۱۳۹۵ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

فراخوان به وجدانهای بیدار خصوصا مسیحیان شریف برای به محاکمه کشید ن رژیم ولایت فقیه پیرامون قتل فجیح وجانگداز کشیشان مسیحی توسط جانیان وزارت اطلاعات آخوندی



با ز نشر : 13 سپتامبر 2016

فراخوان به وجدانهای بیدار خصوصا مسیحیان شریف برای  به محاکمه کشید ن رژیم ولایت فقیه پیرامون  قتل فجیح وجانگداز  کشیشان مسیحی  توسط جانیان  وزارت اطلاعات آخوندی 

جزئیات قتل سه كشيش شريف ايراني و نسبت دادن اين توطئه جنايتكارانه به مجاهدين براي تخطئة مقاومت عادلانه مردم ايران


انفجار و كشتار زائران بي‌گناه در حرم حضرت رضا در سال1373 و نسبت‌دادن اين جنايت بي‌سابقه به مجاهدين، توطئهٌ شوم آخوندها را در آستانهٌ‌ «هفتهٌ همبستگي ملي» آن سال، برملا كرد. تمامي دستگاه سركوبگرانه و تبليغاتي رژيم براي ممانعت از برگزاري هفتهٌ همبستگي ملي در داخل كشور و تظاهرات 30تير1373 در خارج بسيج شده بودند. رژيم از فرط هراس و استيصال پرده‌ها را كنار زد و با احضار سفراي خارجي در تهران، توسط وزير خارجه‌اش به‌طور رسمي خواستار محدود نمودن مجاهدين گرديد. راديو رژيم در فرداي جنايت هولناك مشهد (31خرداد73) ‌به‌صراحت اعلام كرد: «در اين ميان آنچه قابل‌توجه است اين است كه تشكيلات مجاهدين عموماً در خارج كشور پايگاه و استقرار دارد و از جانب آن‌ها حمايت مالي، نظامي و سياسي مي‌شود… اين پرسش اينك مطرح است كه آيا پس‌ازاین جنايت تكان‌دهنده، اين كشورها بازهم خواهند كوشيد تا رفتار متناقض خود را ادامه دهند يا اين‌كه حمايت آشكار و پنهان خود را از اين تروریست‌های جنايتكار پايان خواهند داد».
به‌موازات اين اقدام‌های دیپلماتیک و بسيج سياسي ـ‌تبليغاتي، نيروهاي سركوبگر رژيم تا آنجا كه مي‌توانستند به ايجاد رعب و وحشت به‌منظور جلوگيري از حرکت‌های اعتراضي و مقابله با تحرك نيروهاي مقاومت در داخل كشور پرداختند و به‌ويژه مراكز پرجمعيت و اماكن عمومي را تحت كنترل شديد قراردادند. ‌رگبار تبليغات هيستريك آخوندها عليه مجاهدين و داستان‌سرایی‌های توطئه‌گرانه‌اي كه تمام هم‌وغم رژيم را در تيرماه73، به خود اختصاص داد، چتر سياسي و تبليغاتي موردنظر رژيم را براي گسترش اقدام‌های سركوبگرانه و تمهيداتش عليه «هفته همبستگي ملي» و تظاهرات 30تير آن سال ايجاد مي‌نمود.
05در همين راستا، پس از جنايت هولناك مشهد، آخوندهاي ضدبشر دو تن از رهبران مسيحي در تهران را به‌طور وحشیانه‌ای به قتل رساندند و آن‌را نيز به مجاهدين نسبت دادند. همزمان با اين جنایت‌ها،‌ و در تكميل سناريوي ابلهانهٌ خود از دو فقره خنثي كردن انفجار بمب يكي در حرم حضرت معصومه در قم و ديگري در قبر خميني خبر دادند. سپس نمايش مضحك دستگيري مجرمين و اعتراف‌های كذايي را ترتيب دادند و با داستان‌سرایی‌های پليسي مسخره‌ای تمام جنایت‌های خود را به يكديگر وصل كرده و یکجا به گردن مجاهدين انداختند، جنگ رواني وسيع و اقدام‌های دیپلماتیک گسترده‌ای نيز در كشورها از طريق وزارت خارجه و سفارتخانه‌ها حول آن به‌راه انداختند و با صراحت تمام خواستار لغو «تظاهرات 30تير73» در كشورهاي مختلف شدند.
مروري بر سير اين رويدادها، از ترفندها و توطئه‌هاي رژيم گرفته تا موضع‌گیری‌های هشيارانه و سريع مقاومت ايران در قبال آن و واکنش‌های دنياي ناظر به اين رويارويي فشردهٌ سياسي، به‌خوبی نشان مي‌دهد كه چگونه مقاومت ايران با برخورداري از حمايت وسيع مردم به اوج ديگري از اعتلا و پيروزمندي دست‌یافت و كاسه و كوزهٌ توطئه‌هاي پي‌درپي رژيم دجال آخوندي را بر سر خودش شكست.

شكست توطئهٌ شوم مشهد و نيازمندي به ادامهٌ جنايت و توطئه‌هاي ديگر

توطئهٌ شوم آخوندها در انفجار حرم امام رضا(ع) در آستانهٌ هفتهٌ همبستگي ملي و تظاهرات 30تير73 با شكست و رسوايي مواجه شد. رهبر پوشالي حكومت آخوندي خامنه‌اي به‌صراحت گفته بود: «كميته‌ها و هیئت‌های به‌اصطلاح مدافع حقوق‌بشر… چشم خود را بر روي فاجعهٌ بزرگ تروريستي در حرم امام رضا بسته‌اند… در مورد آن مطلقاً هيچ سخني نگفته‌اند و مهر خاموشي بر لب زده‌اند».
اين بي‌اعتنايي «مطلق» به اراجيف آخوندي همهٌ واقعيت نبود، از همان آغاز انگشت اتهام به‌سوي خود رژيم جنايتكار نشانه رفت و آخوندها خودشان هم از اين بابت سوز‌وگداز داشتند، آخوند جنتي باخشم و سوزش ‌می‌گفت: «مي‌گويند خودشان بودند،‌ واقعاً عجيب است!» (نشرية مجاهد 349 13تير).

ربودن و قتل اسقف ميكائيليان

قتل اسقف ميكائيليان

mikaeelianدو هفته پس از انفجار در حرم امام رضا(ع)، روز 13تير73 خبرگزاری‌ها اعلام كردند كه اسقف تتهيس ميكائيليان (62ساله) رئيس شوراي پروتستان‌های ايران به قتل رسيده است. او كه روز چهارشنبه 8تير همان سال در تهران ناپدیدشده بود، جسدش 3روز بعد يعني شنبه 11تير پيدا شد. ‌يك سخنگوي سازمان همبستگي بين‌المللي مسيحي اعلام كرد اسقف ميكائيليان درحالی‌که عازم دانشگاهي در تهران بود، هدف تيراندازي قرار گرفت و سه گلوله به سر او اصابت كرد. او جانشين كشيش هوسپيان‌مهر رئيس پيشين شوراي كشيشان پروتستان ايران بود كه 6ماه قبل ربوده و به‌ قتل رسيده بود.

پيام تسليت مسئول شورا

13تير73 آقاي مسعود رجوي ترور اسقف ميكائيليان را به‌شدت محكوم كرد و ضمن ابراز عميق‌ترين تسلیت‌های خود و مقاومت ايران به خانوادهٌ‌ ميكائيليان، هم‌وطنان مسيحي و مسيحيان انسان‌دوست جهان تأكيد كرد بدون ترديد سياست مماشات در قبال اين رژيم و چشم‌پوشي از جنایت‌های بي‌شمار آخوندها ازجمله ترور اسقف هوسپيان‌مهر در ژانويهٌ گذشته، به خاطر منافع حقير اقتصادي، دست اين رژيم را در ارتكاب اين جنايت باز گذاشته است. مسئول شورا خواستار اتخاذ اقدام‌های عاجل توسط شوراي امنيت ملل متحد در قبال رژيم شد.

ربودن و قتل كشيش مهدي ديباج

قتل كشيش مهدي ديباج

03خبرگزاري رويتر در تاريخ 13تير73 همچنين از ناپديد شدن كشيش مهدي ديباج در تهران خبر داد و روز بعد خبرگزاري رسمي رژيم اعلام كرد جسد او كه با ضربات چاقو قطعه‌قطعه شده بود در جنگلي در حومهٌ‌ تهران پیداشده است.‌ يك گروه مدافع حقوق‌ مسيحيان اعلام كرد، مهدي ديباج از روز سوم تيرماه مفقودالاثر شده بود. ديباج، يك رهبر كليساي انجيلي بود كه از سال 1365 زنداني و توسط يك دادگاه در شهر ساري در زمستان1372 به جرم ارتداد به مرگ محکوم‌شده بود، اما به دليل فشارهاي بین‌المللی گسترده در بهمن1372 آزاد گرديده بود.

مسئول شورا:‌رژيم قاتل ديباج است

آقاي مسعود رجوي بلافاصله «قتل ددمنشانهٌ كشيش شجاع مهدي ديباج توسط باند تبهكار حاكم بر تهران را قوياً‌ محكوم كرد و تسلیت‌های عميق خود و مقاومت ايران را به خانوادهٌ‌ اين شهيد، هم‌وطنان مسيحي و پيروان آيين مسيحيت در سراسر دنيا ابراز داشت».
راه افتادن كارخانة دروغ‌سازي وزارت اطلاعات، براي ايجاد جنگ رواني عليه مقاومت

سناريوي احمقانهٌ‌ آخوندها: طرح انفجار حرم حضرت معصومه و…

در تاريخ 14تير73 راديو رژيم گفت:‌«يك مقام امنيتي امروز اعلام كرد دو (زن)‌تروريست منافق كه امروز به‌طور جداگانه قصد بمب‌گذاري در (قبر خميني)‌و حرم حضرت معصومه در قم را داشتند، ‌بعدازظهر امروز دستگير شدند.‌ فرد اول قصد داشته است به هنگام برگزاري نماز مغرب و عشا بمبي به وزن حدوداً ‌2.5كيلوگرم را كه در كيف جاسازي كرده بود در (قبر خميني)‌منفجر كند.‌ تروريست دوم نيز قصد داشت بمبي (5پوندي و جاسازی‌شده در لاي يك مفاتيح!) را در حرم حضرت معصومه در قم منفجر كند كه ساعاتي پیش‌ازاین اقدام به دست نيروهاي امنيتي دستگير شد».‌

ديكته كردن خبر: توسط قائم‌مقام فلاحيان وزير وقت اطلاعات

دبيرخانهٌ ‌شوراي ملي مقاومت در پاريس،‌در همان روز اطلاعیه‌ای صادر كرد و ضمن آن گفت «رژيم با جعل اين داستان كودكانه سعي دارد توجهات را از موضوع اصلي يعني نقش مستقيم خود در جنايت هولناك (انفجار بمب در مشهد) منحرف كند». دفتر مجاهدين در پاريس نيز اين خبر را «دروغ محض» اعلام كرد و بر مبناي خبرهاي دريافتي از درون رژيم فاش ساخت كه داستان خنثی شدن دو انفجار «توسط وزارت اطلاعات آخوندها، مشخصاً توسط پورمحمدي قائم‌مقام فلاحيان وزير ساواك، به دست‌اندرکاران رادیوتلویزیون رژيم و فريدون وردي‌نژاد مسئول خبرگزاري رژيم و شعباني رئيس بخش انگليسي آن ديكته شده است».

به‌اصطلاح قتل مخفيانهٌ‌ اعضا!

راديو رژيم (15تير73):‌«يك مقام امنيتي شب گذشته از بروز اختلاف ميان اعضاي گروهك تروريستي منافقين بعد از انفجار بمب در حرم امام رضا پرده برداشت. به‌گفتهٌ اين مقام امنيتي، سران گروهك منافقين دستور داده‌اند تا اعضايي را كه بعد از انفجار بمب در مشهد از سازمان بريده‌اند، به‌طور مخفيانه از بين ببرند»!

به‌اصطلاح پيام دريافتي از عراق!

روابط عمومي وزارت اطلاعات رژيم اعلام كرد، زن بمب‌گذار در قبر خميني (بتول كلاته) در تحقيقات و اعتراف‌های بعدي «انگيزهٌ خود از اين اقدام جنایت‌کارانه را اجراي دستور تشكيلاتي منافقين پس از پيام دريافتي از عراق عنوان كرد». آخوندها مدعي شدند،‌ زن دستگیرشده در حرم حضرت معصومه بنام مريم شهبازپور نيز «اعتراف كرد كه به دستور سازمان منافقين،‌انجام عمليات بمب‌گذاري به‌منظور ايجاد بحران و ناامني در جامعهٌ اسلامي بوده است» (رسالت 15تير73).

دستگيري زن سوم در زاهدان و نسبت‌دادن ترور کشیش‌ها به مجاهدين!

«نيروهاي ادارهٌ كل اطلاعات شهرستان زاهدان دختر جواني را به نام فرحناز انامي به هنگام خروج از مرز دستگير كردند كه پس از بازجویی‌های انجام‌شده،‌مشخص گرديد كه وي يكي از عناصري بوده است كه در قتل دو مسيحي ايراني به ‌نام‌های تاتائوس (تتهيس)‌ميكائيليان و مهدي ديباج دست داشته است» (جمهوري اسلامي 16تير73).‌ خبرگزاري رسمي رژيم نيز طي مصاحبه‌ای از زبان فرد دستگیرشده،‌اعلام كرد:‌ «اين كار را به دستور سازمان انجام داده تا نشان دهد حقوق‌بشر در ايران رعايت نمي‌شود»!
دفتر مجاهدين اين اتهام‌ها را تحت عنوان «داستان‌سرایی‌های ابلهانه كه هيچ‌كس حتي كودكان را نمي‌فريبد» تكذيب كرد.

كشف توطئة ترور دو كشيش ديگر!

آخوندهاي دجال غلظت موج تبليغاتي خود را بازهم بالاتر می‌برند و ايرنا (17تير73) می‌نویسد مريم شهبازپور ـ‌زن دستگیرشده در حرم حضرت معصومه!‌ـ اعتراف نموده كه طبق دستور سازمان قصد ترور اسقف ايرج متحده و نيز ديمتري بلوس، يك عضو كليساي لوقاي اصفهان را داشته است! ‌يك سخنگوي مجاهدين اين اتهام‌ها را كذب محض خواند و تأكيد كرد: «مريم شهباز‌پور و بتول وافري كلاته مطلقاً ربطي به مجاهدين ندارند».

صدور اطلاعيه توسط نمايندگي رژيم در سازمان ملل!

به ‌نوشتهٌ روزنامهٌ‌ ابرار (18تير73)‌: «نمايندگي دائم ايران در سازمان ملل با صدور اطلاعیه‌ای اعلام كرد منافقين درصدد ايجاد اختلاف و تشنج قومي و مذهبی در ايران هستند».

اطلاعيه سفارت آخوندي در لندن!

سفارت رژيم در لندن نيز يك اطلاعيهٌ مطبوعاتي صادر كرد و ضمن ريختن اشك تمساح در مورد وقايع اخير كه «باعث تأسف عميق تمامي ايرانيان آزاديخواه و صلح‌خواه شده»‌اعلام كرد فرحناز انامي (زني كه رژيم او را جزو قتلهٌ کشیش‌ها معرفي كرده) «دستور اين عمل را مستقيماً از مسعود و مريم رجوي دريافت كرده است»!

نمايش ملاقات با قاتل!

آخوندهاي دجال در ادامهٌ‌ موج تبليغاتي عليه مجاهدين، «شماري از روحانيون و شخصیت‌های برجستهٌ اقلیت‌های مذهبي» را به دیدار قاتل كذايي کشیش‌ها بردند. ‌به ‌نوشتهٌ «جمهوري اسلامي» 18تير73، آن‌ها «از نزديك ضمن گفتگو با اين تروريست، در جريان قتل دو كشيش مسيحي و انگيزهٌ گروهك تروريستي منافقين از انجام اين جنايت قرار گرفتند». به دنبال آن، هم چنان‌که انتظار مي‌رفت، رژيم مدعي شد:‌«جامعهٌ ‌ارامنهٌ ايران از سازمان‌های بين‌المللي حقوق‌بشر انتظار دارد عمل ضدانساني (منافقين) را محكوم كنند»!
رد پاي صهيونيسم جهاني!
يك ارگان صدور بنيادگرايي و تروريسم تحت نام «سازمان تبليغات اسلامي» رژيم هم وارد شد و با صدور بیانیه‌ای اعلام كرد: «دامنهٌ توطئهٌ تروريستي برنامه‌ريزي شدهٌ ‌صهيونيسم جهاني با قتل تأسف‌بار 2 كشيش مسيحي بي‌دفاع و كشف توطئهٌ‌ به قتل رساندن يك كشيش ديگر كاملاً افشا شد»‌(راديو رژيم 18تير)!
24تير73تلويزيون رژيم: «…يكي از مقامات بلند‌پايهٌ اطلاعاتي كشورمان فاش كرد كه منافقين در اقدامات اخير تروريستي خود به‌ویژه در قتل كشيش‌هاي مسيحي ارتباطات پنهان و گسترده با رژيم صهيونيستي داشته‌اند…»!

دجاليت و فریبکاری انبوه با تكرار دروغ در تمام نمازجمعه‌ها

به گزارش تلويزيون رژيم (18تير) آيت‌الشيطاني بنام جوادي‌آملي در جمعه‌بازار قم با اشاره به انفجار در مشهد و قتل كشيشان مسيحي گفته است: «معلوم شد كه منافقين دست به اين كار زدند… اميدواريم در آيندهٌ ‌نزديكي ريشهٌ این‌ها شناخته‌شده و ريشهٌ این‌ها كنده بشود».‌ روزنامهٌ‌كيهان نيز در سرمقالهٌ‌ 15تير73 خود خواستار «يك برخورد سنگين با منافقين» ‌شده بود. ‌مطابق مندرجات روزنامه‌هاي رژيم و برنامه‌هاي راديو و تلويزيون و خبرهاي دريافتي، اين دجال بازي آخوندي مضمون واحد كليه نمازجمعه‌هاي رژيم در آن هفته‌ها در سراسر كشور بود.

توطئهٌ انفجار مراكز خارجي در تهران!

به ‌نوشتهٌ «جمهوري اسلامي» ‌18تير73‌: «يك مقام امنيتي گفت بر اساس اعتراف‌های منافقين دستگيرشده، آن‌ها هم‌چنين در نظر داشتند دفاتر بازرگاني چند كشور مهم خارجي را كه روابط بازرگاني خوبي با ايران دارند، بمب‌گذاري كنند»! ازجمله «دفاتر هواپيمايي لوفت‌هانزا و بريتيش ايرويز را بمب‌گذاري و منهدم كنند»! سپس «با صدور اطلاعیه‌ای» ‌آن‌را به گردن رژيم بيندازند!

دجاليت و فریبکاری انبوه با تكرار بخشنامة محکومیت‌های کلیشه‌ای

رژيم به سبك اطلاعيه‌هاي کلیشه‌ای انجمن‌های ضداسلامي خود، از روز 19تيرماه اسامي تعدادي از جامعه‌ها و نمايندگان اقلیت‌های مذهبي از شهرهاي مختلف را منتشر كرد كه بنا بر ادعاي رژيم، ‌مجاهدين را عامل بمب‌گذاری‌های اخير و قتل کشیش‌ها دانسته و خواستار محكوميت مجاهدين توسط مجامع بين‌المللي شده‌اند!

روايت سيد جلال!

رژيم در حلقهٌ ديگري از نمايش توطئه‌اش عليه مجاهدين، فردي بنام «سيد جلال اصفهاني» را به‌عنوان صاحبخانهٌ‌ 3دختر دستگیرشده به صحنه آورد.‌ آنچه ‌كه روزنامهٌ جمهوري اسلامي 21تير73 از مصاحبه با اين فرد نوشته يك سناريوي مضحك جيمزباندي و سراپا تناقض ساواك آخوندي بود از دادن اجارهٌ طبقه بالا به 3دختر دانشجوي شهرستاني با اجارهٌ كلان و متناقض نشدن از وضعيت آن‌ها كه حتي از فريزر بزرگ قفل‌داري استفاده مي‌كنند كه قريب به‌اتفاق خانواده‌هاي نيمه‌مرفه تهراني نيز فاقد آن هستند تا شنيدن صداي تير در طبقهٌ بالا و مراجعه به بالا براي پيگيري آن، تهديد شدن با اسلحه توسط سه دختر و يك پسر كه او را به صندلي مي‌بندند، بعد با سرعت خون‌ها را از كف اتاق پاك مي‌كنند. بعد از خانه مي‌روند و او با يك سلسله حرکت‌ها موفق به باز كردن خود و خبر كردن نيروي انتظامي مي‌شود. ‌و آن‌ها یک‌راست مي‌آيند قفل فريزر را باز مي‌كنند و جسد اسقف ميكائيليان را بيرون مي‌آورند و سرانجام این‌که «بايد مسئولان كشور از اين سربازان گمنام قدرداني كنند»!

كشف يك سند جديد در يك خانهٌ‌تيمي در غرب كشور!

روزنامه‌هاي رژيم در شمارهٌ 21تيرماه73 خود نوشتند: «نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي ايران بعدازظهر يكشنبه در جريان بررسی‌ها و تحقيقات خود در يك خانهٌ‌تيمي منافقين در يكي از شهرهاي مرزي غرب كشور به سندي دست يافتند كه حاوي خطوط اصلي سیاست‌های تروريستي اين گروهك در داخل و خارج كشور است»! ‌سند ساواك ساخته ضمن اسم بردن از تعدادي از اعضاي شوراي ملي مقاومت و مجاهدين، از آن به‌عنوان «جمع‌بندی مباحثات 43ساعته فروردين‌ماه73 اعضاي برجستهٌ اين گروهك در شوراي ملي مقاومت… كه به تأييد مريم رجوي در پاريس رسيده و جهت اجرا به عوامل سازمان ابلاغ‌شده» یادکرده است! ‌ساواك آخوندي براي عادي‌سازي، ابتدا با تقليد ناشيانهٌ فرهنگ مقاومت،‌ عبارت‌هایی را بلغور كرده، سپس هدف اصلی‌اش را با اين عبارت برملا كرده است: ‌«شورا بايستي با بهره‌گيري از امكانات موجود، تمامي تلاش‌های خود را به‌منظور دامن زدن به اختلاف‌های قومي، طایفه‌ای و مذهبي در ايران به کار بندد»! در انتهاي سند كذايي آمده است:‌ «مريم، سركردهٌ منافقين مقيم پاريس، جمع‌بندی را تأييد نموده و از آن‌ها تشكر كرده است»!

درخواست از كشورهاي غربي براي توقف فعاليت مجاهدين

خبرگزاري رويتر نيز در تاريخ 23تير در اين رابطه گفت: «رژيم ايران از آن دسته از كشورهاي ‌غربي كه مجاهدين در آن دفتردارند، خواستار منع فعاليت آنان شده است؛ اما تاكنون هيچ پاسخ علني وجود نداشته است».

يك نمايش تازه:

روز جمعه 24تيرماه،‌رژيم نمايش تازه‌ای به راه انداخت تحت عنوان «ديدار اشك‌آلود سه زن دستگیرشده در رابطه با قتل دو كشيش مسيحي، با خانواده‌هاي خود»! اين نمايش شامل تكرار دروغ‌ها و اراجيف ساختگي قبلي رژيم بود به اضافهٌ‌ صحنهٌ ‌به‌شدت مسخرهٌ و تصنعي ابراز شرمساري و ندامت و اعلام برائت از مجاهدين و استحالهٌ ‌عقيدتي به ولایت‌فقیه!

فرار نفر چهارم به عراق!

روز جمعه 24تير، موسوي‌نژاد‌ «مديركل وقت امنيت داخلي وزارت اطلاعات»، طي مصاحبه‌ای با خبرگزاري رسمي رژيم، داستان‌سرایی‌های اخير رژيم را عليه مجاهدين از انفجار مشهد و ساير نقاط گرفته تا قتل کشیش‌ها تكرار كرد. ‌موسوي‌نژاد در همين رابطه در مصاحبه‌اش «يكي از قاتلين» موهوم را به عراق فرستاد ‌و در همان‌ حال از ارتباط مجاهدين با اسراييل پرده‌برداري كرد! وي گفت «مجيد اسفندياري يكي از قاتلان كشيش ميكائيليان همراه فرد ديگري به خاك عراق نزد مجاهدين رفته است». هم‌چنين افزود:‌ «اين گروهك تروريستي با ارتباط‌های پنهاني و گسترده با رژيم اشغالگر قدس و در يك توافق دوجانبه عملاً با اقدام‌های مافيايي و به‌عنوان يك باند وابسته و مزدور، خوراك تبليغاتي مخالفان جمهوري اسلامي ايران را فراهم مي‌كند»!

تكذيب اراجيف آخوندي

بر اساس اطلاعيهٌ دبيرخانهٌ شوراي ملي مقاومت در پاريس (26تير) «آقاي مسعود رجوي آخرين اكاذيب يك مقام امنيتي وزارت اطلاعات (ساواك) آخوندها را تشبثات مذبوحانهٌ ‌رژيم خميني براي انتساب كشتار فجيع کشیش‌های مسيحي به مجاهدين توصيف كرد كه هيچ‌كس را در داخل و خارج ايران نمي‌فريبد».

يك نمايش لوس ديگر!

رژيم، كشيشي به نام «بلوس» را با يكي از زنان دستگیرشده روبه‌رو ساخت تا به سؤال و جواب از او بپردازد. ‌سپس يك گزارش دوصفحه‌ای از آن‌را كه كلام به كلام تكرار اراجيف ساواك ساختهٌ‌ سابق بود براي مصرف خارجي مخابره كرد.
رژيم در تاريخ 27تير نمايش ديگري با شركت «سه عضو دستگير‌شدهٌ‌ گروهك منافقين، عاملان قتل كشيش ميكائيليان و بمب‌گذاري در حرم‌های حضرت معصومه و خميني»! ترتيب داد.‌ عوامل ساواك آخوندي در اين نمايش «در برابر خبرنگاران خارجي و داخلي اقدام‌های اين گروهك وابسته را تشريح كردند»! در نمايش فوق‌الذكر در برابر خبرنگاران خارجي،‌ يكي از زنان شركت داده‌شده در مصاحبه گفت: «مجاهدين مسئول قتل اسقف هائيك هوسپيان‌مهر ارمني در ماه ژانويه مي‌باشند. زيرا هوسپيان‌مهر براي پيوستن به شوراي ملي مقاومت تحت‌سلطهٌ ‌مجاهدين، از خود علاقه نشان داده بود. ولي اين گروه تصميم گرفت كه از كشتن وي نفع بيشتري ببرد و سعي نمود كه بدین‌وسیله تخم كينه بين مسيحيان و مسلمانان بكارد»!

وحشت‌آفرینی، قبل از تظاهرات 30تير مقاومت ايران در سال73

روز سه‌شنبه 28تير73 يك سخنگوي وزارت خارجه رژيم، محمود محمدي، بار ديگر به صحنه آمد و ضمن نسبت‌دادن مجدد قتل کشیش‌ها به مجاهدين اعلام كرد كه رژيم «داراي اطلاعاتي است كه اين گروه ممكن است به توطئه‌هايي عليه ايرانيان در خارج كشور دست بزند»! خبرگزاري رژيم در اين روز از قول محمدي افزود: «گروه اپوزيسيون مجاهدين خلق در تلاش براي بي‌آبرو كردن رژيم ايران است».

كارگرداني جلاد قتل‌های زنجیره‌ای در این‌گونه نمايشات

دژخيمي به نام مصطفي كاظمي كه در جريان قتل‌های زنجیره‌ای، همدست سعيد امامي بود و در آن زمان او را به نام موسوي‌نژاد و با عنوان مدیرکل امنيت داخل وزارت اطلاعات معرفي مي‌كردند، در روزنامه ابرار 25تير73، به جزئيات كشف بمب و قتل دو كشيش ايراني و دستگيري سه دختر می‌پردازد.

(سؤال خبرنگار) ابرار: چه شد كه شما موفق به دستگيري قاتل شديد؟

جواب: «ما در روال معمول خود از يك قرار منافقين در تهران اطلاع پيدا كرديم كه قرار بود محموله‌ای توسط يك پيك سازمان كه از خارج آمده بود، تحويل شود، اين محموله، به خانمي تحويل شد كه بعدها مشخص شد نام وي بتول وافري است. در تعقيب وي به خانه‌ای رسيديم كه پس از مدتي بتول وافري و فردي ديگر به نام مريم شهبازپور از خانه خارج شدند. يكي از آن‌ها به‌طرف قم رفت و قصد انفجار حرم حضرت معصومه را داشت كه او را دستگير كرديم». بعد استدلال آورد كه «سركرده اين گروهك بعد از به هلاكت رسيدن فردي به نام احمد صدر لاهيجي… يك ماه قبل در عراق اعلام كرده بود كه ما با انفجار حرم تلافي مي‌كنيم»!

نمونه دروغ سازي ديگر وزارت اطلاعات در اتهام زني جديد ديگر!

خبرگزاري رسمي رژيم روز جمعه 31تير73 اعلام كرد مجاهدين در حملهٌ 14تيرماه خود در نزديكي مرز عراق دو مرزبان را كشته و 4تن ازجمله يك افسر را به عراق برده‌اند! اين خبرگزاري افزود «ايران با ارسال نامه‌ای در 27تير براي آقاي پطرس غالي دبيركل سازمان ملل، به اين قضيه اعتراض كرده است».
دفتر مجاهدين در پاريس با صدور اطلاعیه‌ای در 31تير ادعاي سخيف رژيم آخوندي را دروغ محض خواند و گفت: «اين دروغ‌پردازی همانند ساير جعليات رژيم در هفته‌هاي اخير، بيانگر شكست تمامي ترفندهاي رژيم طي يك‌ماه گذشته براي نسبت‌دادن اتهام‌های مختلف به مجاهدين مي‌باشد».

واردکردن لابی‌های رژيم در خارج كشور به‌عنوان بخشي از اين كارزار جنگ رواني

(روزنامة ايران، 21‌ژوئن‌1995) «يك جلسة ضد‌ايراني [ضد نظام] در مجلس عوام انگلستان پس از اين‌كه دبير گروه پارلماني حقوق‌بشر از توطئة مجاهدين در كشتن سه كشيش مسيحي پرده برداشت، افشا گرديد؛ اما نيكلسون، عضو پارلمان از حزب محافظه‌کار، به دیدار خود با قاتلان كشيشان مسيحي در ايران اشاره كرد و گفت كه پس از ديدارش، براي او روشن شد كه مجاهدين مسئوليت اين قتل‌ها را به عهده‌دارند… خانم نيكلسون به اعضاي پارلمان گفت «با دو زن كه دستگیرشده و اعتراف كرده‌اند، ديدار كرده است». او گفت كس ديگري در ملاقاتش با اين دو زن حضور نداشت و آن‌ها اعتراف كردند كه به دستور گروه رجوي دست به اين جنايت زده‌اند»!

