در حالیکه آمران قتل های زنجیره ای، هرگز مورد بازخواست قرار نگرفتند، اما افشا کنندگان قتل ها و و کلای خانواده های مقتولان از سوی حاکمیت تحت پیگرد قضایی قرار گرفته و به زندان رفتند.
ناصر زرافشان، وکیل پرونده قتل های زنجیره ای، در اسفند سال 79 به حبس کشیده شد...او افزود: "مسئله قتل های زنجیره ای بسیار اسرار مگو داشت که ما هم هنوز چیزی نگفته بودیم که به هر حال خواستند ما را ساکت کنند".
حمید کاویانی، دبیر سرویس سیاسی روزنامه های خرداد و همبستگی، روزنامه نگاری که پرونده قتل های زنجیره ای را پی گیری میکرد، مدتی مفقود شد و پس از آزادی در بخش روانی بیمارستان خمینی بستری شد. او کتاب "در جستجوی محفل جنایتکاران "را درباره قتل های زنجیره ای نوشته بود. کتابی که بعد ها توقیف شد.
برای عماد الدین باقی که در افشای قتل های زنجیره ای دخالت داشت پرونده سازیهای متعددی صورت گرفت و این روزنامه نگار نیز به بند کشیده شد.
باقی در اولین یادداشت خود درباره قتل های زنجیره ای نوشته بود: "هرچند آدم ربایی ها و قتلهای دو هفته اخیر تازگی ندارد و قبلاً نیز موارد متعددی روی داده که اغلب انعکاس نیافته است، اما موارد اخیر این تمایز را دارد که آشکارا برای مقابله با تحقق جامعه مدنی و آزادی های مصرح در قانون و شکست پروژه توسعه سیاسی رخ میدهند".
آخوندعبدالله نوری، در جلسه دادگاه، درباره قتلهای زنجیرهای از دست داشتن وزیر اطلاعات وقت یعنی دری نجفآبادی در قتلها و صدور فتوای مرتد بودن مقتولان سخن گفت و تلاش دستگاه قضایی برای محدود کردن قتلها به سعید امامی و سایر کارکنان وزارت اطلاعات و عدم پیگیری آمران قتلها و محدود کردن مقتولین به همان چهار نفر و عدم پیگیری قتلهای سالهای گذشته را تقبیح کرد.
او در دادگاه ویژه روحانیت گفت: "آنچه روزنامه خرداد در خصوص پرونده قتلها مطرح کرده پاسخگویی وزیر اطلاعات وقت است که هم قدرت داشته و هم ظاهراً فتوا صادر کرده، از نظر ما وزیر اطلاعات وقت باید بخاطر قتلها پاسخگو باشد چون امنیت ملی را به خطر انداختهاست.... آیا تلاش نشد که پرونده قتلها در حد چند پرسنل عادی اطلاعات باقی بماند؟ آیا طرح اولیه آن نبود که نقش عاملان بر ملا نشود؟ آیا همه کوششهای فعلی صرف این نمیشود که مسئله از سعید امامی فراتر نرود و مسئله قتلها به همان چهار مقتول محدود بماند؟... وقتی در سالهای گذشته بسیاری قتلهای مشکوک مسکوت گذاشته شد... وقتی برخی دانشمندان شیعه و سنی به دلایل نامعلوم از بین رفتند چطور در برابر همه این فجایع کسی اعتراض و پیگیری نکرد؟... اما حال که محفل مطبوعات رسوایی محفلنشینان را به صدا درآوردهاند برخی در صدد پاک کردن صورت مسئله هستند"
هاشمی رفسنجانی عالیجناب سرخپوش بنیانگذار آمر وعامل قتل های زنجیره ای وسیاسی از سال 59 تا76 و...
هاشمی رفسنجانی عالیجناب سرخپوش بنیانگذار آمر وعامل قتل های زنجیره ای وسیاسی از سال 59 تا76 و...
نظام فاسد ولایت فقیه یک نظام نامشروع وغاصب حق حاکمیت مردمی بود وهست .
