تاریخ :24 نوامبر 2016
دانشگاهها و نگرانی خامنهای
روز 30آبان، خامنهای عدهیی را به اسم دجالگرانه «دانشجویان عزادار حسینی» دور خودش جمع کرد؛ بعد هم مهره دستآموزش خودش، آخوند پناهیان را به منبر فرستاد تا برای آنها، مجیز ولایتفقیه را بگوید:
مجری تلویزیون رژیم: «دانشجویان دلداده حسین که در هیأتهای دانشجویی به حسینه خمینی رسیده بودند، در حضور خامنهای به عزاداری پرداختند. در این مراسم پناهیان اساسیترین نیاز جامعه را ایجاد تشکلهای ولایی و تقویت ارتباطات دینی-سیاسی-اقتصادی-فرهنگی و اجتماعی مومنان و همافزایی آنها دانست و افزود: هیأتهای دانشجویی نمونه موفقی از تشکلهای ولایی و تمرین جمعی ولایتمداری هستند...» (تلویزیون رژیم 30آبان)
حالا پرسش اینجاست چی شده که خامنهای اینطور به هول و ولا افتاده که نیاز دارد اینطور از ایجاد «تشکلهای ولایی دانشجویی» یا «تمرین جمعی ولایتمداری دانشجویی» دم بزند؟
با نگاهی به آن چه در دانشگاهها میگذرد میشود به جواب رسید. این نمونه را با هم بخوانیم.
«... در پایان راهپیمایی رفتم بالای یک وانتی، مینیبوسی و با بلندگو قطعنامه تاریخی تظاهرات تاسوعا را خواندم. که آقا ما چی میگیم، حرف حسابمان چیست؟ ما خواستهمان چی هست، ما از شاه چه میخواهیم. اسناد انقلاب است. میدانید در آن قطعنامه چی بود؟ نبود زندانی سیاسی در کشور...
(شعار دانشجویان)
صدای ضعیف زیباکلام: آزادی بیان...
نبود شکنجه... آزادی انتخابات... حاکمیت قانون... اینها خواستههای انقلاب اسلامی بوده. بنابراین حاکمیت جمهوری اسلامی مجبور هستنش...
(شعار دانشجویان: زندانی سیاسی آزاد باید گردد)
این حرفهای زیبا کلام یک مهره باند رفسنجانی در دانشگاه رازی کرمانشاه است. البته همه میدانند که اگر زیبا کلام خواستار آزادی زندانیان سیاسی بود، دلیلی نداشت که 37سال صبر کند و حالا این حرفها را مطرح کند. اینکه چرا حالا در جنگ باندی زبانش به این حرفها باز و در مقابل باند ولایت دراز شده، ادامه همان سؤال اول است که علت سراسیمگی خامنهای و روضهخوان بیتش پناهیان چیست؟
نمونه دانشگاه رازی کرمانشاه بهدنبال حرفهای دانشجویان در دانشگاه گرگان و تبدیل نمایش بحث آزاد به صحنه اعتراض علیه رژیم بسیار قابلتوجه است. حتی حرفهای اعلمی، یک مهره دیگر رژیم که برای خنثی کردن سخنان دانشجویان در همین دانشگاه گرگان برای مناظره دعوت شده بود، خودش یک نمونه گویاست. اعلمی که خودش از چماقداران دوران خمینی بوده، با اعترافهاش پته خمینی و جانشینانش را بهطور کامل زد و روی آب انداخت.
نتیجه اینکه به نظر میرسد که آثار شکستگی طلسم ولایت دارد از محدوده بیت عظمی و نظام آخوندی به دانشگاهها و جامعه کشیده میشود. رژیم زهر خورده به زانو درآمده و روی زمین پهن شده و چفت و بستهای سرکوب و اختناق دارد شل میشود. این علت است که خامنهای را وا میدارد به مداحش یعنی پناهیان بگوید بر ضرورت «ایجاد تشکلهای ولایی» و «تمرین جمعی ولایتمداری» فرابخواند