خامنه ای وتاکتیک های نسنجیده و بی نتیجه سالیان - اتکا به روستاییان و مناطق حاشیه شهری
حمایت خامنهای از طرح هدفمند کردن یارانهها با این دیدگاه صورت گرفت که پایگاه از کف رفتهٔ حکومت در جامعهٔ شهری را به روستاها و مردمی که تازه از روستاها به حواشی شهرها مهاجرت کردهاند انتقال دهد. اما خامنهای متوجه نبوده و نیست که حمایت خریده شده توسط پولپاشی و صدقهدهی صرفا به میزان پولی که ماهانه دریافت میشود یا مقطع دیدار مسئولان و پرداختهای به نامهها و عریضهها وابسته است.
روستاییان ایرانی به دلیل تخصص پایینتر و دسترسی کمتر به نهادهای دولتی و جمعیت رو به کاهش (حدود سی درصد) نقشی تعیینکننده در فضای فرهنگی و اجتماعی جامعه ندارند. حکومت دینی تنها میتواند از فقر و بیکاری در میان آنها برای استخدام نیرو در نیروهای نظامی و لباس شخصی و حوزههای علمیه استفاده کند و نه بیشتر.
واردات فراوردههای کشاورزی در سالهای اخیر میلیونها روستایی را از کار بیکار کرده و زمینه را در میان آنها برای ورود به بخشهای نظامی و تبلیغاتی آمادهتر کرده است. روستاییان ایرانی که قرنها از دسترنج خویش روزی میخوردند اکنون باید چشم به دستان حکومت داشته باشند.
دستهای از آنها به علت فقر و بیکاری در فضای عموی و سیاسی تنها نقش پیچ و مهرههای ماشین سرکوب را بازی میکنند و نه ژنرالهای جنگ نرم، انتظاری که خامنهای از برخی از آنها دارد. به همین علت خامنهای از جنگ نرم دشمن شکایت میکند، در حالی که وی با در اختیار داشتن نیروی نظامی و شبهنظامی و انتظامی کافی هیچ گاه از عدم توانایی در سرکوب فیزیکی شکایت نکرده است
خامنه ای وتاکتیک های نسنجیده و بی نتیجه سالیان خاصهخرجی در خارج بصورت تروریزم جنگ وخونریزی
تجربهٔ بوسنی میتوانست درس آموزندهای برای خامنهای و فرماندهان نظامیاش باشد. در دوران جنگ در بوسنی، جمهوری اسلامی تلاش کرد با اعزام نیرو و صرف هزینهٔ بسیار جای پایی برای خود در اروپا باز کند، اما بلافاصله بعد از جنگ بوسنیاییها علی خامنهای و احمد جنتی (او به بوسنی سفر کرد) را فراموش کردند. اکنون حکومت همین تجربه را در سوریه تکرار میکند: نیروهای شبیهه با اتکا بر حمایت مالی و تدارکاتی جمهوری اسلامی کودکان و زنان را قتل عام میکنند تا جمهوری اسلامی بتواند همپیمانان خونریز خود را حفظ کند. فرماندهان سپاه نیز بدون هیچ گونه شرم و پردهپوشی از بیان حمایت نظامی رژیم اسد ابایی ندارند.
طرحهای انبوه خانهسازی در سوریه یا آمریکای لاتین با کمکهای مالی جمهوری اسلامی به برخی دولتهای ظاهرا چپ نیز در روز مبادا چندان به کار حکومت نخواهد آمد.
تغییر یک رئیس جمهور (مثلا از سیلوا به روسف در برزیل) میتواند هر آن چه را علی خامنهای و دستیارش در قوهٔ مجریه (رئیس دولت) میخواسته در یک دوره بنا کند به باد دهد.
مشکل این خاصهخرجیها در خارج، فقر و بیکاری فزاینده در داخل است.
اکثریت جامعه که از منابع نفتی کشور برخوردار نمیشوند از این خاصهخرجیها ناراضیاند، حتی اگر در مواردی مثل لبنان و فلسطین جرات ابراز آن را نداشته باشند.
این خاصهخرجیها علی خامنهای و سپاهیان همراه را به صورت مزدورپرور به جامعهای فقیر و مستاصل معرفی میکند.