۱۳۹۵ آبان ۲۹, شنبه

خالد حردانی زندانی سیاسی مقاوم :اگر برای رسیدن به آزادی باید از هفت خان سرکوب و زندان و شکنجه و تیرباران و… گذشت آری، آری، ما در نبرد برای آزادی برای صدها هفت خان دیگر، حاضر و آماده‌ایم“.



لینک :

خالد حردانی زندانی سیاسی مقاوم :اگر برای رسیدن به آزادی باید از هفت خان سرکوب و زندان و شکنجه و تیرباران و… گذشت آری، آری، ما در نبرد برای آزادی برای صدها هفت خان دیگر، حاضر و آماده‌ایم“.
نامه افشاگرانه زندانی سیاسی خالد حردانی از زندان گوهردشت به عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه حقوق‌بشر در امور ایران
زندانی سیاسی خالد حردانی در نامه‌ای افشاگرانه از درون زندان گوهردشت به عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه حقوق‌بشر در امور ایران پرده از گوشه‌یی از جنایات رژیم ضدبشری آخوندی در زندانها برداشته است. 


وی در قسمتی از نامه خود با اشاره به مبارزات مردم ایران و پاسخ حاکمیت آخوندی می‌نویسد ”مردم ایران طی چهار دهه، بارها و بارها برای آزادی، دموکراسی و حقوق‌بشر اقدام کردند.. ، بارها و بارها نسبت به ادامه دستگیریهای خودسرانه، اعدام و شکنجه اعتراض کردند... بارها و بارها برعلیه گرسنگی، بیکاری، فسادهای گسترده حکومتی، غارت اموال عمومی جلوی نهادهای حکومت و در میدانهای شهر تجمع کردند... به حمایت دیکتاتور از رژیمهای جنایتکار منطقه هم‌چون بشار اسد و… نه گفتند به آپارتاید دینی، سیاسی، فرهنگی و ملیتی با صدای بلند اعتراض کردند.. و هر بار نتیجه آن، اعدام بود و شکنجه و زندان… !

و تلخ‌تر از همه اینها سکوت سازمانها و مراجع اصلی حقوق‌بشر و سازمان ملل‌متحد و سازمانهای جهانی، و در لوای این سکوت مرگ بار تاریخی جهان، رژیم تهران هم‌چنان اعدامها و شکنجه‌ها و زندانها را در دستور کار خود قرار داده است“.

وی در ادامه نامه خود با برشمردن گوشه‌یی از لیست حیرت‌آور اعدامها در ایران تحت حاکمیت آخوندها می‌نویسد ”گویی یک سونامی آدم کشی در زندانها در جریان است چیزی شبیه کشتار انسانها در آشویتس یا شاید شبیه کشتار زندانیان سیاسی در سال ٨٨ میلادی در ایران، به یک نسل‌کشی و یک انتقام جویی تاریخی اعدام کامل زندانیان سیاسی سنی مذهب سالن ١٠ و پاکسازی این سالن و اعدام بیش از صدها زندانی عادی در سالن ١١ و دیگر سالنهای زندان رجایی شهر، و تکرار تاریخ و هر تکرار بیش از صدها و هزارها خانواده؛ قربانی سیاستهای شریرانه این رژیم است.

در واقع در زمان ریاست حسن روحانی نه تنها اعدامها متوقف نشده است بلکه بر شدت این آدم کشی حکومتی افزوده شده است، ماشین کشتار با اعدام و شکنجه و زندان ادامه دارد… ! و زنان و کودکان این مرز و بوم هم‌چنان قربانیان واقعی این ماشین کشتار هستند.

چندی پیش دفتر آیت‌الله منتظری یک نوار صوتی از گفتگوی آیت‌الله و تعدادی از گماشتگان قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ٨٨ میلادی را منتشر کرد که خبر از عمق فاجعه افسارگسیخته کشتار معارضین حکومتی و مردم بیگناه در زندانها را تأیید و به نمایش افکار عمومی ایران و جهان می‌گذاشت. از قتل دختران ١٣ ساله در اهواز و اصفهان و تهران تا زنان حامله، یعنی به گواهی، تأیید بر کشتار و اعدام سی هزار زندانی سیاسی در سال ٨٨میلادی و اعدام و تیرباران و حذف فیزیکی بیش از ١٢٠ هزار زندانی از اقشار مختلف جامعه، مبارزین راه آزادی، روشنفکران، استادان دانشگاه…

رژیم تهران نه می‌خواهد و نه می‌تواند به صلح و حقوق‌بشر پایبند باشد زیرا می‌بینیم که مشروعیت شریرانه خود را بر اساس بحرانهای خودساخته در منطقه و سرکوب و اعدام و شکنجه داخلی پایه‌ریزی کرده است و قانون اساسی رژیم فرمان صدور ارتجاع مذهبی را به‌رسمیت شناخته است!“.