واکنش‌های عجزآلود آخوندي نسبت به عدم موفقيت جنگ رواني اطلاعات‌ساخته

سوزش آخوندها از بي‌اعتباري اتهاماتشان

به نوشتهٌ روزنامهٌ جمهوري 30تير، واتيكان به سفارت خود در تهران دستور داده در رابطه با مسألهٌ قتل کشیش‌ها ـ‌كه رژيم تلاش مي‌كرد همه را به موضع‌گیری عليه مجاهدين بكشاند‌ـ در هيچ‌گونه مصاحبه‌ای شركت نكند. جمهوري مي‌نويسد «به دنبال كشته شدن دو كشيش توسط گروهك منافقين و سكوت پاپ رهبر کاتولیک‌ها»‌سراغ سفارت واتيكان براي انجام مصاحبه رفته اما مقام‌های سفارت به او گفته‌اند «هيچ‌گونه اجازهٌ مصاحبه به آن‌ها داده نشده است».

بيرون زدن ناباوري نسبت به جنگ رواني رژيم عليه مقاومت، حتي از درون رژيم:

رسوايي نمایش‌های ديوانه‌وار و اختيار از‌دست‌رفتهٌ رژيم به‌قدري بود كه ايادي خودشان را نيز متناقض كرده بود. يك نفر در تماسي با روزنامهٌ‌ سلام (اول مرداد73) مي‌پرسد: «مگر ممكن است خانمي كه 15سال از شوهر و فرزند و زندگی‌اش به خاطر مجاهدين گذشته، ظرف 15روز فكرشان ملكوتي و روشن بشود و اين‌طور با بخل و كينه نسبت به مجاهدين صحبت كنند».

«عجزولابه به درگاه استكبار جهاني»!

رژيم از طريق خبرگزاري رسمي و روزنامه‌هاي خود در 21تير73 به ناسزاگويي و درعین‌حال آه و ناله از موضع‌گیری 7كشور صنعتي جهان پرداخت كه چرا «به انفجار جنايت‌كارانهٌ بمب توسط مجاهدين در حرم امام رضا (ع)‌در مشهد در ماه ژوئن توجهي نكرده‌اند؟»! به‌خصوص كه «آلمان،‌ ژاپن و ايتاليا سه شريك تجاري ايران،‌ جنایت‌های مجاهدين خلق را در اجلاسيهٌ ناپل مورد تقبيح قرار نداده‌اند… آن‌ها (7كشور) ‌نه‌تنها اين حركات تروريستي مجاهدين را محكوم نكردند، بلكه گستاخانه از ايران خواستار شده‌اند كه ديدگاه خود را نسبت به تروريسم تغيير دهد». ‌محمود محمدي سخنگوي وزارت خارجه گفت «اگر سران گروه 7كشور واقعاً عليه تروريسم‌اند، بايد از حمايت عملی‌شان از مجاهدين دست‌بردارند»!

آه و ناله نزد فرانسه

آخوندها در موج تبليغاتي خود پس از واقعهٌ مشهد، فشار زيادي را نيز روي دولت فرانسه متمركز ساختند و داغ خود را از موقعيت سياسي رئیس‌جمهور برگزيدهٌ مقاومت نشان دادند. روزنامهٌ رسالت در شمارهٌ 20تيرماه خود پس از سوزوگداز زياد از اين‌كه «براي اولين بار است كه در قطعنامه‌هاي اجلاس سالانهٌ گروه7 نام ايران (منظور رژيم آخوندي است) ‌صریحاً در ارتباط با تروريسم ذکرشده است»، آه و ناله سر داد كه چرا فرانسه «به اين گروهك تروريستي اجازه داده است كه آن‌ها به‌اصطلاح رئیس‌جمهور در تبعيد معرفي كنند!»
به گزارش خبرگزاري فرانسه (2مرداد73)‌روزنامهٌ ‌جمهوري اسلامي نيز «از فرانسه به خاطر حمايت از مجاهدين خلق انتقاد كرد و اعلام كرد رهبران فرانسوي به چهرهٌ كشورشان خدشه وارد مي‌كنند… به نفع مسئولين فرانسوي است كه روي روابطشان با [رژيم]‌حساب باز كنند تا روي تروریست‌ها»!‌

التماس و درخواست پي‌درپي از انگليس

خبرگزاري رسمي رژيم: چرا به آن‌ها اجازهٌ برگزاري تظاهرات در بريتانيا داده‌شده؟!
سردمداران رژيم براي لغو تظاهرات 30تير و محدود كردن فعاليت مقاومت در انگلستان به معني واقعي كلمه در دولت آن كشور را از پاشنه درآوردند. به دنبال توطئهٌ‌ رژيم در مشهد و قتل کشیش‌ها، ولايتي طي نامه‌هايي به هريك از 12كشور عضو جامعهٌ ‌اروپا خواستار محدود كردن مجاهدين و لغو تظاهرات 30تير گرديد. علاوه بر آن به‌طور خاص «از بريتانيا خواستار شد تا برنامهٌ راديويي 2ساعتهٌ ‌مجاهدين خلق را كه از لندن پخش مي‌شود، متوقف سازد» (الشرق‌الاوسط ـ راديو اسرائيل).‌
با ادامهٌ التماس و درخواست‌های رژيم،‌ ديداري بين كاردار سفارت انگلستان و يكي از نمايندگان مجلس ارتجاع در تهران صورت گرفت و در پي آن رسانه‌هاي رژيم به نقل از او مدعي شدند «دولت انگليس اقدام‌های فجيع تروريستي منافقين در مشهد را محكوم مي‌كند»! اما چون چيزي عايد رژيم نشد روزنامهٌ رسالت در شمارهٌ‌ 20تير خود نوشت «موضع‌گیری آقاي كاردار خرج داخلي [مصرف داخل ايران] دارد نه خرج خارجي و موضع دولت،‌پارلمان و رسانه‌هاي انگليس خلاف آن است.‌ ظاهراً‌ آقاي كاردار از آخرين اقدام‌های كاخ نخست‌وزيري انگليس مبني بر حمايت از منافقين هم مطلع نيست؛ آقاي كاردار حتي اطلاع ندارد كه رفت‌وآمد منافقين در پارلمان انگليس به‌قدري زياد شده است به‌طوری‌که برخي تصور مي‌كنند افراد اين گروهك تروريستي جزو نمايندگان مجلس بريتانيا هستند». ‌رسالت افزود: «روزنامه‌هاي تايمز و اينديپندنت در شماره‌هاي پنجشنبة گذشته خود،‌ با گزارش خبر قتل دو كشيش ايراني، مسئوليت آن‌را به‌طور مستقيم متوجه جمهوري اسلامي دانسته و محيط ايران را براي زندگي مسيحيان خطرناك توصيف كرده‌اند».

«عفو بين‌المللي بايد محاكمه شود»!

روزنامهٌ جمهوري اسلامي در شمارهٌ‌ 19تيرماه خود با عنوان «عفو بين‌الملل بايد محاكمه شود»، از عدم‌تأیید اراجيف و دروغ‌پردازی‌های رژيم عليه مجاهدين توسط اين سازمان جیغ‌وداد سرداد و افزود:‌«آن‌هایی كه عفو بين‌الملل را اداره مي‌كنند بايد به خاطر طرفداري از تروريسم بی‌بندوبار مجاهدين محاكمه گردند!»

ايرنا:‌ چرا در اماكن عمومي براي تظاهرات پوستر نصب‌کرده‌اند!

رژيم خميني در تاريخ 24تيرماه از طريق خبرگزاري رسمي خود، پس از تكرار اتهام‌هايش عليه مجاهدين، بار ديگر از انگلستان خواستار لغو تظاهرات همبستگي در 30تير شد. تصاوير رئیس‌جمهور برگزيدهٌ مقاومت بر روي پوسترها و آ فیش‌های بزرگ به‌قدري چشم آخوندها را كور كرده بود كه ملاحظات سياسي را كنار گذاشته و «شكاياتي» را نيز در اين زمينه پيگيري كرده بودند. ‌خبرگزاري رسمي رژيم با اشاره به «گردهمايي هفتهٌ ‌آيندهٌ مجاهدين»، از «شكاياتي»‌كه عليه نصب پوستر در اماكن عمومي شده، ‌و كسي جز سفارت رژيم پشت آن نيست، ‌خبر مي‌دهد.‌ اين خبرگزاري سپس از اين شكوه كرده كه چرا رژيم را با گفتن اين‌كه «اجازهٌ‌ برگزاري تظاهرات در ابتدا توسط پليس بوده و وزارت كشور فقط نظارت كلي دارد» ‌از سر خود بازکرده‌اند؟!
خبرگزاري رژيم در گزارش مفصل دوم خود در همين روز مي‌گويد:‌ «دولت بريتانيا ادعا مي‌كند كه مجاهدين را به رسميت نمي‌شناسد ولي به اعضاي آن اجازهٌ فعاليت بدون هيچ مانع در خیابان‌های لندن و داشتن ارتباط با سياستمداران بريتانيا را مي‌دهد»!‌
ايرنا روز بعد نيز به پافشاری‌اش ادامه داد و خطاب به طرف‌های مربوطه گفت: ‌«لجاجت بريتانيا عليه مردم ايران [!]… دولت بريتانيا را تشويق كرده است تا از مجاهدين حمايت كند. اعضاي اين گروهك تروريستي آزادانه هر كاري را كه بخواهند در خیابان‌های لندن انجام مي‌دهند و حتي در تماس دائم با بعضي از سياستمداران بريتانيايي هستند»!

بازهم سوزوگداز از تظاهرات 30تير

خبرگزاري رسمي رژيم (30تير) ‌آلبرت برت، اولين عضو دولت بريتانياست كه گزارش مي‌شود از سازمان تروريستي مجاهدين خلق… حمايت كرده است. در اين هفته، اندرو رو يك سكرتر پارلماني وزارت تجارت نيز به او پيوسته است. دولت بريتانيا به اين گروه تروريستي اجازه داده است كه در خاك بريتانيا فعالیت‌های خود را انجام دهد و يك گروه مشترك پارلماني در لندن تشكيل دهد. دولت بريتانيا هم‌چنين از اقدام عليه تظاهرات طراحي‌شدهٌ اين گروه تروريستي ضدايراني در هفتهٌ‌ جاري كوتاهي كرد»!

نامه آقاي مسعود رجوي مسئول شوراي ملي مقاومت ايران به پاپ

آقاي مسعود رجوي مسئول شوراي ملي مقاومت ايران روز 30تير73 با ارسال نامه‌ای براي پاپ ژان پل دوم، خواستار دخالت وي به‌منظور انجام يك تحقيق بين‌المللي پيرامون ترور جنايت‌كارانهٌ كشيشان ايراني به دست آخوندها گرديد. آقاي مسعود رجوي در اين نامه با اشاره به فریبکاری‌های اخير آخوندها، نوشت: «پيشنهاد مي‌كنم مقرر نماييد رژيم حاكم بر ايران، سه‌ زني را كه به‌عنوان اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران و عاملان قتل كشيش ميكائيليان به ‌نمايش تلويزيوني و مطبوعاتي آورده ‌است، موقتاً به واتيكان بياورد و آن‌ها را در اختيار مقامات و مسئولان بي‌طرف، كه شما مشخص خواهيد نمود، بگذارد تا زنان مزبور در حضور جرم‌شناسان و نمايندگان اتحاديه‌هاي وكلا و حقوقدانان با حضور نمايندگان مقاومت ايران موردتحقیق و سؤال و جواب قرار بگيرند.» اما رژيم خميني، كه دستش ديگر كاملاً رو شده بود، در ادامهٌ تبليغات رسواي خود پاپ را هم به خاطر اعتراضش به سركوب روحانيان مسيحي توسط رژيم، موردحمله قرارداد و او را متهم نمود كه با صهیونیست‌ها و قدرت‌های شيطاني ائتلاف كرده است.

«فحاشي نسبت به پاپ»!

روزنامهٌ جمهوري اسلامي، در روز 14آذر 73، در سرمقالهٌ خود نوشت پاپ دستور گرفته است كه رژيم ايران را به نقض حقوق انساني و مذهبي اقلیت‌های ديني در كشور متهم سازد.

ناباوري حتي در آیت‌الله بي‌بي‌سي!

بي.بي.سي فارسي در روز 13تيرماه1373 با «يكي از رهبران مسيحي ايراني كه نخواست اسمش فاش شود»، در مورد قتل ميكائيليان گفتگو داشت. او گفت: «در اوايل انقلاب ايشان با رژيم درگير شد و اين‌كه تابه‌حال كشته نشده،‌خودش يك معجزه بوده». او در جواب سؤال ديگري گفت: «…در سال64 يا 65 چند مصاحبهٌ ‌مطبوعاتي عليه دولت با خبرنگاران فرانسوي داشته و از راديوهاي خارجي پخش‌شده كه مقام‌ها شديداً او را توبيخ كردند».‌او در پاسخ به اين سؤال كه «مخالفان ايشان چه كساني مي‌توانند باشند و چه كساني مي‌خواهند آقاي ميكائيليان را بكشند در ايران؟» گفت «تنها كساني كه تا حالا دشمني با آقاي ميكائيليان را نشان داده‌اند، مقام‌های دولتي بوده‌اند». او هم‌چنين گفت‌«آقاي مهدي ديباج هم مدت ده روزاست كه ناپدیدشده‌اند… قريب 95درصد تخمين زده مي‌شود كه ايشان هم ترتيبش داده‌شده. در ضمن دو نفر همزمان در اهواز به‌وسيلهٌ مقامات بازداشت شدند. يك نفر كه از شيراز به تهران مي‌آمد، ناپدیدشده. يعني يكي دو نفر نيستند و چند نفر از اين دوستان به‌وسيلهٌ خود مقامات بازداشت شدند».

