تاریخ :17 آذر 1396 برابر با 8 دسامبر 2016
فریادهای پر خروش دانشجویان اثبات کرد دانشگاه سنگر آزادی است
علیرضا ملایجردی : از مجاهدین اشرفی
بی دلیل نیست که شیخ وشاه از دانشجو ودانشگاه می ترسیدند واز نام ونشان آن احساس خفگی میکردند !!!
وقتي او صحبت میکرد، غرق در واژههای سراسر آتشش بودم. بیاختیار سوار بر بال خيال به ميدان لاله در شهر اشرف رفتم. 19 فروردين سال 1390 ساعت هشت صبح بود. فريادهاي اللهاکبر و يا حسين خواهران را بهوضوح میشنیدم و صداي رگبارهاي مرگزای قاتلان را. انگار همين ديروز بود. من در سهراهی امداد اشرف با دستي تيرخورده و داغ در خون غلتيدن برادرم «حسن اواني» و سوختن در شعلههای بیرحم فراغ برادرم «عليرضا طاهرلو» بر دل، در خود میپیچیدم؛ اما آنچه تنم را میلرزاند، عبور ماشینهای پر از خواهران تیرخورده و اجساد غرق در خون برخي از آنان بود. ساعتي گذشت به امداد رفتم. اجساد خونين «مهديه» و «نسترن» را به اتاق اورژانس برده بودند. روز بعد هم فيلمي از لحظه جان سپردن «نسترن» را ديدم.
در رفتن جان از بدن،
گويي كه جانم میرود…
وقتي راننده آمبولانس باعجله حركت كرد، جان «نسترن» شهيد هم از تن خونچکانش برونرفت و پرواز كرد. بلوزي ورزشي به تن داشت و بهآرامی چشمانش را بست و جاودانه شد. در آن لحظه كه اشك در چشمانم حلقهزده بود فريادهاي آن شير دختر مجاهد را در گوشم بود كه در صحن دانشگاه میغرید: ما زن و مرد جنگيم بجنگ تا بجنگم.
و حالا او غيرت كرده و در مقابل تير دشمنان مردم ايران دليرانه سينه سپرده كرده و جان باخته بود. در آن لحظات پرتپش و غمافزای، تصنيف معروف عارف قزويني بود كه دلداريم میداد:
از خون جوانان وطن لاله دميده …
عجب تقارن باشکوهی! درست در آستانه 16 آذر، سالروز شهادت «قندچي»، «بزرگ نيا» و «شريعت رضوي» كه سنت جان دادن براي آزادي را با خون خود مهر كردند، دانشجويي از سنگر آزادي بپا خاسته است. شبنم مددزاده. در مقابل جمعيتي انبوه در كنفرانس پاريس میخروشد و براي سرنگوني آخوندهاي پليد و هرزه «حاضر، حاضر» میگوید. راستي آن سه ستاره تابناك چه خوش در آسمان دانشگاههای ميهن درخشيدند و با گذشتن از همهچیز خود چه بذري انقلابي در دانشگاه كاشتند كه چهار دهه بعد از هجوم مغولوار خميني جلاد به دانشگاهها و به خاک و خون كشيدن آن و بعد از صدها فيلتر گزينشي كه اعماق ذهن افراد را هم جستجو میکنند هنوز هيچ قدرتي نتوانسته است اين سنگر آزادي را بهزانو درآورده و به تسليم و ذلت بكشاند. نه آخوندهاي هرزه قرونوسطایی، نه اصلاحطلبان قلابي و نه مدعيان رنگ یونجهای، هیچکدام نتوانسته و نخواهند توانست دانشگاه را از جوشوخروش براي آزادي بازدارند. دانشگاه زادگاه انقلابيون فداكاري بوده است كه درراه آزادي خلق جز به هزينه دادن و فداكاري براي به دست آوردن «گوهر آزادي» نينديشيده بودند. هنوز هم طنين صداي سردار خلق موسي در فضاي دانشگاه به گوش میرسد كه:
– آينده مال انقلابيون است، آينده مال شماست، نيروهاي ميرا از صحنه حذف خواهند شد.
و امروز در پيوستن دانشجويان جوان به جنبش مقاومت سراسري براي سرنگوني رژيم پليد آخوندي، اين كلام برادر مسعود در گوشم ميپيچد كه ميگفتٴ:
– دانشگاه سنگر آزادي است.
عليرضا ملايجردي – آذر 95