تاریخ :6 دسامبر 2016
ترامپ در جنگ،بوموند
«تا چند هفته دیگر، دانالد ترامپ، فرمانده جدید نیروهای مسلح ایالات متحده، وارد جنگ خواهد شد. چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا دو جبهه سوریه و عراق که نیروهای آمریکایی کمابیش، از دور یا نزدیک، در آنها درگیر هستند، را تحویل خواهد گرفت. این نخستین برخورد مقاطعه کار و بساز و بفروش سابق مانهاتان با خاورمیانه خواهد بود : به منطقه خوش آمدید، آقای پرزیدنت!
کاندیدای حزب جمهوریخواه چیز زیادی در این باره که سیاست وی در این منطقه بحران زده کدام خواهد بود، نگفته است. از اظهارات بسیار نادر آقای ترامپ در این زمینه تنها میتوان استنباط کرد که او اهل مداخله بیش از اندازه بدلایل انسانی نیست. تقریبا تمام مستبدان منطقه ورود او به باشگاه رهبران اقتدارگرا را خوشامد گفته اند. بحث حقوق بشر نقشی حداقل در روابط او با متحدان و مخالفان ایالات متحده در منطقه خواهد داشت. در قاهره، ریاض و پایتختهای دیگر، حتی دمشق که بشار اسد با اشتیاق از انتخاب ترامپ استقبال کرده، نفسی به راحتی کشیده شده است.
با این همه بواقع باید در انتظار نوعی استمرار در سیاست آمریکا در این منطقه بود. علاقه ترامپ به خاورمیانه حتی از باراک اوباما کمتر است. رئیس جمهور منتخب که با تکیه بر گرایش علنی انزوا گرایانه (isolationniste) کارزار کرد، مانند سلف خود بی میل نیست هر چه سریعتر از این هرج و مرج گسترش یابنده بیرون رود. اما معلوم نیست موفق شود. او در کوتاه مدت هدف اولویت دار خود را مشخص ساخته است : مبارزه علیه جهادیستهای سازمان «دولت اسلامی» [داعش] و القاعده...و در این باره گفته بود : «من یک طرح سری دارم : آنها را زیر باران بمب له خواهم کرد» که البته با شیوه «ظریف» همیشگی خود بیان کرده بود : «زیر باران بمب پدرشان را در خواهم آورد!»
(« I will bomb the shit out of them » !)
جنگ در سوریه و عراق ادامه دارد و دانالد ترامپ اعلام کرده که کشورش ممکن است در جبهه سوریه چرخشی در اتحادهای کنونی خود پدید آورد. او در یک مناظره رو در روی تلویزیونی با هیلاری کلینتون گفت : «من بهیچوجه از اسد خوشم نمیاید. اما او نفرات داعش را میکشد. روسیه هم نفرات داعش را میکشد وایران هم همین طور». لذا برای مبارزه مؤثر علیه جهادیسم باید با این سه طرف متحد شد. در صورتیکه وی دقیقا همین استراتژی را به اجرا گذارد، چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آرایش ژئوپلیتیک صحنه خاور میانه را دگرگون خواهد ساخت.
جذابیت پوتین – سوریه صحنه اصلی جنگی منطقه ای است که تئوکراسی شیعه ایران، جمهوری اسلامی، را در برابر تئوکراسی سنی مسلط، پادشاهی عربستان سعودی، قرار داده است. در این جنگ، آمریکاییها و روسها هر یک از یکی از دو طرف حمایت میکنند : واشینگتن در کنار قدیمی ترین متحد محلی خود، آل سعود، قرار دارد و مسکو از «قوس شیعه» (عمدتا متشکل از ایران، رژیم علوی دمشق و حزب الله لبنان) پشتیبانی میکند.
پرزیدنت ترامپ که بوضوح جاذبه ولادیمیر پوتین را می پسندد، بنظر میرسد در نظر دارد دست کم در سوریه به کمپ روسیه بپیوندد. لیکن چنین چرخشی قطعا انقلابی در «تعادل» استراتژیک خاور میانه بوجود خواهد آورد. از جمله ایالات متحده را بر آن خواهد داشت کمکی را که تا کنون در اختیار شورشیان کمابیش مدره ضد رژیم اسد (که خود تا کنون با حمایت مسکو و تهران بر سر پا مانده است) میگذاشت، قطع کند. دانالد ترامپ این چرخش را با اولویت مطلقی که به برچیدن بساط داعش میدهد، توجیه خواهد کرد.