ناباوري در راديو فرانسه فارسي

برنامهٌ فارسي راديو فرانسه هم در روز 15تيرماه،‌ با يك اسقف ايراني كه نخواست اسمش اعلام شود، مصاحبه‌ای در خصوص قتل دو كشيش عالي‌رتبهٌ كليساي پروتستان ايران داشت.‌اسقف در برابر اين سؤال كه «علت اين قتل‌ها چيست؟» پاسخ داد: «علت قتل‌ها اين است كه گروهي كه اين كار را كردند، دشمني خاصي با مسيحيت دارند و مي‌خواهند مسيحيت از كشور ايران نابود بشود. چند ماه پيش وقتي ديداري با سران كليساهاي ايران شد، گفته شد،‌از طرف مقامات، كه اين آخرين كريسمس است كه مسيحيان در ايران انجام خواهند داد…»

قتل كشيش هوسپيان مهر

02اوايل مرداد73 ادوارد هوسپيان‌مهر، برادر شهيد «هائيك هوسپيان‌مهر»، احضار شد. مقام‌های رژيم او را تهديد كردند كه اگر بخواهد در مورد واقعيت كشتار کشیش‌های مسيحي كندوكاو كند، جانش را از دست خواهد داد. اين خبر در روزنامهٌ ‌ورت‌لاند، چاپ هلند، در روز 13مرداد (4اوت) انتشاریافته است. به ‌نوشتهٌ اين روزنامه، ادوارد هوسپيان‌مهر، در آن زمان جانشين و رهبر شوراي كليساهاي انجيلي تهران بوده است.
كشيش ايراني آقاي «هائيك هوسپيان‌مهر» روز 29دي1372 ناپدیدشده و در تاريخ 11 بهمن 1372، جسد وي كه آثار ضربات چاقو بر آن مشهود بود پیداشده بود.‌

مجاهدين خواستار تلاش بين‌المللي براي نجات جان كشيش ايراني بودند

يك سخنگوي مجاهدين 6بهمن72 در رابطه با مفقود‌ شدن كشيش ايراني «هائيك هوسپيان‌مهر» اظهار داشت اين اولين‌بار نيست كه مخالفان ديكتاتوري تروريستي مذهبي آخوندها در ايران مفقود مي‌شوند. مجاهدين تاکنون اسامي بسياري از مفقودشدگان سياسي را در اختيار مراجع بين‌المللي قرار داده‌اند.‌وي افزود در تمامي اين موارد، شواهد و مدارك به‌دست‌آمده جاي هيچ‌گونه ترديدي در نقش رژيم خميني باقي نمي‌گذارد و در بسياري از موارد، مفقودشدگان سال‌ها در شکنجه‌گاه‌های رژيم به سر برده و سپس اعدام‌شده‌اند.
‌از سوي ديگر سازمان حقوق بشري ميدل‌ايست‌واچ (ناظر خاورميانه) طي اطلاعیه‌ای كه درباره بازداشت كشيش ايراني هائيك هوسپيان‌مهر انتشار داده گفت: «او هنوز زنده است و در بازداشت يكي از ارگان‌های امنيتي داخلي است و رابطه‌اش قطع مي‌باشد». ‌خبرگزاري رويتر (6بهمن) كه اطلاعيه اين سازمان را منعكس كرد هم‌چنين مي‌گويد: هوسپيان 48ساله از اقليت ارمني و يكي از بلندپايه‌ترين روحانيان مسيحي ايران و رهبر شوراي روحانيان اوانژليك و رئيس مجامع الهي ايران مي‌باشد بنا به اطلاعيه‌ ميدل‌ايست‌واچ، كشيش هوسپيان‌مهر 3روز پس از اعلام آزادي كشيش مهدي ديباج دستگیرشده بود.درنتیجه فشارهاي گسترده بين‌المللي كه ازجمله براثر افشاگری‌های كشيش هوسپيان‌مهر انجام شد، رژيم خميني وادار به عقب‌نشيني حكم آقاي ديباج گرديد و او را آزاد نمود.‌كشيش هوسپيان هم‌چنين درباره انواع فشارها و آزار و اذیتی كه به فرقه‌هاي مذهبي توسط رژيم آخوندها وارد مي‌شود به‌شدت واكنش نشان داده و تفتيش عقايد و ارتجاع سياه آخوندها را افشا كرده بود. هوسپيان سال‌ها سكوت كرده بود اما چنان‌که خود گفته بود ديگر نمي‌توانست از جنایت‌های رژيم در حق مسيحيان ايراني سخن نگويد.‌
اسقف هوسپيان، 48ساله، يكي از بلندپايه‌ترين روحانيان مسيحي ايران، رهبر شوراي روحانيان اوانژليك و رئيس «مجامع رباني» ايران بود. او نقش فعال و مؤثري در افشاگري بين‌المللي در مورد حكم اعدام كشيش مهدي ديباج ايفا نمود. اين افشاگری‌ها رژيم را ناگزير از عقب‌نشيني نمود و كشيش مهدي ديباج موقتاً از مرگ نجات يافت؛ اما اسقف هوسپيان‌مهر به خاطر اين تلاش‌ها و نيز به خاطر تسليم نشدن به تبعیض‌ها و اختناق حاكم بر اقلیت‌های مذهبي و تمكين نكردن به خواست‌های رژيم خميني مبني بر اعلام حمايت از سیاست‌های اين رژيم، هدف توطئهٌ تروريستي آخوندها قرار گرفت و به شهادت رسيد.
ديكتاتوري تروريستي آخوندي، اين جنايت رذيلانه را در پی عقب‌نشيني اجباري‌اش از حكم اعدام كشيش مهدی دیباج مرتكب شد تا به اين وسيله تأثيرات آن عقب‌نشيني اجباري را خنثي نمايد، هرچند كه پس از مدتي كوتاه، كشيش مهدي ديباج را نيز، به همراه اسقف ميكائيليان، جانشين اسقف هوسپيان‌مهر، به شهادت رساند.
هوسپيان مهر در مبارزه با اعمال محدودیت‌های رژيم، شجاع و بي‌پروا بود. وي گزارش مفصلي از نقض آزادی‌های مذهبي تهیه‌کرده و از گاليندوپل، نمايندهٌ ويژهٌ كميسيون حقوق‌بشر ملل متحد، خواسته بود كه از ايران ديدن كند. وي درنهایت آزادمنشي و جسارت و به‌رغم تهديدهايي كه متوجه او بود، سركوب هم‌وطنان مسيحي توسط رژيم را افشا و محكوم مي‌كرد و هرگز زیر بار امضاي نامهٌ تأیید آمیزی كه رژيم خواستار آن بود، نرفت. به دنبال صدور حكم اعدام براي كشيش مهدي ديباج، كه از 9سال قبل به جرم ارتداد در زندان‌های رژيم به سر مي‌برد، اسقف هوسپيان‌مهر، با ارسال نامه‌ای به مدير كليساهاي «مجامع رباني» در آمريكا، خاورميانه، شمال آفريقا، خليج‌فارس و قبرس، از وي درخواست كرد تا براي نجات جان مهدي ديباج و نيز بهبود وضعيت وخيم اقلیت‌های مذهبي در ايران اقدام نمايد. هوسپيان‌مهر در نامهٌ خود به گوشه‌هايي از جنایت‌های رژيم خميني عليه اقلیت‌های مذهبي و پوچ بودن تبليغات رژيم دربارهٌ رعايت حقوق اين اقلیت‌ها اشاره‌کرده و ازجمله مي‌نويسد:
«… مسئولان رژيم اين روزها حرف‌های زيادي دربارهٌ احترام به حقوق‌بشر زده‌اند. فردي كه مسئول امور اقلیت‌هاست، طي مقاله‌ای در يك روزنامه، نوشته است كه: ”در اين لحظه حتي يك نفر به خاطر عقايد فردي يا مذهبی‌اش زنداني نشده است”؛ ديگران نيز تصريح كرده‌اند كه آزادي عقيده و مذهب هرگز نقض نشده است. هيأت مديره [كليساهاي رباني] به اين نتيجه رسیده است كه ”سياست سكوت و این‌که ببينيم بعد چه مي‌شود” يك سياست شيطاني است. ما مي‌خواهيم همهٌ دنيا از اين باخبر شوند كه تحت رژيمي كه مدعي مذهبي بودن است چه مي‌گذرد و اوضاع از چه قرار است، حتي اگر به خاطر اعتقاداتمان بميريم يا زنداني شويم. ممكن است در ذهن شما سؤال باشد كه چقدر مسائل را روباز مطرح مي‌كنم. ولي ما، چيز ديگري براي از دست‌دادن نداريم. در طی اين سال‌ها، ما تحمل و سكوت كرده‌ايم. هيچ‌چيز تغيير نكرده است. رژيم حاكم بر ايران بسيار متجاوز است. شايد ما هم بايد با قاطعيت برخورد كنيم…».
كشيش هوسپيان، پس از اين‌كه افشاگری‌اش براي آزادي مهدي ديباج موفق گرديد، بسيار خوشحال بود كه مقام‌های رژيم در برابر فشارهاي بين‌المللي تسلیم‌شده‌اند ولي خودش مي‌دانست كه آن‌ها از او انتقام خواهند گرفت.
سرانجام آدمكشان و جنايتكاران وزارت اطلاعات رژيم خميني، هوسپيان را در مسير فرودگاه مهرآباد تهران ربودند و چون مي‌دانستند كه نمي‌توانند او را تحت شكنجه‌هاي وحشيانه به سكوت و تمكين وادار كنند، آن‌ها كمتر از 24ساعت، پس از اين‌كه او را ربودند، سبعانه به قتل رساندند.
جسد اسقف هائيك هوسپيان‌مهر در منطقه‌ای به نام اسلام‌آباد در شمال كرج كشف شد. مقام‌های رژيم هيچ توضيحي دربارهٌ چگونگي مرگ اين كشيش آزادمنش به دست ندادند.
آدمکشان رژيم خميني ابتدا در هراس از افشاي هرچه بيشتر نقش و نحوهٌ جنايتشان تا 10روز سكوت كردند، پس‌ازاین مدت اعلام كردند كه جسد پیداشده است، اما درعین‌حال هيچ مسئوليتي در رابطه با اين جنايت نپذيرفتند و به خاطر ممانعت از كشف حقيقت و شناسايي قاتلان وي، چيزي جز عكس جنازهٌ او را به خانواده‌اش نشان ندادند و او را مخفيانه به خاك سپردند.

نامه كشيش فرانسوي به مسئول شوراي ملي مقاومت ايران

به دنبال ناگزير‌شدن رژيم خميني به عقب‌نشيني از حكم اعدام كشيش ايراني در پي فراخوان شوراي ملي مقاومت مبني بر تلاش بين‌المللي براي جلوگيري از اعدام كشيش ايراني مهدي ديباج، آقاي گي‌دولاربر كشيش پروتستان كليساي اوانژليك در منطقه آنتوني پاريس اقدام به جمع‌آوري امضاء ‌و تهيه‌ طوماري از شهروندان پاريسي نمود و افكار عمومي را عليه جنایت‌های رژيم و تفتيش عقايد آخوندها در ايران برانگيخت.‌كشيش دولاربر نامه‌ای به مسئول شوراي ملي مقاومت نوشته و نسخه‌ای از طومار امضاهاي همبستگي شهروندان فرانسوي را ضميمه كرده است، وي خطاب به آقاي مسعود رجوي مي‌نويسد: «…از خداوند مي‌خواهم كه اقدامات شمارا در جهت پيروزي خواست‌های خودش هدايت نمايد…» گي‌دولاربر 27دي72 ـ (17/1/94)

مسئول شوراي ملي مقاومت ترور جنایت‌کارانه آقاي هائيك هوسپيان‌مهر را محكوم كرد

آقاي مسعود رجوي مسئول شوراي ملي مقاومت ايران روز 11بهمن72 ترور جنایت‌کارانه آقاي «هائيك هوسپيان‌مهر» كشيش ايراني را توسط ديكتاتوري تروريستي حاكم بر ايران، قوياً محكوم نمود و هدف اين قتل ناجوانمردانه را ايجاد رعب و وحشت در ميان عموم مردم ايران و به‌ویژه مسيحيان ايراني توصيف كرد.

فعاليت براي محکوم کردن ترور وحشيانه اسقف هوسپيان مهر

نقل از نشريه مجاهد شماره332 2اسفند72
به دنبال تلگرام رهبر مقاومت ايران به پاپ ژان‌پل‌دوم و مجامع الهي پروتستان درباره‌ شهادت اسقف هوسپيان‌مهر و فراخوان براي محكوميت جهاني جنايت وحشيانه رژيم و در پي فعالیت‌های نمايندگان مقاومت ايران در مجامع مدافع حقوق‌بشر در فرانسه، شماري از اين سازمان‌ها طي نامه‌ها و پیام‌هایی ترور وحشيانه اسقف هوسپيان توسط رژيم خميني را محكوم كردند. در زير قسمت‌هایی از دو نامه به دبيركل ملل متحد را دراین‌باره ملاحظه مي‌كنيد:

نامه رئيس جنبش بين‌المللي حقوقدانان كاتوليك به دبيركل ملل متحد

آقاي دبيركل؛ ما با شگفتي از ربوده شدن و قتل بزدلانه پدر هائيك هوسپيان‌مهر توسط عوامل ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران مطلع شديم. … اقدام اسقف هوسپيان و فراخوان داده‌شده توسط مقاومت ايران عليه اين محكوميت به مرگ باعث برانگيختن يك بسيج بين‌المللي قوي گرديد و چهره واقعي آخوندهاي تهران در زمينه سركوب مذهبي را برملا نمود. … ما هم‌چنين به مسئول شوراي ملي مقاومت ايران، آقاي مسعود رجوي مي‌پيونديم تا از كميسيون حقوق‌بشر، كه كارهاي خود ر ا در ژنو بازگشوده است، بخواهيم كه مورد نقض حقوق‌بشر در ايران را براي اتخاذ تدابير الزام‌آور و مجازات‌های بين‌المللي به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع بدهد.

رئيس لويي‌پتيتي

نامه دبيركل كميسيون فرانسوي صلح و عدالت به دبيركل ملل متحد
آقاي دبيركل؛ ما با بهت‌زدگي از ربوده شدن و قتل بزدلانه پدر هائيك هوسپيان‌مهر مطلع شديم.‌ ما يقين داريم كه … فراخواني كه عليه اين محكوميت به مرگ داده شد باعث برپا شدن يك بسيج بين‌المللي قوي گرديد.‌ ما اميدواريم كه كميسيون حقوق‌بشر ژنو اين موارد را موردبررسی قرار دهد تا این‌که تدابير متناسب توسط جامعه بین‌المللی اتخاذ گردد.‌

آنتوان سونداگ دبيركل

بيانيه 12سازمان حقوق بشری: پروندهٌ نقض حقوق‌بشر در ايران را به شوراي امنيت ارجاع دهيد
12سازمان حقوق بشری در تاريخ 3شهريور73 با صدور بیانیه‌ای نقض حقوق‌بشر در ايران را محكوم كردند و خواستار ارجاع پروندهٌ نقض حقوق‌بشر در ايران به شوراي امنيت ملل متحد شدند. اين بيانيه با اشاره به قتل رهبران جامعهٌ مسيحيت در ايران يادآور شد كه «كميسيون حقوق‌بشر در پنجاهمين اجلاس خود، منزجر از تمامي جنایت‌های آخوندها، به‌طور ويژه نگراني خود را در قبال نقض حقوق اقلیت‌های مذهبي و ازجمله مسيحيان توسط رژيم ايران ابراز داشت؛ اما اين رژيم تاكنون با بي‌اعتنايي به 31قطعنامه محكوميت، مصوب مجامع مختلف سازمان ملل متحد در محكوميت رژيم، به‌وضوح نشان داده است كه براي ادامهٌ حيات خود جز نقض مستمر اصول انساني هيچ راه‌حلي سراغ ندارد».
اين بيانيه افزود:‌«قتل اسقف ميكائيليان مانند قتل مهدي ديباج و هوسپيان‌مهر، توسط سرویس‌های مخفي رژيم ايران،‌در چارچوب طرح وسيع‌تري براي حذف اقلیت‌های مذهبي در ايران صورت مي‌گيرد. طبق پاره‌ای گزارش‌ها، اخيراً در جريان يك جلسه با مقام‌های رژيم، به رئيسان كليساهاي مسيحي اخطار شده است كه اين آخرين نوئلي است كه آن‌ها در ايران برگزار مي‌كنند».
اسامي امضاكنندگان اين بيانيه عبارت بودند از 1ـ ائتلاف بين‌المللي زنان 2ـ كنفدراسيون جهاني كار 3ـ فدراسيون جهاني سنديكاها 4ـ انجمن آمريكايي حقوقدانان 5ـ انجمن بين‌المللي حقوقدانان دموكرات 6ـ ليگ بين‌المللي براي حقوق و آزادي خلق‌ها 7ـ سازمان جهاني معلولان 8ـ مركز اروپا ـ جهان سوم 9ـ بين‌الملل توسعه تعليم و تربيت 10ـ جنبش عليه نژادپرستي و براي دوستي خلق‌ها 11ـ جنبش بين‌المللي مبارزه عليه نژادپرستي و تبعيض 12ـ جنبش بين‌المللي فالكون‌ها.

