ترامپ، بحران درونی رژیم را تشدید کرده؛ چرا؟
تاریخ :14نوامبر 2016
انتخاب ترامپ رژیم آخوندی را دچار تلاطم کرده و هر دو باند حاکم، مضطرب و سرآسیمه شدهاند و هر کدام به زبانی آن را ابراز میکنند. باند رفسنجانی روحانی اساساً از به خطر افتادن برجام هراسانند و میکوشند به همدیگر دلداری بدهند:
ظریف: «ترجیح ما این است که همه به برجام پایبند بمانند».
«ترامپ نمیتواند برجام را لغو کند.!»[2]
باند خامنهای نیز، دلواپس سیاست منطقهیی ترامپ هستند و میکوشند با شاخ و شانه کشیدنهای پوشالی، به مصداق سوت در تاریکی، وحشت خود را پنهان کنند:
آخوند احمد خاتمی: «این آقای تازه به دوران رسیده نیز اگر بخواهد همان دیوانگیها را داشته باشد و باز هم مردم ایران (بخوانید رژیم آخوندی) را تروریست بخواند… حواسش باشد که بازی با ایران بازی با دم شیر است.»[3]
پاسدار باقری رئیس ستاد نیروهای مسلح رژیم: «ترامپ درباره ایران بزرگتر از دهانش حرف میزند.»[4]
آخوند علم الهدی: «اصلاً فرق نمیکند چه کسی رئیسجمهور آمریکا باشد، اینها دشمن ما هستند و به هیچوجه هم از دشمنی با ما دست نمیکشند… من از دولتمردان خواهش میکنم اینقدر نقطه ضعف به دشمن نشان ندهند.»[5]
اما شگفتآور است که این «خطر» و «تهدید» خارجی نه تنها باعث نشده که دو باند رژیم، تضادها و کشمکشهای خود را موقتاً هم که شده کاهش دهند یا لااقل مسکوت بگذارند، بلکه جنگ و دعوا بهطور نمایانی بالا گرفته است. باند خامنهای حتی ابراز نگرانی میکند که نکند ورود عامل ترامپ باعث شود، جنگ با باند رقیب فراموش شود و هشدار میدهد، افتضاحات دولت روحانی «در لابهلای اخبار مرتبط با ریاستجمهوری آمریکا در حال گم شدن است.»[6]
به این ترتیب آشکار میشود که همه شعارها و نمایشهای ضدآمریکایی و بهاصطلاح استکبار ستیزی، حتی بهطور صوری و ظاهری هم که شده نمیتواند بر جنگ قدرت باندهای حاکم، بهویژه در آستانه نمایش انتخابات 96، سایه بیندازد و حتی این شعارها و نمایشها نیز، از جمله حربهها و ابزار این جنگ قدرت میباشد. نگاهی به برخی تک و پاتکهای دو باند علیه یکدیگر، اثبات این مدعاست:
«جریان آمریکاستیز از پیروزی ترامپ خوشحال است. ممکن است که با توجه به موضعگیریهای ترامپ علیه جمهوری اسلامی مخالفان دولت از این اظهارات بهرهبرداری کنند و بگویند دیدید که ما گفتیم نباید اعتماد میکردید، آمریکا حسننیت ندارد….»[7]
«مدعیان اصلاحات برخلاف آنچه تظاهر میکنند از انتخاب ترامپ وحشت نکردهاند بلکه اصرار دارند که وحشت را به ملت تزریق کنند، و سپس نتیجه بگیرند که اگر در انتخابات 96 به آنان رأی ندهند، باید سایه یک جنگ احتمالی را بالای سر خویش داشته باشند.»![8]
«با توجه به اظهارات «هوشمندانه» جدید ریاست محترم جمهور مبنی بر اصل بودن قطعنامه و فرع بودن برجام! این سؤال پیش میآید که قسم حضرت عباس (ع) را باور کنیم یا دم خروس را؟
… باید به شما (روحانی) کمی حق داد، زیرا شاید از سر اضطراب اینطور متناقض سخن میگویید، چون برای شما سخت است قبول کنید تمام اعتبار سیاسیتان در معرض خطر است!.»[9]
به این ترتیب هر یک از دو باند با تمام قوا و با توسل به همه برگها و اهرمها تلاش میکند به رقیب ضربه بزند، آن را افشا و رسوا نماید و نهایتاً حذف کند تا بتواند در نمایش انتخاباتی که برای باندهای گانگستری حاکم، زمان تقسیم سهم و تعیینتکلیف تعادلقوا برای یک دوره دیگر است، دست بالا را داشته باشد.
اما آیا با انجام نمایش انتخابات، این جنگ و دعوا فرجام میپذیرد؟ هرگز! بنا به تجارب مکرر و بر اساس یک قانونمندی متقن، هر نمایش انتخاباتی، در مرحله پایانی نظام دیکتاتوری، با بحران شدیدتری قرین است که نتیجه آن، تضعیف و فرسایش کیفی کل رژیم و بهخصوص ولیفقیه زهر خورده و طلسمشکسته است و نظام را وارد مدار جدیدی از پروسه تجزیه و انحلال میکند؛ مداری که از یک سو بهمعنی سر کشیدن یک جامزهر دیگر، از سریال برجامهاست و از سوی دیگر در یک تأثیر متقابل با تلاطمهای جامعه در حال انفجار، رژیم را گامی دیگر به فرجام محتومش ـ سرنگونی ـ نزدیکتر میسازد.
برگرفته از سرسخن سايت مجاهدين خلق ايران
پانویس: