مسعود رجوي ـ 4بهمن1357
مسعود رجوی دانشگاه تهران :16آذر، روز دانشجو، گرامي باد
«ما در زندان بطور تصادفي بهمون اجازه دادند يعني تونستيم اون فيلم چند دقيقه اي رو كه ازدانشگاه , دانشگاهي همين دانشگاه كه من خودم هم فرزندش هستم ببينيم , لابد شماهم ديديد , خروش رو ديدين فرياد رو ديديم شهدارو به چشم ديديم ,اونروز ديگه دانشگاه تنها دانشگاه نبود , شهادتگاه شده بود , زيارتگاه شده بود. آخرشما تو اين سالها اين دانشگاه رو به معبد و محرابي براي آزادي تبديل كرده بوديد. دانشگاهها , دانشگاههاي ما يكدم در سياه ترين زمانها ازخروش باز نايستادند و نمي ايستند تبلور شرف اين مردم بودند…نه گارد, نه چماق بدست و نه رگبار نتوانست فرياد دانشگاه رو خاموش كنه , چرا ؟ مظهر حيات يك خلق بود, مظهر زندگيش بود. مگر نيست كه حيات چيزي نيست جز عقيده و جهاد , درود بر دانشگاه»

از روز 16آذر سال32 ، تا 16آذرامسال، 63سال است كه دانشگاه در برابر ديكتاتوري ايستاده است. از آن روز، خون3دانشجوي مبارز و پرشور، قندچي، شريعت رضوي و بزرگنيا، كه در برابر دانشكدة فني بر زمين دانشگاه تهران ريخت، در رگهاي دانشگاه به جريان افتاد و دانشگاه سنگر آزادي شد. آنها با سپر كردن سينههايشان در برابر گلولههاي شاه، سينة شب سياهي را كه پس از كودتاي 28مرداد32 آغاز شده بود،

شكافتند و راه ايستادگي در برابر استبداد و تن ندادن به ذلت را گشودند. از آن پس شاه هرچه در توان داشت از ساواك و گارد و زندان و شكنجه به كار گرفت تا دانشگاه را خاموش سازد، اما نتوانست، در مقابل اين سنگر آزادي بود كه فرزندانش را به صحنه فرستاد تا به عنوان پيشتازان مبارزة مسلحانه فدائيان

و مجاهدين خلق ایران را بنيانگذارند و ديكتاتوري سلطنتي را به زمين بكوبند. آنها خود را فدا كردند اما آنچنان كه پدر طالقاني گفت از خونشان سيلابها برخاست و پس از 7سال سلطنت شاهنشاني را واژگون كرد.

خميني، دجال ضدبشر، با ربودن انقلابي كه پيشتازانش از همين دانشگاه برخاسته بودند، كمر به نابودي سنگر آزادي و نسل برخاسته از آن بست. او كه با حاكم كردن ديكتاتوري ديني، دجاليت را بر سرنيزة شاه افزوده بود، در جنايت گامهايي برداشت كه شاه فكرش را هم نمي توانست بكند. او تحت عنوان انقلاب فرهنگي طي كودتايي سياه، دانشگاه را كه سلطة پر جهل و جنايت او را نميپذيرفت به خاك و خون كشيد و دست به نسل كشي در ميان دانشجويان مجاهد و مبارز زد، اما هرگز نتوانست جوشش خون آزادیخواهی را در رگهای دانشگاهها و دانشجویان و دانشگاهیان ایران خاموش کند.
دانشگاهها و دانشجویان ایران پیوسته و به ویژه در گرامیداشت ۱۷آذر به رغم بسیج سرکوبگرانه و و سرکوب وحشیانه آخوندها و پاسداران جهل و جنایت، پیوسته به پاخاسته اند و به سرکوبگران آزادی و غاصبان و سارقان انقلاب و حق حاکمیت ملت ایران نشان داده اند که با آنها سرسازش ندارند.

در 18تير78، دانشگاهي كه خميني و بازماندگانش فكر ميكردند آن به سکوتیگورستانی فرو برده و به عرصه تاخت و تاز بسیجیان و زايده های باندهای حاکمیت آخوندی تبديل كرده اند، به پاخاست و خروشید و در آن روزهای داغ و توفانی قیام تیرماه بر اركان نظام ننگين ولايت فقیه با تمامي باندهايش اعم از سرسپردگان ولایت خامنه ای و شیادان مدعی اصلاحات لرزه افكند.
در قیامهای مردمی سالهای ۸۸و 8۹ نیز بازهم دانشجویان و جوانان انقلابی و اشرف نشان جلودار خیزشها بودند، آنها بودند که تصاویر خامنه ای را از دیوارهای به زیر می کشیدند و تصویر خمینی دجال و ضد بشر را در دانشگاه به آتش کشیدند و لگد کوب کردند.
آری، از آذر خونين 32 تا به امروز دانشجويان آگاه و مبارز، در قلب نبرد رهایی بخش مردم ایران و در امتداد رزم پيشتازان رهایی ، ميخروشند و فریاد «مرگ بر ديكتاتور»،« زنده باد آزادی » و« اتحاد، مبارزه، پیروزی»، سر میدهن