۱۳۹۵ مرداد ۱۱, دوشنبه

زد و بندهای نانوشته تا «فشارهای نانوشته»



منبع : ایران اسرار ،1 اوت 2016 


زد و بندهای نانوشته تا «فشارهای نانوشته»

در هفته گذشته شاهد موجی از آه و ناله‌های ناامیدانه سردمداران رژیم در برابر فشارهایی که از خارج و از جوانب مختلف به رژیم وارد می‌شود، بودیم. کمال خرازی وزیر خارجه پیشین رژیم و رئیس کنونی شورای راهبردی روابط خارجی ولی‌فقیه ارتجاع، این فشارها را که به‌طور نمایانی هر دو جناح رژیم را به ستوه آورده «فشارهای نانوشته‌ » توصیف کرد (خبرگزاری صدا و سیمای رژیم ـ 5مرداد95).

علت ناامیدی و استیصال رژیم در برابر این فشارها آن است که قدرت مقابله با آنها را ندارد. گرچه سردمداران و ایادی رژیم یکی پس از دیگری به صحنه می‌آیند، هشدار می‌دهند و تهدید می‌کنند که مقابله به مثل می‌کنیم و اگر «بدعهدی» ها ادامه پیدا کند «باید اقدامات جدی صورت بگیرد… در صورت نقض برجام از طرف غربی بازگشت‌پذیری سریع خواهیم داشت» (نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس 9مرداد). اما به‌طور واقعی، رژیم توان برداشتن یک گام عملی را هم ندارد و حتی مجبور است از ترس تشدید فشارها، همان تهدیدات میان‌تهی خود را هم بلافاصله پس بگیرد. کمااین‌که صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم با اشاره به اظهارات لاریجانی مبنی بر ایجاد کارخانه غنی‌سازی برای مقابله با نقض برجام گفت: «نمی‌دانم منظور از ایجاد کارخانه چیست… چنین چیزی در برنامه‌های ما نیست» (خبرگزاری صدا و سیمای رژیم ـ 3مرداد 95).

علت استیصال رژیم، افزون بر ناتوانیهای مادی و فنی این است که فشارها، رسمیت ندارد تا رژیم بتواند از راههای رسمی و قانونی آنها را به چالش بگیرد؛ به‌خصوص که با فشارهای رسمی و علنی مانند طرحهای پیاپی در کنگره آمریکا برای به چالش کشیدن توافق اتمی با رژیم توأم می‌شود و حلقه طناب تحریمها و بحرانها را بر گردن نظام تنگ و تنگ‌تر می‌کند.

این فشارها، اعم از رسمی یا «نانوشته» محدود به هسته‌یی نیست. فشارهای بین‌المللی در زمینه آزمایشهای موشکی، تروریسم و حقوق‌بشر و فشارهای منطقه‌یی برای دست برداشتن رژیم از دخالتهای تروریستی در کشورهای مختلف، طاقت رژیم را به انتها رسانده و آخوندهای حاکم را سراپا غرق وحشت کرده است، وحشت از فشارهای فزاینده برای تحمیل جام زهر منطقه‌یی… سوز و گداز سخنگوی وزارت‌خارجه دولت روحانی در قبال موضعگیری مشترک 4کشور منطقه، عربستان، بحرین، امارات و مصر، پس از 3روز سکوت، هم ناتوانی و هم میزان کلافگی رژیم را نشان می‌دهد. یک مهره باند خامنه‌ای می‌گوید: «(حتی) برای نچرخیدن چرخ تانک حاج قاسم (سلیمانی) نقشه کشیده‌اند» . (مهدی محمدی- عضو تیم مذاکره‌کننده سعید جلیلی-7مرداد95).

این وضعیت البته حاصل نبرد طولانی مقاومت ایران و افشاگریهای بی‌امان آن درباره پروژه ضدملی اتمی و توطئه‌های تروریستی رژیم آخوندی‌ست. رژیمی که تا چند سال پیش طرف حساب زد و بندهای «نانوشته» و ضد‌مردمی با قدرتهای خارجی علیه مقاومت ایران بود و با شیوه‌های خائنانه و با حاتم بخشی‌های میلیاردی از منابع و ثروتهای مردم ایران هم مجاهدین و شورا را در لیستهای تروریستی اروپا و آمریکا قرار داده بود و هم توانسته بود آمریکا را پای بمباران جنایتکارانه قرارگاههای ارتش آزادی در عراق بیاورد و کودتای ننگین 17ژوئن  توسط دولت وقت فرانسه را تدارک ببیند… اما حالا خودش هدف «فشارهای نانوشته» قرار گرفته و در شرایط خفگی اقتصادی و بن‌بست سیاسی، فقط می‌تواند جیغ‌ بکشد و بر سر و روی خود بکوبد؛ یک روز تهدید کند و روز بعد غلط کردم بگوید. پدیده‌یی که به‌وضوح از یک چرخش اساسی در تعادل قوای سیاسی چه در داخل و چه در خارج و در همه سطوح منطقه‌یی و بین‌المللی حکایت می‌کند.

آری، حاصل بیش از 35سال نبرد بی‌امان مقاومت شکست ناپذیر مردم ایران با رژیم ولایت‌فقیه، آخوندها را بر لبة پرتگاهی قرار داده که توان بازگشت ندارند و اکنون در احاطة این فشارها به اذعان ولی‌فقیه درهم‌شکسته ارتجاع، رژیم بر سر «یک دو راهی ناگزیر… یک دوگانه اجتناب‌ناپذیر» قرار گرفته است. (سخنرانی خامنه‌ای در مشهد ـ اول فروردین 95). خود خامنه‌ای در همان سخنرانی این دو راهی را یا تسلیم کامل و سرکشیدن جامهای زهر پیاپی یا له شدن در زیر فشارها توصیف کرد و گفت: «برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور، برجام دو و سه و چهار و الی غیرذلک»

در بیان این واقعیت که رژیم توان خارج شدن از این بن‌بست و این دوراهی مرگبار را ندارد، اعتراف کمال خرازی، در همان اظهاراتی که به «فشارهای نانوشته» اشاره می‌کند، گویاست. او می‌گوید: «این فشارها برداشته نخواهد شد به علت مسائل پیچیده‌تری که بین ما و آنها وجود دارد. ما تفاوتهای پایه‌یی اساسی داریم نسبت به مسائل و طبیعتاً آنها از فشارهای خودشان استفاده خواهند کرد» .

منظور از «تفاوتهای پایه‌یی و اساسی» همان ماهیت ارتجاع قرون‌وسطایی ولایت‌فقیه است. اکنون همه قدرتهای منطقه‌یی و بین‌المللی به این واقعیت پی برده‌اند که تروریسم و جنگ‌افروزی در خارج از مرزها، هم‌چون سرکوب و جنایت و اختناق در داخل، سرنوشت تغییرناپذیر این رژیم است و روی کار آمدن این یا آن باند، کمترین تغییری در آن نمی‌دهد. صورت مسأله ایران یک راه‌حل بیشتر ندارد. استقرار حاکمیت مردمی توسط آلترناتیو و جایگزین سیاسی و دموکراتیک ایران! همان نیرویی که همه دنیا توانست یک بار دیگر و روشنتر از هر زمان دیگر، ابعاد گوناگون آن را در آیینه کهکشان 9ژوییه پاریس، به‌روشنی ببیند.