۱۳۹۵ دی ۱۰, جمعه

17دی سالروز شهادت جهان پهلوان تختي قهرمان واقعي مردم ایران گرامی باد همراه با کلیپ




17دی سالروز شهادت جهان پهلوان تختي قهرمان واقعي مردم ایران گرامی باد همراه با کلیپ
جهان‌پهلوان تختی؛ از نامدارترین قهرمانان تاریخایران، تسلیم دشمن مردم نشد و برای همیشه پایدارماند17دی ۱۳۴۶ سالگرد شهادت جهان پهلوان تختی است .غلامرضا تختی بلندآوازه ترین قهرمان ورزشی ایران، توسط ساواک شاه به جرم تسلیم نشدن به خواسته‌های دربار، وبه جرم آزادی خواهی ومردم دوستی  به شهادت رسید. او، قهرمانی بود که در صحنه‌های بین‌المللی ورزش، افتخارات بسیاری برای ایران به ارمغان آورد.
جهان‌پهلوان غلامرضا تختی در شهریورماه 1309 در خانی‌آباد تهران متولد شد. تختی در مسابقات جهانی سال 1961 در یوکوهامای ژاپن، پشت همه پهلوانان جهان را به خاک رساند و عنوان جهان‌پهلوان را از آن خود کرد. کارنامه پرافتخار ورزشی او شامل چهار مدال طلا و هفت مدال نقره است. جهان‌پهلوان تختی در قیام 15خرداد سال 42، همراه مردم و علیه دیکتاتوری شاه فعالیت داشت.تلاش او در راه کمک‌رسانی به مردم زلزله‌زده بوئین‌زهرا و فعالیتهایش با جوانان مبارز و آیت‌الله طالقانی در راه آزادی مردم ایران، اورا در قلوب همه مردم جا داد. رژیم شاه، تختی پرشور و آزاده ‌را که محبوب مردم و الگوی ورزشکاران آزاده میهن‌مان بود در روز هفدهم دیماه 1346 به شهادت رساند.

 
مسئول شورای ملی مقاومت  برادر مجاهد مسعود رجوی در پیامی به مناسبت سالگرد شهادت جهان‌پهلوان تختی گفته است:
 
سنّت رادمردانه و مردم‌گرایانه جهان‌پهلوان تختی که همچون بسیاری از نامدارترین پهلوانان تاریخ ما از مردم‌گرایی و شجاعت و عرفان مولای متّقیان علی‌(ع) الهام گرفته، همچنان در جامعه ورزشکاران و قهرمانان ورزشی ما پایدار مانده است 
در آستانه سالگرد این پهلوان نامدار ایران به روح پر فتوح اش درود می فرستیم وراه اورا که آزادی ایران وایرانی است قهرمانان ارتش آزادیبخش ملی ایران تا نابودی دشمن قهرمانان ودشمن همه ورزش کاران یعنی رژیم ضد بشری وجنایتکار ولایت فقیه ادامه میدهند به همین مناسبت همراه یک کلیپ چگونگی ونحوه شهادت اورا هم منتشر میکنیم باشد که ایرانیان آزاده همراه همه قهرمانان این دوران یعنی رزم آوران ارتش آزادی بزودی زود این رژیم ضد انسانی وضد ورزش وضد مردمی را با قیام سراسری به زباله دان تاریخ می سپارند 





           کلیپ در باره جهان پهلوان تختی 
چگونگی شهادت وماجرای  مربوط به طرح ساواک شاه برای به شهادت رساندن جهان  پهلوان تختی 



ملت ايران در بامداد روز دوشنبه 18 دي ماه 1346 (7 شوال 87)، به طور ناگهاني خبر درگذشت تختي را شنيد. روزنامه‌هاي وابسته به رژيم شاه با تيتر درشت و تكان دهنده به دروغ نوشتند: "غلامرضا تختي خود را كشت" و طبق ديكته ساواك علت خودكشي او را "اختلاف خانوادگي" وانمود كردند و محل آن را "هتل آتلانتيك" واقع در خيابان طالقاني گزارش دادند. شاه به دنبال تاجگذاري كه خود را امپراطوري بي‌همتا مي‌ديد به پايه‌اي از غرور رسيده بود كه به خود اجازه مي‌داد هر كسي را به هر جرمي، به هرنحو كه بخواهد، از پا درآورد و از ميان بردارد و سر به نيست