واکنشهای ترسآلود به پیامدهای منطقهیی تغییر دوران
این روزها رژیم آخوندی، نسبت به تحولات جدیدی که در منطقه جریان دارد واکنشهای ترس آلودی نشان میدهد. ابتدا به برخی از این واکنشها که در زیر میآید توجه کنید:
- تلویزیون رژیم 9دی: «ترزا می بعد از آمریکا راهی ترکیه شده، .. نخستوزیر انگلیس اولین مهمان خارجی رئیسجمهور آمریکا بود. یک روز پس از ورود ترزا می به واشینگتن، پایگاه اینترنتی میدامید سایت از برگزاری رزمایش نظامی مشترک انگلیس، آمریکا و فرانسه در آبهای خلیجفارس خبر داده که در آن مقابله با نیروهای هوایی دریایی، و موشکی ایران شبیهسازی میشود. گفته میشود این رزمایش قرار است هفته آینده و با فرماندهی نیروهای انگلیسی آغاز شود... ترزا می در این زمینه، از ابزار ایران هراسی برای عملی کردن سیاست خود استفاده میکند. ترزا می هر چند در کنفرانس با ترامپ، اسم ایران را نیاورد و بیشتر تحت نام مبارزه با تروریسم اسلامی صحبت کرد، اما پیش از دیدار ترامپ، در نشست سراسری جمهوریخواهان ضمن تأکید بر سختگیری بر ایران در برجام مدعی شد، ایران بهدنبال ایجاد کمان نفوذ از تهران تا مدیترانه است و انگلیس به متحدان منطقهیی خود، برای آنچه وی اقدامات شررتبار ایران خواند، کمک میکند.
- روزنامه حکومتی ابتکار 10بهمن: «راهبرد چند جانبهگرایی انگلستان پس از برگزیت: سفر ترزا می از شائبه سیاسی خالی نیست. در این سفر به آمریکا، خانم می همانند نشست منامه بر لزوم مقابله با نفوذ ایران در خاورمیانه تأکید کرد. بدون تردید این اعلام مواضع ترامپ بهمعنای فاز جدید خصومت انگلیس است که البته قرار است تحت مدیریت خانم می در عمارت شماره 10 داونینگ استریت به اجرا در آید. مهمترین پیام این اعلام مواضع متوجه ترامپ است تا آمریکای عصر او بتواند در چارچوب یک مشارکت امنیتی، اقدامات تهاجمی ایران در منطقه خلیجفارس را به عقب براند».
- روزنامه حکومتی آرمان 10بهمن: «نباید لحظهای تردید کرد که روسیه از هر فرصتی برای بازگرداندن جایگاه خود استفاده خواهد کرد. زیرا روسیه نیک میداند هر گونه دستیابی به اهداف سیاسی و استراتژیکش در خاورمیانه منوط به توافق با آمریکا است، البته از دیگران هم به نحو مطلوب استفاده کرده و در آینده نیز خواهد کرد».
- تلویزیون رژیم معاون دبیرکل حزبالله لبنان 10بهمن: «شیخ نعیم قاسم در مصاحبه اختصاصی با خبرگزاری صدا و سیما تأکید کرد راهبرد حزبالله مداخله نکردن در امور داخلی کشورها و حمایت از متحدانش است».
