تاریخ :7 نوامبر 2016
در وحشت از حمایتهای گسترده واقبال فراگیر اجتماعی مردم از مجاهدین بعد از طرح جنبش دادخواهی ، بردن فیلم سفارشی وزارت اطلاعات عليه مجاهدين روی اکران وبازار کسادی آن
اين روزها رسانههاي حكومتي و سايتهاي وزارت اطلاعات با تبليغات زياد از نمايش يك فيلم سينمايي در تعدادي از سينماهاي تهران و تعداد ديگري از شهرهاي كشور به نام سيانور كه عليه مجاهدين ساختهشده، صحبت ميکنند. از آقاي مسعود امير پناهي خواستيم در مورد اين فيلم و اهداف رژيم از ساختن اين قبيل فيلمها توضيح بدهند.
مسعود امير پناهي
با سلام… ابتدا بگويم تا آنجا كه به ساخت فيلم توسط رژيم درباره مجاهدين و تاريخچه سازمان برميگردد، اين كار تازهيي نيست. سالهاست كه رژيم و مشخصاً وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه با ساخت فيلمها و سريالهاي تلويزيوني تلاش كردند چهرة مجاهدين را مخدوش جلوه بدهند و به خيال خودشان از اين طريق مانع گرايش نسل جوان و اقشار آگاه جامعه به مجاهدين بشوند. اينکه اينگونه فيلمها تماماً به دستور وزارت اطلاعات و با خطوربط اين وزارت بدنام، ساخته ميشوند، موضوع روشني است و همه آن را ميدانند و بههمين دليل مزدوران دستاندرکار اين فيلم هم با قسم و آيه تلاش ميکنند بگويند كه اينيکي با قبليها فرق ميکند. براي نمونه:
خبرگزاري نيروي تروريستي قدس به نام تسنيم 5 آبان 95 از قول بهاصطلاح تهيهکننده اين فيلم نوشته است:
«وي درباره اتهام ”سفارشي” بودن كه به اين دست آثار زده ميشود، (گفت): همينکه فيلمي تاريخي ساخته ميشود همگان تصور ميكنند دولت بايد پول ساخت اين فيلم را بدهد».
و در سايت يكي از شعبات اطلاعات به اسم هابيليان به تاريخ اول آبان آمده است:
«سيانور اما اولين نگاه غير کليشهيي به سازمان مجاهدين در سينماي ايران است».
اين حرف اعتراف به اين است كه تا الآن همه فيلمها و سريالهايي كه عليه مجاهدين ساختهشده، «كليشهيي» و سفارشي بوده است.
مجري
رژيم مدعي است كه اين فيلم با استقبال مردم مواجه شده است، در اين مورد نظرتان چيست؟
مسعود اميرپناهي:
بااينکه هر حرف و هر فيلمي كه درباره مجاهدين باشد، به خاطر علاقه مردم و بخصوص تشنگي نسل جوان قاعدتاً بايستي موردتوجه و كنجكاوي قرار بگيرد، اما ساختهها و اباطيل وزارت اطلاعات آنقدر مبتذل و لو رفته است كه جز تمسخر و هو كردن واكنشي برنميانگيزد، اگر شما يك سري به فضاي مجازي بزنيد، اين واقعيت را بهخوبي ميتوانيد ببينيد؛ اما اين منفوريت به حدي است كه لابهلاي تبليغات و بازارگرميهاي رسانههاي رژيم هم خودش را نشان ميدهد؛ مثلاً با كلماتي از قبيل «بيمهري بسيار» و «نامهرباني» زياد نسبت به اين فيلم گلايه كردند و خبرگزاري صداوسيماي رژيم هم نوشته بود:
«سيانور اتفاق بسيار خوبي در سينما بود و اميدوارم جوانان بيايند و اين فيلمها را ببينند»؛ و چون اينجور توصيهها هم فايده نكرده است، در شهريورماه گذشته وزارت اطلاعات اين فيلم را برد در تعدادي از دانشگاهها مثل دانشگاه شريف و دانشگاه بهشتي و غيره مجاني نمايش داد، كه تازه همانجا هم دانشجويان اعتنايي نكردند و حاضر به تماشاي اين ساختههاي مبتذل و متعفن نشدند.
مجري
بااينکه ساختن اين قبيل فيلمها يك تجربة بهکرات شکستخورده است، اما چرا باز رژيم اين پند را به گوش نميگيرد كه بهقولمعروف آزموده را آزمودن خطاست؟!
مسعود اميرپناهي
اجازه بدهيد من جواب اين سؤال را با جملاتي از رسانههاي حكومتي و وزارتي دربارة همين فيلم بدهم؛
سايت هابيليان اول آبان درباره اين فيلم نوشته است:
«ميتوان مخاطب اصلي ”سيانور” را نسل جوان دانست… که ميتواند بهشدت براي نسل سوم و چهارم جالب باشد، اصل پرداخت به… يکي از ”جوانپسند”ترين تشکيلاتهاي تاريخ معاصر ايران، ميتواند نکات عبرتآموز زيادي براي نسل جديد داشته باشد».
و ادامه ميدهد:
مجاهدين «سازماني است که توانسته بود تعداد زيادي از جوانان انقلابي و پرشور آن سالها را جذب خود کند»
سايت تي نيوز رژيم 8 آبان هم در تبليغات براي اين فيلم نوشته است:
اين فيلم «براي شناخت يکي از مهمترين پديدههاي تاريخ معاصر» است.
نويسنده اين فيلم هم در مصاحبه با خبرگزاري تسنيم 5 آبان گفته است:
«قصدم از نوشتن فيلمنامه ”سيانور” اين بود كه اگر نسل امروز ما ميخواهد حركتي كند، بهتر است قبل از آن با تكيه به انديشه و تفكر و بازخواني تجاربي كه بوده بداند كه در چه مسيري امكان دارد قرار بگيرد و دچار قضاوتهاي احساسي نشود».
خبرگزاري صداوسيماي آخوندها به تاريخ 5 آبان خيلي رك و پوستکنده نوشته است:
«اميدوارم جوانان بيايند و اين فيلمها را ببينند تا ديگر در دام [مجاهدين] نيفتند».
معني اين حرفها كاملاً روشن است، باوجود انبوه جعليات و لجنپراكنيهاي رژيم طي 4 دهه گذشته عليه مجاهدين، جوانها و بخصوص اقشار آگاهتر گمشده خودشان را در مجاهدين و انديشه و آرمان و مشي مجاهدين پيدا كردند و اقبال و رو آوردن سيلآساي نسل جوان به مجاهدين، آخوندها و پاسداران را به وحشت انداخته است بنابراين چون نميتوانند دست روي دست بگذارند و اين سيل بنيانکن مشتاق آزادي را فقط نگاه بكنند، ازآنجاييکه كار ديگري از دستشان برنميآيد، ناچارند كه به قول شما آزموده را دوباره بيازمايند كه البته برايشان جز رسوايي و شكست ثمر ديگري ندارد.