كند. خواه به وسيله صحنه‌هاي تصادف ساختگي در خيابان باشد، يا با به دار آويختن در زير درختي و يا مسموم كردن در هتلي به اسم خودكشي و يا به صورت رسمي با محاكمه در دادگاه‌هاي فرمايشي و اعدام. همان کاری که امروز رژیم جنایتکار وضد بشری آخوندی با استفاده از آن تجربیات وشیوه ها اما بسابسا وحشی تر در باره مردم وبویژه جوانان اعمال میکند بله شاه جنایتکار  بر آن بود كه مخالفان خود را از ميان بردارد، زيرا خود را امپراطور ايران زمين، شاه شاهان، يكه‌تاز و يكه‌بزن منطقه مي‌پنداشت. چون  از خارج خطري او را تهديد نمي‌كرد. او مي‌پنداشت كه اوضاع و شرايط جهت يك سره كردن كار مخالفان و ريشه‌كن كردن حركتهاي مردمي، كاملا مساعد است. از اين رو با بكار بستن وحشتناكترين و بي‌رحمانه‌ترين شيوه پليسي، تختي را از پا در آورد و ملت ايران را در سوك و عزاي بزرگي فرو برد. به دنبال شهادت تختي به دست آدمكشان ساواك رسانه‌هاي گروهي به ويژه روزنامه‌هاي وابسته در صدد برآمدند كه با فوت و فن روزنامه‌نگاري جنايت وحشتناك ساواك را در مورد كشتن تختي پوشيده دارند و به مردم بباورانند كه "تختي خودكشي كرده است" ليكن با وجود مهارت روزنامه‌نگاران درباري در وارونه جلوه دادن واقعيت‌ها، در جريان قتل تختي آن چنان وحشت‌زده،‌مضطرب شده بودند و شتاب‌زده عمل كردند كه نه تنها نتوانستند دروغ ساواك را به مردم بقبولانند، بلكه با گزارشهاي ضد و نقيض، رسوايي ساواك را بيشتر آشكار ساختند. مثلا در یک گزارش گفتند  تختي از چهار شب قبل ار شهادتش  به خانه نيامده بود او ظاهرا به عنوان قهر از خانه خارج شده بود تختي قبل از ترك خانه‌اش ظاهرا با خانمش شهلا گفتگو و مشاجره داشت نمي‌دانیم بين آنها چه گذشت فقط مي‌دانیم تختي قهر كرد و از خانه بيرون رفت در ساعت نيم بعدازظهر يكي از خبرنگاران ما تلفني با خانم شهلا تختي تماس گرفت و پس از معرفي خود پرسيد: خانم آقاي تختي هستند؟ همسر مرحوم تختي با تعجب پرسيد با تختي چه كار داريد مگر نمي‌دانيد به سفر شمال رفته است. خانم شهلا تختي كه بي‌خبر از مرگ شوهرش بود افزود تختي چند روزي است كه در شهسوار به سر مي‌برد او رفته با باغش سري بزند و مقداري گل براي تزيين خانه‌مان به تهران بياورد".اینها گزارشات ضد ونقیض ساواک ساخته بود براي پيگيري گزارش ضد و نقيض روزنامه‌هاي سانسور شده رژيم شاه بخش‌هايي از گزارش‌هاي ديگر روزنامه‌ها را نيز مي‌آوريم: يكشنبه هفته گذشته مقارن ظهر اطلاع حاصل شد كه جسد تختي قهرمان كشتي جهان را در يكي از اطاقهاي هتل آتلانتيك پيدا كرده‌اند. از قرار معلوم تختي كه از سه روز قبل ناپديد شده بود به عنوان يك ناشناس در اين هتل اقامت كردوقتی پیش خدمت هتل به اتاق تختی رفت  صورت تختي باد كرده و كبود شده بود و از گوشه لبانش شيار باريكي از خون به روي متكا خشكيده بود. مدير هتل افزود چون در اين مدت تختي از اطاقش خارج نشده بود صبح امروز به اطاقش مراجعه كردم اما هر چه در زدم كسي جواب نداد بعد وقتي به در فشار آوردم متوجه شدم كه در از پشت بسته شده است. ناچار به كلانتري مراجعه كردم و جريان را اطلاع دادم  اینها همه گزارشات ضدونقیضی است که ساواک بعد از به شهادت رساندن تختی قهرمان انتشار داد .

