توضیح داده باشم .
مرسی از پاسخ شما
جناب آقای ژورک سوال دومم از شما این است که آیا ما در جذب نیروی جدید موفق بودیم ؟ اگر جوابتان منفی است چرا ؟ و راه حل برون رفت از این مشگل کدام است ؟
جواب – بله اولا با تشکر از آقای توتونچیان که به صورت خیلی کامل و جامع مطالب را باز کردند .فقط من یک توضیح کوچکی در این زمینه بدهم که منظور شان از سرشان را به سنگ کوبیدیم از نظر جسمی نیست اینکه بهرحال افشای اراجیف شان بوده به این لحاظ بوده .
من به شخصه خودم برای این نوع عناصر دلسوزم تا اینکه از دست شان خشمگین باشم . من یک مطلبی را برایتان بگویم که برای من اتفاق افتاد . من بار اولی که در زندان بودم اولا من را توی بند های عمومی ندادند . شاید بر این اعتبار که من شهرتی داشتم و رژیم بی نهایت سعی میکرد که باصطلاح روشن نشود برای جامعه ، که از جامعه هنری هم کسانی که وابسته سازمان مجاهدین خلق هستند و هواداری میکنند از تفکرات سازمان مجاهدین خلق شاید دلیلش این بود . من در انفرادی بودم و کسی را نزد من آورده بودند انفرادی ، بنام علی رضا کریمی که فکر میکنم شماها خوب بشناسید . ایشان از کسانی هستند که در زمان رژیم شاه از فعالین با سازمان مجاهدین بود و بعدا بنا به دلایلی که دستگیر میشود توی زندان توان ان شکلی نمیتواند بیاورد مثل بعضی ازهمین کسانی که در حال حاضر هستند میبرد و بعد شروع به همکاری میکند . من یادم هست آنوقتها تلویزیون یک برنامه هایی را اجرا میکردد با این مقام امنیتی که انوقت ها نمیگفتند ثابتی به او میگفتند مقام امنیتی این اقای علیرضای کریمی اگر اشتباه نکنم اسمش همین علیرضای کریمی باید باشد با آن عبدالله اسفندیاری که بعدا شده بود مسئول فرهنگی فارابی با این مقام امنیتی مینشستند صحبت میکردند راجع به همین سازمان مجاهدین خلق و فدائیان خلق و ایشان جزء کسانی بودکه اولین بار کلام مارکسیست اسلامی را عنوان کرد .
البته آن زمان من زیاد دنبال این نبودم ولی این را پی میگرفتم مثل همه مردم که این مسائل را پی میگرفتند وقتی که ایشان آمدند بند و توی آن سلول ، با من که یکمی صحبت کرد نمیدانستند که من آن صحنه ها را دیدم . من متوجه شدم که قضیه چیه ایشان بعد از انقلاب هم باصطلاح گرفته بودندش اما نه بعنوان مجرم ، برای حفاظت آورده بودندش و برای کسب اطلاعات بیشتر توی اوین و توی زندانیان میچرخید به هر ترتیب مدتها گذشت و من بعد از اینکه به من عفو مشروط خورد و آزاد شدم و بعد تو دفترم بودم که یه روزی امدند و گفتند که یه آقایی آمده و گفته که من علی رضا کریمی هستم و میخواهم ببینمت . گفتم بیاد تو ، آمد تو و دیدم که یه آدم فرسوده و داغان و ذلیل و مندرس .. خیلی در وضعیت بسیار بدی بود . بعد یک مقداری از من کمک میخواست . کمک مادی ! بهش گفتم که یک سوال از تو میکنم بعد ازصحبتهایی که با هم کردیم گفتم یه سوال از تو میکنم اگر جواب درستی به من بدهی یک کمک مالی به تو میکنم مشروط به اینکه دیگه این طرفها پیدات نشود .
گفت حتما این کار را میکنم بگو ، سوال کن … گفتم چه شد که تو که عضو سازمان مجاهدین خلق بودی یا هوادار بودی اون حرفهای که خودت میزدی فعالیتهایی که در این جهت کرده بودی …چه شد که یکباره در خدمت ساواک درآمدی و بعد هم به خدمت این رژیم درآمدی در هر دو مورد چه اتفاقی افتاد چرا اینطوری شد ؟ یک جمله به من گفت که من باصطلاح مودبانه اش را الان حضور تان میگویم … گفتش که برای یک زن درست اولین تماس مهم است و مسئله ساز است بعدش قانع میشود .. ما آن پول را بهش دادیم ( او ) رفت .