میماند که این رویکرد با موانع متعدد و دیگر هدفهایی که ترامپ در خاورمیانه دنبال میکند، در تضاد خواهد افتاد. پیش از هر چیز، نظامیان آمریکایی به پرزیدنت جدید خواهند گفت که در مبارزه علیه داعش، گروههای شورشی ضد اسد و شبه نظامیان کرد که متحد ایالات متحده بشمار میروند، به مراتب کارآمد تر عمل کرده، موفق تر بوده اند
تا روسها و رژیم دمشق. چنانچه ترامپ مایل باشد هر چه سریع تر شاهد سقوط شهر رقا، «پایتخت» داعش در سوریه باشد، باید روی این گروهها و کردها حساب باز کند.
و اما در مرحله بعد، دولت ترامپ با دومین هدف بزرگ منطقه ای خود که عبارت باشد از «مهار ایران»، در تضاد و تناقض خواهد افتاد. گرچه بنظر میرسد او از زیر سؤال بردن توافق نامه امضا شده در ژوئیه 2015 راجع به برنامه اتمی ایران، منصرف شده باشد، ترامپ قصد دارد برای اجرای آن سختگیرانه تر برخورد کند. اکثریت جمهوریخواه کنگره آمریکا و شخصیت هایی که از آنها برای رهبری دیپلماسی آمریکا نام برده میشود، مانند اسرائیلیها فکر میکنند : خطر واقعی توسعه طلبی ایران است، نه جهادیسم سنی. خلاصه اینکه، بنظر میرسد دولت ترامپ مصمم باشد زندگی را بر جمهوری اسلامی تلخ کند – نه اینکه آن طور که اوباما امیدوار بود به آن نزدیک شود. آیا میتوان تصور کرد که «سلطان معامله گران» آمریکا در سوریه با ایران دوستی کند و در دیگر نقاط با آن بجنگد؟
در مورد جبهه عراق، رئیس جمهور منتخب از سوریه نیز مبهم تر صحبت کرده است. او جنگ جاری برای خارج کردن کنترل شهر موصل از دست داعش را «ابلهانه» توصیف کرده، بدون اینکه معلوم باشد به چه دلیل؟ کسی هنوز به دلایل این استدلال پی نبرده است. فعلا و تا خلاف آن ثابت نشده، واقعیت اینست که آمریکا موفق شده ائتلافی ناهمگون برای یک تهاجم نظامی و سیاسی بسیار پیچیده را در عراق برقرار کند.
اما آقای ترامپ چه در سوریه و چه در عراق، ناگزیر باید تمام ابعاد پدیده جهادیسم را در نظر بگیرد. بهیچوجه معلوم نیست – آن گونه که اوباما مایل بود و بنظر میرسد ترامپ نیز همین عقیده را داشته باشد – بتوان غده سرطانی جهادیسم را از محیط تولید کننده آن مجزا کرد. زیرا پیوند تنگاتنگی بین نوع رژیمهای حاکم در دمشق یا بغداد و استمرار پدیده جهادیسم سنی وجود دارد. هر دو طرف درگیر در واقع به حفظ طرف مقابل که ظاهرا با آن در جنگند، نیاز دارند.
از این زاویه، شکست دادن جهادیسم مستلزم تلاشی بیش از بازتسخیر رقا و موصل و متضمن کمک به باز سازی دو کشور-دولت چند قومیتی و چند مذهبی قابل دوام و پایدار خواهد بود. اگر با جدیت در این مورد اقدام نشود، به معنای پذیرفتن این امر خواهد بود که جهادیسم پس از جنگهای جاری در عراق و سوریه نیز به حیات خود ادامه خواهد داد. اما اقدام مجدانه در این راستا همچنین به این معنا خواهد بود که ایالات متحده نخواهد توانست به این زودی خود را کاملا از منطقه بیرون بکشد. ترامپ نیز درست مانند اوباما میخواهد رئیس جمهوری باشد که بیشتر به مسائل داخلی کشورش می پردازد. اما شکی نیست که به همان سرنوشت سلف خود دچار خواهد شد و خاور میانه بر دوران ریاست جمهوری او بشدت سنگینی خواهد کرد.»
روزنامه لوموند -۱۹نوامبر2016-نویسنده : آلن فراشون (از سرویس بین المللی لوموند)