لینک:
مراسم سالگرد 22بهمن امسال، بهرغم آنچه خامنهای میخواست که «جواب حرفها و تهدیدات» آن «آقای تازه آمده» در آمریکا باشد و نشان دهد که «ایرانی از تهدید نمیترسد»[1] تف سر بالایی شد توی صورت خودش؛ چرا که هم نمایش از همپاشیدگی رژیم بود و هم نمایش ضعف و وحشت شدید آن. اگر چه رژیم مثل همیشه برای به صحنه کشاندن نیروها و نانخورهای نظام با استفاده از همه روشهای معمول و از بزرگنمایی نجومی دهها میلیونی جمعیت در تبلیغات خود فروگذار نکرد، اما هم گزارش رسانههای خبری بینالمللی و هم تصاویری که شهروند ـ خبرنگاران از این مراسم، در فضای مجازی منتشر کردند، تصویر دیگری غیر از صحنهسازیهای رادیو تلویزیون ولایتفقیه به دست میدهد. جمعیتی پراکنده که از هر سو در رفت و آمدند و هیچ علاقه و توجهی به تکرار شعارهای گوشخراشی که از بلندگوها تکرار میشود، ندارند.
اما واضحتر و گویاتر از اینها، اظهارات خود روحانی بهعنوان سخنران رسمی این مراسم حکومتی و اظهارات سایر مهرهها و سردمداران رژیم به این مناسبت است که واقعیت موجود را بهطور روشنتری بازتاب میکرد. از روحانی که اذعان کرد «دغدغه ما همان دغدغههای 38سال پیش است» تا امامی کاشانی که در خطبههای نمایش جمعه تهران از «آشی که برای (نظام) پختهاند»، ابراز وحشت کرد، تا آخوند احمد خاتمی که گفت: ”دشمن این را القاء میکند که ملت از (نظام) بریدهاند و… نظام در حال فروپاشی است»[2] تا پوردستان جانشین فرمانده ارتش رژیم، بهرغم آن که ارتشیها تاکنون وارد این مقولات نمیشدند، گفت «دشمن با فشارهای اقتصادی میخواهد مردم را به خیابانها بکشاند.»[3]
اما مهمتر از همه اینها حرفهای چند روز پیش خود خامنهای است که در یکی از دیدارهای خود گفت: «بعضیها میآیند میگویند ما دلمان بهحالتان خون است!...» خامنهای سپس شرایط موجود را با شرایط زمان جنگ مقایسه کرد و افزود: «آنجا صدای توپ دشمن را همه میشنفتند، اینجا صدای توپ را فقط گوشهای شنوا میشنوند، همه نمیشنوند.»[4]
اینها همه گویای اوضاع بهشدت بحرانی رژیم است و بهخصوص حرف روحانی اذعان به این واقعیت است که دغدغه امروز نظام مانند دغدغه روز اول آن، دغدغه بقا و بود و نبود است. حرف رئیسجمهور نظام، آن هم در یک سخنرانی رسمی در سالگرد انقلاب تنها یک لغزش زبانی نبود؛ روحانی این واقعیت را با عبارات مختلف بیان و تکرار کرد که: «امروز روزی است که ما باید انقلاب اسلامیمان را بیش از هر زمان دیگر تثبیت کنیم… امروز روز تثبیت نظام جمهوریت و اسلامیت جمهوری اسلامی است… وقتی انقلاب ما به تکامل رسیده است که امید ملت ما نسبت به آینده این نظام… روز به روز بیشتر بشود». روحانی صریحتر از این نمیتوانست به عدم تثبیت، تزلزل و بیآیندگی نظام آخوندی اذعان کند.
اشاره روحانی به «جمهوریت» و «اسلامیت» نظام، در واقع بیان تضاد آشتیناپذیر بنیادین بین سر استبداد مطلقه قرون وسطایی موسوم به ولایتفقیه با بدنه وابستهگرای رژیم است که توسط دولت نمایندگی میشود. روشنتر از این، روحانی با اشاره به «مشکلات فراوان اجتماعی» راهحل را در «اتحاد و انسجام… و کمک به دولت» قلمداد کرد و در حالی که سنگ «فضای بازتر و مناسبتر» برای «نخبگان و اندیشمندان و هنرمندان و دانشگاهیان و تشکلها و زنان» را به سینه میزد، آن را ناشی از «تنگ نظریها» و «خودمداری» دانست و بار دیگر شاخ و شانه کشید که «ما… قدرت خودمان را… پای صندوق آرا… نشان خواهیم داد» و نهایتاً «مقام معظم رهبری» را هم به «اجماع، آشتی و انسجام ملی» فراخواند که معنای روشن آن، دعوت ولیفقیه در گل مانده ارتجاع به ادامه مسیر برجام و رفع «تنش و تشنج در منطقه و جهان» میباشد.
فراخوانی که البته خامنهای نیز جواب آن را بلافاصله روز بعد در دیدار با نخستوزیر سوئد داد و نزد مهمان سفره دل خود را با یک لگد به برجام و یک سیلی به بانی آن روحانی، باز کرد که «رفت و آمد و مذاکرات برخی دولتهای اروپایی در تهران و در طول یک سال و نیم اخیر… صرفاً بر روی کاغذ باقی» مانده است.
از سوی دیگر رئیسجمهور آمریکا نیز اشاره نرم و نازک روحانی را که از او بهعنوان «تازهکار» اسم برده بود، به سرعت و با تندی داد و با لحن تهدیدآمیز و تحقیرآمیزی به روحانی گفت «مواظب خودت باش!».
نتیجه اینکه نمایش 22بهمن رژیم که قرار بود نمایش اقتدار و پایههای مردمی نظام و نشانه استحکام و انسجام آن باشد و بهزعم ولیفقیه دشمن (آمریکا) را عقب بنشاند، به نمایش ضعف و از همگسیختگی و بحران فزاینده درونی رژیم و به یکی دیگر از نشانههای آغاز پایان رژیم تبدیل شد.