 اكنون اين سؤال مطرح مي‌شود كه رژيم شاه چرا به قتل تختي دست يازيد؟ از كشتن او چه انگيزه‌اي داشت؟ و چه خطري از ناحيه او احساس مي‌كرد؟ براي دريافت پاسخ اين پرسش بخشهايي از كتاب "قهرمان ملي جهان پهلوان تختي" را كه به مناسبت يكمين سال شهادت تختي از طرف "انجمن دانشجويان ايراني در خارج منتشر شده است، در اينجا مي‌آوريم: در سال 1339 به علت وجود يك آزادي نسبي جبهه ملي دوم به طور علني تشكيل شد و ميتينگ صد هزار نفري ميدان جلاليه از اولين تظاهرات پرشور آن بود. تختي به طور پيگير در مبارزات شركت نمود و در ايجاد سازمان ورزشي كارگران جبهه ملي و ايجاد سازمان كارگري آن فعاليت ثمربخشي نمود و در كليه فعاليتهاي جبهه ملي ايران از شركت در حوزه تا پخش اعلاميه و حضور در تظاهرات شركت داشت استعمار و دست‌نشاندگان داخلي آن براي ادامه تسلط خود بر كشورهاي به زنجير كشيده شده سعي مي‌كنند كه هر دشمن احتمالي را نابود كنند و هر نهضت آزادي‌بخشي را در نطفه خفه نمايند. تختي نيز خود به خود يك پتانسيل خطر براي رژيم شده بود. از يك طرف به علت شهرت و محبوبيت فوق‌العاده تختي رژيم نمي‌توانست او را به زندان بفرستد و از طرف ديگر آزادي او موجب خطر بود. همان طور كه روزنامه‌هاي دولتي نوشتند تختي در ماشين خود تفنگ داشته، روزهاي تعطيلي براي شكار با عده‌اي از دوستان ورزشكار به كوههاي شمال مي‌رفته و حتي هنگام مرگ در جيب‌هايش فشنگ يافته‌اند اينها همه دلالت بر اين دارد كه تختي خود را براي كارهاي عميق‌تري آماده مي‌كرده است. چون بدون شك تطور سيستم مبارزه از پارلماني به انقلابي كه در ده سال گذشته به شدت خود رسيده حتما تختي مبارز را نيز تحت تأثير قرار داده است. مشكل بتوان پذيرفت كه تختي با آن روح لطيف و تواضع و جوانمردي كه اذيتش به مورچه‌اي نمي‌رسد، تفنگ به دست گيرد و آهوان مظلوم و بي‌گناه را بكشد،‌ ولي تربيت انقلابي و تشكيل كادر پارتيزاني توسط تختي، خيلي معقول و منطقي به نظر مي‌رسد. به خصوص كه تختي مسئول سازمان ورزشي جبهه بود و از نظر قدرت بدني و جواني جزء‌ گارد محافظ جبهه به شمار مي‌رفت و الحق كه چه هيجاني به پا مي‌شد اگر تختي پهلوان به كوه مي‌رفت، و تفنگ به دست مي‌گرفت و مسلحانه مي‌جنگيد تختي مي‌توانست ابومسلم گردد، يعقوب ليث باشد ومیرزا کوچک خان وهرمبارز دیگر  به همين علت رژيم از تختي وحشت داشت و نمي‌توانست اين قهرمان ملي را زنده بگذارد. ولي چطور؟ چطور ممكن بود كه چنين پهلوان محبوبي را كشت؟ چه جنايتكاري مي‌توانست دست خود را به خون او بيالايد رژيم شاه به مراتب آزموده‌تر از قديم است، بي‌گدار به آب نمي‌زند، اشتباه 15 خرداد را تكرار نمي‌كند، اگر كسي مغضوب شد، بدون سرو صدا ناگهان ناپديد مي‌شود، براي محكوميت مبارزان، ديگر، دادگاه تشكيل نمي‌دهد، غوغا نمي‌كند، بهانه به دست كسي نمي‌دهد، ولي در خيابان ماشيني با آن فرد مبارز تصادف مي‌كند و يا چاقوكشي در نيمه شب او را ضربه مي‌زند... سال گذشته در يكي از دهات اطراف تهران،‌يك نفری  با دوست اش در مزرعه‌اي قدم مي‌زند... ناگهان ملاحظه مي‌كنند كه از دور. جيپي كه ارتشي مي‌نمود فرا رسيد. سرنشينان جيپ پياده شدند و يكي را از آن ميان زدند و ناسزا گفتند... سپس طنابي به گردش انداخته به درختي آويزانش كردند و يكي از آنان كاغذ و مدادي از جيب در آورد و چيزي نوشت و كاغذ را در جيب محكوم گذاشت .... و سپس رفتند.  