۱۳۹۵ دی ۱, چهارشنبه

شعله پاکروان : هیچ زمستانی نمیتواند مانع آمدن بهار و رویش دوباره شکوفه ها شود






 منببع :فیسبوک شعله پاکروان دسامبر 2016


شعله پاکروان : هیچ زمستانی نمیتواند مانع آمدن بهار و رویش دوباره  شکوفه ها شود




 شبی که نوید تولد خورشید میدهد و پیروزی نور بر ظلمات . هیچ شبی بی پایان نیست و لاجرم زمین یخ زده که پر از آه مردمان سرما زده است ، با درخشش شاخه های زرین خورشید ، روشن و گرم خواهد شد .
زمستان با تمام توانش بر گلها و درختان حمله میکند ،اما هیچ زمستانی نمیتواند مانع آمدن بهار و رویش دوباره ی شکوفه ها شود .
یلدا و میلاد خورشید را پیش از همه به آرش صادقی و گلرخش ، مرتضی مرادپور و مادرش ، سعید شیرزاد و لبهای دوخته اش و همه جوانانی که در زندان لب بر غذا بسته اند و اسیر چوبه و طناب نامرئی اعدام خاموشند ،
به آتنا و نرگس و مریم ، به امید و بهنام و اسماعیل و همه زندانیانی که از پشت میله ها ، فریاد زنده باد انسان سر داده اند ،
به دل شهین و شهناز و حوری و گوهر و مهوش و همه مادران دل شکسته و خونین جگر که فرزندانشان زیر خاک خفته اند ،
به عبدالله احمدی و همه پدرانی که قامتشان زیر حکم اعدام عزیزشان خم شده ،
به ریان و رویدا و همه کودکانی که یخ بر خانه هایشان باریده و گرمای نوازش پدر را بر سر ندارند ،
به غزل و همه نوعروسانی که پیش از درک لذت عشق ، مجبور شدند از پشت شیشه های چرک ، محبوبشان را تماشا کنند ،
به رویا _ م و همه خواهرانی که اولین یلدای بی برادر را با نفرت از چوبه و سیم بکسل ، نعره میزنند ،
به امین _ ح که هنوز باور نمیکند تنها خواهرش را با گردنی کبود به خاک سپرده و همه برادرانی که خشم خود را در میدان ورزش خالی میکنند ،
به مردمی که صبورند اما هشیار ، به ایران ، شادباش میگویم .
کاش میشد به شکوفه ها و ریحانها هم مبارکباد گفت . کاش گل لبخند جوانان سربدار مثل دانه انار ، سرخ و شیرین و در دسترس مادرانشان بود . کاش دنیا پر بود از دلخوشی و خنده های از ته دل . کاش همیشه بهار بود …
رویای ایران بدون اعدام ، همان بهار است که جانهایمان را تازه میکند . به شرطی که مراقب نهال هایمان باشیم .
پ.ن:
دلم برای ریحان پر میکشد اما خیلی وقتها پنهان میکنم که پرستوی وجودم بال بال میزند برای یک آغوش در ملاقات حضوری . یا حتی برای خیره شدن چشمها از پشت شیشه .
 #دلنوشته #ریحانه_جباری