محكوميت رژيم آخوندي توسط سازمان پاكس‌كريستي

سازمان بين‌المللي پاكس‌كريستي در تاريخ 8اوت بيانيهٌ جداگانه‌ای در مورد سركوبي اقلیت‌های مذهبي در ایران صادر نمود كه به‌صورت سند رسمي ملل متحد انتشار يافت. در اين بيانيه سازمان پاكس‌كريستي طي فراخواني فوري خطاب به سو کمیسیون مبارزه با تبعيض و حمايت از اقلیت‌ها خواست تا از طريق مناسب، ارگان‌های ذيصلاح ملل متحد و دبيركل ملل متحد را در جريان سياست سركوب رژيم قرار دهد.

بيانيهٌ 14سازمان بين‌المللي مدافع حقوق‌بشر دربارهٌ «وخامت اوضاع حقوق‌بشر در ايران»

در پنجاه و يكمين اجلاس كميسيون حقوق‌بشر ملل متحد، 14سازمان بين‌المللي حقوق‌بشر با رتبهٌ مشورتي نزد سازمان ملل، با انتشار بیانیه‌ای خطاب به اجلاس اخير كميسيون حقوق‌بشر، ضمن محكوم نمودن موارد نقض حقوق‌بشر در ايران، خواستار گنجاندن اين موارد در قطعنامهٌ خود دربارهٌ ايران شدند. اين بيانيه به‌عنوان سند رسمي سازمان ملل توسط كميسيون حقوق‌بشر انتشاریافته است:
«… در سال‌1994 سركوب اقلیت‌های مذهبي در ايران افزايش يافت. در ژانويه 94 كشيش هوسپيان‌مهر، به دنبال تلاش براي نجات جان مهدي ديباج، كه در آن زمان به جرم ارتداد به مرگ محکوم‌شده بود و به خاطر انتقاد از سیاست‌های دولت به قتل رسيد. چندي بعد، جانشين وي، كشيش ميكائيليان و مهدي ديباج توسط عوامل رژيم به قتل رسيدند. دولت ايران مجاهدين را متهم به اين قتل‌ها نمود، ولي يك گزارش تحقيقي توسط گروه حقوق‌بشر پارلمان انگلستان، ادعاهاي رژيم ايران را مورد سؤال قرار مي‌دهد و نتيجه‌گيري مي‌كند كه رژيم مرتكب اين جنایت‌ها مي‌شود و بعد قربانيان خود يا مجاهدين را به انجام آن‌ها متهم مي‌كند…»

سخنرانی‌های سازمان‌های بين‌المللي مدافع حقوق‌بشر در اجلاس حقوق‌بشر ملل متحد در ژنو

در جريان برگزاري پنجاه و يكمين اجلاس كميسيون حقوق‌بشر ملل متحد در ژنو، شمار بسياري از سازمان‌های بين‌المللي (غيردولتي) مدافع حقوق‌بشر، در مورد نقض حقوق‌بشر توسط رژيم خميني سخنراني كردند.
نمايندهٌ گروه «جوبيلي كمپين»، با اشاره به تضييقات موجود عليه مسيحيان ايران و سركوبي آنان توسط رژيم، اظهار داشت: «اسقف هائيك هوسپيان مهر، مسئول شوراي كشيشان پروتستان در ژانويهٌ1994 به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسيد… پليس ايران در اطلاع دادن خبر به‌ خانوادهٌ اسقف هوسپيان، تقريباً 10روز تأخير داشت و مدعي شد كه عدم شناسايي هويت او، موجب اين تأخير شده است. اين را نمي‌توان باور كرد. اسقف هوسپيان هنگام مرگش پاسپورت همسر و حداقل نام و آدرس دو تن از اعضاي كليسايش را كه مي‌توانستند هويت او را مشخص كنند، به همراه داشت. در اواخر ژوئن يا اوايل ژوييه1994، كشيش مهدي ديباج و كشيش تتهيس ميكائيليان كه رهبري شوراي كشيشان پروتستان را عهده‌دار بودند، هر‌دو به قتل رسيدند. آن دو نيز قبل از كشف اجسادشان، به طرز اسرارآميزي مفقودشده بودند. مقامات، گروه‌های اپوزيسيون را به خاطر انجام اين قتل‌ها سرزنش نمودند. به نظر مي‌رسد اين تلاشي از سوي رژيم براي از بين بردن رهبران مسيحي فعال و همزمان، بي‌اعتبار كردن اپوزيسيون ايران است».
نمايندهٌ «جوبيلي كمپين»، در مورد قاتلان رهبران مسيحي اظهار نمود: «آن‌ها دستورات خود را از “بالاترين مقامات” دريافت مي‌كنند». وي افزود: «اين بسيار مشكوك است، درحالی‌که دولت ايران مدعي بي‌گناهي در اين قضيه است، از دادن اجازه به هر گزارشگري از سوي ملل متحد، براي رفتن به اين كشور، جهت بررسي وضعيت مسيحيان خودداري مي‌كند».

گزارش عفو بين‌الـملل:

«بنا بر گزارش‌ها، به دنبال مرگ كشيشان مسيحي، ساير رهبران كليسا توسط مقام‌های رژيم ايران تحت‌فشار قرار گرفتند تا به‌طور علني در تلويزيون و راديو اعلام نمايند كه مجاهدين مسئول اين قتل‌ها بوده‌اند. چند تن از آن‌ها از انجام این کار امتناع ورزيدند و به خاطر ترس از انتقام، مخفيانه كشور را ترك كردند».
گزارش عفو بين‌الملل با اشاره به نحوهٌ قتل سه كشيش مسيحي و ادعاهاي سه زني كه رژيم از آنان به‌عنوان اعضاي سابق مجاهدين و عاملان قتل كشيشان ايراني نام برده است، نوشت: «…حقيقت فقط زماني معلوم خواهد شد كه تحقيقاتي كامل، مستقل و علني انجام گيرد… در تيرماه1373 عفو بين‌الملل از مقام‌های رژيم ايران خواستار تحقيقات فوري، كامل و مستقل در مورد شرايط مرگ كشيش ميكائيليان و مهدي ديباج شد و هم‌چنين خواست كه طبق اصول ملل متحد در مورد پيشگيري از اعدام‌های غيرقانوني و خودسرانه و تحقيقات مؤثر در مورد آن‌ها، روش‌ها و نتايج اين تحقيقات علني گردد».
در فروردین‌ماه امسال هم كميسيون حقوق‌بشر ملل متحد دولت ايران را ترغيب نمود كه «در مورد سه كشيش مسيحي، تحقيقات كامل، دقيق و بی‌طرفانه‌ای انجام دهد».
گزارش عفو بين‌الملل بازتاب وسيعي در خبرگزاری‌ها و رسانه‌هاي مختلف جهان داشت. راديو دولتي آلمان در روز 9خرداد گفت: «گزارش عفو بين‌الملل، خاطرنشان ساخته است كه 4 تن از مقام‌ها و رهبران بلندپايهٌ اقلیت‌های مذهبي يعني سه نفر مسيحي و يك نفر سني در شمار قربانيان قتل‌هایی هستند كه باانگیزه‌های سياسي انجام‌شده است».

خیمه‌شب‌بازی‌های وزارت اطلاعات

دروغ‌بافی‌های معاون امنيتي وزير اطلاعات!

25تير خبرگزاري رويتر: «يك مقام اطلاعاتي گفت ايران سلاح‌ها و اعلاميه‌هاي تبليغاتي مرتبط به يك گروه اپوزيسيون مستقر در عراق را در خانه‌اي پیداکرده كه مورداستفاده زنان دستگيرشده به اتهام قتل دو روحاني و طرح بمب‌گذاری‌ها بوده است.»
روزنامه‌هاي ايران به نقل از موسوي‌نژاد رئيس امنيت ملي وزارت اطلاعات نوشتند: ايران از عراق خواستار كمك براي دستگيري دو مرد فراري شده كه مي‌گويد در اين قتل‌ها دست داشته‌اند. ايران گفت اين زنان به اپوزيسيون مجاهدين خلق مستقر در عراق مرتبط‌اند و ايران تقصير اين قتل‌ها و طرح‌های انفجاري را به گردن اين گروه مي‌اندازد. مجاهدين هرگونه مسئوليتي را تكذيب كرده و تقصير بمب‌گذاری و قتل‌ها را به گردن دولت ايران انداخته‌اند.
موسوي‌نژاد گفته: «در آن خانه ما در ضمن دو طپانچه برتا پيدا كرديم كه ميكائيليان به‌وسيلهٌ يكي از آن‌ها کشته‌شده است. ما در ضمن در مورد هويت فرد چهارم بنام مجيد اسفندياري اطلاع يافتيم». او گفت: «اين فرد به همراه مرد ديگري توانستند كشور را در 5ژوئيه از طريق مرز ايلام (به‌طرف عراق) ترك كنند. وزارت خارجه‌مان با عراق براي بازگرداندن آن دو تماس گرفته است».
موسوي‌نژاد گفت ميكائيليان به ضرب گلوله کشته‌شده و در يك فريزر در خانهٌ مورداستفاده آن زنان قرار داده شد. به گفتهٌ وي آن‌ها زندانيان سابق بودند.
موسوي‌نژاد گفت آن‌ها در ضمن نقشه‌ای پيدا كردند كه آن‌ها را به نقطهٌ دفن ديباج رهنمون مي‌كند. با اين نقشه توانستند جسد را پيدا كنند كه از ناحيه گردن چاقو خورده بود. او گفت جلال اصفهاني صاحب‌خانه، در 29ژوئن در حال صحبت با شهبازپور و وافري بوده كه صدايي از طبقهٌ دوم مي‌شنود. آن دو جلوي وي را براي تحقيق در مورد آن صدا مي‌گيرند ولي وقتي او در را باز مي‌كند انامي طپانچه‌اي را به‌طرف وي مي‌گيرد. او گفت: «آن‌ها با كمك يك جوان 30ساله دست‌ها و پاهاي او را بسته و محل را ترك مي‌كنند‌. او براي رها کردن خود از پسر يك همسايه كمك گرفته و مقامات نيروهاي انتظامي را مطلع مي‌سازد».
او گفت: «مقامات متوجه جاي گلوله‌ها در روي ديوارها شده و خانه را مي‌گردند و سلاح‌ها را پيدا مي‌كنند».
روزنامه حكومتي جمهوری اسلامي:
25تير73 روزنامه جمهوري اسلامي: «مشروح جريان اعترافات دو منافق دستگيرشده در ملاقات با مسئول كليساي اسقفي اصفهان…شهباز پور: سازمان نمي‌تواند عضويت ما را تكذيب كند زيرا گروهي از اعضاي سازمان در داخل عراق و ساير كشورها، ما را به اسم‌ورسم مي‌شناسند…
كشيش ديمتري بلوس: هدف شما از كشتن ميكائيليان و تلاش براي قتل امثال من چه بود؟
مريم شهبازپور: دستور سازمان بود و سازمان مي‌خواست از اين طريق در داخل كشور تشتت ايجاد شود و اختلاف بين مسيحيت و اسلام از سوئي و شيعه و سني از سوي ديگر راه بيندازد. نظام را از داخل بي‌ثبات كند و در خارج نيز بهره‌برداري سياسي كند…!
بتول وافري: طبيعي است حالا كه طرح سازمان براي ايجاد بحران در ايران به شكست انجاميد و ما هم دستگیرشده‌ایم سازمان، ارتباط خود را با ما تكذيب كند…»!
راديو رژيم:
27تير73 راديو رژيم: « [دريك كنفرانس مطبوعاتي]…‌وافري يكي از منافقين در پاسخ به اين پرسش كه آيا تحت‌فشار ناچار به صحبت عليه گروهك منافقين شده است گفت: ما خود خواسته‌ايم كه با خبرنگاران مصاحبه داشته باشيم و واقعيات را در اختيار خبرنگاران قرار دهيم و دليل ندارد كه زير فشار بخواهم حرف بزنم»!
نگراني رژيم از وارد شدن موضوع كشتار کشیش‌ها در قطعنامه مجمع عمومي ملل متحد
ترور وحشيانهٌ سه روحاني مسيحي توسط فاشیسم‌مذهبی و انتساب وقيحانهٌ آن به مجاهدين، خشم و انزجار افكار عمومي و سازمان‌های حقوق بشری و هم‌چنين اعتراض جوامع مسيحي را برانگيخت. آن‌ها نه‌تنها به ادعاهاي موهوم اين رژيم وقعي ننهادند بلكه مصرانه خواستار تحقيق پيرامون اين جنایت‌ها گرديدند. اين موضوع در قطعنامهٌ مجمع عمومي ملل متحد نيز به‌طور مشخص ثبت گرديده است. بند ده اين قطعنامه از رژيم خميني مي‌خواهد كه «در مورد قتل 3كشيش مسيحي كه در گزارش نمايندهٌ ويژه به آن اشاره‌شده، تحقيقات كامل، دقيق و بي‌طرفانه به عمل آورد». به‌این‌ترتیب قطعنامهٌ مجمع عمومي ملل متحد، كه نسبت به اذيت و آزار مسيحيان ايراني توسط رژيم نيز اظهار نگراني نموده، با بي‌اعتنايي به ترهات آخوندها عليه مقاومت ايران، عملاً‌ مسئوليت اين كشتار فجيع را متوجه رژيم خميني مي‌داند. صدور قطعنامهٌ مجمع عمومي ملل متحد خشم رژيم خميني را برانگيخت. سخنگوي وزارت خارجهٌ رژيم، در يك واكنش زبونانه، از اين‌كه مجمع عمومي به یاوه‌سرایی‌های رژيم توجهي نشان نداده، اظهار تأسف نمود و گفت: «قطعنامهٌ مجمع عمومي متأسفانه از گزارش غيرواقعي گزارشگر اين سازمان منفي‌تر و مغرضانه‌تر و بيان‌كنندهٌ اغراض سياسي پنهان‌شده در پشت مسألهٌ حقوق‌بشر است». وي اضافه نمود: «جاي تأسف است كه وقتي تمام ابعاد اقدام‌های تروريستي منافقين بر ضد دو كشيش مسيحي ايراني مشخص شد، كشورهاي غربي و حتي سازمان ملل نيز هيچ‌گونه واكنشي نسبت به اين اقدام تروريستي از خود نشان ندادند و آن‌را محكوم نكردند؛ اما اكنون از فقدان حفاظت لازم از آنان سخن مي‌گويند»

