در روز سهشنبه 21دی بهرغم اعلام تعطیل رسمی بهمناسبت مرگ رفسنجانی، معدودی از روزنامههای باند رفسنجانی با ویژه نامههایی در مورد وی منتشر شدهاند. که اغلب صفحات خود را به مجیزگویی و تعریف و تمجید و یا سوز و گداز از مرگ وی اختصاص دادهاند. در این مطالب از جمله به بیآیندگی نظام، و تعمیق شقه درونی باندها و ابراز وحشت نسبت به آینده نظام و باند رفسنجانی اذعان شده است، در برخی مقالات نیز نقش رفسنجانی در رساندن خامنهای به جانشینی خمینی به باند رقیب گوشزد شده است و جایگاه بالاتر وی نسبت به خامنهای نزد خمینی را یادآوری کردهاند:
ایران: رئیس جمهوری با اشاره به اینکه «اداره جنگ توسط آیتالله هاشمی رفسنجانی بهعنوان فرمانده جنگ به بهترین وجه صورت پذیرفت» گفت: در دوران جنگ تحمیلی هم این شخصیت بزرگ همواره در کنار رهبر معظم انقلاب بود. روحانی سپس به نقش بینظیر و مثالزدنی آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخاب خلف صالح بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، تنها کمتر از 24ساعت اشاره کرد
شرق: محمود دعایی: حقیقت این است که قبل از انقلاب ایشان تنها نیرویی بود که صددرصد مورد اعتماد و امید امام بود؛ به بیانی، امام به ایشان وابسته بود. او از نظر امام، واجد شرایطی بود که بهعنوان ذخیره انقلاب، برگزیده شده بود.
بهعنوان یک شاهد زنده میگویم امام برای بعد از رحلت خود، به دو نفر امید بسته بود که بتوانند کشور را اداره کنند؛ یکی آقای هاشمی و دیگری مقام معظم رهبری. در لحظاتی بعد از عمل امام، این دو شاگرد امام به ملاقات ایشان رفتند، آن رهبر بزرگ دست این دو یار همیشگی را در دست هم قرار داد و تأکید جدی و عاشقانهای داشت که امیدم به شماست، تا شما با هم باشید، این کشور آسیب نمیبیند و توصیه و تأکید و سفارش این بود که هیچگاه از هم جدا نشوند.
شرق: عبدالله نوری: نگرانم
هاشمی رفسنجانی خیلی تلاش کرد اجازه ندهد در مسیر، انحرافی ایجاد شود و در حد توانش هم اقدام کرد و همین که ایشان رفته، این احساس نگرانی را زیاد میکند. مسلم است که خلأ وجودی ایشان در حرکت اصلاحطلبی تأثیر سوء دارد. فکر نمیکنم خلأ ایشان پر شود.
شرق: ناطق نوری: مردم ما هنوز شوکه و داغ هستند؛ فقدان آقای هاشمی را هرچه بگذرد بیشتر احساس میکنند. ما مرده پرستیم. وقتی من بالای سر پیکر بیجان آقای هاشمی رفتم و به چهره او نگاه کردم تمام بیمهریها و توهینها و تهمتها و کجاندیشیها علیه او در ذهنم مرور شد. اگر الآن در همه شبکههای تلویزیون هم از هاشمی تجلیل شود، فایدهای ندارد؛ باید قدر هم را بدانیم و تهمت نزنیم؛ ما اگر قدر همدیگر را بدانیم و از پتانسیلها استفاده نکنیم اوضاع کشور درست نمیشود
شرق: مرد بازسازی روابط خارجی
اینکه روند سیاست خارجی و بهطور کلیتر سیاست در ایران بعد از آیتالله هاشمی رفسنجانی چه خواهد بود، از سویی به سیاستهای بازماندگان بستگی دارد و از سویی دیگر به سیر تحول در جوامع.
اینکه از این پس چه خواهد شد، بهعهده دیگر بازماندگان است که وظیفه خود را انجام دهند. شاید در مقاطعی در جهان با یکسری مشکلات مواجه باشیم...
برخی مطالب بر ضرورت تداوم مسیر رفسنجانی در آویختن به غرب تأکید کردهاند
اعتماد: مهمترین آرزوی ایشان در دوران پس از جنگ رسیدن به همان اقتصادی بود که در مالزی، ترکیه، برزیل، آرژانتین، هند، چین و در یک دو جین کشور دیگر، توانسته بود آنها را از اقتصاد در حال توسعه به اقتصاد بالنده و توسعه یافته تبدیل کند. در این دوران، ایشان نه توجه چندانی به توسعه سیاسی میکرد و نه اهداف و آرمانهای جامعه مدنی برایش از اهمیت زیادی برخوردار بود. چون معتقد بود که مهمترین نیاز کشور تنها اقتصاد است.