- روزنامه حکومتی جهان صنعت 10بهمن: «خالد الجارالله درباره نتایج سفر صباح الخالد به تهران برای ابلاغ پیام اعضای شورای همکاری خلیجفارس به رئیسجمهور ایران گفت: ”شاهد درک طرف ایرانی و آمادگی برای همکاری در رابطه با محتوای پیام بودیم“.تحولات میدانی در منطقه طی ماههای اخیر، منجر به چرخشی استراتژیک در پویاییهای امنیتی شده است. این تحولات فقط شامل سوریه، عراق و یمن نیست بلکه به شکلی جالب توجه، موضوع افغانستان، قدرت گیری طالبان، برقراری روابط عمیق بین ایران با پاکستان و حتی تصمیمات جدید اوپک را نیز شامل میشود این در شرایطی است که تقابلهای ایران و عربستان بیش از هر چیز خود را در الگوهای تقابلی و در قالب رقابتهای نیابتی نشان داده است... با توجه به تحولات سیاسی در حال وقوع در جهان که تحولات خاورمیانه را هم تحت تاثیر قرار میدهد، میتوان به خوبی حدس زد که افزایش تنش در منطقه خاورمیانه از سوی قدرتهای این منطقه به هیچوجه مورد حمایت نیست. بنابراین اولین دستور کار مهم در منطقه خاورمیانه امروز باید متوجه مدیریت تبعات تحولات در سطح نظام بینالملل باشد؛ بنابراین دلایل اقدام کویت از سوی شورای حکام خلیجفارس به خوبی قابل بررسی و شناسایی است. موضوع دیگر دردسرهایی است که عربستان به خوبی میتواند برای ایران رقم بزند. همراه شدن پاکستان با عربستان طی دو سال گذشته زنگ خطری جدی برای ایران است زیرا میتواند برای حدود یک دهه دیگر ایران را در افغانستان درگیر یک معضل امنیتی جدی کند».
- روزنامه حکومتی سیاست روز 10بهمن: «حلقه شیطان؛ ... اگر ما چشمان خود را برای چند ثانیه ببندیم و در ذهنمان اقدام به ترسیم یک خط فرضی برای وصل کردن این جریان تکفیری صهیونیستی نماییم، شاهد ایجاد حلقهای شیطانی در اطراف کشور عزیزمان خواهیم بود که در واقعیت و زمانهایی که چشمانمان باز است اصحاب این حلقه همواره درصدد استفاده از این حربه علیه ما هستند. لذا از مسئولان خدوم امنیتی نظامی کشورمان انتظار است که با مدنظر قرار دادن وضعیت فوق همواره بایستی با حفظ آگاهی و هوشیاری در برخورد با اعضای این حلقه شیطانی که بعضاً در هیبت یک دوست ظاهر میشوند، هوشیار و بیدار باشند».
با توجه به نمونههایی که فوقاً آورده شد سوالی که مطرح میشود این است که مضمون عملی این واکنشها که فقط به شکل موضعگیری است، چیست؟
واقعیت این است که یک مضمون واحد در این موضعگیریها دیده میشود و آنهم عقبنشینی از مواضع قبلی از جایگاه رژیم در منطقه است. البته این عقبنشینیها هم در حد بیان و اظهارنظر است و هنوز اقدامات مشخص عملی محقق نشده است. یکی از این عقبنشینیهای لفظی، پاسخ رژیم به امیر کویت است که معاون وزارتخارجه این کشور به آن اشاره کرده و گفته است رژیم ایران در پاسخ به پیام برای تنش زدایی اعلام آمادگی کرده و به نظر میرسد پیام را درک کرده است.
نمونه دیگر اظهارات قاسم نعیم، معاون سرکرده حزبالشیطان لبنان است که به اشاره رژیم مدعی عدم دخالت در کشورهای دیگر شده است، در حالی که همین حالا در سوریه در حال دخالت و جنایت است. نمونه بعدی اظهارات بهرامی قاسمی سخنگوی وزارتخارجه رژیم است که منصوب شدن پاسدار مسجدی نفر دوم نیروی تروریستی قدس به سفارت رژیم در عراق را مورد تردید قرار داده و گفته است: «هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده و آنچه گفته میشود، گمانه زنیهای رسانهایی است که در موقع لازم اعلام میکنیم».
در کنار این نمونهها، تحلیلهایی که در روزنامههای حکومتی بهخصوص وابسته به باند روحانی آمده، تئوریزه کردن عقبنشینی از مواضع قبلی دیده میشود. اما همه اینها در سطح اظهار نظر و موضعگیری رسانهیی است.