عین همین کارها را رژیم آخوندی چه درباره مجاهدین وچه جوانان دیگر ویا در قتل های زنجیره ای انجام داده ومیدهد دونفر كه از دور شاهد اين صحنه جنايت بودند،‌نگران شدند،‌مي‌خواستند خود را به سرعت برسانند و آن بيچاره را نجات دهند ولي ترش و وحشت آنها را فرا گرفته بود،‌ ترس از قاتلان، ترس از تهمت قتل ... باعث مي‌شود كه آنها فورا به ژاندارمري محل كه نزديك آنجا بود مراجعه كنند. از اتفاق مرد  با رييس ژاندارمري سابقه آشنايي و دوستي داشت و واقعه را آن طور كه ديده بود تشريح كرد. رييس به دوست محلی اش گفت، تو اشتباه مي‌كني، چطور چنين چيزي ممكن است؟ مرد دهاتي قسم خورد كه خودش ديده و ديگري هم شاهد بوده است .... ريس كاغذ را از جيب مرده بيرون كشيد، خواند و گفت اين مرد خودش خودكشي كرده است. مرد دهاتي، قسم مي‌خورد كه ما خود ديده‌ايم او را به زور به دار كشيدند و كاغذ را ديگري نوشته و در جيب او گذاشتند. رييس ژاندارمري تكرار مي‌كند اين مرد خودكشي كرده است و شما اشتباه مي‌كنيد و بالاخره در مقابل لجاجت مرد  مي‌گويد: به خاطر سابقه آشنايي به تو اجازه مي‌دهم مرخص شوي ولي به رفيقت هم بگو اگر جايي از اين حرفها زديد، به شدت مجازات خواهيد شد، آن دو مرد  حرفهاي رييس را تصديق كردند،‌هنگام خروج رييس ژاندارمري، دوست  خود را صدا زد و پرسيد: آن مرد چطور مرد؟ مرد  جواب داد همان طور كه سر كار فرموديد خودكشي كرد،‌رييس مي‌گويد حال برويد. در شواهد دیگری  كاروانيان صحراي مركزي ايران اين طرف و آن طرف اجساد مرداني را يافتند كه از هواپيما يا هلي‌كوپتر آنها را بيرون انداخته‌اند. اجساد بعضي از مبارزان در رودخانه‌ها يافت شده است، اينها روشهاي سازمان امنيت  یا همان ساواک شاه براي نابودي مبارزان و آزاديخواهان بود وامروز هم اطلاعات بدنام رژیم وسپاه جنایتکار آخوندی همین کارها وصدها برابر بیشتر را در باره جوانان ایران ومخالفین خود انجام میدهد  كه بي‌سر و صدا بدون آنكه كسي بفهمد سر مخالفين را زير آب كرده خفه مي‌كند. تختي قهرمان نيز قرباني چنين جنايت شومي شد..." مردم ايران در سوگ تختي قهرمان ساعت يازده صبح روز دوشنبه 18 دي ماه 46 خبر شهادت تختي برق‌آسا در سراسر تهران پخش شد. مردم بدون در اختيار داشتن هيچ وسيله ارتباطي جز تلفن اين خبر دردناك را دهان به دهان و گوش به گوش به يكديگر مي‌رساندند. ديري نپاييد كه صدها نفر از مردم كوچه و بازار به سوي پزشك قانوني به حركت درآمدند، دانش‌آموزان مدارس را ترك گفتند، دانشجويان كلاسها را تعطيل كردند و به خيابانها ريختند. در حدود ساعت 3 بعدازظهر هزاران نفر از مردم تهران پزشك قانوني را محاصره كرده بودند و از يكديگر درباره علت مرگ تختي سؤال مي‌كردند. هيئت حاكمه ايران،‌بر آن بودند پيش از آنكه مردم خبردار شوند، جنازه تختي را به گورستان برسانند و به خاك بسپارند، از اين رو در آن روز خبر مرگ او را از رسانه‌هاي گروهي پخش نكردند. ليكن اين خبر برق‌آسا در سراسر تهران پيچيد و مردم را به خيابانها كشانيد. در ساعت 5 بعدازظهر پليس تهران جنازه تختي را شتاب زده در آمبولانس گذارده روانه گورستان كرد. در محل خروجي پزشك قانوني، هجوم مردم به طرف آمبولانس چنان شديد بود كه آمبولانس را از حركت بازداشت. پليس وارد عمل شد و به هر نحوي بود آمبولانس را از دست مردم رها ساخت و به سرعت به طرف ابن بابويه حركت كرد. در ابن بابويه نيز مأموران انتظامي، از نزديك شدن مردم به غسالخانه و ديدن جنازه جلوگيري كردند. در