شرق: نگاه آیتالله هاشمی رفسنجانی به سیاست خارجی، واقعبینانهترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این سالها بوده است. مصداق روشن آن همین است که اجازه نداد دشمنیها با عربستان به قطع روابط بینجآمد و در حوزه روابط با اروپا و آمریکا نیز با همین رویکرد عمل کرد... و اگر اعمال میشد، حتماً بسیاری از مشکلات کنونی را نداشتیم... فوت ایشان موجب ایجاد نگرانیهایی در عرصه سیاست ایران میشود؛ اما باید در نظر داشته باشیم که قرار نیست همه تا ابد زنده بمانند.
برخی میگویند ممکن است بعد از آیتالله هاشمی رفسنجانی با چالشهایی مواجه باشیم. فراموش نکنید که ما همیشه چالش داشتهایم و خواهیم داشت، علت مواجه بودن با این چالشها نیز این است که رویکرد منطقی نداریم. اگر با رویکرد منطقی آقای هاشمی عمل کنیم، با هیچ بحران و چالشی مواجه نمیشویم؛ اما به نظر نمیرسد که به این نقطه رسیده باشیم. مشکل کنونی ما این است که افراد تصور نمیکنند یک روز به سرنوشت ایشان دچار میشوند؛ چون اگر این تصور را داشتند، خیلی از کارها را نمیکردند.
شرق: محمد عطریانفر: نگرانی من از دوران پساهاشمی، بحرانهایی است که کشور با آن مواجه خواهد شد.
نبود این شخصیت فهیم و گرانقدر میتواند آسیبزا باشد. در واقع هاشمی زمانی از میان ما رفت که تاریخ ایران بیش از هر دوره دیگری به او احتیاج داشت. بحرانهایی چون مسائل پسابرجام، برخی آسیبهای اجتماعی در جامعه و تضمین آینده سیاسی، از جمله این نکات است.
در مطالب برخی مهرههای باند رفسنجانی به آثار تعمیق شقه درونی نظام در اثر مرگ وی اذعان شده است:
اعتماد: ابطحی: در دوران رهبری مقام معظم رهبری هم در سالهای پایانی عمرش همیشه سعی داشت کسانی را که گمان میرفت با نظام زاویه پیدا کردهاند جزو خانواده انقلاب بداند و بهعنوان نزدیکترین دوست و رفیق شفیق رهبری و با وجود خواست خناسان خیمه انقلاب را با انقلابیون و یاران امام در زیر سایه رهبری مقام معظم رهبری قرار دهد... این لنگرگاه انقلاب از میان ما رفته است. بلوغ سیاسی مسئولان و متصدیان کشور اقتضا میکند که فقدان او را جبران کنند.
اعتماد: عباس عبدی: آنچه که امروز فوت آقای هاشمی را مهم کرده است، نگرانی از میزان تاثیری است که در غیاب این عامل تاثیرگذار بر روند سیاسی جامعه و گروههای خاص گذاشته میشود. امروز وضعیتی پیش آمده تا نیروهایی که به هر دلیل خود را در ذیل یا وابسته به کنش سیاسی آقای هاشمی تعریف میکردند، روی پای خویش بایستند و نگاه خود را به عرصه عمومی جامعه گسترش دهند. مشکل چنین نیروهایی این است که هیچگاه حاضر نیستند به مرگ یا هر اتفاق مقدر دیگری فکر کنند. همچنان که دولتهای وابسته به نفت نیز کمتر علاقهمند هستند که به کاهش یا حذف درآمدهای نفتی فکر کنند.
شرق: جلالی پور: سایت تندروها را ببینید، آنها فکر میکردند مردم بعد از فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی، جشن میگیرند که دلیل این نوع نگرش این است که آنها متوجه تغییر مردم و جامعه و افراد نیستند... باید اقرار کرد که بهدلیل همین نکات و وابستگیها، هنوز در وضعیت مناسبی برای رسیدن به یک جمعبندی مشخص و قابلقبول از اثرات درگذشت آقای هاشمی در عرصه سیاست نیستیم و در واقع بسیاری از نیروها اعم از موافق یا مخالف آقای هاشمی دچار شوک سیاسی شدهاند. این همان وضعی است که باید از مواجهه با آن پرهیز میشد.