نگاه من به این آقای شاهسوندی که احتمالا توی این هفته هم توی بی بی سی ، ایت الله بی بی سی داشت مصاحبه میکرد و این طور عناصری که همه ما میشناسیم این است. اینها ادمهای مفلوک وبیچاره ای هستند و از یکبار ( معذرت میخواهم خیلی معذرت میخواهم ) لخت شدن قضایا از آنها گذشته است و ناجار هستند و عاقبت شان هم بهتر از آقای رضا کریمی نیست . این را خودشان هم میدانند و ناچارند دست به چنین حرکاتی بزنند به هر تقدیر وضعیت اینها این است . من به شخصه از اینها عصبی نیستم و بسیار دلسوز شان هم هستم . من اینها را معلول میدانم و اینجاست که باور کردم که سازمان وقتیکه میگوید که ما منحرف نباید بشویم و باید علت رو از بین ببریم که رژیم هست نهایتا درست میگوید .
اما ما چرا چنین تشکیلاتی را داریم باز اشاره کنم بهش که به اعتقاد من ما باید جوابگوی اراجیف شان باشیم برای نسل جوانی که بی اطلاع از چنین اتفاقاتی هستند که احتمالا نتوانند گمراه بکنند و ان نا امیدی که به اصطلاح رژیم با اعدامهای خیابانی و شلاقهای خیابانی و این نوع مسائل دارد باب میکند و در مردم ایجاد کند و خودش را غدر قدرت نشان بدهد این را ما بتوانیم کورش بکنیم .این نا امیدی را نگذاریم که جامعه در چنین نا امیدی گرفتار بشود اثبات بکنیم که قضایا اینطوری نیست . هستند مبارزینی که بهر تقدیر ایستاده اند و به همین دلیل هم این اتحاد ، اتحاد سرنگونی را پشتش اضافه کردند که برای همه ما مشخص است
اما آن را که فرمودید چرا نمیپیوندند ؟ چرا میپیوندند منتها به هر تعبیراینها که آمدند بیرون گرفتارند و کاری را شروع میکنند و همین الان هم روی این مراسم سالانه به اصطلاح سازمان که در پاریس هر سال تشکیل میشود چه کسایی حضور دارند ؟ همینها حضور دارند . حالا همگی که نباید حتما باصطلاح با اسم و امضاء عضو چنین شوری باشند ویا چنین نهادی باشند حضور دارند هر وقت که لازم باشد میایند . به نظر من خیلی هم حمایت میکنند و من به سهم خودم از همه انها سپاسگزارم . ما سعی میکنیم که بخشی از باصطلاح کمبودهای حضوری آنها را اینطوری جبران بکنیم متشکرم
بسیار سپاسگزار هستم جناب آقای ژورک
آقای نیاکان از شما میپرسم اخیرا اتحاد زندانیان سیاسی متعهد به سرنگونی طی اطلاعیه ای اعلام کرده است که در کهکشان امسال کتابی که حاوی نوشته های زندانیان سیاسی است را عرضه خواهد کرد خواهشمندم راجع به این موضوع برایمان توضیح بیشتری بدهید … لطفا بفرمایید .
جواب – خدمتتان عرض کنم که در تقارن ۳۰ خرداد ، آغاز مقاومت انقلابی که نقطفه عطف یک مقاومت تمام عیار و سازش ناپذیر در زندانهای این رژیم شکل گرفت و به حق بنام روز شهیدان و زندانیان سیاسی نام گرفت . ما بر آن شدیم که در زمانی که زندانیان ما ، زندانیان سیاسی و زندانیانی که با اتهامات صنفی برای احقاق حقوق صنفی و سیاسی خود شان جان خودشان را به خطر میاندازند و اعلام اعتصاب غذا میکنند . ما بر آن شدیم که این دست نوشته ها و دلنوشته ها که واقعا سند انکار ناپذیریست از مقاومت اینها در زندانهای کشور چرا که این کتاب به منظور تقدیر از رنج آزادگانی است که در کام اژدها جان و خانمان خودشان را وقف مبارزه کردند ما تصمیم گرفتیم این دست نوشته ها را چاپ و انتشار بدیم .
این کتاب ۳۳۵ صفحه است که مربوط به نقشه مسیر این زندانیان است که در زندانها فقط مربوط به یک مدت حدود یکسال تا یکسال و نیم .اینها بیانیه ها و اطلاعیه هایی که دادند در مقاطع مختلف اینها جمع آوری شده بعنوان اینکه اینها سند ماندگاری باشد از مقاومت ایران در زندانها و مقاومت زندانیان سیاسی در زندانها… چرا که ان کسانی که میایند خدشه وارد میکنند و میایند به نوعی تخطئه میکنند مقاومت در زندان را همانطوری که دوستان دیگر اشاره کردند که یکی از همین افراد مصداقی هست . فردی بنام مصداقی و به نوعی مقاومت را زیر سوال میخواهد ببرد . چرا که خودش اگر ضعف نشان داده در آن مقطعی که بهرحال زندان یدک کشیده ما بخاطر اینکه صدای این زندانیان ثبت شود و زینت بخش هر خانه ای باشد و این ماندگار بماند چرا که اینها همه انها در زندانها هستند و در طوئما در فشار هستند به این علت ما این کتاب را و دست نوشته های انها را گردآوری کردیم و منتشر کردیم . این نقشه مسیر این زندانیان هست و یک تو دهنی ست به آن کسانی که خودشان را میراث خوار زندانی میدانند ولی عملا بر علیه زندانی موضعگیری میکنند و تمام حرکت بر علیه این زندانیان قهرمان در زنجیر هستش … اگر سوالی هست در خدمت شما هستم …
مرسی .. متشکرم
آخرین سوالم را از شما جناب آقای توتونچیان میپرسم آقای توتونچیان اخیرأ اسامی کاندیداهای شور سوم اتحاد در بین اعضاء منتشر شده در این لیست اسم شما و بعضی از اعضاء قدیمی وجود ندارد خواستم راجع به دلیل آن برایمان توضیح دهید .