هنگام دفن نيز پافشاري مأموران براي بازداشتن مردم از ديدن جنازه شديد بود و سرانجام پيش از آنكه مردم بتوانند دريابند كه چه حادثه‌اي رويداده است، جنازه تختي را در گور نهادند و روي آن را پوشاندند. آن گاه كه جسد تختي به گورستان برده مي‌شد، نخست چند نفر شعار "تختي ما كشته شد" را زمزمه كردند و به تدريج اين شعار همگاني شد و همه آنهايي كه در تشييع جنازه آن شهيد شركت كرده بودند، اين شعار را تكرار مي‌كردند. برخورد مرموزانه دولت با اين حادثه و شتابي كه در به خاك سپردن او از خود نشان دادند و پافشاري مأموران انتظامي در دور كردن مردم از جنازه آن مرحوم بدگماني مردم را نسبت به دولت در اين جريان بيشتر كرد و آن گاه كه روزنامه‌ها گزارش‌هاي ضد و نقيضي درباره چگونگي مرگ او درج كردند، اين بدگماني زيادتر شد و رفته رفته ملت ايران دريافت كه تختي قهرمان با توطئه‌اي حساب شده و از پيش طرح‌ريزي شده ساواك به شهادت رسيده است. و اين حقيقت در مراسم يادبود و گرامي‌داشت تختي از طرف گويندگان متعهد با اشاره مطرح شد و بيشتر پرده‌ها را بالا زد. ساواك گزارش داد كه: "گوینده ای  در مسجد ارشاديه قلهك مطالبي در مورد مرگ تختي اظهار داشته و عنوان نموده كه تختي با اين همه قدرت جسماني امكان نداشته از نظر روحي تا اين حد ضعيف باشد و تلويحا نتيجه‌گيري نموده كه وي را كشته‌اند یک گوینده دیگر  در مجلس ختم غلامرضا تختي كه از طرف دانش‌آموزان دبيرستان محمدرضا شاه كرمانشاه برگزار شد، اظهاراتي كه مفهوم آن عدم خودكشي تختي بوده ايراد نموده است  روز جمعه 22/10/46 در يكي از مساجد تهران يك نفر  در سخنرانی اش  بعد از اشاره به اينكه انتحار از نظر اسلام و شرع و عرف پسنديده نيست گفته تختي چون باتقوا و جوانمرد بود خودكشي نكرده بلكه وي را كشته‌اند، مردم در هر كوي و برزن از شهادت تختي به دست ساواك گفتگو مي‌كردند و خودكشي تختي را قاطعانه و بدون كوچكترين ترديد، دروغ مي‌دانستند و اظهار نظر مي‌كردند: "تختي بچه نبود كه بر سر يك مقدار اختلافات جزيي خانوادگي دست به خودكشي بزند، او يك قهرمان بود و اگر زنش  هم احیانا بد بود طلاقش مي‌داد، برخي ديگر مي‌گفتند: تختي از همه چيز زندگي به خاطر هدفش گذشت و با توجه به محبت شديدي كه به مادرش داشت بعيد به نظر مي‌رسيد كه به خاطر مادرش هم شده به اين كار دست بزند،‌ حتما او را در جاي ديگري مسموم كرده‌اند و بعد جسدش را به هتل آتلانيك آورده‌اند. " در مراسم شب هفت تختي چند نفر با هم درباره مرگ تختي به طور خصوصي صحبت مي‌كردند. يكي از آنان اظهار داشت: "اين مملكت كه من مي‌بينم هر كس حرف حسابي بزند فورا هلاكش مي‌كنند و عنواني پوچ برايش مي‌تراشند. تختي اين همه مدال و افتخار براي ايران كسب نمود، آيا سزايش اين بود كه او را مخفيانه بكشند و بنويسند از دست زنش خودكشي كرده كه مردم فكر كنند حتما زنش فاسد بوده است؟! تف بر اين بي‌شرمي طبق اظهار آقاي اميري نامه‌رسان جمعيت شير و خورشيد، همسر تختي را، در آرامگاه آن شهيد ديده كه مي‌گفته: تختي عزيز به تو گفته بودم اينها بالاخره تو را مي‌كشند.یک نفر اظهار داشت: خانم من با چند خاانم دیگر  به مجلس ترحيم تختي رفته بودند،همسر  تختي در حاليكه گريه مي‌كرد گفت: چندي قبل تختي گفت به من پيشنهاد شده كه از عقيده خود دست بردارم يا مرا از بين خواهند برد راننده تاكسي در حالي كه عكس تختي را بر شيشه ماشين خود زده بود اظهار داشت او فرد مسلماني بود و كسي كه قرآن مي‌خواند، خودكشي نمي‌كند. چون جزء‌ جبهه ملي بود از طرف دولت او را كشته‌اند..