از آنجا که متعلق به این عصر نیست نمیتواند مطالبات آزادیخواهانه نسل انقلاب را پاسخ بدهد .
بیشتر بخوانید
آمران وعاملان قتلهای زنجیره ای آزاد ومجازات نشده اما افشا کنندگان....
خميني - قتل عام زندانيان سياسي - 27تير1367 خميني جام زهر را سر كشيد 7مرداد قتل عام مجاهدين در زندان را شروع كرد
پس برای سرکوب این انرژی انقلابی آزاد شده ناشی از انقلاب ضد سلطنتی را وقتی نمیشود پاسخ داد ویا مینی مم کنترل نمود، پس باید نابود شود کشته وقتل عام گردند که از شرش خلاص شد.
فراتر از این از آنجا که این نظام بسیار عقب افتاده است توان تحمل هیچ عنصر دگر اندیش را هم ندارد، بنا براین بعد از قتل عام وکشتار انقلابیون سراغ هر اندیشمند هر نویسنده ویا شاعر دگر اندیش میرود وپدیده قتل های سیاسی وزنجیره ای از این اندیشه فاسد نظام ولایت فقیه زاده وشکل گرفت.
معمار وبنیانگذارحذف رقیب ومخالف ودگر اندیش مرد دوم قدرت مند نظام یعنی هاشمی رفسنجانی میباشد که با مرگ بهشتی مدار وشعاع قدرت او گسترش ورو به تزاید گذاشت.
رفسنجانی آنقدرنقش داشت که خمینی بسیار به او میدان میداد وطرف اصلی مورداعتماد ویا مشورت او بود .
کمی بعد آنگونه که در عمل میبینیم خمینی وبهشتی ورفسنجانی واحمد خمینی اصلی ترین تیم گرداننده وکنترل نظام ولایت فقیه بودند، که با مرگ خمینی وبهشتی خامنه ای به این ترکیب اضافه گردید وبه مثلث شوم شقاوت معروف شدند .
تاریخ حذف در نظام ولایت فقیه البته با حضور وحیات خمینی استارت خورد .
در این راستا در لیست قتل های زنجیره ای شما اسامی کسانی را میبینید که در سال 59 و60 کشته یا حذف ویا حذف فیزیکی شدند ، قتل پدر طالقانی و سران ارتش در انفجارهواپیمایشان وحذف وخانه نشین کردن آیت الله شریعت مداری وساقط کردن مهندس بازرگان وبرخی از وزرا ومدیران دولت آقای بازرگان از زمره این افرادند.
بعد ها حتی در میان رژیمی ها از شدت خباثت رفسنجانی مرگ بهشتی را به طرح های رفسنجانی ربط دادند او البته در سالهای بعد قتل ها وحذف فیزیکی را با شدت بیشتر ادامه داد که توسط هم باندیهای خود واصلاح طلبان به عایجانب سرخپوش معروف شدند.
در زیر به بخشی ازهمین رویکردها خواهیم پرداخت
بررسی آماری مطبوعات و نظرسنجیهای انجام شده نشان میدهد که در طی یک هفته تبلیغات مجلس ششم، هر تهرانی به طور متوسط روزانه سه مقاله علیه هاشمی و پنج شایعة تازه و اتهام جدید در مورد وی و خانوادهاش شنیده است.
گروه سیاسی مشرق - دو سال پس از کنار رفتن هاشمی رفسنجانی از ریاست جمهوری، انتخابات مجلس ششم آغاز شد. در این انتخابات مثلا اصلاحطلبان مست از پیروزی در انتخابات او را زیر ضرب گرفتندوالبته یک از هزار هم نگفتند تا ایز گم کنند.
عالیجناب سرخپوش؛ لقبی که به هاشمی رفسنجانی داده شد
عالیجناب سرخپوش نام مقالهای است که در 29 دیماه 1378 در روزنامه صبح امروز- به مدیر مسئولی سعید حجاریان- منتشر گردید. در این مقاله هاشمی مسبب اصلی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهرمسئول کشتارومجروح وآواره شدن ایرانیان معرفی شد . اما مهمترین موضوعی که دراین مقاله مورد بحث قرار گرفت ، بحث قتلهای زنجیرهای است. صبح امروز مینویسد: آقای هاشمی میفرمایند: «در دورة مسئولیت اینجانب، وزارت اطلاعات تمیزترین دوره را داشته است؛ وزارت اطلاعات در دورةمن خیلی تصفیه شد، از خیلی چیزها پاک شد.»