تشكيل دادگاه نمايشي، پردة بعدي سناريوي وزارت اطلاعات كذاب آخوندي

به گزارش خبرگزاري رويتر در روز دوشنبه 15اسفند73 (6مارس)، «روزنامهٌ كيهان، به نقل از يك اطلاعيهٌ رسمي، نوشت:محاكمهٌ سه مظنون، به اتهام قتل تاتائوس ميكائيليان و انفجار بمب در محل قبر خميني و توطئهٌ انفجار در حرم قم، روز 24 اسفند به شكل علني برگزار خواهد شد.»
در اطلاعیه‌ای كه به همين مناسبت دبيرخانهٌ شوراي ملي مقاومت ايران در روز 15 اسفند صادر كرد، ازجمله آمده است: «…همان‌طور كه در اطلاعیه‌های مورخ 4، 5، 6، 7، 8، 17 و 19 ژوئيه 1994 دفتر مطبوعاتي مجاهدين در پاريس و دبيرخانهٌ شوراي ملي مقاومت ايران خاطرنشان شده است، سه زن موردادعای رژيم، هيچ ربطي به مجاهدين نداشته و سه رهبر مسيحي ايراني توسط وزارت اطلاعات آخوندها ربوده‌شده و به قتل رسيده‌اند.»
جالب اینجاست در نمايش مطبوعاتي آخوندها براي اين سه زن كه در تاريخ 18 ژوئيه با شركت شماري از خبرنگاران خارجي برگزار شد، يكي از «عاملان» اين جنايت اذعان داشت كه ”يكي از قربانیان، اسقف هوسپيان مهر، علاقه‌مند به پيوستن به شوراي ملي مقاومت ايران بوده است”. در همان تاريخ، مقاومت ايران از جامعهٌ‌ جهاني خواهان «…اعزام يك هيأت تحقيق بين‌المللي مركب از حقوقدانان و نمايندگان سازمان‌های بين‌المللي وهم چنین نمايندگان مقاومت، به ايران شده بود. اگر آخوندها بر دعاوي خود مصر هستند، نمي‌بايد با حضور اين هيأت در جلسات “دادگاه فرمايشي” مخالفتي بورزند…»
12مهرماه74 راديو رژيم به نقل از رئيس «دادگاه‌های انقلاب» رژيم اعلام كرد كه فرحناز انامي به جرم قتل، تاتائوس ميكائيليان و مهدي ديباج، كشيشان مسيحي و حمايت از سازمان مجاهدين خلق به 30سال زندان محکوم‌شده است. دو متهم ديگر نيز به جرم كمك در قتل كشيش ميكائيليان و برهم زدن نظم عمومي و حمايت از مجاهدين هرکدام به 20سال حبس محكوم شدند.
دفتر مطبوعاتي مجاهدين طي اطلاعیه‌ای دراین‌باره اعلام كرد: «در‌حالي‌كه مجازات توزيع يا خواندن نشريات مجاهدين يا هواداري از اين سازمان اعدام مي‌باشد و تاكنون ده‌ها هزار نفر، از‌جمله دختران زير 18 سال و زنان باردار، به این جرم توسط ديكتاتوري تروريستي‌ـ مذهبي ملايان به‌ جوخه‌هاي تيرباران سپرده‌شده‌اند، صدور حكم زندان براي سه زني كه به‌زعم رژيم، وابسته به مجاهدین و متهم به قتل و بمب‌گذاري در اماكن مقدس هستند، به‌خودی‌خود حاكي از ساختگي بودن اين داستان از ابتداي امر مي‌باشد. چيزي كه طي 15 ماه گذشته مقاومت ايران آن‌را بارها اعلام كرده است».

شك و ترديدهاي ناظران در مورد دعاوي مسخرة رژيم آخوندي

آسوشیتدپرس 14تير73: «بعضي گروه‌های مسيحي مي‌گويند مقام‌های ايران، ميكائيليان را اعدام كردند.».
بولتن خبري مؤسسهٌ ‌پينكرتون آمريكا (15تير73)‌: «حكومت ايران عدم تحمل فزاینده‌ای را از خود در برابر مسيحيان و مسلمانان سني كه در اين كشور مسلمان شيعه، شهروند درجه2 محسوب مي‌شوند،‌نشان داده است».
روزنامهٌ‌ داگن چاپ سوئد در شمارهٌ ‌18تير73، پس از اشاره به اين‌كه چه ارگاني در درون رژيم زير نظر خامنه‌اي در قتل کشیش‌ها دست دارد،‌به نقل از منبعي كه «اطلاعات خود را از داخل ايران گرفته»، ‌به نحوهٌ‌ ربودن و قتل کشیش‌ها اشاره مي‌كند.‌ داگن مي‌نويسد: «بنا به گفتهٌ منبع، روز 24ژوئن (3تير73)‌مهدي ديباج مفقود شد.‌ او زماني كه مي‌خواست از منزل خود در تهران به كرج برود، ‌در راه به‌وسيلهٌ ‌جاسوسان رژيم كه لباس شخصي پوشيده بودند، دستگير مي‌شود.‌ بيش از 18سازمان پليسي دولتي در ايران وجود دارد كه لباس شخصي مي‌پوشند. آن‌هایی كه لباس فرم به تن دارند به شكل علني نمي‌توانند چنين اعمالي را انجام دهند. چند روز بعد از ناپديد شدن مهدي ديباج،‌در روز 29ژوئن (8تير73) به منزل اسقف ميكائيليان تلفن زده مي‌شود. آن‌ها مأموران مخفي بوده‌اند كه تماس گرفته‌اند و گفته‌اند كه از ديباج خبردارند و از محل او بااطلاع هستند و ديباج تقاضا كرده كه با او (ميكائيليان) صحبت كند. اين موضوع بايد كاملاً مخفي باشد و به كسي گفته نشود. اسقف ميكائيليان كه حتي با همسر خود در اين مورد صحبت نكرد، براي ملاقات با مهدي ديباج منزل را ترك كرد. ولي وقتي به محل رسيد شخص ديگري به‌جز مهدي ديباج منتظر او بود. پس از چند روز جنازهٌ اسقف ميكائيليان پيدا شد. در سر و سينهٌ ‌او جاي گلوله مشخص بود. همان روز جنازهٌ‌ مهدي ديباج هم كشف مي‌شود و پليس اظهار مي‌كند كه جنازه را زماني پیداکرده كه به دنبال قاتل بوده است. منبع موردنظر چنين اضافه مي‌كند كه اين مشخص مي‌كند آنان در يك روز کشته‌شده‌اند و اين طبيعي به نظر مي‌رسد كه مقامات مي‌دانسته‌اند كه بايد در كجا به ‌دنبال جنازه‌ها بگردند. مقام‌های ايراني از اين‌كه جنازهٌ ميكائيليان را در اختيار خانواده‌اش قرار دهند، خودداري كرده‌اند و خانوادهٌ او مورد تهديد قرارگرفته‌اند كه در مورد قتل نبايد باکسی صحبت كنند».

گزارش ساليانة حقوق‌بشر وزارت خارجهٌ آمريكا

در گزارش ساليانة حقوق‌بشر وزارت خارجهٌ آمريكا (12بهمن73) آمده بود كه در جريان محاكمهٌ‌ «نمايشي پرسروصدا»، هر سه زن به دست داشتن در قتل كشيشان «و ارتباطشان با سازمان مجاهدين خلق اعتراف كردند» اما «دیپلمات‌های خارجي و اعضاي رسانه‌هاي خارجي كه به دعوت دولت “آخوندي”‌در جلسات محاكمه حضور داشتند نسبت به ادعاهاي اين سه زن و عادلانه بودن محاكمهٌ‌ آن‌ها ابراز شك و ترديد مي‌كنند».

گزارشگر ويژه حقوق‌بشر

گزارشگر ويژه حقوق‌بشر در گزارش به كميسيون حقوق‌بشر ملل متحد در تاریخ 5بهمن73، دربارهٌ قتل كشيشان مسيحي تصريح كرده بود كه «گزارشگر ويژه، دولت ايران را مطلع ساخت كه گزارش‌هایی كه اخيراً از منابع مختلف دريافت كرده است، دست داشتن سازمان مجاهدين خلق را در اين وقايع زير علامت سؤال مي‌برد» و «اضافه بر اين، منابع متعددي به‌طور مستمر بر اين موضوع تأکیددارند كه كشيش مهدي ديباج و كشيش ميكائيليان در موارد مختلفي به خاطر تبليغ براي آزادي اديان مورد تهديد قرارگرفته بودند،‌ كه ادعا مي‌كنند توسط مقامات ايراني صورت گرفته است» گزارشگر هم‌چنين از اين‌كه رژيم به سؤالات و نامه‌هايش دربارهٌ اسقف هوسپيان هيچ جوابي نداده است! ابراز تأسف كرده بود.

گزارشگر ويژه سازمان ملل در مورد بردباري پس از بازديدش از ايران

‌عبدالفتاح عامور (اهل تونس)، گزارشگر ويژه در مورد عدم بردباري مذهبي كميسيون حقوق‌بشر: «دولت ايران ظاهراً تصميم گرفت كه اين رهبران پروتستان را اعدام كند تا نه‌تنها سازمان مجاهدين را با انداختن مسئوليت اين جنايات به گردنش، در خارج ايران بي‌آبرو كند، بلكه مي‌خواست جامعه پروتستان را نيز بدون سر كند و آن‌را وادار كند كه از تغيير دين مسلمانان دست بردارد… مخاطبان غیردولتی هم‌چنين معتقدند كه سه زن متهم به اين قتل‌ها در يك دادگاه نمايشي محاكمه شدند و توضيح مي‌دهند كه اين سه زن تواب‌هاي سازمان مجاهدين مي‌باشند و بعضي اضافه مي‌كنند كه آن‌ها مأموران دولت هستند كه خود را فداي منافع دولت كرده‌اند و مجازات اعلام‌شده عليه آن‌ها عملاً انجام نخواهد شد و طولاني نخواهد بود…» (گزارش گزارشگر ويژه سازمان ملل در مورد بردباري مذهبي، عبدالفتاح عامور، 20بهمن1374).

گروه حقوق بشري و مسيحي جوبيلي كمپين

گروه حقوق بشری و مسيحي جوبيلي كمپين در انگلستان گفت: «داراي شواهدي است كه سه رهبر مسيحي ايراني، “به دستور دولت ايران کشته‌شده‌اند”». جوبيلي كمپين نتيجه‌گيري كرده بود كه: «اين سه مسيحي توسط يك باند ضربت “كه تحت دستورهاي مستقيم از بالاترين مراجع ايران عمل مي‌كند” کشته‌شده‌اند».
روزنامهٌ نروژي ورتلند 8 دسامبر 95(18آذر74)

محاكمهٌ 3زن متهم به دخالت در قتل 3رهبر مسيحي توسط مقام‌های ايران ساختگي است

«… از همان ابتدا كه قتل‌ها صورت گرفت، هم شوراي ملي مقاومت و هم ناظران بی‌طرف گفتند كه ربط دادن اين سه زن به مقاومت ايران، يك اتهام ساختگي است و براي لطمه زدن به مجاهدين طراحی‌شده‌ است … اكنون اين نظريه، از سوي يك نمايندهٌ اتحاديهٌ اروپا، كه در دو تا چهار جلسهٌ دادگاه حضور داشت، تأييد مي‌شود. برداشت ناظر اتحاديهٌ اروپا از دادگاه اين است كه پرونده ساختگي است. اين مسأله روز دوشنبهٌ گذشته در پارلمان انگليس مطرح شد.
4دسامبر95 جرمي هنلي، وزير مشاور در امور خارجي انگلستان، در پاسخ به سؤال ديويد آلتون، نمايندهٌ پارلمان اين كشور گفت: اگرچه اين دادگاه علني بود ولي نمي‌توان گفت كه عدالت رعايت شده است. بخش‌هایی از روند دادگاه طبق استانداردهاي قابل‌قبول بين‌المللي نبود و اين مسأله موجب نگراني ماست. ازجمله می‌توان به تبليغ دربارهٌ اعتراف‌های متهمان قبل از محاكمه اشاره كرد، چیزی که ساختگي بودن محاكمه را نشان مي‌دهد. براي دو تن از متهمان، به خاطر ادعاي ارتباط با مجاهدين و تهديد امنيت جمهوري اسلامي، مجازات‌هایی شديدتر از خود قتل‌ها در نظر گرفته‌شده است. هر 3نفر به خاطر اين ادعاها به 15سال زندان محکوم‌شده‌اند درحالی‌که حكم آن‌ها به خاطر قتل‌ها براي يك نفر 15سال زندان و براي 2نفر ديگر 5سال زندان تعیین‌شده است.
بر اساس اظهارات غلامحسين رهبرپور، رئيس دادگاه، علت به اعدام محکوم نشدن اين سه زن اين بود كه خويشاوندان كشيش مقتول، تاتائوس ميكائيليان، براي حكم اعدام متهمان فشار نياوردند و اين‌كه اسلام براي زنان ارزش زيادي قائل است!
به گزارش روزنامهٌ ايران، متهمان بعد از صدور حكم دادگاه، دريك كنفرانس مطبوعاتي اعلام كردند كه حكم را بدون اعتراض می‌پذیرند! متهم اصلي، فرحناز انامي، به خبرنگاران در سالن دادگاه گفت: من تصور مي‌كردم كه به اعدام محكوم مي‌شوم و اعدام حداقل مجازاتي است كه دادگاه صادر می‌کند! لرد ايوبري، رهبر گروه پارلماني حقوق‌بشر انگلستان، اخيراً به روزنامهٌ ورتلند گفته است كه نشانه‌هاي زيادي وجود دارد مبني بر این‌که مقام‌های ايران، تمام اين داستان را براي ضربه زدن به جنبش مقاومت ساخته‌اند. ايوبري شكي ندارد كه مقام‌های ايران مسئول قتل‌ها هستند تا هم به اقليت مسيحي و هم جنبش مقاومت صدمه وارد كنند. او معتقد است كه مسيحيان ايران به‌صورت آشكار در سال‌های اخير وضعيت بدتري پیداکرده‌اند.
در رابطه با حكم دادگاه گفته‌شده كه تحقيقات در مورد قتل اسقف هائيك هوسپيان‌مهر، كه در ژانويه94 به وقوع پيوست، ادامه دارد. هائيك هوسپيان‌مهر بعد از بازديد از نروژ دوستان زيادي در نروژ داشته است…»

گزارش هيأت پارلمان اروپا فوريه2005

در سال‌1373، سه رهبر مسيحي به‌طور وحشیانه‌ای در ايران به قتل رسيدند. جسد مثله‌شدة يكي از آن‌ها در فريزر نگه‌داشته شد. آن‌ها عبارت بودند از: اسقف هايك هوسپيان مهر، كشيش تاتائوس ميكائليان و كشيش مهدي ديباج.
لرد آلتون از ليورپول از ابتدا اين كيس را پيگيري كرد. او دراین‌باره مي‌نويسد: «يكي از اتهاماتي كه من شخصاً با علاقه‌مندی زياد آن‌را دنبال كردم، در رابطه با قتل فجيع سه رهبر كليساي آنگليكن در ايران در سال‌1373 بود. به ما گفته شد كه 3‌زن علناً اعتراف كردند كه از مجاهدين دستور گرفته بودند كه اين کشیش‌های مسيحي را به قتل برسانند. اين سه زن متعاقباً توسط يك دادگاه رسمي ايران مجرم شناخته شدند و مقامات ايراني حتي از دیپلمات‌های غربي دعوت كردند كه به‌عنوان ناظر در محاكمه شركت كنند؛ اما چند سال بعد، مقامات اطلاعاتي سابق رژيم ايران فاش ساختند كه سه كشيش توسط مأمورين وزارت اطلاعات و امنيت به قتل رسيده بودند و همة اتهامات دربارة دست داشتن مجاهدين در اين قتل‌ها، براي بی‌اعتبار کردن اين مقاومت ساخته‌شده بودند».
از زمان قتل اين کشیش‌ها، گروه حقوق‌بشر پارلمان انگليس با انتشار دو جزوه، تناقضات موجود در “اعتراف‌های متهمان” و اظهارات منتشرشده از سوي رژيم ملايان را افشا كرده بود.