يك كارگر خط لوله نفت ري در قهوه‌خانه جنب انبار نفت ري اظهار مي‌داشت كه تختي خودكشي نكرده و در كشتن او دولت دست داشته است ... اكبر پيغامي كارگر خبازخانه سيمان تهران در مورد فوت تختي اظهار داشت خبر مرگ تختي را آن طوري كه در روزنامه‌ها چاپ و منتشر ساختند نبوده و اشخاصي در قتل او دست داشته‌اند... به طور كلي در بين مردم شايع است كه تختي به دستور شاهپورغلامرضا برادر شاه  به وسيله سازمان امنيت به قتل رسيده است دانشجويان دانشكده صنعتي پلي‌تكنيك تهران نيز با پخش اعلاميه‌اي "از دست دادن غلامرضا تختي را به عموم طبقات"‌تسليت گفته بودند و با آوردن شعري شهادت تختي به دست رژيم را گوشزد كرده بودند آن شعر چنين است: "هر شب ستاره‌اي به زمين مي‌كشند و باز اين آسمان غم‌زده غرق ستاره‌هاست" پذيره شگرف و گسترده مردم در مراسم گرامي‌داشت تختي و موج خشم آنان عليه رژيم شاه كه دست به خون آن جهان پهلوان آلاييد، ساواك را سخت به وحشت افكند و بر آن داشت كه با اشاعه هر چه بيشتر "خودكشي تختي"!‌و تكيه روي اين نكته كه خودكشي در اسلام حرام است، از محبوبيت تختي در ميان توده‌هاي مسلمان بكاهد و شخصيت او را پايين آورد! از اين رو، رييس ساواك دستور داد: "توجه روزنامجات و مردم بايد جلب شود كه طبق موازين شرعي و قرآن خودكشي قتل نفس است، اين آيه قرآن را پيدا كنيد و مقالاتي در اين مورد نوشته شود"  به دنبال آن، روزنامه‌هاي وابسته و قلم به دستان جيره‌خوار هر يك به نوبه خود در مورد خودكشي تختي قلمفرسايي كردند و آن جهان پهلوان شهيد را با اتهام دروغي و ساخته دست ساواك محكوم ساختند و كوشيدند كه با اين توطئه اذهان را آلوده كنند و از محبوبيت تختي در ميان مردم بكاهند! مجله مكتب اسلام كه زير نظر آقاي سيدكاظم شريعتمداري ديگر عوامل دارالتبليغ اداره مي‌شد، پيرايه بي‌مايه ساواك درباره شهادت تختي را چنين انعكاس داد: "در ماه گذشته غلامرضا تختي با يك تصميم شتابزده‌اي خودكشي كرد، اين كار او بي‌شك كار غلط بود و ما اميدواريم كه جوانان مسلمان هرگز از اين عمل سرمشق نگيرند  یک مجله  ضمن "نقل سطوري چند درباره زندگي شرافتمندانه او از جرائد و مجلات تهران" در پايان مقاله خود چنين آورده است: "ما از خودكشي او بسيار متأسفيم و اميدواريم كه جوانان ورزشكار ايراني اخلاق نيك او را سرمشق خود قرار دهند و هرگز به خاطر مشكلات زندگي به دنبال خودكشي نروند" ليكن با وجود اين گونه جوسازي‌ها و سمپاشي‌ها عليه تختي شهيد،‌هر روز كه از شهادت او مي‌گذشت، شور و احساسات مردم بيشتر برانگيخته مي‌شد و نفرت و انزجار توده‌ها نسبت به مسببين قتل او فزوني مي‌يافت. اعلاميه‌ها و تراكتهايي پي در پي در تهران و شهرستانها، پيرامون شهادت تختي نشر مي‌شد،‌در يكي از آن تراكتها مي‌خوانيم: دشمنان خون قلب ما را ريختند تا شعله زندگي ما را خاموش سازند اما در رگهاي ملتها، خون كافي هست كه باز هم فرياد خود را به آسمان برساند". در تراكتي كه از طرف دانشجوها، پخش شده بود مي‌خوانيم: "شهادت قهرمان بزرگ ملي را به عموم هموطنان خصوصا دانشجويان تسليت عرض مي‌نماييم. دانشجويان دانشگاه ملي ايران" تظاهرات مردمي در سوگ تختي روز شنبه 23/10/46 كه مصادف با هفتمين روز شهادت تختي بود،‌ جمعيت انبوهي در آرامگاه ابن‌بابويه اجتماع كردند و براي شادي روح آن