جواب – بله با تشکر از شما .. من قبل از اینکه به سوال شما جواب بدهم ، اجازه میخواهم یک توضیح کوچکی در رابطه با چاپ کتاب بدهم . همانطور که به درستی آقای نیکان گفتند تولیدات انقلابی این شیرمردان و اهنین عظمانی که در زندان هستند بیشتر از یک جلد کتاب است حتی در همین پروسه ای که آقای نیاکان گفتند .
بنابر این ما یک منتخبی از نوشته های انها را در این کتاب جمع آوری کردیم و اگر توفیقی حاصل بشود قصد داریم که این روند را ادامه بدهیم و هر سال بتوانیم یک منتخبی از آثار بچه های زندان را به بیرون از زندان و در سطح جامعه عرضه بدهیم و همانجوری که . به درستی اشاره کردند که این کتاب زینت بخش خانه هر آزاده ای میتواند باشد .
اما در رابطه با سوال شما ، بله درسته .. اسم. من و چند تن از دوستانم در لیست جدید انتخاباتی نیست . به این دلیل : اولا که ما از همان لحظه ای که تصمیم گرفتیم این نهاد را بوجود بیاوریم هیچوقت دنبال این نبوده ایم که یک کرسی ثابت برای خودمان نگه داریم .
من به شخصه اعتقادم این است که مدام باید در این شور خون جدید جریان پیدا بکند و این نهادی هست که مربوط به همه زندانیان هست و همه زندانیان موظف هستند که در حد توان خودشان از خونهای بناحق ریخته ای که روزگاری با انها همبند بودند دفاع کنند و مسئولیت بپذیرند و وارد شور بشوند . همین آقای ژورک و آقای نیاکان هم که الان در اینجا حضور دارند اینها هم بودند که میخواستند استعفا بدهند و ما اصرار کردیم که بمانند . و تجربیان ۲ ساله را به اعضاء جدید شور منتقل بکنند .
استعفاء ما و یا کناره گیری ما به معنی ترک نهاد نیست . طبعا ما در کنار اتحاد هستیم . ما تعهد کردیم که در هر زمینه ای من و بقیه دوستانم که اسم شان در لیست نیست تعهد کردیم که در هر زمینه ای شور جدید از ما کمک بخواهد در خدمتیم .
جا دارد از کسانی که توی این ۲ سال در این شور انجام وظیفه کردند و انجام مسئولیت کردند ، تشکر کنم . بواقع وقت گذاشتند و انرژی گذاشتند و توانستند شور را و اتحاد را به جلو و به پیش ببرند . خوشبختانه الان این نهاد تبدیل به خاری شده که قلب و چشم دشمن رو نشانه رفته و به همین خاطر است که برای دشمنان آزار دهنده است . بنابر این ما چه در شور اتحاد باشیم و چه بیرون از این شور ، از حیطه مسئولیت مان چیزی کم نمیشود .
و از یک بابت هم صندلی را خالی میکنیم برای اعضاء جدید ، چون همانطور که عرض کردم این نهاد نهاد همه زندانیان است . هیچکس .. تاکید میکنم هیچکس سهم بیشتر و حق بیشتری از دیگری ندارد . هر کس به میزانی که انجام مسئولیت میکند به تعهدش به شهدا و به تعهدش به خانواده زندانیان عمل کرده . و خوشا به سعادت انهایی که در این رابطه انرژی بیشتری میگذارند . با تشکر از شما
تشکرمیکنم از تک تک شما عزیزان ، آقایان محمد حسین توتونچیان ، جناب ژورک و آقای نیاکان که دعوت ما رو پذیرفتید و در این میزگرد شرکت کردید امیدوارهستیم که این گفتگو در جهت روشن شدن بعضی از مسائل مفید واقع شود ….. با تشکر مجدد خدا نگهدار
آقای ژورک : اجازه میخواهم نکته ای را بگویم مطالبی هم که آخر سر آقای توتونچیان گفتند نظریات شخصی خود ایشان است و خیلی هم درست است . ولی من به شخصه به هیچوجه موافق این نیستم که آقای توتونچیان حضور نداشته باشند . حتما باید حضور داشته باشند و من فکر میکنم هر کسی که همگی در آن جلسه بهش رای دادند الزاما بایستی تعهد وظیفه بدهد و بماند کار کند … متشکرم

لینک شنداری میزگرد