۱۳۹۵ آبان ۲۳, یکشنبه

امان از روز بی‌روزن امان از این همه رهزن...













12 آبان 1394 سایت حکومتی فردا:
سعید مرتضوی به 135ضربه شلاق محکوم شد.
سرانجام پرونده‌یی که به ادعای خبرگزاری حکومتی مهر مشتمل بر 3هزار و 85 صفحه کیفرخواست است به 135 ضربه شلاق منجر شد که می‌تواند آن هم از پول بیت‌المال بپردازد. پرونده‌یی که شامل چندین فقره قتل زیر شکنجه، فروش سوالهای کنکور، پرداخت 84میلیون تومان حق السکوت از صندوق سازمان تأمین اجتماعی به یکی از خانواده‌های مقتولین و...
18آبان 1395 ایلنا:
بازداشت سه کارگر اخراجی پارس خودرو
روز سه‌شنبه 18آبان سه تن از کارگران اخراجی پارس خودرو در محل کارخانه دستگیر شدند.
این کارگران تا قبل از اعتراضات کارگران در سال 93 در همین کارخانه مشغول به‌کار بودند که پس از اعتراضات کارگران از کارخانه اخراج شدند.
سه کارگر دستگیر شده روز گذشته جهت پیگیری وضعیت خود به کارخانه مراجعه کرده بودند که دستگیر گردیدند. دادگاه برای هر سه کارگر قرار وثیقه تعیین کرد اما کارگران به علت عدم توانایی مالی برای تأمین وثیقه هم‌چنان در زندان به‌سر می‌برند.
یک روز بعد:
19آبان 1395 مجله هفته:
اسماعیل عبدی در منزلش دستگیر شد
شش تن از مأموران اطلاعات رژیم آخوندی صبح روز چهارشنبه 19آبان، وحشیانه به منزل اسماعیل عبدی یورش بردند و او را دستگیر کردند....
چند ساعت بعد:
19آبان 1395  سایت حکومتی تابناک:
فاجعه دلخراش مرگ میثم 27ساله در اردبیل
میثم 27ساله به علت تأخیر در پذیرش بیمارستان خمینی دچار مرگ مغزی شد.
کادر بیمارستان نیم ساعت میثم را پشت درب نگه داشته و پذیرش نمی‌کردند.. ! تا این‌که وی دچار مرگ مغزی شد..
الآن:
سعید طوسی بعد از 5سال شکایت و تشکیل پرونده و حداقل 19 فقره تجاوز به کودکان دانش‌آموز راست راست در خیابان می‌چرخد و... .
امان از روز بی‌روزن؛ امان از این همه رهزن...
در این ترازو با حضور رهزنی چون سعید طوسی و راهزنی مانند سعید مرتضوی و مدیران نجومی، هر راه و روزنی بر کارگران و معلمان و جوانان بسته می‌شود.
به استناد ماده 234 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، حد و مجازات «لواط» اعدام است، اما سعید طوسی؛ قاری مخصوص خامنه‌ای از این قانون مستثنی است، اما هزاران کودک و دانش‌آموز و دانشجو به جرم فساد! دستگیر می‌شوند.
پرونده فروش چهارصد میلیاردی سؤالات کنکور و سرقت 123هزار میلیارد توسط کارگزاران و مدیران گم می‌شود و صدها دانشجو و دانش‌آموز و فارغ‌التحصیل به جرم بیکاری و بیگاری و سرقت دستگیر و روانه زندان می‌شوند.
این درد مشترک و سرآغازی برای رستنی و رفتنی زیبا و مشترک خواهد بود.
رفتن و ایستادن در برابر دشمنی مشترک.
آری این سرآغاز درکی مشترک و شروعی زیبا برای پیوندی مشترک و لبخندی و سرانجامی زیبا مشترک خواهد بود.