گزارش گروه حقوق‌بشر پارلـمان انگلستان دربارهٌ صحنه‌سازی‌های رژيم در مورد قتل سه روحاني مسيحي اوت1995

«… بين آنچه كه در كيهان 19ژوئن1995 درج گرديده و بياناتي كه در زمان دستگيري قاتلان ادعايي كشيش ميكائيليان ابرازشده، تناقضاتي وجود دارد. اگر به یاد بياوريم ادعاشده بود كه متهمان به جنایت، خانه‌ای را در شرق تهران جهت به دام انداختن قرباني خود با بهانهٌ ملاقات وي با فردي كه مايل به پذیرش مسيحيت مي‌باشد، اجاره كرده بودند. طبق خبر 12ژوييه1994 ايرنا، صاحب‌خانه، آقاي جلال اصفهاني، گفته است: «من در 30ژوئن در طبقهٌ پايين خانه بودم كه صداي گلوله‌ای را كه ظاهراً در طبقهٌ بالا به کسی شلیک‌شده بود، شنيدم. من باعجله به‌ طبقهٌ بالا رفته و دو دختر، فرحناز انامي و مريم شهباز‌پور، اسلحه را به‌سوي من گرفتند و من به‌ همين خاطر سكوت اختيار كردم. آن‌ها مرا به حمام برده و با طناب دست‌ها و پاهاي مرا بسته و به سر من زدند. من بعد از یک ساعت توانستم طناب را بازکنم».
آقاي اصفهاني در دادگاه ادعا كرده است: «صدايي شبيه افتادن چيزي به‌ زمين توجه مرا جلب كرد». بايستي مربي وي به او گفته باشد كه امكان نداشته وي تشخيص دهد كه آن (صداي) يك گلوله بوده، چه رسد به‌ اين‌كه (صداي) شليك گلوله‌ای به کسی بوده باشد.
آقاي اصفهاني ادامه دا‌د: «من به‌‌ طبقهٌ بالا دويدم. جوانكي از اتاق بيرون آمد و درحالي‌كه خود را معرفي مي‌كرد، گفت: ”اگر صدايي بكني، تو را خواهم كشت”».
بنابراين طبق شرح اوليه، وي توسط دو زن و طبق شرح دوم توسط يك مرد مورد تهديد قرارگرفته است. او در دادگاه مي‌گويد: «آن‌ها مرا به‌ طبقهٌ پايين آوردند» درحالی‌که در بيان اول، او در حمام گذاشته‌شده بود. در بيان اول، آن دو زن (دست و پاي) آقاي اصفهاني را بسته بودند ولي هم‌اکنون گفته مي‌شود كه آن مرد اقدام به این عمل نموده است.
به هنگام شرح قتل توسط خانم انامي در كنفرانس خبري 18ژوييه1994، كه در همان تاريخ توسط رويتر گزارش شد، او مي‌گويد مجيد اسفندياري، توطئه‌گر اصلي، ميكائيليان را یک‌بار با گلوله زد و او (انامي) براي خاتمه دادن به وی(ميكائيليان)، دو گلوله شليك كرد. خانم انامي ‌اكنون در دادگاه ادعا مي‌كند: «من صداي يك گلوله را شنيدم. وقتي از اتاقي كه در آن بودم خارج شدم، ديدم كه حميد او را زده است. من نيز از پشت يك گلوله به‌ گردن او زدم. حميد گلولهٌ سوم را زد. كشيش با ناله‌ای به زمین افتاد…» بنابراين چه كسي گلولهٌ سوم را زد، اسفندياري يا انامي؟ چگونه ميكائيليان بعد از گلولهٌ اول هنوز ايستاده بود درحالي‌كه خانم انامي وارد اتاق شده و گلولهٌ دوم را به پشت گردن وي زد؟ چگونه او هنوز بعد از گلولهٌ دوم ايستاده بود و فقط بعد از گلولهٌ سوم «با ناله‌ای به زمین افتاد»؟ دليل ابراز اين داستان غيرمحتمل، همخواني كردن آن با واقعيت سوراخ گلوله‌ها در ديوار، طبق آنچه كه در گزارش خبرگزاري رويتر در 18ژوييه1994 منعکس‌شده، مي‌باشد. ولي راز ديگري نيز وجود دارد. رويتر مي‌گويد چهار سوراخ گلوله بر دیوار وجود داشته درحالي‌كه در هيچ زماني گفته نشده كه بيش از سه گلوله شلیک‌شده است!
رويتر 18ژوئیه1994 مي‌گويد كه «بر روي ميزي در مقر ايرنا دو اسلحهٌ دستي با خفه‌كن، دو جعبهٌ گلوله و چندين تراكت مجاهدين كه گفته مي‌شود از آپارتماني در شرق تهران ضبط‌شده‌اند، به نمایش گذاشته‌شده بودند».
… سومين توطئه‌گر در قتل ميكائيليان، خانم مريم شهبازپور 30ساله، درحالی‌که او هم سعي به‌قرار دادن يك بمب 5‌/‌3كيلويي در زيارتگاه حضرت معصومه در قم داشته، در 5ژوئیه1994 دستگير گرديد. گفته شد كه اين بمب در يك كتاب دعا مخفی‌شده بود و همان‌طوری که ما در همان موقع اظهار داشتيم، اين كتاب بايستي واقعاً بسيار عظيم بوده باشد كه آن‌قدر مواد منفجره را در خود جاي دهد! از كاردار تقاضاي بازرسي كتاب موردنظر به عمل آمد كه پاسخي دريافت نگرديد.
خبرنگاران از خانم انامي در 18ژوئیه پرسيدند كه چرا توطئه‌گران، صاحب‌خانه، آقاي اصفهاني را نكشتند و شما حق‌دارید فكر كنيد كه پاسخ او براي یک چنین قاتل بی‌رحمی تا حدودي غيرمعقول بوده است زيرا گفت: «به خاطر كهولت سن وي و به خاطر هول‌زدگي ما از ظهور ناگهاني او، ما به کشتن وي فكر نكرديم». به یاد بياوريد كه این‌ها تروریست‌هایی هستند كه به‌طور ویژه‌ای تعلیم‌دیده بودند كه «نبايد هيچ‌گونه رد يا مدركي كه بتواند در معرض توجه عموم قرار گيرد، به‌جاي بگذارند.»
صاحب‌خانه با زبان خود به شرح ماجرا پرداخته و گفت كه به‌سرعت دست و پاي بسته خود را باز و پسر همسايه را از پشت پنجره صدا كرد. اسقف ميكائيليان در ساعت 5 بعدازظهر 29 ژوئن (8تير)، وارد خانه شده بود. بنابراين ما مي‌توانيم فرض كنيم كه زنگ خطر در حدود ساعت‌6 بعدازظهر به صدا درآمده و «عاملان وزارت اطلاعات» به مدت كمي بعد از آن به آنجا واردشده باشند (نمي‌دانم چرا وزارت اطلاعات و نه پليس؟ آيا اين به این دليل نبوده كه طرح تبليغاتي آن قبل از قتل ريخته شده بوده است؟) بااین‌وجود خانواده (ميكائيليان) براي شناسايي جسد تا 2ژوئیه، (11تير) يعني تا سه روز بعد از وقوع حادثه فراخوانده نشدند (رجوع شود به: ايران 1994، سال ترورها، ميدل ايست كانسرن). علت اين تأخير چه بود؟…
بازگرديم به جنایت مشهد كه در آن 26‌نفر توسط بمبي در زيارتگاه امام رضا، از نوادگان پيغمبر(ص)، در 20‌ژوئن (30خرداد)، كشته شدند. رويتر در اول اوت (10مرداد)، گزارش كرد كه مهدي نحوي بعد از يك درگيري مسلحانه با يك نيروي امنيتي ويژه كه براي گرفتن تروریست‌ها تشکیل‌شده است، دستگير شد. اين گزارش ادامه داد: «چند نفر از‌جمله سه زن كه حكومت تهران گفت اعضاي مجاهدين خلق بودند، در رابطه با بمب‌گذاری مشهد و ساير اعمال خشونت‌بار از‌جمله كشتن دو كشيش مسيحي دستگیرشده‌اند».
اين تنها اشاره به همدستی اين زنان در بمب‌گذاری مشهد است كه ما توانسته‌ام بيابيم و اگر در مورد دخالت آن‌ها سؤالي وجود داشت، مسلماً آن‌ها همان‌طوری که به سایر جنایت‌های خود اعتراف كرده‌اند به آن‌هم اعتراف مي‌كردند.
نحوي كه مظنون به‌ بمب‌گذاری مشهد بود، در يك درگيري مسلحانه به‌شدت مجروح شد و گزارش شد كه در اول اوت تحت عمل جراحي قرارگرفته است. به ‌گفتهٌ رويتر دكتر مسئول گفت كه به او اجازه داده نخواهد شد باکسی صحبت نمايد. ولي ايرنا در همان روز اعترافي را كه ادعا شد توسط نحوي ابرازشده، گزارش نمود. علي فلاحيان، وزير اطلاعات، گفت كه نحوي در پاسخ به این سؤال كه چرا چنين جنايت خوفناكي را انجام داده، گفت كه او دستورهاي «تشكيلات» يعني سازمان مجاهدين را انجام داده است.
فلاحيان گفته بود كه اميدوار است، نحوي زنده بماند تا بتوان اطلاعات بيشتري در مورد فعالیت‌هایش به دست آورد. ولي همدست او بهرام عباس‌زاده، كه تأييد كرده بود كه نحوي بمب‌گذار مشهد بوده و از او در حال ايستادن در كنار تخت نحوي فیلم‌برداری شده بود، روز بعد در زاهدان حلق‌آويز شد. ظاهراً مقام‌ها آن‌قدر اشتياق نداشتند كه دريابند كه آيا او چيز بيشتري براي گفتن داشته يا نه يا شايد هم او بیش‌ازحد مطلب براي گفتن داشته است؟
به مرگ تاتائوس ميكائيليان بايد در چارچوب مرگ خشونت‌آميز ساير روحانيون نگريست. وجه اشتراك همگي اين بود كه آن‌ها با رژيم مشكل داشته‌اند. مشكل برخي تا منجر شدن به حبس آن‌ها جلو رفته بود و تمامي آن‌ها مورد اخطار يا تهديد قرارگرفته بودند. به‌غیراز دو كشيش مسيحي، هايك هوسپيان مهر و مهدي ديباج، مورد روحاني سني، حاجي‌محمد ضيائي نيز وجود دارد كه رژيم سازمان مجاهدين را متهم به ترور وي نكرده است.
قابل‌توجه است كه به یاد بياوريم حاجي‌محمد ضيائي در ابتدا به خاطر مصاحبه‌ای كه در سال1981 با نشريهٌ كويتي الوطن كرده بود و در آن اعدام‌های غيرقانوني و قانوني مخالفان حكومت توسط عمال رژيم را محكوم كرده بود، دچار مشكل شده بود. وي روز بعد از چاپ مصاحبه، دستگير شد و براي 2ماه تحت بازجويي و شكنجه قرار گرفت. فشار حاميانش باعث آزادي وي و نجات جانش شد ولي از آن به بعد به‌طور مستمر مورد آزار رژيم قرار داشت.
…اين به نفع رژيم است كه با درست كردن پاپوشي، كشتن ميكائيليان را به گردن مجاهدين بيندازد ولي آيا اين باورکردنی‌تر نخواهد بود كه تصور شود، همان ارگاني كه انگيزه و فرصت براي حمله به‌ كليهٌ اقلیت‌های مذهبي را داشته و در استفاده از قتل به‌عنوان ابزار در ايران و در سياست خارجي ترديدي به خود راه نداده است، مسئول تمامي اين جنایت‌ها بوده باشد؟ اين اهانتي به هوش و فراست ماست كه از ما خواسته شود تا داستان‌های خارق‌العاده‌ای كه توسط تهران ساخته‌وپرداخته و به فرحناز انامي و ساير هنرپيشگان دادگاه ديكته شده است را باور كنيم‌…»

اعتراف به جنايت از درون رژيم

كاتوليك هرالد 10مارس2000

در سال‌1379، كاتوليك هرالد ضمن انتقاد شديد از سياست دولت بريتانيا در «مراودة سازنده» با [رژيم] ايران، در ارتباط با قتل رهبران مسيحي اظهار داشت: «در آن زمان، مرگ آن‌ها (اسقف هايك هوسپيان مهر، كشيش تاتائوس ميكائيليان و كشيش مهدي ديباج) به گردن مجاهدين، كه از اوايل دهة‌1360 به مبارزة مسلحانه عليه استبداد مذهبي پرداخته‌اند، انداخته شد؛ اما برانگيختگي اخير در مطبوعات ايران، يك فرمانده سابق سپاه پاسداران، اكبر گنجي را واداشت كه ظن‌های عفو بين‌الملل و كارزار جوبيلي را تأييد كند، او در دسامبر گذشته اعتراف كرد كه وزارت اطلاعات جهت لکه گذاشتن بر دشمنان خود، نه‌تنها اين روحانيون را كشت، بلكه عليه زائران در حرم‌هاي مسلمان (مانند حرم امام رضا) جهت دستيابي به همان اهداف، بمب‌گذاری كرد»(به قتل رسيده به دست مدره‌ها: آيا رفرم ايراني يك دروغ است؟ كاتوليك هرالد، 10‌مارس‌2000).

لرد اريك ايوبري در كتاب «ايران، حكم مرگ، بررسي قتل‌ها و پنهان‌کاری‌ها» سال 2000، صفحات‌41-54

لرد ايوبري براي شرح اين‌كه عبدالله نوري، وزير كشور سابق رژيم، در محاكمة خود در نوامبر‌1999 اعتراف كرد كه وزارت اطلاعات، رهبران مسيحي را به قتل رسانده بود، توضيح مي‌دهد: «تلاش هماهنگ براي نسبت‌دادن اين قساوت‌ها به مجاهدين، به‌قصد شيطان‌سازي مقاومت و درعین‌حال خلاص کردن دولت از رهبران مسيحي مزاحم كه از تسليم شدن به ديكتاتوري خودداري مي‌كردند، بود. فرض بر اين بود كه بمب‌گذاری تروريستي در يك حرم مقدس به‌وسيلة همان زنان بی‌رحمی كه در رابطه با قتل كشيشان برايشان پرونده ساخته شد، مجاهدين را به‌طور مضاعف در صحنة داخلي و بين‌المللي بي‌اعتبار سازد. به‌رغم اين نيرنگ پيچيده، هيچ‌كس شرح رسمي (دولتي) رخدادها را قانع‌كننده نيافت. داستان سه زني كه متهم به كشتن اسقف ميكائيليان بودند، توسط آماتورها (تازه‌كاران) اختراع‌شده بود و به‌راحتي به‌عنوان يك حيله افشا شد».

كميتهٌ دفاع از آزادي اديان و مذاهب در جهان: قتل روحانيون مسيحي در ايران جزئي از جنایت‌های وزارت اطلاعات بود

كميتهٌ دفاع از آزادي اديان و مذاهب در جهان اعلام كرد كه قتل روحانيون مسيحي در ايران جزئي از جنایت‌های باند سعيد امامي، معاون فلاحيان، وزير سابق اطلاعات (رژيم) ايران است. اين خبر را روزنامهٌ صبح امروز در روز 6دي78 به نقل از راديو كلن آلمان به چاپ رساند و افزود: راديو كلن با اعلام اين مطلب در گزارشي دربارهٌ ماجراي كشتار روحانيون مسيحي طي ساليان اخير به نقل از اسقف «دهقاني‌تفتي» كه اكنون در انگليس به‌سر مي‌برد، گفت: «پس از قتل چند کشیش مسيحي از‌جمله اسقف‌ها «ديباج» و «ميكائيليان»، نمایشنامه‌ای به اجرا درآمد كه كسي آن‌را جدي نگرفت.»
روزنامه حكومتي آريا 13آذر77
اكبر گنجي، مقام سابق امنيتي رژيم و عضو شوراي سردبيري نشريهٌ «صبح امروز»، با انجام مصاحبه و نوشتن چند مقاله پرده از گوشة‌ ديگر از حقايق مربوط به قتل‌های زنجیره‌ای برداشت. او در مصاحبه‌ای با روزنامهٌ آريا در روز 13‌آذر77… به ‌پروندهٌ قتل کشیش‌های مسيحي اشاره‌کرده و ازجمله نوشته است: «اگر شما به دادگاه آن سه دختري (مريم شهبازپور، بتول وافري، فرحناز انامي) كه بنام منافقين گرفتند و محاكمهٌ كردند نگاه كنيد، رئيس دادگاه آقاي رهبرپور بود كه ايشان هم از دانش‌آموختگان مدرسهٌ حقاني هستند. در همان دادگاه يكي از نكاتي كه روي آن تأكيد مي‌شد اين بود كه يكي از دخترها مي‌گفت: من به میکائیلیان گفتم ما مي‌خواهيم مسيحي شويم. حال فرض كنيد اين مدعا درست باشد، تغيير دين به معنای ارتداد است. چون اگر مسلمان مسيحي شود مرتد مي‌شود و قتلش واجب است. منتهي فكر كرده‌اند كه رسماً نمي‌شود چنين چيزي را اعلام كرد. يعني الآن شما فرض كنيد آقاي “زيد” كه مسلمان است بگويد من ديگر مسلمان نيستم بلكه مسيحي يا يهودي شده‌ام، بر‌مبناي فقه ما اين فرد مرتد مي‌شود و حكمش اعدام است. منتها حقوق‌بشر و سازمان‌های بين‌المللي چنين رويكردي را بر‌نمي‌تابند و جلو آن مي‌ايستند. لذا آن‌ها فكر كرده‌اند اگر فردي مسيحي با آراي خود مسلمانان را مسيحي مي‌كند و نظام سياسي ما را هم قبول ندارد، با او چه بايد كرد؟ آيا به قتل رساندن کشیش‌ها به‌وسيلهٌ توابين سابق و به گردن منافقين انداختن راه‌حلي نبود كه ما را هم [از دست] روحانيون مسيحي خلاص مي‌كرد و در ضمن سازمان مجاهدين… را بي‌آبروتر مي‌كرد؟»
روزنامه حكومتي خرداد 8آبان1378
عبدالله نوري وزير كشور در دولت رفسنجاني، در روزنامه خرداد نوشت: «چطور وقتي برخي از کشیش‌های مسيحي به قتل رسيده و پس از تكه‌تكه شدن در فريزر جاسازي شدند، قاتلان به مردم معرفي نشدند؟».
روزنامه حكومتي آريا 16تير1378
روزنامهٌ ‌آريا در روز 16‌تير به نقل از نشريهٌ «پيام امروز» بار دیگر به ارتباط سعيد امامي با پروندهٌ قتل كشيشان مسيحي اشاره كرد و نوشت: «27 خردادماه سال‌73، جمع خبرنگاران، فیلم‌برداران و عكاساني كه به ‌طبقهٌ چهارم ساختمان خبرگزاري جمهوري اسلامي دعوت‌شده بودند براي مصاحبه با سه دختر متهم به قتل سه كشيش مسيحي، اگر مي‌دانستند آن‌که در مقام معاون امنيتي وزارت اطلاعات گردانندهٌ جلسه است و جمع را براي ديدار از محل قتل كشيش ميكائيليان به خيابان نظام‌آباد برد، همان “سعيد امامي” يا “اسلامي” است كه درست پنج‌سال بعد مطبوعات و رادیوتلویزیون جهان با چه اشتياقي به دنبال عكس او خواهند بود، به‌جای چهرهٌ ترسيدهٌ آن سه دختر از چهرهٌ شاداب و سرحال حاج‌سعيد عكس مي‌گرفتند، اما آن‌ها نمي‌دانستند»!

توطئه نسبت‌دادن قتل کشیش‌ها به مجاهدین و ماجراي يك فقره سانسور ناقابل مدل «رفرميست‌هاي خط‌‌ امام»

نقل از نشريه مجاهد شماره469 16آذر1378
دو تصويري كه در زیر ملاحظه مي‌كنيد از دو نسخه مختلف متن يكي از مقالات روزنامه خرداد 27آبان78 برداشته‌شده است. در تصوير اولي، كه عيناً به چاپ سپرده‌شده و در ايران توزیع‌شده تنها يك كروشه و نقطه‌چين به چشم مي‌خورد كه وانمود مي‌كند در آن محل از متن مقاله، نكته‌ يا جمله‌ای حذف‌شده است؛ اما نسخه‌ای از متن اين مقاله كه سانسور خاص! سردبيري يا مديرمسئولي در آن تعيين‌شده ولي به‌طور كامل پياده نشده، دست‌كم حاوي 3 كروشه ديگر است كه نشان مي‌دهد آنچه سانسور شده، عبارت است از اين‌كه متهمان «به مصاحبه تلويزيوني وادار شدند» و ديگري حاوي طرح اين سؤال است كه «چگونه تن به چنين مصاحبه‌هايي دادند؟». اینجاست كه آخوندهايي مثل نوري و خاتمي و همدستانشان به‌عنوان سردبير و روزنامه‌نگار، تلاش مي‌كنند تا توطئه رذيلانه رژيم براي نسبت‌دادن قتل کشیش‌ها به مجاهدين برملا نشود. به‌این‌ترتیب در بحبوحه جنگ گرگ‌ها، پاسدار سردبيرهاي خط‌امامي هواي همكاران خود در باند سعيد امامي و كار مشتركشان با يكديگر عليه مجاهدين و مقاومت ايران را به‌خوبي دارند‌. متن اولي به‌صورت كليشه است. روزنامه خرداد:78/08/27 بازخواني قتل‌های زنجیره‌ای … و هم‌چنيـن خـانـم برقعي كه گفته مي‌شود يكي از پرسنل مؤمنه وزارت اطلاعات در قم بود را به قـتـل رسانده‌اند؟ … [وافري و دو تن از توابين كه در مصاحبه‌ای تلويزيوني مسئوليت قتـل کشیش‌ها را به عهده گرفتند چه رابطه‌ای با سعيد امـامـي و مـافـيـاي خـشـونـت داشته‌اند کشیش‌های ايراني در سال 4731 به چه جرمـي ربوده‌شده و پـس از قطعه‌قطعه شدن در يخچال نگهداري شدند؟ افرادي كه به جرم ارتكـاب بـه قـتـل کشیش‌ها مصاحبه تلويزيوني كردند]… تلويزيوني وادار شدند، [چگونه]…[تـن به چنين مصاحبه‌هايي دادند و سرنوشت آن‌ها به كجا انجاميد؟ مجوز شرعـي ايـن قتل‌ها توسط چه كساني صادرشده است؟ وزارت اطلاعات در طول سال‌هایی كه مافياي خشونت در آن لانه كرده بود و باحیثیت نظام اسلامي كه ميـراث ده‌ها سال مبارزه و شهادت بود، بازي مي‌كرد، از چه كساني فرمـان مـي‌بـرد]…[چـرا عليرغم آن‌که تعدادي از قاتلان و عوامل قتل‌های زنجیره‌ای شناخته‌شده و در زندان هستند، يك روزنامه عصر در تمام ماه‌های گذشته و حتي تا امروز صـدهـا بار از واژه قتل‌های مشكوك استفاده كرده و بر آن اصرار می‌ورزد؟…
روزنامه خرداد 27 آبان 78
نشريهٌ ارزش‌ها: قتل‌عام کشیش‌های مسيحي و بمب‌گذاری در حرم امام‌رضا(ع) تحت عنوان تحكيم پايه‌هاي امنيت ملي انجام مي‌شد
روزنامهٌ ابرار در روز 5دي78 به نقل از «نشريهٌ ارزش‌ها» در اعتراف به جنایت‌های وزارت اطلاعات نوشت: «طرح به‌دره‌افكندن اتوبوس حامل نويسندگان، قتل‌عام کشیش‌های مسيحي، بمب‌گذاری در حرم امام‌رضا(ع)،… گوشه‌ای از اقدام‌های همكاران و همفكران فلاحيان در وزارت اطلاعات بود كه تحت عنوان تحكيم پايه‌هاي امنيت ملي انجام مي‌شد». اين روزنامه مي‌افزايد: «آيا فلاحيان در زماني كه عهده‌دار وزارت اطلاعات بود، جز هاشمي رفسنجاني رئيس ديگري داشته است؟»
اين روزنامه دربارهٌ نقش رفسنجاني در اين جنایت‌ها مي‌نويسد: وزارت اطلاعات كه به‌مثابه چشم نظام مي‌ماند، در زمان وزارت علي فلاحيان تبديل به مرکز رعب و سركوب مخالفان قانوني گرديد.
سیاست‌گذار اين وزارتخانه، منتخب هاشمي‌رفسنجاني بود. علي فلاحيان طي 8سال رياست‌جمهوري سردار سازندگي، دو بار به‌عنوان وزير اطلاعات به مجلس معرفي شد. چرا رفسنجاني در زمان رياست‌جمهوري حتي براي یک‌بار عليه اين تفكر (محفل‌نشينان) موضع نگرفت! اکنون‌که وي با ژستي آزادی‌خواهانه خواستار روشن شدن ريشهٌ قتل‌ها و اقدام‌های سعيد امامي مي‌باشد، اگر ريشهٌ ‌اين جريانات به وزیر 8ساله‌اش در اطلاعات برگردد چه پاسخي براي افكار عمومي دارد؟»
اين روزنامه در ادامهٌ جنگ و جدال باند خاتمي و رفسنجاني، خطاب به وی مي‌افزايد: «آقاي هاشمي اگر روزي ثابت شود كه وزير شما شاه‌كليد بوده باشد، كجا آن‌وقت هم با اين قاطعيت از پيگيري نهايي قضيهٌ قتل‌ها و رسيدن به ‌ريشهٌ اصلي آن سخن مي‌گوييد؟ آقاي هاشمي لطفاً مردم را احمق مپنداريد».
روزنامه حكومتي همشهري
روزنامه حكومتي همشهري 3تيرماه1378نوشت: «گفته مي‌شود تعدادي از نمايندگان اقلیت‌های مذهبي در مجلس شوراي اسلامي قصد دارند با ارائه نامه‌ای به وزير اطلاعات خواستار باز شدن پرونده قتل سه كشيشي شوند كه چند سال پيش توسط سه تن از منافقين كشته شدند.‌ دليل اين خواسته دخيل بودن سعيد امامي(اسلامي) در اين پرونده عنوان‌شده است. ظاهراً در زمان بررسي پرونده قتل سه كشيش، نمايندگان اقلیت‌ها در مجلس شوراي اسلامي جلسه مواجهه‌ای با منافقين مزبور داشته‌اند كه توسط سعيد امامي معاون وزير اطلاعات وقت براي توجيه نمايندگان ترتيب داده‌شده بود.»!
هفته‌نامه اميد جوان
«کشیش‌ها به‌وسيله محفل اطلاعات به قتل رسيدند و آنگاه از 3دختر به ‌نام‌هاي فرحناز انامي، بتول وافري و مريم شهبازپور براي محاكمه استفاده شد». اين هفته‌نامه در روز 28آذر به نقل از اكبر گنجي، عامل اطلاعاتي وابسته به باند خاتمي، نوشت: «رهبرپور، قاضي اين دادگاه در زمان اعلام حكم آن‌ها گفت: بر اساس قوانين اسلام دو رأي اعدام و تبعيد مي‌توانست در مورد اين 3منافق اجرا شود اما به لحاظ ارزشي كه اسلام براي زن قائل است با تخفيف اعدام، مورد تبعيد و زندان در خصوص اين منافقين صادر شد … آقاي رهبرپور، رئيس دادگاه انقلاب، يكي از چهره‌هاي شاخص مدرسه حقاني، روشن نكرده‌اند كه چرا سه منافق مذكور مشمول الطاف قرارگرفته‌اند؟ مساٌله روشن است كه كشيشان به دست باند سعيد امامي به قتل رسيدند»
روزنامه عصر آزادگان
روزنامه عصر آزادگان نيز به نقل از آخوند يوسفي اشكوري درباره قتل کشیش‌های مسيحي نوشت: «وقتي بنا به گفته گنجي كشيشان مسيحي با آن طرز فجيع كشته مي‌شوند و بعد سه زن زنداني را به تلویزیون مي‌كشانند و اعترافات دروغين آنان را پخش مي‌كنند و بعد با محاكمه قلابي حكم عادلانه و تواٌم با شفقت اسلامي! صادر مي‌كنند، آيا باز اين عمليات محفلي و مربوط به چهار نفر بوده است؟… با اين‌كه مدت‌هاست (حداقل از یک سال پيش) از انجام قتل‌های متعدد سياسي در طول یک دهه گذشته به‌وسيله برخي از اعضا يا عوامل وزارت اطلاعات يا احتمالاً نهادهاي ديگر سخن مي‌رود (قتل‌هایی كه به گفته برادر رئیس‌جمهور به حدود 80فقره مي‌رسد) اما چرا تاكنون هيچ مقام رسمي در اين زمينه اظهارنظر نكرده‌است؟… البته در مقابل اين سكوت، شواهد و قرائني دال بر صحت اين مدعا وجود دارد که ازجمله مي‌توان به سخنان مشهور آقاي حسينيان اشاره كرد. ايشان صريحاً اعلام كرد سعيد امامي معتقد به گردن زدن تمامي مخالفان بوده و در داخل و خارج صدها عمليات (آدمکشی) داشته است». اشكوري مي‌افزايد: «اگر اين مدعيات درست باشد و آدمکشی‌هایی در اين سطح و با اين تنوع (ازنظر تيپ فكري و سياسي و جهات ديگر قربانيان) آن‌هم در طول حداقل یک دهه روی‌داده باشد، آيا در این صورت بازهم مي‌توان قتل‌ها را «محفلي» و آدمكشان را «خودسر» و انگيزه‌هاي آنان را «ضربه زدن به‌نظام» دانست؟ بديهي است كه حوزه تصميم و عمل از محدوده چند جوان خودسر و گردآمده در يك محفل كاملاً شخصي بسيار فراتر بوده و با هيچ منطقي نمي‌توان پذيرفت كه قاتلان محدود مثلاً چهار، پنج‌نفره در طول يك دهه پيوسته آدم كشته و ده‌ها و احتمالاً صدها نفر را در داخل و خارج به قتل رسانده‌اند تا به‌نظام ضربه بزنند. اين چگونه ضربه زدنی به‌نظام بوده است كه تمامي مقتولان از «دگرانديشان و مخالفان (واقعي يا توهمي) بوده‌اند؟ آيا تمامي اين تصمیم‌ها و عمليات به‌وسيله سعيد امامي صورت گرفته است؟ آيا مي‌توان قبول كرد مسئولان كشور از اين عمليات بي‌اطلاع بوده‌اند؟… وقتي صريحاً اعلام مي‌شود امامي عقيده داشته كه بايد گردن همه مخالفان را زد و عملاً نيز اين كار را مي‌كرده است. آيا باز مي‌توان پذيرفت كه هيچ مقامي از آن اطلاع نداشته است راستي چه كسي بايد به این پرسش‌ها پاسخ گويد؟»