۱۳۹۵ تیر ۲۲, سه‌شنبه

سخنرانی رئیس‌جمهور برگزیده مقامت، مریم رجوی در جلسه همبستگی خلقهای خاورمیانه




منبع : ایران افشاگر ، 12ژوئیه 2016

لینک 
روز یکشنبه، ۲۰تیر ۱۳۹۵، جلسه‌یی با عنوان همبستگی خلقهای خاورمیانه تنها راه درهم کوبیدن رژیم ولایت‌فقیه و خلع‌ید از آن در منطقه با شرکت شخصیتهای عرب و هیأتهای پارلمانی از کشورهای منطقه برگزار شد. در این جلسه مریم رجوی طی سخنانی گفت:
عید سعید فطر را به همه شما تبریک می‌گویم امیدوارم هرچه زودتر عید واقعی همه ملتهای منطقه و عید رهایی از اشغالگری و جنگ‌افروزی فرا برسد.
این عید را به‌خصوص به مردم سوریه و رزمندگان دلیرشان تبریک می‌گویم. مردم شجاعی که در داریا، حمص، حلب و دیرالزور و سایر شهرهای مقاوم ایستادگی می‌کنند، سوریهای مصمم و فداکاری که در دل محاصره و سختی در عزم شکست دادن بشار اسد و خامنه‌ای تردیدی به‌خود راه نمی‌دهند، آری، این عید مربوط به آنهاست که مقاومت می‌کنند و نویدبخش پیروزی نهایی این قهرمانان است.
ابتدا می‌خواستم از حضور همه شما در گردهم‌آیی دیروز تشکر کنم. هیأت‌های عربی با حضور چشمگیر خود اتحاد قدرت‌مندی را علیه رژیم ولایت فقیه یعنی دشمن اصلی ملت‌های منطقه نشان دادند. به‌خصوص باید از هیأت بلندپایه مصر تشکر کنم که پیام دوستی و همبستگی مصر را برای مردم ایران آورده بود.
در شرایطی گردآمده‌ایم که جنایت‌ بی‌سابقه‌ تعرض و انفجار در کنار حرم نبوی، قلب‌های همه مسلمانان را جریحه‌دار کرده است. همچنین کشتار شوکه‌کننده صدها نفر از مردم بغداد در انفجارهای اخیر، باز هم فاجعه ترور و افراطی‌گری تحت نام اسلام را برجسته می‌کند.
اجازه می‌خواهم امروز سخنانم را به‌ درد مشترک تمام کشورهای منطقه اختصاص دهم یعنی صدور بنیادگرایی و ایجاد گروه‌های شبه‌نظامی و جنگ‌افروزی که در یک کلام، اشغالگری توسط دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران است.
این داستان تلخی است که عراق و سوریه و یمن و لبنان آن را به‌طور کامل تجربه کرده‌اند و به‌تدریج به کشورهای دیگر منطقه کشیده شده است. آنچه این بنیادگرایی و اشغالگری را ویرانگرتر می‌کند این است‌ که بخش اعظم سوخت و نیروی انسانی آن را با ایجاد گروه‌های شبه‌نظامی از خود این کشورها تأمین می‌کند.
دهها گروه شبه‌نظامی عراقی، حزب‌الشیطان لبنان، نیروهای افغانی و پاکستانی و یمنی سوخت جنگی است که رژیم ایران با نقض حاکمیت ملی کشورهای اسلامی و عربی به ‌آن‌ها تحمیل کرده است.
آخوندها با وقاحت می‌گویند بر چهار پایتخت عربی سلطه دارند. و می‌گویند که سوریه، استان سی و پنجم ماست. یعنی عراق و یمن و لبنان را هم استانهای ۳۲ و ۳۳ و ۳۴خود محسوب می‌کنند. در عین‌حال، کشورهای همسایه نظیر بحرین را هم تهدید می‌کنند.
