روزنامههای حکومتی در روز شنبه 11دی95، مهمترین مطالب خود را به مسأله سوریه اختصاص دادهاند. روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع ضمن ابراز نگرانیهای جزیی، به دود و دم و ادعای پیروزی در سوریه پرداختهاند و همزمان تلاش کردهاند حذف رژیم از معادله گفتوگوی اپوزیسیون سوریه و ترکیه با روسیه را لاپوشانی کنند:
حمایت: ایران در جریان کامل توافقات صورت گرفته بین روسیه و ترکیه قرار دارد و این هماهنگی برای آمریکاییها بسیار سنگین تمام شده
سیاست روز: هر چند که در ظاهر اعلام شد که این آتشبس بر اساس توافق میان ترکیه و روسیه بوده اما در اصل این نظام سوریه بوده که تصمیمگیر نهایی در باب آتشبس نظام سوریه بوده است. در این میان یک نکته مهم باید مورد توجه باشد و آن شرایط حاکم بر آتشبس است. در یک سوی معادله نظام سوریه و متحدانش قرار دارند که با آزادسازی حلب دستاوردی بزرگ را رقم زدهاند
جوان: همچنان بعضی مشکلات اساسی وجود دارد و همین مسأله باعث شده ناظران با احتیاط حرف بزنند.
ناظران با توجه به پیچیدگی روابط این گروهها تردید جدی دارند که آنکارا توان عمل به تعهدات خود داشته باشد
کیهان: در ماجرای نشست سه جانبه و برقراری آتشبس بهعنوان نخستین پیآمد آن، نه آمریکا و نه کشورهای اروپایی هیچکدام حضور نداشتند و میانجی آتشبس نیستند. اما ایران حاضر است و به همراه روسیه، تعیین تکلیف میکند
روزنامههای باند هاشمی رفسنجانی اذعان کردهاند که رژیم در این معادله حذف شده و روسیه برنده اصلی است:
آرمان: معلوم نیست آنچه را روسیه شروع یک آتشبس سراسری در سوریه توصیف کرده پایدار خواهد ماند یا نه؟ آتشبسی که ظاهراً نتیجه رایزنیهای مسکو و آنکارا بوده
اما مشخص نیست چرا نامی از ایران به میان نیامده!؟ سکوت تعجب برانگیز اولیه تهران در قبال آتشبس و نگرانیهای ابراز شده از سوی ولید معلم وزیر خارجه سوریه نشان میدهد شرایط چندان عادی نیست. آنچه به این گمانه زنیها دامن زده سخنان صریح وزیر دفاع ایران گفته بود «کسی حق ندارد بگوید اسد برای انتخابات کاندیدا نشود». این در حالی ست که آنکارا و مسکو اذعان کردهاند هدف مذاکرات آینده قزاقستان که تا دو هفته آینده برگزار میشود تلاش برای پایان جنگ و ورود به دوره انتقالی است. دوره انتقالی با هر دیکسیونری ترجمه شود نمیتواند چیزی جز تعیین سرنوشت آقای اسد باشد... منطقاً نمیتوان قبول کرد همه دلایل و زمینههایی که به بروز جنگ و خونریزی درسوریه منجر شد به یکباره با ورود پاپانوئل ارتودکس روس از دودکش سوریه از بین رفته باشند.
جهان صنعت: ناگفته مشخص است که بازیگران بزرگ منطقهیی بهطور خاص تهران و ریاض، نمیتوانند منافع استراتژیک و ایدئولوژیک خود را در آینده سوریه نادیده گرفته و پیآمد هر آنچه در این شش سال گذشت و بر آنچه قرار است در فردای سوریه بگذرد را به مسکو و آنکارا واگذار کنند. جنگ سوریه گرچه برای منطقه، برای آرمانخواهی و سوسیالیسم عربی برای خاورمیانه، پیامدهای ناگوار و نامنتظرهای رقم زد و در آینده پیش خواهد آورد اما در عوض، بهرهبرداری و افتخار سیاسی و نظامی و استراتژیکیاش نه فقط به نام رهبر کرملین ثبت میشود به قول معروف که به کام او هم خواهد بود.
حمله به هاشمی رفسنجانی و باندش با چنگ و دندان حذف وی مضمون مشترک روزنامههای باند علی خامنهای است که در اظهارات مهرههای رژیم بازتاب داده شده است:
رسالت: آملی لاریجانی: مسئولی که در دل فتنه نامه بیسلام به رهبر انقلاب میفرستد بصیرت را درک نکرده است. گناه بزرگ فتنهگران ایجاد هزینه برای نظام است.
رسالت: محسن رضایی وجود فقر و بیکار ی در کشور را ناشی از تفکر و اندیشه تکیه به آمریکا دانست و عنوان کرد: 40سال است که آقایان امروز و فردا و اقتصاد کشور را معطل میکنند
رسالت: زاکانی: اگر امروز در سختی بهسر میبریم بهواسطه اعتماد به آمریکا و عدم تبعیت پذیری مسئولان اجرایی از ولایتفقیه بوده، لذا کارگزاران نظام در تصمیمات خود تجدیدنظر کنند، زیرا نتیجه تلخ اعتماد به آمریکا در بسیاری از کشورها تجربه شده است.