دیروز اتحادیه آزاد کارگران ایران طی بیانیه‌یی مشترک دستگیری اسماعیل عبدی را محکوم کردند... در بخشی از این بیانیه آمده است:
«بازداشت و انتقال اسماعیل عبدی به زندان اوین را قویاً محکوم می‌کنیم و خواهان آزادی فوری و بی‌قید و شرط وی هستیم. حوالی ساعت ده صبح روز چهارشنبه مأموران بازداشت اسماعیل عبدی به منزل این فعال صنفی جسور و از رهبران جنبش اعتراضی معلمان ایران هجوم آورده و وی را در میان بهت و حیرت فرزند خردسال و اعتراض همسرش با خود بردند. بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، اسماعیل عبدی را پس از بازداشت ابتدا به دادسرای عمومی و انقلاب کرج منتقل و پس از پرسش و پاسخ، وی را به شعبه یک اجرای احکام زندان اوین برده‌اند… . اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، علی اکبر باغانی، جعفر عظیم‌زاده و دیگر رهبران و فعالان جسور جنبش کارگری و معلمان هیچ جرمی جز دفاع از بدیهی‌ترین حقوق انسانی ما کارگران و معلمان ایران مرتکب نشده‌اند. بازداشت و زندانی کردن اسماعیل عبدی در حالی صورت گرفته است که طوسیها و مرتضویها طبق اعترافها و اسناد نهادهای رسمی حکومتی جرائمی در حد جنایت بر علیه کودکان و منافع عمومی مردم ایران مرتکب شده‌اند و با این حال در کمال امنیت و رفاه و آسایش مشغول زندگی هستند و آنوقت انسان شریف و بزرگی هم‌چون اسماعیل عبدی که تمام زندگی‌اش را بر علیه ستم و نابرابری و رفاه کارگران و معلمان و عموم مردم زحمتکش ایران گذاشته است با وحشیانه‌ترین و سبعانه‌ترین شکلی در میان بهت و حیرت فرزند خردسال و فریاد ستم ستیزانه همسرش بازداشت و روانه زندان اوین می‌شود.»
رسول بداقی از اعضای کانون صنفی معلمان هم برایش مطلب نوشت. وی که بعد از 7سال زندان، به‌تازگی 6ماه قبل از زندان آزاد شده و هنوز آثار داغ و شلاق شکنجه‌گران و خنجر تماشاگران را بر پشت و سینه‌اش دارد، روز چهارشنبه 19آبان می‌نویسد:
«امشب اسماعیل عبدی در بازداشت نیروهای امنیتی است. نیروهای قوه‌ی قضاییه و مسئولان کشور دیگر نگران امنیت کشور نیستند، یکی از انسانهایی که به‌دنبال حقوق ملت، دانش‌آموزان و معلمان بود، امروز صبح توسط سربازان گمنام امام زمان طی یک عملیات متهورانه با یورش به خانواده این فرد معترض او را دستگیر کردند.... ، و با این عملیات این فرد معترض صدایش خاموش شد، اسماعیل عبدی دیگر نمی‌تواند فریاد بزند که چرا کلاسهای درس 40نفره است، که سرمایه کشور کجا خرج می‌شود، چرا هر روز آمار دانش‌آموزان ترک تحصیلی بالا می‌رود، اسماعیل عبدی دیگر نمی‌تواند به آمار بالای اعتیاد در مدارس و در کشور اعتراض کند، اسماعیل عبدی دیگر نمی‌تواند فریاد کند، چرا باید دانش‌آموزان برای نپرداختن پول هزینه آب و برق و گاز و پول برگة امتحانی شرمسار شوند، دیگر اسماعیل نمی‌تواند فریاد بزند که با وجود تأکید قانون اساسی مبنی بر دولتی بودن مدارس، مسئولان کشور مدارس آزاد را در سراسر کشور گسترش داده‌اند، دیگر نمی‌تواند، به‌خصوصی سازی مدارس اعتراض کند، نیروهای امنیتی هم امشب بابت بازداشت اسماعیل با دست پر به خانه می‌روند و فرزندانشان را با مهر و محبت در آغوش می‌کشند. اما این سوی سکه، خانه اسماعیل امشب دور از پدر سوت و کور است، فرزندانش امشب آغوش گرم پدر را احساس نمی‌کنند، شاید تا 5سال دیگر هم احساس نکنند و رفته‌رفته یادشان برود که محبت پدر چه حسی دارد، امشب ماندانا، امیرحسین و مبینا نمی‌دانند، پدرشان در چه وضعیتی به‌سر می‌برد، اما فرزندان اسماعیل می‌دانند، که دیوار زندان مهربان نیست، سربازان گمنام همه از فریاد عدالت خواهی اسماعیل عصبانی‌اند، خون جلوی چشمشان را گرفته است. آنان پول اضافه کاری می‌خواهند، آنان می‌خواهند که برای خشنود کردن کارفرمای خود در سرکوب اسماعیل، زن و فرزندان اسماعیل، مادر، پدر، برادر خواهر و دوستان و آشنایان و همکاران اسماعیل سنگ‌تمام بگذارند.