شهيد، طلب آمرزش نمودند و نشان دادند كه دروغ‌پراكني‌هاي ساواك و دستگاه‌هاي تبليغاتي وابسته به رژيم شاه نتوانسته مردم را بفريبد و به آنان بباوراند كه تختي خودكشي كرده است. مردم در اين مراسم يك صدا فرياد مي‌زدند:"دروغ شاخدار سال خودكشي قهرمان" دانشجوهاي دانشگاه‌هاي تهران، پلي‌تكنيك، ملي و صنعتي در مراسم هفت تختي فعالانه شركت كردند و هر يك عكس تختي را سر چوبي كوبيده با خود حمل مي‌كردند و در صفي منظم به طرف آرامگاه ابن‌بابويه رفتند. آنها شعار مي‌دادند: "اي دشمن خائنين،‌اي تختي مبارز مرگ بر دشمنانت درود بر روانت تختي قهرمان دشمن خائنين بود مرگ بر دشمنانش درود بر روانش اي عزيز فاطمه تختي بود مهمان تو جان ما قربان تو" مقامات دولتي در اين مراسم كه از اوج تظاهرات شركت كنندگان عليه رژيم،‌ سخت به وحشت افتاده بودند، در صدد برآمدند كه هر چه زودتر، پايان مراسم را اعلام كنند و شركت كنندگان را متفرق سازند،‌از اين رو، به وسيله بلندگو مرتب از مردم درخواست مي‌شد كه آرامگاه را ترك كنند و متفرق شوند،‌ليكن دانشجوها مشتهاي خود را گره كرده فرياد مي‌زدند: خفه شو، خفه شو!‌ در اين موقع يكي از دانشجوها، سخنراني كرد و در اين سخنراني اظهار داشت: "... تختي يگانه رادمرد مبارز ايران را ، كشتندخلاصه ما دانشجويان دانشگاه‌ها با تمام ملت ايران هم عقيده و مي‌گوييم كه تختي قهرمان در راه آزادي شهيد شد ولي تختي نمرده است بلكه هميشه در قلب فردفرد ملت ايران به خصوص دانشجويان زنده است و ملت ايران راه تختي عزيز و مرام او را دنبال خواهد كردآن گاه يك گوينده به سخنراني پرداخت و شهادت تختي را به عموم شركت كنندگان و ورزشكاران تسليت گفت و درباره نقش اسلام در مبارزه با ظلم و ظلمه صحبت كرد و اظهار داشت كه اسلام يك دين انقلابي است و مسلمان بايد انقلابي باشد. آن گاه نماينده دانشجويان به سخنراني پرداخت و براي شادي روح تختي يك دقيقه سكوت اعلام كرد. با پايان سخنراني او شركت‌كنندگان به طرف در خروجي راه افتادند و همگي شعار علیه رژیم  مي‌دادند: "و،‌درود بر مصدق،‌درود بر فاطمي، فاطمي فاطمي راهت ادامه دارد". آن گاه كه شركت كنندگان از آرامگاه بيرون رفتند، اين شعار به گوش مي‌رسيد: "مسير ما مجلس قانونشكن" و آن گاه شعار دادند: "مرگ بر اين دولت قانونشكن" و تظاهركنندگان با اين شعار و شعار درود بر مصدق" به سوي تهران راه افتادند. از ديگر شعارهاي آن روز مردم در آن مراسم چنين بود: "ديكتاتور نابود است استبداد محكوم است مرگ بر اين ديكتاتور پوسيده تختي شهيد گشته تا مرگ قاتلينش از پا نمي‌نشينيم تختي به تو سوگند كه ما راه تو آييم فلسطين پيروز است ويت‌كنگ پيروز است جانسون نابود است مسير ما مجلس قلابيه مسير ما مجلس قانون‌شكن" تظاهركنندگان در ميدان شوش مورد حمله پليس و كماندوها قرار گرفتند، مأموران نظامي و انتظامي با باتون و قنداق تفنگ به ضرب و جرح مردم پرداختند و شماري را نيز دستگير كردند. دستگيرشدگان در شكنجه‌گاه‌هاي ساواك طبق معمول زير شكنجه‌هاي وحشيانه قرار گرفتند و شماري از دانشجويان را به جرم افشاگري درباره شهادت تختي، روانه سربازخانه كردند. آنچه در اين تظاهرات مردمي بيش از هر چيز ديگر جلب نظر مي‌كند، آگاهي، موقع‌شناسي و استفاده شايسته از فرصتها از طرف مردم مسلمان ايران در آن روز مي‌باشد، كه با وجود خفقان شديد و استقرار حكومت وحشت و ترور، مردم از فرصتي كه دست داده حداكثر بهره‌برداري را