منبع : همبستگی ملی ایران ، انتشار تیر 1395
لینک
در 7اردیبهشت 1375 (26 آوریل 1996) و در شهر شانگهای چین پنج کشور جمهوری فدراتیو روسیه، جمهوری خلق چین، جمهوری قزاقستان، جمهوری قرقیزستان و جمهوری تاجیسکتان با هدف تقویت اعتماد متقابل و خلعسلاح در مرزهای طولانی خود، تشکّلی بهنام 'شانگهای'را تأسیس کردند. و سرانجام در پنجمین اجلاس سران در شهر شانگهای چین در تاریخ 25خرداد 1380 (15ژوئن 2001) کشورهای عضو شانگهای، جمهوری ازبکستان را نیز بهعضویت پذیرفتند و با امضای بیانیهیی، تشکیل سازمان همکاری شانگهای (SCO) را اعلام نمودند.
اعضای سازمان همکاری شانگهای با داشتن مساحتی معادل 30 میلیون و 189هزار متر مربع، سه پنجم از مساحت آسیا و با جمعیتی در حدود یک و نیم میلیارد نفر، چیزی حدود یک چهارم جمعیت کره زمین را در اختیار دارند.
همکاری اقتصادی کشورهای عضو، بهعنوان یکی از اولویتهای فعالیتی سازمان شانگهای، شناخته شده است. البته همکاریهای اقتصادی و تجاری در گام دوم پس از رفع مسائل امنیتی و سیاسی، مورد توجه قرار گرفت.
عضویت در سازمان همکاری شانگهای برای سایر دولتهای منطقه، بر اساس اهداف و اصول مندرج در منشور سازمان، در صورت درخواست رسمی کشور درخواستکننده و پیشنهاد شورای وزیران امور خارجه SCO و پذیرش عضو جدید توسط شورای سران کشورها، امکانپذیر است.
12سال انتظار رژیم آخوندی برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای
تقاضای عضویت ایران در تاریخ 10بهمن 83 طی یادداشتی رسمی از سوی سفارت رژیم در پکن به دبیرخانه سازمان منعکس گردید و در نشست وزیران امور خارجه سازمان، پیوستن ایران بههمراه پاکستان و هند بهعنوان اعضای ناظر در اجلاس سران سازمان در شهر آستانه در تاریخ 15 تیرماه سال بعد امضا شد.
یک سال بعد، در محافل داخلی و بینالمللی مسأله رابطه رژیم ایران با این سازمان مجدداً مورد توجه قرار گرفته بود. و در محافل علمی و دیپلوماتیک تردیدهایی در خصوص پیامدها و آثار مثبت و منفی این مسأله وجود داشت. در آغاز تصور بر این بود که این پیمان کوششی از جانب روسیه و چین برای مقابله با موج گسترش ناتو به شرق بوده است، اما وقوع حادثه یازدهم سپتامبر و برجسته شدن تهدید طالبانیسم و القاعده جهتگیریهای ضدتروریستی و ضدافراطیگری را در این سازمان تقویت و تشدید کرد. تشکیل یک مرکز ضدتروریستی در تاشکند، پایتخت ازبکستان و تصویب چندین سند برای مقابله با این پدیده نتیجه تشدید نگرانی کشورهای عضو سازمان نسبت به پدیده تروریسم و افراطگرایی بوده است.
دلیل اصلی تابلوی ورود ممنوع در برابر رژیم آخوندی:
باگسترش فعالیتهای رژیم آخوندی در کارهای تروریستی و ترویج بنیادگرایی بهویژه پس از روی کار آمدن احمدینژاد و همسویی او با خامنهای در این رابطه، اعضای شانگهای و بهخصوص چین و همپیمانهایش، از ورود رژیم جلوگیری کرده و عضویتش را تا آینده نامعلوم به عقب انداختند، از سوی دیگر رژیم آخوندی هم اصرار داشت بهمنظور خارج شدن از انزوای منطقهای و بینالمللی، خود را به شانگهای تحمیل کند که البته تا امسال و با وجود آخوند روحانی تعاملگرا و لبخندهای ظریف! در این امر ناکام مانده است. در اینجا بیمناسبت نیست که ارزیابی کارشناس رژیم را آنهم در سال 1385 مرور کنیم که به زبان دیپلوماتیک حاوی اهداف و نگرانیهای رژیم آخوندی است و در این ده ساله در بر همین پاشنه چرخیده است:
محمود واعظی معاونت پژوهشهای سیاست خارجی در خرداد 1385در تحلیلی میگوید: ”هر شش عضو اصلی سازمان شانگهای در اشکال و اندازههای متفاوت با تهدید افراطگرایی مذهبی و پیآمد احتمالی آن یعنی جداییطلبی و تروریسم مواجه هستندو این مسأله پس از حادثه یازدهم سپتامبر و گسترش نفوذ عناصر القاعده و طالبان در آسیای مرکزی اهمیت فوقالعادهای پیدا کرد... این سازمان با مطرح شدن موضوع تروریسم و افراطگرایی مذهبی، مبارزه با آن را در دستور کار خود قرار داد... از سوی دیگر کوشش برای عضویت کامل و حضور فعال در سازمان با هدف ارتقای نقش منطقهیی و بینالمللی ایران، هم در عرصه همکاریهای اقتصادی منطقهیی و هم در عرصه موضعگیریهای سیاسی بینالمللی لازم است. جمهوری اسلامی ایران با استفاده از فرصت شرکت در کنفرانس سران شانگهای میتواند با اتخاذ مواضع اصولی و همچنین پرهیز از گفتمان تقابلجویانه، تصویر نامناسبی که از سوی غرب در جلوه دادن ایران بهعنوان یک کشور یاغی و سرکش که به هیچگونه ترتیبات و همکاریهای بینالمللی پایبند نیست را بزداید... با نگاه کلی به سازمان شانگهای، آنچه برای ایران بیش از هر چیز اهمیت مییابد، استفاده از این سازمان در جهت ایجاد و تحکیم ثبات در محیط امنیتی خویش است. در وضعیت موجود، محیط امنیتی ایران بهشدت مغشوش و ناپایدار است، زیرا این محیط از یک سو به خاورمیانه و عراق و از دیگر سو به افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی اتصال مییابد که بیتردید یکی از بیثباتترین و خطرناکترین مناطق جهان بهشمار میآیند. نیل به توسعهای سریع و کسب شاخصهای سند چشمانداز در چنین محیط امنیتیای بسیار دشوار مینماید و از این رهگذر است که اهمیت ثبات و نهادسازی برای ایجاد ثبات روشن میگردد. با تکیه بر این مؤلفه میتوان این سازمان را بهعنوان ابزاری ثباتزا در محیط امنیتی ایران در نظر گرفت و از آن در جهت ایجاد ثبات در محیط امنیتی ایران و بسترسازی برای نیل به اهداف سند چشمانداز بهرهگرفت ”. (همشهری دیپلوماتیک، شماره سوم، 15خرداد 1385)
بنابراین هنوز و پس از 12سال از تقاضای عضویت رژیم آخوندی و نیاز مبرمش برای خروج از انزوای منطقهای و بهرهبرداری از شانگهای بهمنظور تأمین ثبات و امنیت نداشتهاش، همچنان درپشت دربهای بسته مانده است و در اجلاس امسال هم ظریف، پس از رد درخواست عضویت رژیم از سوی اعضای شانگهای (غیر از روسیه)، بهحالت قهر و اعتراض از نشست خارج شد!
آری، حتی پیشکش کردن بازار ایران برای کالاهای بنجل اعضای شانگهای و فروختن نفت به قیمت ارزان، آنجا که پای امنیت و آسایش آن کشورها در میان باشد، هیچ امتیازی به بانکدار مرکزی تروریسم و صادرکننده بنیادگرایی داده نخواهد شد و این یک صفر بزرگ دیگر را در کارنامه رژیم ولایتفقیه بهطور عام و دولت آخوند روحانی بهطور خاص به ثبت میدهد!
همکاری اقتصادی کشورهای عضو، بهعنوان یکی از اولویتهای فعالیتی سازمان شانگهای، شناخته شده است. البته همکاریهای اقتصادی و تجاری در گام دوم پس از رفع مسائل امنیتی و سیاسی، مورد توجه قرار گرفت.
عضویت در سازمان همکاری شانگهای برای سایر دولتهای منطقه، بر اساس اهداف و اصول مندرج در منشور سازمان، در صورت درخواست رسمی کشور درخواستکننده و پیشنهاد شورای وزیران امور خارجه SCO و پذیرش عضو جدید توسط شورای سران کشورها، امکانپذیر است.
12سال انتظار رژیم آخوندی برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای
تقاضای عضویت ایران در تاریخ 10بهمن 83 طی یادداشتی رسمی از سوی سفارت رژیم در پکن به دبیرخانه سازمان منعکس گردید و در نشست وزیران امور خارجه سازمان، پیوستن ایران بههمراه پاکستان و هند بهعنوان اعضای ناظر در اجلاس سران سازمان در شهر آستانه در تاریخ 15 تیرماه سال بعد امضا شد.
یک سال بعد، در محافل داخلی و بینالمللی مسأله رابطه رژیم ایران با این سازمان مجدداً مورد توجه قرار گرفته بود. و در محافل علمی و دیپلوماتیک تردیدهایی در خصوص پیامدها و آثار مثبت و منفی این مسأله وجود داشت. در آغاز تصور بر این بود که این پیمان کوششی از جانب روسیه و چین برای مقابله با موج گسترش ناتو به شرق بوده است، اما وقوع حادثه یازدهم سپتامبر و برجسته شدن تهدید طالبانیسم و القاعده جهتگیریهای ضدتروریستی و ضدافراطیگری را در این سازمان تقویت و تشدید کرد. تشکیل یک مرکز ضدتروریستی در تاشکند، پایتخت ازبکستان و تصویب چندین سند برای مقابله با این پدیده نتیجه تشدید نگرانی کشورهای عضو سازمان نسبت به پدیده تروریسم و افراطگرایی بوده است.
دلیل اصلی تابلوی ورود ممنوع در برابر رژیم آخوندی:
باگسترش فعالیتهای رژیم آخوندی در کارهای تروریستی و ترویج بنیادگرایی بهویژه پس از روی کار آمدن احمدینژاد و همسویی او با خامنهای در این رابطه، اعضای شانگهای و بهخصوص چین و همپیمانهایش، از ورود رژیم جلوگیری کرده و عضویتش را تا آینده نامعلوم به عقب انداختند، از سوی دیگر رژیم آخوندی هم اصرار داشت بهمنظور خارج شدن از انزوای منطقهای و بینالمللی، خود را به شانگهای تحمیل کند که البته تا امسال و با وجود آخوند روحانی تعاملگرا و لبخندهای ظریف! در این امر ناکام مانده است. در اینجا بیمناسبت نیست که ارزیابی کارشناس رژیم را آنهم در سال 1385 مرور کنیم که به زبان دیپلوماتیک حاوی اهداف و نگرانیهای رژیم آخوندی است و در این ده ساله در بر همین پاشنه چرخیده است:
محمود واعظی معاونت پژوهشهای سیاست خارجی در خرداد 1385در تحلیلی میگوید: ”هر شش عضو اصلی سازمان شانگهای در اشکال و اندازههای متفاوت با تهدید افراطگرایی مذهبی و پیآمد احتمالی آن یعنی جداییطلبی و تروریسم مواجه هستندو این مسأله پس از حادثه یازدهم سپتامبر و گسترش نفوذ عناصر القاعده و طالبان در آسیای مرکزی اهمیت فوقالعادهای پیدا کرد... این سازمان با مطرح شدن موضوع تروریسم و افراطگرایی مذهبی، مبارزه با آن را در دستور کار خود قرار داد... از سوی دیگر کوشش برای عضویت کامل و حضور فعال در سازمان با هدف ارتقای نقش منطقهیی و بینالمللی ایران، هم در عرصه همکاریهای اقتصادی منطقهیی و هم در عرصه موضعگیریهای سیاسی بینالمللی لازم است. جمهوری اسلامی ایران با استفاده از فرصت شرکت در کنفرانس سران شانگهای میتواند با اتخاذ مواضع اصولی و همچنین پرهیز از گفتمان تقابلجویانه، تصویر نامناسبی که از سوی غرب در جلوه دادن ایران بهعنوان یک کشور یاغی و سرکش که به هیچگونه ترتیبات و همکاریهای بینالمللی پایبند نیست را بزداید... با نگاه کلی به سازمان شانگهای، آنچه برای ایران بیش از هر چیز اهمیت مییابد، استفاده از این سازمان در جهت ایجاد و تحکیم ثبات در محیط امنیتی خویش است. در وضعیت موجود، محیط امنیتی ایران بهشدت مغشوش و ناپایدار است، زیرا این محیط از یک سو به خاورمیانه و عراق و از دیگر سو به افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی اتصال مییابد که بیتردید یکی از بیثباتترین و خطرناکترین مناطق جهان بهشمار میآیند. نیل به توسعهای سریع و کسب شاخصهای سند چشمانداز در چنین محیط امنیتیای بسیار دشوار مینماید و از این رهگذر است که اهمیت ثبات و نهادسازی برای ایجاد ثبات روشن میگردد. با تکیه بر این مؤلفه میتوان این سازمان را بهعنوان ابزاری ثباتزا در محیط امنیتی ایران در نظر گرفت و از آن در جهت ایجاد ثبات در محیط امنیتی ایران و بسترسازی برای نیل به اهداف سند چشمانداز بهرهگرفت ”. (همشهری دیپلوماتیک، شماره سوم، 15خرداد 1385)
بنابراین هنوز و پس از 12سال از تقاضای عضویت رژیم آخوندی و نیاز مبرمش برای خروج از انزوای منطقهای و بهرهبرداری از شانگهای بهمنظور تأمین ثبات و امنیت نداشتهاش، همچنان درپشت دربهای بسته مانده است و در اجلاس امسال هم ظریف، پس از رد درخواست عضویت رژیم از سوی اعضای شانگهای (غیر از روسیه)، بهحالت قهر و اعتراض از نشست خارج شد!
آری، حتی پیشکش کردن بازار ایران برای کالاهای بنجل اعضای شانگهای و فروختن نفت به قیمت ارزان، آنجا که پای امنیت و آسایش آن کشورها در میان باشد، هیچ امتیازی به بانکدار مرکزی تروریسم و صادرکننده بنیادگرایی داده نخواهد شد و این یک صفر بزرگ دیگر را در کارنامه رژیم ولایتفقیه بهطور عام و دولت آخوند روحانی بهطور خاص به ثبت میدهد!