صبح امروز مینویسد: «این مدعا به هیچوجه با واقعیت انطباق ندارد. در دوران هشتسالة صدارت آقای هاشمی حدود هشتاد تن به وسیلة محفلهای اطلاعاتی و به علل سیاسی به قتل رسیدهاند که معروفترین آنها قتل سعیدی سیرجانی، مهندس برازنده، میرعلایی، تفضلی و ... بودند.
از طرف دیگر، حادثه ربودن فرج سرکوهی و به درهانداختن اتوبوس حامل نویسندگان در همان دوره روی داد. بازداشت 23 تن از نیروهای ملی-مذهبی، مهندس علی صالحآبادی، مهندس ابراهیمزاده، مهندس عباس عبدی و ... در تمیزترین دورة وزارت اطلاعات روی داد.»
از طرف دیگر، حادثه ربودن فرج سرکوهی و به درهانداختن اتوبوس حامل نویسندگان در همان دوره روی داد. بازداشت 23 تن از نیروهای ملی-مذهبی، مهندس علی صالحآبادی، مهندس ابراهیمزاده، مهندس عباس عبدی و ... در تمیزترین دورة وزارت اطلاعات روی داد.»
در بخش دیگری از این مقاله صبح امروز به نقل از هاشمی مینویسد: «دربارة باند سعید امامی، در دوران من برای ما مشخص شد که با سیاستهای جاری کشور از جمله تشنجزدایی آنها مخالف هستند. اینها موشک بردند به یک کشور خارجی و آنها پیدا کردند. از داخل وزارت اطلاعات قضیه را پیگیری کردیم، ثابت شد. رهبری و من به وزارت اطلاعات گفتیم که اینها باید کیفر ببینند. دادگاه اداری برای آنها تشکیل دادند و به حکم دادگاه همین سعید امامی را از معاونت خلع کردند و گویا پست مشاورت دادند. چون دادگاه تشکیل شده بود و رسیدگی کرده بود طبعاً لازم نبود و نخواستیم به جزییات امور دخالت کنیم. همینها در زمان ما به خاطر همین بیانظباطیها محاکمه شدند.»صبح امروز مینویسد:
آقای هاشمی رفسنجانی حتماً به یاد میآورد که در یک مورد مشخص که پای منافع خصوصی ایشان در میان بود، یک معاون روحانی وزارت اطلاعات را با قدرت تمام در عرض 24 ساعت از کار برکنار کردند، اما بیانظباطیهای سعید امامی را به دادگاه اداری وزارت اطلاعات ارجاع دادند تا او به سطح مشاور وزیر تنزل یابد. پرسش آن است که آیا ارسال موشک به بلژیک و کشف محموله در کشتی حامل خیارشور توسط پلیس آن کشور، امنیت ملی را به مخاطره نمیافکند؟
آقای هاشمی رفسنجانی حتماً به یاد میآورد که در یک مورد مشخص که پای منافع خصوصی ایشان در میان بود، یک معاون روحانی وزارت اطلاعات را با قدرت تمام در عرض 24 ساعت از کار برکنار کردند، اما بیانظباطیهای سعید امامی را به دادگاه اداری وزارت اطلاعات ارجاع دادند تا او به سطح مشاور وزیر تنزل یابد. پرسش آن است که آیا ارسال موشک به بلژیک و کشف محموله در کشتی حامل خیارشور توسط پلیس آن کشور، امنیت ملی را به مخاطره نمیافکند؟
صبح امروز- به مدیر مسئولی سعید حجاریان در انتهای مقاله خود درباره هاشمی مینویسد: عالیجناب سرخپوش باید در دو زمینة مشخص به شهروندان پاسخگو باشد.