مي‌كنند و نه تنها جنايت رژيم شاه درباره تختي را برملا مي‌سازند، بلكه با شعارهاي كوبنده و انقلابي پشتيباني و وفاداري خود را از مبارزان وانقلابیون ،‌ بار ديگر اعلام مي‌كنند. و تنفر و انزجار خود را از دولت قانون‌شكن ابراز مي‌دارند. با شعار "مرگ بر ديكتاتور پوسيده"‌نفرت خود از شاه را نيز مي‌نمايانند و موضع خود را در برابر اشغالگران فلسطين، جنايتكاران ويتنام رزمندگان فلسطين و ويت‌كنگ نيز نشان مي‌دهند  و به رژيم شاه مي‌فهمانند كه تبليغات شبانه‌روزي و توطئه‌هاي همه جانبه آن رژيم نتوانسته است ملت ايران را از راه، خط و انديشه اسلام وآزادی  دور سازد و به بي‌تفاوتي، سردي و سستي بكشاند. رژيم شاه ادعا داشت كه تختي خودكشي كرده و ساواك در مرگ او دست نداشته است،‌بنابراين، چند سؤال در اينجا مطرح مي‌شود: 1. تختي براي خودكشي چرا به هتل "آتلانتيك" كه هتلي لوكس و يكي از مراكز فعاليت ساواك بوده است و از پشت، به حياط يكي از ادارات ساواك راه داشته است  مي‌رود و چه نيازي به سكونت در آن هتل دارد؟ آيا در منزل خود در تهران، در باغ خود در شمال، و يا در گوشه‌اي از بيابان دور دست،‌و يا در دل كوهي نمي‌توانست سم بخورد و خود را از بين ببرد؟ با آنكه تختي فرزند كوه و صحرا است؟ 2. با در نظر گرفتن آنكه مردم از اول با خبر خودكشي تختي با شك و ترديد روبرو شدند چرا روزنامه‌هاي دولتي و وابسته نتوانست گزارش صحيح و درستي از جريان به اصطلاح خودكشي تختي ارائه دهد تا بتواند شك و ترديد مردم را برطرف كند؟‌ و برعكس در گزارشات خود دچار آن چنان تناقض‌گويي آشكار و رسوايي شد كه به سوءظن و ناباوري مردم دامن زد؟ آيا گزارشات ضد و نقيض روزنامه‌هاي وابسته به رژيم شاه در مورد مرگ تختي، بازگو كننده اين حقيقت نيست كه جريان به آن صورتي كه رژيم شاه و رسانه‌هاي گروهي وابسته به آن ادعا مي‌كردند نبوده است؟ 3. چرا رژيم شاه پيش از آن كه خبر خودكشي تختي را رسما اعلام كند برنامه خاك‌سپاري او را با شتاب هر چه بيشتر به مرحله اجرا گذارد؟ و جسد او را به دست خانواده او نداد؟ و حتي از نشان دادن جسد او به آنان خودداري كرد؟ 4. عده‌اي از آنان كه جسد تختي را در غسالخانه ديده بودند،‌ نقل كردند كه پشت سر تختي شكاف برداشته و در بدنش آثار ضرب و جرح نمودار بوده است. 5. چرا ساواك دستور جمع‌آوري عكس‌هاي تختي را در سراسر كشور صادر مي‌كند و حتي پس از گذشت حدود سه سال از شهادت او وقتي مي‌بيند عكس او در سالن ورزش دانشگاه شيراز نصب شده است،‌دستور مي‌دهد: "به نحوي كه دخالت ساواك افشا نگردد نسبت به برداشتن عكس غلامرضا تختي از سالن فوق اقدام نمايند". رژيم شاه پس از گذشت چند سال از شهادت تختي،‌ از عكس او وحشت دارد و در صدد برمي‌آيد كه آن عكس را دور از چشم مردم بربايد آيا از خود او وحشت ندارد؟ و آيا در دوران زندگي آن قهرمان،‌در صدد برنمي‌آيد كه او را دور از چشم مردم بربايد و از بين ببرد؟ و چراهاي ديگري كه به خوبي روشن مي‌كند، تختي قهرمان به دست آدمكشان ساواك به شهادت رسيده است. متن دستور ساواك در مورد برداشتن عكس تختي از سالن ورزش دانشگاه شيراز چنين است: "خواهشمند است دستور فرماييد به نحوي كه دخالت ساواك افشا نگردد نسبت به برداشتن عكس غلامرضا تختي از سالن فوق اقدام و نتيجه را به اداره كل اعلام نمايند. ضمنا بهتر است مسئولين دانشگاه در جريان قرار گيرند و از آن طريق اقدام گردد". مدير كل اداره سوم،ساواک  مقدم