تاریخ :28نوامبر 2016
«قاعده بازی» عوض شده یا «مسؤلیت محدود» نا محدود شده؟!
روز 4آذر رسانههای حکومتی بهنقل از ناطق نوری نوشتند که گفته است کاندیدای نمایش انتخابات نمیشود چون «قاعده بازی» را «بلد نیستیم».
دعوا بر سر کرسی ریاستجمهوری یکی از دعواهای خونین در نظام ولایت است، چون علاوه بر گرفتن یکی از کرسیهای اصلی قدرت، دعوای نشستن بر سر گنج در آمدهای پیدا و پنهان است از فروش نفت و رانتهای مربوطه تا آب کردن ارز آن در داخل و به دست گرفتن سررشته قاچاق دولتی با درآمدهای نجومی، دریافتهای آنچنانی از املاک نجومی یا حقوقهای نجومی، یا اشتغال به امور اشتها برانگیزی چون زمینخواری، کوه خواری، بستر رودخانه خواری، یا جنگل خواری و دریا خواری و انواع «خواری» های دیگر. در این میان آنچه به مردم میرسد آشنایی با گوشههایی از کارنامه باندی است که بر سریر قدرت است. آنهم به دست گرگهای باند رقیب که «پته» های طرف مقابل را بر روی آب میریزند. مثلاً در پایان دوره پاسدار احمدینژاد یک قلم سرنوشت نامعلوم! 800میلیارد دلار بالاترین درآمد نجومی در تاریخ ایران از فروش نفت جلوی چشمان مردم قرار گرفت.
دعوای نمایش انتخابات تا بهحال یک «قاعده بازی» داشته است که کمابیش طرفین رعایت میکردند و آن هم «حفظ چهره نظام» و «مقام عظمای ولایت» بوده است.
اما در این دور از جنگ قدرت بر سر کرسی ریاست جمهوری، که برخلاف دورههای قبل، کمی زودتر شروع شده حکایت دیگری است، اوضاع چنان وخیم شده است که باندها برای زدن زیر آب رقیب و درآوردن مهره خود از صندوق، جای آبادی برای نظام باقی نگذاشتهاند.
کافی است فقط کیهان خامنهای در روز 6آبان را ورق بزنیم، و تنوع موضوعات برملا شده و پتههای روی آب ریخته شده از دولت حسن روحانی را نگاه کنیم:
- «همه چیز طبیعی است: چند روز قبل فیلمی از سخنان معاون سازمان محیطزیست پخش شد که در آن، وی آلودگی هوای شهری مثل تهران را امری «طبیعی» میدانست... و مسئولیت دولت برای مقابله با آن را نادیده گرفت. اگر این موضوع طبیعی است، پس اساساً چرا تشکیلات عریض و طویلی به نام سازمان حفاظت از محیطزیست داریم!؟ این مقدمه بهعنوان نمونه بیان شد تا بیش از گذشته گویای واژه «تدبیر» در دولت یازدهم آشنا باشد. چیزی که وعدهاش داده شد و مردم به آن وعده اعتماد کردند و حالا خبری از آن نیست!»
- «روند خطرناک یعنی غافلگیری و درماندگی در برابر بدیهیترین مسائل جاری و بعضاً قابل پیشبینی، آنقدر در دولت نهادینه شده و آنقدر مصادیق متعددی دارد که شنیدن سخنانی از این دست، دیگر کسی را متعجب نمیکند!... چرا یک برف و سرمای پائیزی دولت را غافلگیر میکند!؟. اعلام قطعی آب و برق و گاز و تسلیم در برابر این رخدادهای طبیعی که وزیر نفت و نیرو و دهها شرکت و سازمان نمیخواهد!»
- «نمونههای زیادی را هم میتوان برشمرد که دولت به مردم وعده داد و تدبیری برای اجرای آن بکار نبست! روحانی در جمع هوادارانش در ورزشگاه شهید شیرودی اعلام کرد هرکس بهدنبال بازگشت عزت به پاسپورت ایرانی است و هرکس بهدنبال بازگرداندن اعتبار به پول ملی است ، به من رأی بدهد. حالا قریب چهار سال از آن وعده پرشور و هیجان و آن سخنرانی آتشین میگذرد. چهار سال از روزگاری که نرخ برابری هر دلار 2550 تومان بود. اکنون چند روزی است هر دلار، حدود 3800 تومان معامله میشود و روزنامه ارگان دولت یعنی ایران اعلام کرده منتظر دلار 4000 تومانی باشید!»
- «به این فهرست باز هم میتوان اضافه کرد. مواردی مثل توزیع تحقیرآمیز سبد کالا که زبان وندی شرمن را دراز کرد ، تعطیلی مسکن مهر بهرغم وعدههای پیشین، ولع خرید هواپیما از آمریکا و اروپا به جای اجرای سیاست کلی نظام مبنی بر ضرورت گسترش حمل و نقل ریلی و ...»
