منبع : ایران افشاگر ،23ژوئیه 2016
لینک
دکتر نجات السعید: آیا وقت آن رسیده است که اپوزیسیون ایران را حمایت کنیم
دکتر نجات السعید طی مقالهیی که در السوسنه (اردن) درج شده خواهان حمایت کشورهای عربی از مقاومت ایران شد.
وی در این مقاله با عنوان ”درگیری عربی ایرانی: آیا وقت آن رسیده است که اپوزیسیون ایران را حمایت کنیم“ نوشت: «برگزاری کنفرانس اپوزیسیون ایران در پاریس و تمرکز روی حضور امیر ترکی فیصل بهرغم حضور مقامها از نقاط مختلف جهان، خشم هیستریک رژیم ایران را برانگیخت. رژیم ایران نسبت به پیام شرکت سعودی هر چند غیررسمی بود نگران است. بهخصوص که این حضور این نکته را القاء میکند که در روش سیاسی عربستان و کشورهای عربی بهطور عام تغییری حاصل شده و آنها روش مقابله را در پیش گرفتهاند.
زمانی که کنفرانس مقاومت ایران پایان یافت و پس از انعکاس بزرگی که ایجاد کرد بهویژه بخاطر حضور امیر ترکی فیصل و سخنرانی قوی او که رژیم ایران را خشمگین کرد، رژیم ایران حمله دیوانهواری علیه مردم ایران را شروع کرد. بر اساس آنچه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران در پاریس اعلام کرد، از تاریخ 11 تا 17 ژوئیه 30 زندانی در شهرهای مختلف ایران حلقآویز شدهاند. …
سؤال اینجاست؛ که بهرغم حضور سیاستمدارانی از آمریکا و اروپا و کانادا و آفریقا و آسیا و اینکه همه آنها روی سرنگونی رژیم ایران برای استقرار امنیت و صلح در منطقه تأکید کردند، این همه خشم و اعمال هیستریک بخاطر سخنرانی امیر ترکی فیصل برای چیست؟ علاوه بر اینکه کنفرانس در پاریس بود و نه در ریاض. اما تنها چیزی که باعث ایجاد زلزله در میان حاکمان رژیم ایران شد سخنرانی ترکی فیصل بود.
… دلیل اصلی خشم رژیم ایران بخاطر سخنرانی فیصل است، چرا که رژیم ایران همیشه تلاش میکرد که درگیری میان رژیم ایران و سعودی را درگیری طایفهیی و نژادی نشان دهد اما حضور امیر ترکی فیصل در کنفرانس و ایراد یک سخنرانی مؤثر که تمدن فارسی و مردم ایران را مورد ستایش قرار داد به همه ثابت کرد که برخلاف ادعای رژیم ایران، درگیری سیاسی است و نه طایفهیی و یا نژادی، و این همان چیزی است که باعث خشم رژیم ایران گردید بحدی که تهدید به ترور ترکی فیصل کرد. این واکنشها اینرا اثبات میکند که کار ترکی فیصل درست و موفق بوده و الا عکسالعمل رژیم به اینصورت نمیبود…
حمایت ما از مقاومت ایران، رژیم را به خود مشغول خواهد کرد و در پی آن بهتدریج دست از حمایت از جنگهای نیابتی و دخالت در امور کشورهای عربی و حمایت از شبهنظامیان برخواهد داشت. …
حمایت از مقاومت ایران برای همگان مشخص میکند که درگیری میان رژیم ایران و سعودی یک درگیری سیاسی است و آنچنانکه این رژیم تبلیغ میکند طائفی یا قومی نیست. بایستی از بهکار بردن عبارات طائفی ضد شیعه چه رسمی یا غیررسمی جلوگیری کرد وگرنه چنانچه این شیوه در کشور پیش برود ما مقاومت ایران و خلق ایران را در دوستی خود با آنان قانع نخواهیم کرد.
پژواک عظیم این گردهمایی بزرگ از طریق پوشش گسترده رسانهیی تاثیر رسانهها را چه سنتی و چه جدید، بر افکار عمومی اثبات میکند و این نقش نیروی نرم را در خدمت به اهداف سیاسی و اجتماعی ثابت میکند. بنابراین برپایی یک شبکه ماهوارهیی بزرگ ملی که به فارسی و عربی و انگلیسی که همه اشکال مخالفان ایرانی را نمایندگی کند و جنایات رژیم را علیه مردم توضیح دهد و رژیم جایگزین را معرفی نماید، در این مرحله یک امری ضروری است.
… تمرکز بایستی روی سرنگونی این رژیم باشد اما این را که رژیم بعدی چه باشد یا چه کسی رئیسجمهور باشد مردم ایران مشخص خواهند کرد.
برخی میگویند حمایت ما از مقاومت در اعتبار آن شک ایجاد خواهد کرد… این موضوع که حمایت از مقاومت اعتبار آن را تضعیف خواهد کرد تحلیلی قدیمی است، اما مهمترین چیزی که کشورهای عربی بایستی از آن دوری کنند هر گونه حمایت از تجزیه طلبی است که خشم مردم ایران را برمیانگیزد و کسی هرگز آن را قبول نخواهد کرد و این حرف رژیم ایران را اثبات خواهد کرد که کشورهای عربی خواهان ویرانی و تجزیه ایران هستند.
طی 37 سال گذشته کشورهای عربی و بهطور خاص سعودی با همه امکانات تلاش کردند که با رژیم ایران با تفاهم کار کنند اما همه این تلاشها شکست خورد. و این رژیم نه تنها بر صدور انقلاب اصرار دارد بلکه در پی صدور بحران برای پوشاندن شکست خود در داخل است.
روزگار ثابت کرده است که در این رژیم هیچ فرقی بین اصلاحطلب و محافظهکار وجود ندارد. سفارت و کنسولگری سعودی در ایران در زمان حسن روحانی که منسوب به جریان اصلاحطلب است به آتش کشیده شد.
سیاست پیش از این سعودی با رژیم آخوندی متأسفانه تماماً به نفع این رژیم بود و الآن زمان تغییر قاعدههای بازی فرا رسیده است که مهمترین آنها حمایت از مقاومت ایران به انواع روشها و وسایل برای خلاصی از این فرقهگرایی ستیزهجو است».