این رژیم حتی در کشورهایی که تعداد شیعیان قابل‌توجه نیست، به شیعه‌سازی، دامن‌زدن به اختلافات فرقه‌یی و اعزام واحدهای نیروی قدس روی آورده است. این سیاست، حتی تا نیجریه و تشکیل حزب‌الشیطان در آنجا ادامه یافته است و این اواخر از طریق عوامل عراقی‌اش درصدد پیاده کردن این طرح شوم در الجزایر برآمده است. در حالی‌که این تجاوزکاریها و اشغالگریها نقض منشور ملل‌متحد و معاهده کنفرانس اسلامی است.
رهاورد دیگر رژیم آخوندی برای منطقه، بلایی به اسم داعش است که محصول سرکوب ملت‌های عراق و سوریه توسط مالکی و بشار اسد، تحت هدایت مستقیم ولایت فقیه است. داعش به‌رغم پاره‌یی از تضادهای تاکتیکی و مقطعی با رژیم ایران، در بنیادهای سیاسی و نظری همان چیزی را ارائه می‌کند که نظام ولایت‌فقیه از سال ۱۳۵۷ ارائه کرده است. در صحنه عملی نیز هماهنگی‌ها و همکاریهای رژیم آخوندی و ایادیش با داعش، امر اثبات‌شده‌یی است.
کسانی که ادعا می‌کنند که مردم منطقه باید بین داعش و رژیم ایران یکی را انتخاب کنند، مدافعان ملاها هستند. آن‌ها می‌خواهند موقعیت ضربه‌خورده ملاها در عراق و سوریه را حفظ کنند. اما درست به عکس، روزی که این رژیم درهم بشکند، جایی برای داعش و دیگر تروریستها تحت نام اسلام باقی نخواهد ماند. زیرا ملت‌های خاورمیانه، مردم عرب و مسلمان، هیچ دشمنی بدتر از رژیم آخوندی ندارند.
دوستان عزیز!
بگذارید در این‌جا بر یک حقیقت بسیار مهم تأکید کنم، دخالتهای رژیم ایران در منطقه، نه از موضع قدرت، بلکه ناشی از بحرانها و ضعفهای بنیادین آن است.
چنان که مسعود رهبر مقاومت گفته است:‌ «از آغاز دخالت‌های این رژیم در کشورهای منطقه «همه سرپوش ظلم و جور و اختناق و ناتوانی یک حکومت قرون‌وسطایی در هدایت نیروهای آزاد شده در انقلاب ضدسلطنتی به‌جانب عدالت و آزادی و توسعه اقتصادی‌ـ اجتماعی بوده است» .
بله، صدور بحران و جنگ، تضمین بقای این رژیم است به‌نحوی که اگر این رژیم در مرزهای ایران محدود شود، به سرعت با تلاطم‌های مرگبار درونی مواجه می‌شود و در مقابل موج آزادیخواهی مردم ایران سرنگون می‌شود.
حقیقت مهم دیگر این است که قدرت‌نمایی ظاهری رژیم باز هم، نه از قدرت آن بلکه از بی‌عملی و عدم قاطعیت جامعه جهانی و قدرتهای منطقه‌یی است. کما این‌که هر کجا که با رویکرد قاطع و مقاومت جدی مواجه شود به سرعت در هم می‌شکند. اولین ضربه را در یمن، از توفان قاطع دریافت کرد و طرح‌هایش نقش بر آب شد.
شکست‌های پی‌درپی پاسداران در سوریه و هلاکت انبوهی پاسدار و مزدور و دهها سرکرده سپاه پاسداران نشان داد که این رژیم به‌سادگی شکست‌پذیر است.
حقیقت مهم دیگر این‌که در کشورهای مختلفی که در آن رژیم به ‌جنگ و تروریسم مشغول است، ضربه‌پذیرترین نقطه، همانا سوریه است. بنابراین باید بر ضرورت سرنگونی بشار اسد تأکید کرد زیرا محور اساسی منافع آخوندها محسوب می‌شود. تردیدی نیست که مردم سوریه و رزمندگانش از توانایی مکفی برای پایان دادن به‌ عمر این دیکتاتوری پوسیده برخوردارند و این البته، آغاز پایان رژیم ولایت‌فقیه هم خواهد بود.