کیهان خامنهای در مطلب دیگر به «دستاوردها» ی مردم از دولت حسن روحانی اذعان کرده است و پته ادعاهای رشد و توسعه دولت کذایی را روی آب ریخته است:
- مردم کشورمان در دولت یازدهم نسبت به دولت قبل، ۱۱.۵ درصد کمتر برنج میخورند که بدون تردید ناشی از گرانی شدید برنج و عدم تمکن عامه مردم برای خرید برنج است.
- رصد کاهش یافته که بدون تردید گرانی شدید نان در دولت یازدهم، مسبب این مسأله بوده است.
- در مورد فرآوردههای گوشتی مصرف متوسط هر خانوار ایرانی نسبت به دولت قبل 33 درصد کمتر شده است. در مورد انواع ماهی نیز شاهد کاهش ۱۵.۴ درصدی خانوارهای ایرانی بودهایم
- مصرف انواع شیر ۲.۲ درصد، انواع ماست ۸.۱ درصد و انواع پنیر ۸.۳ درصد کمتر از دولت گذشته شده است که نتیجه گرانی چندباره قیمت مواد لبنی در دولت یازدهم بوده است... اکنون این سؤال مطرح میشود که چگونه وقتی مراجع اعلام آمار، نرخ تورم را ۸.۷ درصد اعلام کردهاند، در وضعیت معیشت مردم هیچ تاثیر مثبتی ندارد؟
کیهان خامنهای در همین روز 6آذر در چندین مطلب دیگر گوشههای دیگری از بحرانهای اقتصادی اجتماعی را انعکاس داده است که نقل آنها مثنوی را هفتاد من میکند. در همین عباراتی که نقل کردیم کافی است تا ببینیم، کیهان خامنهای، ضمن اینکه با رو کردن گوشههایی از واقعیتهای کارنامه حسن روحانی، پا را از گلیم «محدود» دعواهای باندی بر سر کسب کرسی ریاستجمهوری فراتر گذاشته و پا در گلیم «مقام عظمای ولایت» کرده است. کیهان خامنهای میداند مقولات مربوط به سیاست خارجی که به «بد عهدیهای آمریکا» و «زبان درازی وندی شرمن» منجر شده است، انحصارا در محدوده گلیم «مقام عظما» است و کسی حق ندارد پایش را در این گلیم دراز کند. و دولت حسن روحانی و تیم مذاکره کنندهاش، هر شکری خورده به «اذن» مقام عظمای ولایت بوده است.
یک واقعیت دیگر این است که بعد از نزدیک به سه دهه «مقام عظما» یی دیگر خامنهای جا ندارد که نقش اپوزیسیون برای دولتهایی که با «مهندسی» خودش از صندوق نمایش انتخابات در آمدهاند بازی کند، و کم کسریهای اقتصادی اجتماعی را روی آنها سر شکن کند، بنابراین رو کردن ناکارآمدی و فسادهای این یا آن دولت قبل از هر چیز مهر کردن فساد نهادینه در مشروعیت نظام فاسد و قرونوسطایی ولایتفقیه است. که در حالی که بزرگترین سرمایهها در دست ولیفقیهش است و بزرگترین کارفرما خودش و سپاه سرکوبگرش هستند، و بیشترین هزینهها صرف سرکوب برای حفظ نظامش میشود، اصرار دارد برای دلخوشی اهل مماشات، فیگور «دموکراسی» و «انتخابات» و «رأی مردم حق الناس است» را حفظ کند و اصلاً به روی نامبارکش نیاورد که سلطنت مطلقه فقیه کجا و این ادعاها یا اداها کجا؟
اما نکته قابلتوجه این است که در همین نظام حالا از ارگان خود «ولیفقیه» زبان درآوردهاند، و در دعوای باندی قبل از اینکه زیرآب رقیب را بزنند، ناکارآمدی نظام را جار میزنند.
حال باید پرسید «نظام» را چه میشود؟ یا «مقام عظمای ولایت» را چه میشود که حتی ارگان خودش پا در گلیم او کرده و به بهانه حمله به باند رقیب «درشت»هایی گفته که بدون معطلی بار خود «حضرت آقا» خواهد شد.
مگر این دور چه چیز تغییر کرده که «قاعده بازی» یادشان رفته، و به جای زدن رقیب، بر سر شاخ تبلیغاتی «مقام عظما» در کیهان نشستهاند و «بن» ولایت میزنند؟
پاسخ را باید در بیرون این چرخه جستجو کرد. در قطب مخالف و رو در روی نظام. یعنی مردم و مقاومت آزادی ستانشان، پاسخ را باید در زهری که در پیکر نظام تزریق شده، و در زهرهای بعدی که آماده ریخته شدن به حلقوم نظام است باید جستجو کرد، در زهر حقوقبشر و..
.
.