تاریخ :8 نوامبر 2016
نامه زنداني سياسی صديقه مرادی از شاهدان قتلعام سال ٦٧
خبرگزاری قاصدان آزادی: زندانی سياسی صديقه مرادی به عنوان یکی از شاهدان قتلعام سال ٦٧، در نامه ای از زندان اوین نوشت که من شاهد بودم کسانی را که حکمشان تمام شده بود اعدام کردند و یا کسی را که از نظر روحی و روانی تعادل نداشت را هم اعدام کردند. در یکی از بندها فقط یک نفر مانده بود و بقیه را کلا اعدام کردند.
صدیقه مرادی از تمامی سازمانهای حقوقبشری و همه نهادها خواست که به حقوق ازدسترفته انسانهایی که بیگناه در سال۶۷ اعدام شدهاند،رسیدگی کرده و با مسببین این قتلعام برخورد قانونی داشته باشند .
صدیقه مرادی از تمامی سازمانهای حقوقبشری و همه نهادها خواست که به حقوق ازدسترفته انسانهایی که بیگناه در سال۶۷ اعدام شدهاند،رسیدگی کرده و با مسببین این قتلعام برخورد قانونی داشته باشند .
متن کامل نامه زندانی سیاسی صدیقه مرادی به قرار زیر است:
” به نام خدا
با هزاران درود به تمامی انسانهای آزاده
من صدیقه مرادی متولد سال۱۳۳۹ هستم. در سال شصت به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شدم. در ابتدا به زندان قزلحصار و بعد به زندان اوین منتقل شدم. در این مدت من شاهد بودم که چگونه تعدادی از زندانیان که در کنار هم بودیم را از بقیه جدا کرده و برای تیرباران میبردند و در شب هنگام ما با شمارش صدای تیرهای خلاص از تیرباران آنها مطلع میشدیم و من مجددا در سال ۶۴ دستگیر شدم و مدت محکومیتم را در زندان اوین گذراندم.
در سال ۶۷ یکی از شاهدان قتلعام زندانیان بودم که از مرداد تا شهریور همان سال به طول انجامید. از بندی که خودم در آن بودم تعداد زیادی از زندانیان را از ما جدا کرده و برای اعدام بردند. دوستانی که از ما خداحافظی کردند و دیگر برنگشتند. عزیزانی چون آزاده حبیب، اشرف فدایی، منیره رجوی، منصوره مصلحی، پروین حائری، مژگان سربی، مریم گلزادهغفوری و... خیلیهای دیگر که البته چون آن زمان آنقدر تعداد دستگیریها زیاد بود که نام خیلیها را به خاطر نمیآورم. من شاهد بودم کسانی را که حکمشان تمام شده بود اعدام کردند و یا کسی را که از نظر روحی و روانی تعادل نداشت را هم اعدام کردند. در یکی از بندها فقط یک نفر مانده بود و بقیه را کلا اعدام کردند.
هرگز این روزها از ذهنم بیرون نمیرود و این وقایع و تصاویر آن فراموش شدنی نیست.هیچ کلامی قادر به تعریف اینهمه پستی و دنائت نیست. در ادامه، من دوباره در سال۱۳۹۰ دستگیر شدم برای سومین بار و در یک بیدادگاه به ریاست قاضی مقیسه به ده سال زندان محکوم شدم. دارای یک فرزند دختر که الان هیجده ساله میباشد هستم و بیش از پنج سال هست که از او دور میباشم و با داشتن (پنجاه و شش ) ٥٦سال و سن و انواع و اقسام بیماریها و شرایط نامناسب جسمی همچنان در زندان هستم. من بهعنوان یکی از شاهدان قتلعام سال شصت و هفت که در زندان بودم، از تمامی سازمانهای حقوقبشری و همه نهادها و از همه کسانی که بهدنبال حقیقت، آزادی و انسانیت هستند میخواهم بهخاطر حقوق ازدسترفته انسانهایی که بیگناه در سال۶۷ اعدام شدهاند، با مسببین این قتلعام برخورد قانونی داشته باشند و تا رسیدن به نتیجه نهایی دست از پیگیری برندارند.
صدیقه مرادی - زندان اوین”.
يكشنبه ۱۶ آبان ۹۵
” به نام خدا
با هزاران درود به تمامی انسانهای آزاده
من صدیقه مرادی متولد سال۱۳۳۹ هستم. در سال شصت به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شدم. در ابتدا به زندان قزلحصار و بعد به زندان اوین منتقل شدم. در این مدت من شاهد بودم که چگونه تعدادی از زندانیان که در کنار هم بودیم را از بقیه جدا کرده و برای تیرباران میبردند و در شب هنگام ما با شمارش صدای تیرهای خلاص از تیرباران آنها مطلع میشدیم و من مجددا در سال ۶۴ دستگیر شدم و مدت محکومیتم را در زندان اوین گذراندم.
در سال ۶۷ یکی از شاهدان قتلعام زندانیان بودم که از مرداد تا شهریور همان سال به طول انجامید. از بندی که خودم در آن بودم تعداد زیادی از زندانیان را از ما جدا کرده و برای اعدام بردند. دوستانی که از ما خداحافظی کردند و دیگر برنگشتند. عزیزانی چون آزاده حبیب، اشرف فدایی، منیره رجوی، منصوره مصلحی، پروین حائری، مژگان سربی، مریم گلزادهغفوری و... خیلیهای دیگر که البته چون آن زمان آنقدر تعداد دستگیریها زیاد بود که نام خیلیها را به خاطر نمیآورم. من شاهد بودم کسانی را که حکمشان تمام شده بود اعدام کردند و یا کسی را که از نظر روحی و روانی تعادل نداشت را هم اعدام کردند. در یکی از بندها فقط یک نفر مانده بود و بقیه را کلا اعدام کردند.
هرگز این روزها از ذهنم بیرون نمیرود و این وقایع و تصاویر آن فراموش شدنی نیست.هیچ کلامی قادر به تعریف اینهمه پستی و دنائت نیست. در ادامه، من دوباره در سال۱۳۹۰ دستگیر شدم برای سومین بار و در یک بیدادگاه به ریاست قاضی مقیسه به ده سال زندان محکوم شدم. دارای یک فرزند دختر که الان هیجده ساله میباشد هستم و بیش از پنج سال هست که از او دور میباشم و با داشتن (پنجاه و شش ) ٥٦سال و سن و انواع و اقسام بیماریها و شرایط نامناسب جسمی همچنان در زندان هستم. من بهعنوان یکی از شاهدان قتلعام سال شصت و هفت که در زندان بودم، از تمامی سازمانهای حقوقبشری و همه نهادها و از همه کسانی که بهدنبال حقیقت، آزادی و انسانیت هستند میخواهم بهخاطر حقوق ازدسترفته انسانهایی که بیگناه در سال۶۷ اعدام شدهاند، با مسببین این قتلعام برخورد قانونی داشته باشند و تا رسیدن به نتیجه نهایی دست از پیگیری برندارند.
صدیقه مرادی - زندان اوین”.
يكشنبه ۱۶ آبان ۹۵