حملات باندی به صدا و سیمای رژیم در مطالب روزنامههای باند رفسنجانی علاوه بر نکات جسته گریخته در لابلای مواضع مهرههای این باند، مطالب مستقل را نیز به خود اختصاص داده است:
اعتماد: غافلگیر نکردیم، غافلگیر شدیم: هرچه شبکههای مختلف را بالا و پایین کردم، هیچ خبری ندیدم. سراغ یکی از شبکههای برونمرزی خبری رفتم و باز هم غافلگیر شدم؛ این شبکه خبری همزبان، خبر را پخش میکرد، گزارش خبری از هویت آقای هاشمی داشت که چه کسی بوده، چه کرده، کجاها رفته و... باز هم برگشتم به تلویزیون خودمان. هیچ خبری نبود. تا اینکه بالاخره بعد از مدتی زیرنویس وخامت حال جسمانی آیتالله در شبکه خبر را دیدیم و شبکههای دیگر همچنان والیبال، سریال و برنامههای خودشان را پخش میکردند. برای من اهل خبر و روزنامهنویس، خبر اهمیت بزرگی داشت. اما تلویزیون یا رادیو هیچ پاسخی به سؤالات من نمیداد نه گزارش لحظهای بود و نه خبری کامل. حتی وقتی که خبر کامل پخش شد هم نخستین کسی که در رسانه ملی درباره آیتالله صحبت کرد و تسلیت گفت، یکی از اهالی شورای شهر بود که اتفاقی مهمان برنامهیی در شبکه ٤ بود و تسلیتی هم گفت. اما آن شبکه برون مرزی تا ساعت ١٢ شب، همچنان ویژه برنامه داشت؛ هم خبررسانی به هنگام و هم گزارش و هم تحلیل و حضور کارشناسان مختلف. در این ٤ ساعت بالاخره برنامههای تلویزیون خودمان هم کمی به سمت خبر برگشت، دو مجری شروع کردند تماس گرفتن با بیمارستان و چند چهره و گزارشهایی دادند. اما باز ارتباط مدام قطع میشد، مجریها لکنت داشتند و نمیدانستند چه بگویند و چطور برنامه خبری را مدیریت کنند. به اینترتیب تلویزیون موفق شد مخاطب تشنه خبر را به سمت شبکههای برونمرزی و فضای مجازی بفرستد و آنها را به استفاده از خوراک تهیه شده آن دیگری هل دهد. در این فاصله شبکههای مجازی هم بسیار فعال بودند؛ هر کدام به اقتضای نوع سلیقه و نگاه مخاطبان خود واکنش به هنگام نشان دادند و موفق عمل کردند.
معدود روزنامههای منتشر شده باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، در میان سوزنامه خود در مورد مرگ رفسنجانی، مطالبی را به حمله به سیاست نزدیکی به سوریه اختصاص دادهاند:
مردمسالاری: احمقانه است اگر فقدان نتایج منفی رویکردهای تیلرسون در قبال ایران را نیز در نظر نگیریم. بهرغم همکاریهای رو به افزایش ایران و روسیه در منطقهایرانیها تصویر مثبتی از روسیه ندارند. علی بیگدلی استاد علوم سیاسی در تهران به پایگاه انتخاب گفته: روسها همیشه نشان دادهاند برای رسیدن به اهدافشان حاضرند نزدیکان خود را قربانی کنند.
این تصویری است که مدتهاست نخبگان ایرانی در مورد روسها دارند و شاید به سابقه تاریخی درگیریهای نظامی روسیه و ایران در زمان قاجارها و قراردادهای ترکمنچای و گلستان بازگردد که در این قراردادها ایران بخش زیادی از خاکش را به روسیه بخشیده است. یکی از مقامات ایرانی که در سازمان ملل در نیویورک در سال 2006 و زمانی که قطع نامه 1696 در شورای امنیت علیه ایران تصویب شده حضور داشته گفته: در آن زمان روسیه قول داده بود که این تحریمها و قطعنامه را که علیه ایران صادر شده بود وتو خواهد کرد. با این حال ما از واشینگتن به تهران هشدار داده بودیم که مسکو این کار را نخواهد کرد. اما احمدینژاد روی قول روسها حساب کرد. روسیه ارسال سامانه اس-300 را برای مدت طولانی تعلیق کرده بود. این در حالی بود که مسکو در قراردادی 800 میلیون دلاری در سال 2007 قول ارسال این سامانه را به تهران داده بود. این سامانه در نهایت در سال 2016 به ایران داده شد یعنی 9سال بعد از توافق این دو کشور و بعد از شکایت ایران از روسیه در دادگاه بینالمللی