۱۳۹۵ شهریور ۲۷, شنبه

نامه زندانی سیاسی بهنام ابراهیم زاده به همسرش اززندان رجایی شهر







تاریخ : 17 سپتامبر 2016 
 
نامه زندانی سیاسی بهنام ابراهیم زاده به همسرش اززندان رجایی شهر
همسر عزیزم زبیده جان در آغاز درود بی پایان بر شما و مقاومت و پایداری بی پایان شما 
این نامه را خطاب به شما می نویسم.
اما قبل از اینکه از بی حقوقی هایی که در این زندان جهنمی توسط زندانبانان بر ما زندانیان روا می شود برایت بگویم ٫اجازه بدهید در آستانه سالروز مرگ رفیق و همرزم عزیزمان شاهرخ زمانی فقید که در همین زندان جهنمی رجایی شهر به طرز مشکوکی جان باخت یاد کنیم . یاد کنیم از کسی که در راه دفاع از طبقه کارگر تا دم مرگ لحظه ای آرام ننشست و کوتاه نیامد.
همسر عزیزم زبیده جان 
بعد از برگشتن از مرخصی به زندان جهنمی گوانتاناموای رجایی شهر(گوهردشت سابق)بارها خواستم چیزی بنویسم ولی نمیدانم چرا هر بار که دست به قلم بردم احساس ناتوانی می کردم.ناتوان از نوشتن حتی یک کلمه .اما امروز سرانجام مجاب شدم که بنویسم.خوب می دانی که مسئولین قضایی زندان در ادامه آزار و اذیتهای کین توزانه بدون اینکه اجازه بدهند پیگیر معالجات پزشکی ام بشوم ٫دیگربار مرا به بند دو دارالقرآن بين زندانیان عادی و شرور و خطرناک برگرداندند. انتظار داشتم با وجود تعریف و لایحه جرم سیاسی و قانون تفکیک جرائم ۶۷سازمان زندانها مرا به بند سیاسی برگردانند.مسئولان به خیال خود با این رفتارهای سادیسم وارشان می خواهند روحیه مبارزه٫مقاومت و ایستادگی ما را در هم بشکنند. آنها از هر حربه ای برای درهم شکستن روحیه ما استفاده می کنند تا دست از مبارزه و خواسته های انسانیمان برداریم.مسئولان قضایی و امنیتی باید بدانند٫اگر آنها یک مبارز وطن پرست یک فعال کارگری حقوق بشری را به زندان انداخته اند مطمئنا هرگز نمی توانند و قادر نخواهند بود حس مبارزه و انسانیت را در وجود او از بین ببرند. این فشارها و ادامه اذیت و آزارها ایمان و توان ما را در امر مبارزه محکم تر و راسخ تر می کند. باید بدانند لحظه ای از آرمان انسانی مان دست نخواهیم کشید و همچنان امنیت شغلی کارگران را دنبال و با هر اجحافی در حق کارگران و کودکان کار مبارزه می کنیم و دغدغه های حقوق بشری و ارتقا منزلت و معیشت کارگران و بهبود وضعیت کودکان کار اولویت مبارزه و فعالیتم خواهد بود. 
زبیده جان همسر صبورم
مسئولان زندان حتی داروهایی که با هزینه شخصی بالایی از بیرون تهیه کرده بودم با وجود داشتن مجوز ورود به زندان اجازه ندادند که با خود به داخل زندان ببرم.اما جالب است که بدانید مواد مخدر از نوع شیشه و شیره به راحتی وارد زندان می شود. همین چند روز پیش چند زندانی عادی بنام قهرمان عباس پور ٫مازیار شریفی و موسی موسی زاده و سامان شیراوند در بند دو دارالقرآن در عین مصرف مواد و کشف آن به بندهای دیگر زندان منتقل شدند. 
حتما جریان کشف مواد مخدر از سید نجم الدین حسینی مسئول بند سابق ۲ و خواهرزاده داریوش امیریان مدیر داخلی زندان و برادر امیریان در بهار ۹۴ که یادت نرفته است تعجب نکن.همه این موارد از زدوبند قرص ٫خرید و فروش مواد و وارد کردن وسایل ممنوعه و مواد ٫حتی فروش اتاقهای دو متری و تختی که زندانیان روی آن استراحت می کنند و می خوابند و دهها موارد غیرقانونی دیگر از اجیرکردن زندانی برای پیاده کردن نقشه قتل زندانیان دیگر٫ضرب و شتم زندانیان توسط پاسداربندها و مسئولان زندان ٫مرگ مشکوک و سیستماتیک دهها زندانی در این چند سال از جمله شاهرخ زمانی ٫سیامک بنده لو٫بازرسی بندها توسط گارد زندان همراه با رعب و وحشت و درکل نقض مکرر سیستماتیک حقوق بشر به رویه ای عادی تبدیل شده است.ضمنا از وقتی که تلفنهای زندان را دیجیتالی و محدود کرده اند و بنام به اصطلاح حمایت از خانواده های زندانیان هزینه تماسها را بسیار بالا برده اند٫قیمت گوشی اندروید نزدیک به بیست میلیون تومان شده و این در کنار وارد کردن مواد برای مسئولان زندان به تجارت خوبی تبدیل شده است. راستی این را هم باید اضافه کنم مسئولان زندان هیچ امکاناتی اعم از یخچال و تلویزیون و کولر و مواد بهداشتی در اختیار ما زندانیان نمی گذارند ...