جوان: مسئولان وقت و فعلی قوه قضاییه با اشاره به برخی واقعیات فتنه 88 به ریشهیابی آن پرداختند. محسنیاژهای پرسید: «هاشمی بر اساس کدام مبنا برای نخستین بار حرف از تقلب در انتخابات زد؟!». هاشمی شاهرودی نیز گفت: «موسوی و هاشمی را به قوه قضاییه دعوت کردم. موسوی پذیرفت بیانیه تظاهرات را لغو کند و در عوض حرفهایش را در تلویزیون بزند اما نمیدانم کدام خناس ذهن او را عوض کرد.» آملی لاریجانی نیز گفت: «کسی که در دل فتنه نامه بیسلام به رهبری مینویسد از نعمت بصیرت محروم است.»
جوان: جوکار: 9 دی اعتراض مردم ما به سیاسیون و مشهورینی بود که متأسفانه به انحراف رفتند و در حقیقت همان اقدامی را انجام دادند که دشمنان ما بهویژه آمریکاییها سالیان سال در پی آن بودند و با پروژههای مختلفی طرح ساختار شکنی را دنبال میکردند
کیهان: انتظار دارید این تفکر، علیه خودش کاری بکند!؟ رئیس دفتر رئیسجمهور با فقرای گورخواب عکس یادگاری میگیرد، اما ظاهراً برنامهها همان است! و به نظر نمیرسد که قرار است چیزی را تغییر دهند!
یقینا جراحی بزرگ انقلاب اسلامی، زدودن و در آوردن غده چرکین و بدخیم مدیریت اشرافی و سبک زندگی ضددینی (نه غیردینی) حاکم بر برخی از آنهاست.
روزنامههای حکومتی خبر گورخوابها را ابزار حمله به باند رقیب کرده و در این حملات به گوشههایی از ماهیت یکدیگر اذعان کردهاند، در باند خامنهای گورخوابی را محصول تفکر باند رقیب دانسته اند:
کیهان: حسین شریعتمداری: این روزها ماجرای گورخوابها مطرح شده است که شمار آنها هرچه باشد ناگوار است ولی آقایان به جای آن که مسئولیت این پلشتی را بپذیرند، بهگونهیی اظهارنظر میکنند که گویی در این ماجرا هیچ تقصیری متوجه آنان نیست و حال آن که ننگ گورخوابها بر پیشانی کسانی نقش بسته است که زندگیهای اشرافی را ترویج میکنند و حقوقهای نجومی را قانونی میدانند و یا برای بازپسگیری مبالغ کلان و چند هزارمیلیارد تومانی بدهیهای بانکی دست روی دست گذاشتهاند.
در روزنامههای باند رفسنجانی، با تقسیم تقصیر پدیده گورخوابی، نسبت به پیامدهای آن برای کل نظام هشدار دادهاند:
ابتکار: اگر ما نسبت به آلارم های جامعه حساس بودیم که کار به اینجا نمیکشید. امروز مشخص شد که کار معتادان و کارتن خوابها به کجا کشیده است؛ اما مشخص نیست که سایر مسائل اجتماعی تا کجا دامن پهن کرده است! هر لحظه ممکن است اخباری از وضعیت قرمز سایر مسائل اجتماعی بیرون بیاید. هر آن ممکن است تصاویر و اخباری از وضعیت طلاق منتشر شود و همه جامعه را شوکه کند. هیچ بعید نیست در روزهای آینده تصویری از وضعیت زندگی کودکان کار منتشر شود که وضعشان از گورخوابها بدتر باشد! حجم این مسائل، دلهره فروپاشی اجتماعی را به دلها میافکند. انباشت این مسائل میتواند قوام و سامان اجتماع را فرو پاشد.
آرمان: باید این حقیقت تلخ را پذیرفت که مجموعه سیاستهایی که در حدود ۴دهه اخیر بر کشور حاکم بوده روند رو به رشد آسیبها و انواع گسستهای اجتماعی از جمله شکافهای طبقاتی را دامن زده است... باور کنید شکم گرسنه دین و ایمان و جناح راست و چپ و تشکیل ائتلاف و جبهه و... سرش نمیشود. برادر من حالا که آب از سر همه گذشته است باید فارغ از تمام قیلوقالها به ائتلافی برای عدالت اجتماعی و کرامت انسانی اندیشید.
جهان صنعت: گورخوابها، قله کوه بزرگی از فقر است که چهره زشت خود را نشان داده است، آنچه در نصیرآباد شهریار، پردهبرداری شد، همه ابعاد و عوالم فقر نیست و فاجعه عمیقتر از آن چیزی است که در زیر پوست شهرهای کشورمان، خیزش دارد تاکنون هم تدبیری قاطع برای مهار و درمان آن اندیشیده نشده و متأسفانه طرح و برنامهیی جامع و کارآمد برای تقابل با این پدیده شوم در آینده هم به چشم نمیخورد.
حال بعد از سالها از آن انقلاب آرمانی که قرار بود به تضادهای طبقاتی پایان دهد، چهرهای از فقر رخ مینماید که شاید به ذهن مردم خطور نمیکرد. اگر طی همه این سالها به جای سیاهچاله اختلاسها و دیگر زد و بندهای پرابهام و غیرشفاف مالی، پول چند بشکه نفت هزینه ساخت گرمخانههای عمومی و دیگر امکانات رفاهی میشد، چهبسا امروز کارتنخوابی و گورخوابی اینگونه احساسات عمومی را جریحهدار نمیکرد. ماجرای اسفبار گورخوابها صرف یک واقعیت است که انکار آن غیرممکن است
.
.