امشب اطراف اسماعیل به جای لبخندهای شیرین زن و فرزندانش دیوار است و دیوار، پاسبان است و خشم و خشونت...»
جعفر عظیم‌زاده یکی از هزاران ماهی آزادی که بارها برخلاف آب شنا کرد و هزاران ماهی همراهش شدند، این بار هم مرزهای صنفی _کارگر و معلم و... _ را کنار می‌زند و در همراهی با اسماعیل عبدی می‌نویسد:
«قوه قضاییه جمهوری اسلامی باید در مقابل جمعیت هشتاد و پنج میلیونی کشور و میلیاردها کارگر و معلم در سرتاسر جهان پاسخگوی زندانی کردن اسماعیل عبدی باشد. اسماعیل عبدی هیچ جرمی، جز دفاع از منافع صنفی و انسانی معلمان و مبارزه برای تحصیل رایگان و استاندارد و امروزی میلیونها فرزند خرد سال و جوانان خانواده‌های فرو دست جامعه مرتکب نشده است».
وی در قسمت دیگری از نامه خود با اشاره ترازو ولایت و تراز طوسی و مرتضوی و سایر مزدوران حکومتی می‌نویسد:
«در حکومتی که مرتکبین جرم جنایی بر علیه کودکان و غارتگران دسترنج ناچیز میلیونها کارگر و انسان زحمتکش، راست راست می‌گردند و از مقام و منزلت حکومتی برخوردارند اما اسماعیلها و جوانان برومند و آزادیخواه و عدالت طلبی هم‌چون امیر امیر قلی، آرش صادقی، گلرخ ابراهیمی ایرائی، بهنام موسیوند و دهها و صدها انسان شریف و عدالتخواه دیگر به بند کشیده می‌شوند.
لذا حکومتگران باید بدانند ما کارگران و جعفر عظیم زاده، لحظه‌ای در دفاع از اسماعیل عبدی درنگ نخواهیم کرد و در صورت عدم آزادی فوری و بی‌قید و شرط این انسان بزرگ، همدوش با معلمان در سراسر کشور دست به اعتراضات بی‌وقفه‌ای برای آزادی وی خواهیم زد».
آری! وقتی ظلم بیداد می‌کند و مردم با ناموسشان و اموالشان غنائم جنگی به حساب می‌آیند.
وقتی شیخ بی‌حیا قاتل جوانان کهریزک را مدال می‌دهد و قاری بیت ”آقا “راست راست می‌چرخد و قربانیان فساد حکومتی حلق‌آویز می‌شوند؛ دیگر سکوت جایز نیست و ماهیان آزاد هرگز گرد حباب خود در برکه‌های دور نمی‌گردند؛ می‌ایستند و برخلاف جریان آب شنا می‌کنند.
یک به یک از برکه به رود و از رودخانه روانه دریا می‌شوند.
این همان رویا و دریای مشترک است که از درد مشترک و درک مشترک می‌روید و بر دشمن مشترک می‌کوبد.بهای آزادی