با توجه به اینکه، به هرحال همین موضعگیریهای رسانهیی آنطور که در واکنش معاون وزارتخارجه کویت دیده میشود با استقبال مواجه شده، آیا اینها در سمت و سوی تحولات تاثیری ندارد؟
پاسخ منفی است، چرا که دیگر نه در منطقه و نه در سراسر جهان، کسی برای اظهارات شفاهی و رسانهیی سرکردگان رژیم ارزشی قائل نیست، و سالهاست که رژیم حتی بیش از این اظهارات با گرفتن پز گفتگوی تمدنها یا تحت عنوان تعامل، از این نوع اظهارنظرها کرده است. توجه به یک جمله از واکنش روزنامه الشرقالأوسط به همین پاسخ رژیم در قبال پیام امیر کویت واقعیت صحنه را نشان میدهد، الشرق الاوسط نوشته است: «تمامی موضوع این است که اعتماد از میان رفته چگونه باز خواهد گشت، این سؤال بزرگی ازجمهوری اسلامی است در صورتیکه میخواهد همسایه خوبی برای کشورهای حوزه خلیج باشد». این روزنامه با اشاره به ماهیت رژیم نتیجه گرفته: «ولی اینها تماماً رؤیا بود چرا که جوهره رژیم خمینی با بهانه کمک به مستضعفین زمین بهعنوان وظیفهای الهی بر اساس صدور انقلاب بنا شده و با این عناوین، تشکیل باند در کشورهای عربی مجاز میشود». علاوه بر این دیدهایم که بارها مقامات منطقهیی از جمله وزیر خارجه عربستان گفتهاند، ما فقط بهعمل رژیم نگاه میکنیم نه اظهاراتش.
حالا وقتی میگوییم مضمون واکنشهای رژیم ترس و نگرانی است، پس باید بهصورت اقدام مشخص در جهت رفع تهدیدات گام بردارد، اظهارات رسانهیی را که کسی نمیپذیرد، پس چه مسألهیی از رژیم حل میکند؟
واقعیت این است که البته که مسألهیی حل نمیکند، اما این بیانات نشان میدهد که رژیم توان مقابله و ایستادگی هم ندارد و الا مانند چند سال پیش در پاسخ به تهدیدات عربدهکشی میکرد و خط و نشان میکشید. اما اینکه مسألهیی حل نمیکند پس چرا ابراز میشود، این دیگر به تناقض ماهوی رژیم مربوط میشود و اینکه خیلی از این موضعگیریها مصرف داخلی برای مزدوران و ریزشیهایش در سطح منطقه دارد و یا تصور میکند که به هرحال شاید بتواند که با این اظهارات روی طرفهای منطقهیی تاثیر بگذارد و تحولات منطقهیی علیه خودش را کند کند. البته این موضعیگریها میتواند نشانههایی از عقبنشینی نهایی هم باشد، یعنی خوردن زهر منطقهیی، که البته اگر چنین مسیری را در پیش بگیرد باید نشانههای بارزتری از آن در آینده دیده شود.
اما بالاخره وقتی گفته میشود که رژیم هنوز تصمیمی نگرفته است، پس باید به این سؤال جواب داد که در این صورت رژیم چه گزینههایی در اختیار دارد؟
در پاسخ باید گفت که برای رژیم دو راه بیشتر متصور نیست، همان دوراهی که سردمداران رژیم بهویژه خامنهای قبلاً به آن اشاره کردهاند، یا ایستادن در برابر قدرتهای جهانی و منطقه و گردنکشی کردن که پیامدهای چنین رویکردی بعد از ورود به مرحلهیی که برخی از مهرههای رژیم خودشان به آن تغییر دوران گفتهاند، خیلی روشنتر از قبل است. راه دیگر عقبنشینی استراتژیک و خوردن زهر منطقهیی مثل زهر اتمی است. یعنی بیرون کشیدن از منطقه، از عراق، سوریه، یمن، و بقیه کشورها، که البته این بار آثار این زهر به آثار زهر اتمی اضافه میشود و رژیم را بیش از پیش زمینگیر خواهد کرد. و به همین دلیل است که بر سر دوراهی مانده و گرفتن تصمیم برایش سخت است، به قول خودشان، تصمیم، میان مرگ یا خودکشی از ترس مرگ
.
.