اول: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر که باعث به شهادت رسیدن صدها هزار تن از بهترین فرزندان این مرز و بوم شد، هزاران معلوم بر جای گذارد و میلیاردها خسارت بر جای نهاد.
دوم: قتلهای زنجیرهای دگراندیشان و دگرباشان.
اول: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر که باعث به شهادت رسیدن صدها هزار تن از بهترین فرزندان این مرز و بوم شد، هزاران معلوم بر جای گذارد و میلیاردها خسارت بر جای نهاد.
دوم: قتلهای زنجیرهای دگراندیشان و دگرباشان.
بعدها این مقاله و مقالات دیگرکتابی با عنوان «عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستریپوش» و با حمایت مهاجرانی، وزیر ارشاد وقت، به چاپ رسید و با تیراژ دهها هزار نسخهای در سطح کشور توزیع شد.
قتلهای زنجیرهای و ارتباط آن با هاشمی
بعدها بسیاری دیگر مدعی وقوع قتلهایی در دوان دولت سازندگی شدند و مینویسند:
«در چهار حالت موضوع آقای هاشمی دربارة این قتلها میتواند ارزیابی شود:
1- آقای هاشمی اطلاع داشت و دستور هم خودش میداد؛
2- آقای هاشمی اطلاع داشت، دستور هم نمیداد ولی بدش هم نمیآمد؛
3- آقای هاشمی اطلاع داشت، دستور نمیداد و مخالفتی هم نداشت؛
4- آقای هاشمی نه اطلاع نداشت و نه دستور میداد. به نظر من بهترین شکل، حالت اول بود.»
این افشاگری ها باعث واکنش هاشمی شد و وی قتلهای زنجیرهای را مربوط به دوره خاتمی دانست. این واکنش هاشمی تبدیل به تیتر یک روزنامه سعید حجاریان شد. پسر هاشمی نیز در این دوره از فعالین و حامیان وی بودند و همانگونه که در تصویر مشخص است، فائزه هاشمی نیز اطلاع پدرش از قتلهای زنجیرهای را تکذیب میکند. یک روز بعد از این قضایا، هاشمی از موضع خود کوتاه میآید و از دوم خردادیها میخواهد که «بیاید مخلصانه از حذف همدیگر دست برداریم»
بحث قتلهای زنجیرهای آنقدر بالا میگیرد که مطبوعات مینویسند :
«آقای هاشمی رفسنجانی میفرمایند وزارت اطلاعات در دورة ایشان تمیزترین دوران را داشته و قتلهای زنجیرهای پس از اتمام دورة ایشان و آغاز به کار دولت خاتمی به وقوع پیوسته است.
ما آقای هاشمی رفسنجانی را دعوت به یک مناظره علنی دربارة قتلهای زنجیرهای در دورة ریاست جمهوری ایشان میکنیم. اگر در این مناظره نتوانیم وقوع قتلها در دوران ایشان را اثبات نمائیم، حاضریم داوطلبانه روانه زندان شویم، اما در صورتی که وقوع قتلها در دوران ریاست جمهوری ایشان را اثبات کنیم، قضاوت نهایی در خصوص مدعیات و عملکرد آقای هاشمی با مردم خواهد بود.»
ادامه دارد
«آقای هاشمی رفسنجانی میفرمایند وزارت اطلاعات در دورة ایشان تمیزترین دوران را داشته و قتلهای زنجیرهای پس از اتمام دورة ایشان و آغاز به کار دولت خاتمی به وقوع پیوسته است.
ما آقای هاشمی رفسنجانی را دعوت به یک مناظره علنی دربارة قتلهای زنجیرهای در دورة ریاست جمهوری ایشان میکنیم. اگر در این مناظره نتوانیم وقوع قتلها در دوران ایشان را اثبات نمائیم، حاضریم داوطلبانه روانه زندان شویم، اما در صورتی که وقوع قتلها در دوران ریاست جمهوری ایشان را اثبات کنیم، قضاوت نهایی در خصوص مدعیات و عملکرد آقای هاشمی با مردم خواهد بود.»
ادامه دارد