وی نامه خود را با اشاره به مرگهای مشکوک در زندان ادامه داده و با ذکر اسامی تعدادی از زندانیانی که توسط دژخیمان در طی سالهای اخیر به قتل رسیده‌اند خطاب به گزارشگر ویژه می‌نویسد ”اما شاهرخ زمانی اولین و آخرین مرگ مشکوک نبوده بلکه از این میان می‌توان به نامهای اکبر محمدی دانشجوی زندانی، منصور رادپور از سازمان مجاهدین خلق، افشین اصانلو از فعالان کارگری، علیرضا کرمی خیرآبادی یکی از معترضان سیاسی از خوزستان، امیرحسین حشمت ساران از جبهه اتحاد ملی، عبدالرضا رجبی از سازمان مجاهدین خلق و مهدی زالیه از زندانیان کرد و… این مرگها و مرگهای دیگری که در بازداشتگاههای دیگر اتفاق افتاد ٫همگی نیاز به کمیته‌یی بی‌طرف و حقیقت‌یاب را از طرف یک نهاد جهانی بی‌طرف میطلبد.

زندانی سیاسی خالد حردانی با اشاره به جلوگیری از درمان زندانیان به‌عنوان اهرم فشار بر روی آنها می‌نویسد ”موضوع دیگر جلوگیری از درمان زندانیان به‌عنوان یک اهرم فشار و از مصادیق بارز شکنجه است که متأسفانه در زندانها برعلیه زندانیان سیاسی، عقیدتی و دیگر اندیشان سیاسی اعمال می‌شود. البته در این موضوع رژیم از معیارهای دوگانه استفاده می‌کند. مثلاً زندانیان که ملیتهای دیگری را دارند را محروم می‌کنند یعنی کردها، عربها، بلوچها، آذریها و ادیانی مثل مسیحیها، سنی مذهب ها، بهاییان و… تا جایی که بعضی از زندانیان برای درمان ناچار به اعتراض و اعتصاب شده‌اند، نمونه‌های اخیر آن آقای طاهری، کاظمینی بروجردی، نسیم نقاش زرگران، شهرام پورمنصوری و رسول حردانی بوده است که همین امر اعتصاب باعث صدمات روحی و روانی و جسمی زیادی هم برای زندانی و هم برای خانواده زندانی شده است.

وی خطاب به خانم جهانگیر می‌افزاید:
اینحانب به‌عنوان یک زندانی سیاسی که بیش از ٥٨٥٠ روز در اسارت و تبعید به‌سر می‌برم ٫از تمام حقوق زندان محروم هستم. بیش از سه سال است از ملاقات با فرزندانم محروم هستم و از هر نوع تماس با خانواده وکیل و دوستانم منع شده‌ام. ١٦ سال است تبعید حکومتی شده‌ام و از سال ٨٥ یعنی حدود ١٠ سال، ادامه درمان اینجانب را مشروط به سکوت اعلام می‌کنند، فقط سکوت؟ ؟! “.

خالد حردانی در پایان نامه افشاگرانه خود خواسته خود از عاصمه جهانگیر و مجامع بین المللی را یادآوری کرده و اضافه می‌کند ”این جانب ضمن محکومیت این جنایات ضدبشری، همگام با جنبش دادخواهی مردم ایران، خواهان دستور تحقیقات بی‌طرفانه سازمان ملل متحد، شورای امنیت سازمان ملل، شورای حقوق‌بشر نسبت به اعدام های صورت گرفته زندانیان سیاسی هستم.

به قول یکی از رهبران اپوزیسیون ایران: اگر برای رسیدن به آزادی باید از هفت خان سرکوب و زندان و شکنجه و تیرباران و… گذشت آری، آری، ما در نبرد برای آزادی برای صدها هفت خان دیگر، حاضر و آماده‌ایم“.