تاریخ :29 نوامبر 2016
زمستان دردناک
عکسی که این روزها در فضای مجازی منتشر گردیده و دل هر آدم رو به درد میآورد، حکایت از درد و رنج بیپایان مردم ایران دارد و بخودی خود سند بیکفایتی مسئولان مملکتی است که از ثروت حاصل از منابع طبیعی و نفت غنی میباشد. برف که در اکثر نقاط دنیا بارشش باعث شادی و نشاط مردم میشود، در ایران به یک فاجعه و بلای آسمانی تبدیل شده است. در اثر بارش برف اخیر در ایران خبرهای ناگواری به گوش میرسد.
بارش نیم متری برف در اردبیل در اکثر مناطق و شکستگی شاخه درختان منجر به قطعی برق شده، کمبود گاز در استان، عدم برف روبی معابر و جادهها، بسته شدن محورهای مواصلاتی روستایی از دیگر خسارات میباشد. در استان مازندران نیز بر اثر بارش برف سنگین بخشهای کوهستانی مانند دودانگه، چهاردانگه، دوهزار تنکابن، آلاشت و چمستان مسدود شده و به بخش کشاورزی نیز خسارات زیادی وارد گردیده است.
در تهران با وجود هشدارهای سازمان هواشناسی مبنی بر بارش برف، باز هم شهرداری هیچ آمادگی و برنامهریزی برای برف روبی نداشت و همین عامل باعث شد بسیاری از معابر و بزرگراههای شهر با مشکلات عدیدهای مواجه شدند بهطوریکه شهروندان دو تا چهار ساعت دیرتر به محل کار خود رسیدهاند.
اینها بخش کوچکی از معضلات و مشکلات عیان ناشی از بارش برف و سرما در ایران است. بخشهای پنهان آن همواره مورد بیتوجهی و چشمپوشی مسئولان و حتی رسانهها گردیده و خبرهای آن منتشر نمیگردد در حالی که لااقل میتوان از کشاورزانی که بر اثر این نزولات آسمانی هستیشان را از دست میدهند یاد کرد. سالهای متمادی است که کشاورزان محروم بابت بارش برف و سرمای وحشتناک، شاهد از بین رفتن محصولات خود هستند و به علت عدم پشتیبانی دولت، از همان درآمد بخور و نمیر هم محروم میشوند زیرا هیچکدام از وعدههای مسئولان مبنی بر جبران خسارات عملی نمیگردد و کشاورزان بیشتر از گذشته به ژرفای فقر سقوط میکنند.
در بخشی از خبرها میتوان بسته شدن راههای ارتباطی روستاها را نیز مشاهده کرد اما این تمام داستان و مصیبت نیست. بسته شدن راههای روستایی یعنی نرفتن بچهها به مدرسههایی که مجبورند کیلومترها با پای پیاده به آنجا بروند، قطعی آب، برق، تلفن و گاز... باعث محروم شدن روستاییان شریف از حداقل امکانات زیستی میگردد.
به راستی آیا نمیتوان جلوی تبعات ناشی از این نزول آسمانی را گرفت؟ آیا در کشورهای پیشرفته هم بارش برف تبعات این چنین دارد؟ آیا در آنجا نیز با بارش برف کشاورزان و دامداران همه هستی و سرمایه خود را از دست میدهند؟ چرا برای بحرانهایی که در طول سالهای متمادی بر شانههای مردم سنگینی میکند راهحل اساسی ارائه نمیشود. چرا در ایران که بهلحاظ ثروت و سرمایههای ملی یکی از غنیترین کشورهای جهان است بایستی شاهد اینگونه صحنههای دلخراش باشیم. آیا واقعاً نمیتوان راهکارهایی ارائه کرد و یا لااقل تدابیری برای ذخیره امکانات و ادوات اولیه اندیشیدید تا مردم ایران نیز مانند بقیه مردم جهان از این نعمت بینظیر که نقش مهمی در تأمین ذخایر و منابع آبی کشور دارد احساس شعف و خوشحال کنند. آری معلوم است جواب را بایستی در بیلیاقتی و بیکفایتی آخوندهای فاسد دانست. در کشوری که میزان اختلاسهای آن سر به هزاران میلیارد در هر فقره دزدی میزند، مگر جز این است که با هر کدام از اختلاسهای نجومی میتوان استانی را از فقر و بدبختی، بیکاری و اعتیاد و هزاران در و رنج دیگر رهانید.
آری برای پایان دادن به تمامی این درد و رنجها بایستی ابتدا با همت و همبستگی تمامی ایرانیان در سراسر دنیا به این حکومت ننگین خاتمه داد و آنان را برای همیشه به زبالهدان تاریخ فرستاد.
مرهم تمامی درد و رنجهای مردم با رساندن مهر تابان آزادی مردم ایران و برقراری عدالت و صلح و آزادی میسر میگردد
.
.